جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 19 Apr 2024
تاریخ انتشار :
يکشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۳ / ۰۹:۵۴
کد مطلب: 24783
۰

پيوند هندسه و ادبيات در شعر خيام

نويسنده: عليرضا شريفي
پيوند هندسه و ادبيات در شعر خيام
عصر خيام، عصر تعصب يا شکوفايي

بنابر برخي شواهد، گفته مي شود روزگار خيام (قرن پنجم و اوايل قرن ششم) روزگار غريبي بوده است. چون در اين روزگار فرقه هاي مختلف سني و شيعه، اشعري و معتزلي و فيلسوفان و عارفان و فقها، به شدت سرگرم بحث ها و مجادلات اصولي و کلامي بودند و به ويژه فيلسوفان پيوسته توسط قشرهاي مختلف به کفر متهم مي شدند.

همچنين خاطرنشان شده است که در اين عصر تعصب بر فضاي جامعه چنگ انداخته بود و کسي جرأت ابراز نظريات خود را نداشت تا آن جا که حتي امام محمد غزالي نيز از اتهام کفر در امان نماند؛ اما اگر به واقع، اوضاع فرهنگي و فکري و نيز عقيدتي تا اين پايه ناپايدار، نامساعد و آشفته بوده و خبري از آزادانديشي نبوده است، پس چطور گروه ها و فرقه هاي مختلف امکان تضارب آرا داشته اند و چگونه بازار بحث هاي کلامي، اصولي و فکري گرم بوده است.

افزون بر اين بايد پرسيد که با وجود اين شرايط چگونه بزرگاني همچون غزالي، خيام و خواجه نظام الملک سر بر آوردند.اظهارنظر درباره يک عصر امر ساده اي نيست و اي بسا همان اموري که منفي به نظر مي رسد، در آن روزگار بازخورد مثبت داشته است. براي نمونه مي توان به مورد قرون وسطي اشاره کرد. به طور معمول قرون وسطي را قرون تاريک مي نامند؛ اما اگر به اين سادگي مي توان درباره اين قرون سخن گفت و آن دوره را سراسر تاريک توصيف کرد، پرسش اين است که ستارگان بسيار درخشاني همچون کپلر، کوپرنيک و گاليله در ميان آن تاريکي چه مي کردند. درست است که گاليله به خاطر نظرياتش محاکمه شد اما او چگونه در آن محيط سراسر تاريکي و تعصب رشد يافت و خود به مثابه خورشيدي جهان دانش را روشن کرد.اکنون درباره عصر خيام هم ما با پرسش هاي مشابهي مواجهيم و پيش از آن که عصر او را عصر تعصب و قشري گري بناميم بايد از خود بپرسيم چگونه کسي مثل خيام پيدا مي شود که همه باورهاي معمول و رايج را زير سوال مي برد. به طور معمول انديشمندان حاصل گفتمان غالب عصر خود هستند.

اين گفتمان ها هستند که به تفکرات صاحب نظران شکل مي دهند و البته اين افراد خود نيز بر گفتمان ها اثر مي گذارند. فرزند زمان خود بودن، به عبارتي يعني اين که بتوان، گفتمان عصر خود را به خوبي جذب کرد و سپس آن را ارتقا بخشيد. هيچ متفکر، دانشمند يا هنرمندي، جزيره اي دورافتاده يا يک تک درخت غول پيکر در يک دشت بي آب و علف نيست. آن ها بيش از آن چه تصور مي شود از فضاي عصر خود تغذيه مي کنند و سپس به غول هاي زيبا تبديل مي شوند. بر اين پايه نمي توان عصر خيام را هم با يک برچسب ساده نام گذاري کرد و ابعاد مختلف آن را از نظر دور داشت.

حتي همين که بازار «تکفير» فلاسفه گرم بوده نشان از رونق بازار فلسفه و «کفر» در آن عصر دارد. همچنين نشان دهنده اين است که جريان هاي فکري عميقي در جامعه وجود داشته است و متعصبان و قشري گرايان حاکمان بلامعارض عرصه فرهنگ و انديشه نبوده اند.

 

خيام رياضيدان و اخترشناس

تقويم جلالي را که خيام تنظيم کرد، دقيق ترين تقويم جهان مي دانند. آن قدر دقيق که به قول يک کارشناس «حتي زمين دقت خيام را نداشت». اکنون بار ديگر مي توان و بايد پرسيد که در آن فضاي به اصطلاح «غيرعلمي» و به روايتي ضدعلمي، خيام با چه پشتوانه و نيرويي توانست دقيق ترين تقويم جهان را تنظيم کند. آيا او خواب نما شد يا اين که ابزار اين کار را زمانه وعصر او، در اختيارش قرار داد و او توانست به کمک يک گروه مجرب و کارکشته کارش را از پيش ببرد. طبيعي است که در فقدان حاکميت گفتمان علمي، يک کار علمي در خور توجه انجام نمي گيرد و اگر در روزگار خيام چنين زمينه اي وجود نداشت او حداکثر مقامي که کسب مي کرد اين بود که در دربار ملکشاه «يک اختربين» باشد؛ از همان هايي که در دربار امپراتوري گوگوريو بودند. اکنون ما با تقويمي زندگي مي کنيم که دستپخت دانشمندي ناميرا به نام خيام است. ما هميشه با اين تقويم سر و کار داريم؛ بنابراين همواره با خيام در ارتباطيم و مديون زحمات او هستيم؛ جهان هم به دليل اين خدمت و خدمات علمي ديگرش مديون اوست. رونمايي هاي تنديس هاي وي در سرزمين هاي مختلف خود نوعي اداي دين است به اين خدمات.

 

پيوند ماه و معادله هاي رياضي

شاعري جوان - مجتبي عبدا...نژاد - دفتر شعري دارد به نام «ماه و معادله هاي رياضي» . وي که رشته اش رياضي است؛ اما پيشه اش شاعري در دفتر خود روشني ماه را در تقابل با پيچيدگي معادله هاي رياضي قرار داده است اما او در اين کار تنها نيست، از قديم و نديم بين زنگ ادبيات و هندسه جدال و ستيزي بوده؛ از اين رو گاه درس يا همان زنگ هندسه ، در اشعار و ترانه هاي معاصر نکوهش شده است و اين در حالي است که در شعر خيام ميان شعر و رياضي و به تبع آن هندسه، پيوند گسترده و عميقي وجود دارد. اين گونه هم مي توان گفت که تنها يک رياضيدان و يک اخترشناس مي تواند چنان رباعي هايي بگويد، اگر در اشعار خوب نيما هميشه «جغرافيا» حضور دارد، در ترانه هاي خيام هم همواره شاهد حضور پررنگ دانش نجوم هستيم. در ذهن او جهان پيوسته در حال چرخش و حرکت است. او اين فرآيند را مي بيند و زاده شدن و مرگ ما را هم برآيند آن مي داند. او اين ها را تنها در کتاب ها نخوانده تا از ياد ببرد.

براي خيام، شعر و دانش نه تنها دو ساحت جدا از يکديگر نيستند، بلکه درست اين است که بگوييم اين دانش اوست که باعث مي شود وي جهان را آن گونه ببيند. اگر آن دانش نبود، اين ترانه ها هم نبودند. از اين رو خيام غيرمستقيم درس رياضي و زنگ هندسه را مي ستايد و شعر او پيوندي است ميان زيبايي، روشني و شاعرانگي «ماه» با معادله هاي دشوار، پيچيده و عالمانه رياضي:

اين چرخ فلک که ما در او حيرانيم

فانوس خيال از او مثالي دانيم

خورشيد چراغ دان و عالم فانوس

ما چون صوريم کاندرو گردانيم

 

خيام صوفي يا دهري

در معرفي خيام برخي او را صوفي ناميده اند و اين در حالي است که وقتي اشعار او را مي خوانيم، مي بينيم که وي فرسنگ ها با صوفي گري فاصله دارد، اما شائبه هاي صوفي بودن او از آن جا ناشي مي شود که رباعي هاي زيادي به خيام نسبت داده شده است و در ميان آن ها ترانه هايي با مضمون صوفيانه ديده مي شود.

با توجه به پيشينه شعر فارسي و آميختگي آن با مضامين عرفاني، جاي دادن خيام در ميان شاعران عارف و صوفي کار دشواري نبوده است، در ميان انبوه ترانه هاي انتسابي، رباعي هايي هم هستند که نقطه مقابل صوفي گري به شمار مي روند، رباعي هايي که باورهاي ديني را به چالش مي کشند و آشکارا مضموني دهري مسلک دارند. اما وقتي اشعار خيام را مي خوانيم خيلي زود متوجه سبک و سياق وي مي شويم و مي توانيم زبان و فکر او را شناسايي کنيم.

زبان فوق العاده پخته و انديشه ژرف ويژگي بنيادين اين ترانه هاست. بر اين اساس مي توانيم داوري کنيم که او کسي نيست که در دام يک گرايش فکري بيفتد. در واقع او نه صوفي مي شود ونه تا حد يک «بي خدا» سقوط مي کند. آن چه او مي گويد فراتر از مجادلات مرسوم و معمول است.

 

آگاهي از مرگ

«مرگ حق است، اما براي همسايه». ما مي دانيم که «مرگ» هست اما باورش دشوار است. فکر مي کنيم اگر الان يا هر لحظه ديگري بيايد، به سراغ همسايه مي رود. اين است که آن قدرها احساسي بر نمي انگيزد. حالا اگر خود را در مقام يک همسايه ببينيم و به ياد بياوريم که ما همسايه ديگري هستيم، وضع فرق خواهد کرد. آن وقت با خيام هم افق خواهيم شد. آن چه باعث شده است ، شعر خيام در همه جا مخاطب داشته باشد و ابعاد جهاني پيدا کند، همين است که او از سرنوشتي مشترک و گريزناپذير سخن مي گويد. خيام مرگ را ملاقات کرده است؛ پيش از آن که مرده باشد. اين ديدار باعث شده که شعر او آکنده از رنگ و بوي زندگي باشد، چون مرگ به او گفته است که زيستن چه موهبت بزرگي است.

در واقع انديشيدن به مرگ به شعرش زندگي و جاودانگي بخشيده است. اين که ترانه هاي خيام به دل مي نشيند، دلايل زيادي دارد، اين دلايل ديدگاه هاي مختلفي را باعث شده است، در ايران کسي که اولين بار رباعيات خيام را تصحيح و منتشر کرد، صادق هدايت بود. اين نويسنده در مقدمه اي طولاني به تحليل رباعي ها و آراي خيام پرداخته است. تصحيح محمدعلي فروغي هم هست که از زاويه اي متفاوت به نقد و تصحيح رباعيات پرداخته است. همچنين کساني هم هستند که با ديدگاه هاي خيام از بيخ و بن مخالف اند. اين ديدگاه هاي متعارض مي تواند به شناخت بهتر رباعيات کمک کند و وجوه پنهان آن را نشان دهد. اما افرادي هم پيدا مي شوند که برداشت خيلي سطحي از رباعيات دارند. گمان آن ها اين است که خيام آنان را به مي خوارگي و خوش باشي دعوت کرده است؛ اين افراد خيلي که خوش شانس باشند سر از NAها يا جاهاي مشابه در مي آورند و در غير اين صورت مجبورند با گوهر زندگي که اين همه خيام آن را دوست دارد، خيلي زود وداع بگويند.

شعر خيام، آکنده از زيبايي هاي زباني است، ولي انديشه اي که در اين شعرها هست آن قدر نيرومند است که آن زيبايي ها را در سايه قرار مي دهد، با اين حال آن ها در سايه کار خود را مي کنند و بر جذابيت ترانه ها مي افزايند. آن چه در شعر ديگران ممکن است يک کار خارق العاده محسوب شود، در شعر او پيش پا افتاده به نظر مي رسد.
به بيان ديگر شعر او بي ادا و اطوار است، از اين رو ترفندهاي شاعرانه در آن به چشم نمي آيند، هرچند که آن ترفندها نقش اصلي را بر عهده دارند:

چون ابر به نوروز رخ لاله بشست

برخيز و به جام باده کن عزم درست

کين سبزه که امروز تماشا گه توست

فردا همه از خاک تو بر خواهد رست

 

 
مرجع : روزنامه خراسان
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
صعود به اورست 13 روز به طول مي انجامد، اما سقوط از آن فقط « 8 ثانيه ». ساختن روابط مدتها به طول مي انجامد اما از بين رفتن آن فقط در چند ثانيه!