جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
تاریخ انتشار :
پنجشنبه ۲۱ تير ۱۳۹۷ / ۰۹:۲۶
کد مطلب: 44772
۲
۱

شگرد عجیب دختر خانم روانشناس برای ازدواج!

شگرد عجیب دختر خانم روانشناس برای ازدواج!
میگنا: روزنامه ایران نوشت: چندی پیش خانم روانشناسی به پلیس رفت و از خواستگارخود و خانواده‌اش شکایت کرد.

او گفت: مدتی قبل در اینستاگرام با صفحه فروش لباس‌های خارجی مواجه شدم. در حقیقت صاحب صفحه که دختر جوانی به‌نام فتانه بود مزون لباس داشت و از ترکیه و چین جنس وارد می‌کرد. از لباس‌ها خوشم آمد و شروع به چت در اینستاگرام کردم. مدتی از این آشنایی گذشت و رابطه ما صمیمی‌تر می‌شد. زمانی که فتانه متوجه شد من روانشناس هستم و در کلینیکی مشغول به کارم از من خواست با دختر خواهرش که کمی مشکل روحی داشت صحبت کنم.

شهناز ادامه داد: همین موضوع باعث شد تا رابطه من و فتانه بیشتر شود و درنهایت او به من پیشنهاد داد تا با برادرش ازدواج کنم. از آنجایی که به نظر می‌رسید خانواده خوبی باشند به پیشنهادش پاسخ مثبت دادم. بالاخره چند روز قبل فتانه و برادرش همراه خانواده به خواستگاری من آمدند. برای آنها شربت آوردم و در این هنگام فتانه از من خواست برایش آب بیاورم تا داروهایش را بخورد.


سرقت با آبمیوه مسموم
دکتر روانشناس ادامه داد: من برای آوردن لیوان آب به آشپزخانه رفتم و بعد از چند لحظه برگشتم. وقتی شربتی را که برای خودم آورده بودم خوردم از هوش رفتم. به هوش که آمدم خودم را دست و پا بسته داخل اتاق پذیرایی یافتم بعد متوجه شدم 70 میلیون تومان پول و چک 50 میلیون تومانی و چند کارت عابر بانکم را از داخل گاوصندوق سرقت کرده بودند. به زحمت دست و پایم را باز کردم و به سرایدارمان زنگ زدم و از او کمک خواستم.


انتقامگیری به خاطر پاسخ منفی
با شکایت دکتر روانشناس تحقیقات آغاز شد. در بررسی‌های صورت گرفته فتانه و برادرش شناسایی و از آنها تحقیقات صورت گرفت. فتانه که منکر سرقت بود، گفت: با شهناز در اینستاگرام آشنا شدم و به نظرم دختر خوبی می‌آمد. به همین دلیل بعد از مدتی به او پیشنهاد ازدواج با برادرم را دادم. وقتی موضوع را با برادرم در میان گذاشتم او استقبال کرد و به خواستگاری شهناز رفتیم.

 پاسخ شهناز به این خواستگاری مثبت بود اما مدتی بعد از این خواستگاری برادرم به سراغم آمد و واقعیت‌هایی را برملا کرد. شهناز گفته بود هم سن و سال برادرم است اما او 47 سال داشت. یعنی خیلی از برادرم بزرگتر بود از طرفی گفته بود که وضع مالی خوبی دارند اما برادرم متوجه شده بود که خانه‌ای که به خواستگاری رفته بودیم خانه یکی از دوستان شهناز است.

فتانه ادامه داد: او دختر شهرستانی بود که بعد از پیدا کردن کار در تهران به خانه دوستش نقل مکان کرده بود و وضع مالی خانم روانشناس خیلی متوسط بود. نه به خاطر پول بلکه به خاطر دروغ‌هایی که گفته بود برادرم از ازدواج با او صرف نظر کرد. بعد از آن نیز کلاً با شهناز قطع رابطه کردم و هیچ خبری ندارم تا اینکه امروز پلیس به سراغم آمد. نه من و نه برادرم هیچ دزدی‌ای مرتکب نشده‌ایم و سناریوی دروغین را خودش طراحی کرده است.

باتوجه به اظهارات فتانه و برادرش بار دیگر تحقیقات از شهناز صورت گرفت و این بار خانم روانشناس واقعیت را برملا کرد. او گفت: باید از فتانه و برادرش انتقام می‌گرفتم. زمانی که برادرش از ازدواج با من منصرف شد کینه او را به دل گرفتم. می‌خواستم با این شکایت او را وادار به ازدواج کنم. با اعترافات این زن پرونده برای تحقیقات بیشتر در اختیار پلیس قرار گرفت.
 
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

کریمی
Iran, Islamic Republic of
این خانم روانشناس نما، عجب قدرت مهارت حل مساله ای داشت!!! بش بگین یک کارگاه آموزشی 24ساعته با محوز سازمان نظام روانشناسی برای بقیه بذارن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
نوجوانان آمریکایی بدون تلفن همراه احساس بهتری دارند
من با دروغ گفتن و آه وناله پول درمیارم
افراد کمال‌گرا چه ویژگی‌هایی دارند؟
كودكان را قرباني حرف مردم نكنيد
خودبیمارانگاری از خود بیماری مرگبارتر است!
راه‌ درمان تب بالای تمایل به عمل‌های زیبایی چیست؟
هر وقت احساس حسادت کردیم ، یادمان باشد ، خاموش کردن شمع دیگری ، باعث نمیشود ، شمع ما درخشان تر نور افشانی کند