جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
تاریخ انتشار :
چهارشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۸ / ۰۷:۰۰
کد مطلب: 49615
۱
از خودکشی تا پخش فیلم لیلا

تاوان غفلت؛ داستان تکان دهنده از یک دختر فریب خورده

تاوان غفلت؛ داستان تکان دهنده از یک دختر فریب خورده
میگنا: چه سرنوشت شومی برای خود رقم زده است؛ سرنوشتی تلخ که جبرانش خیلی سخت است. ناخواسته و عاشقانه وارد بازی‌ای شد که در ان آبرو و پس‌اندازش را باخت. هنوز باورش نمی شود حرف‌های‌ پارسا دروغ بوده و فقط به دنبال فریبش بوده است. چند بار تصمیم گرفت برای رهایی از تهدیدهای پسر شیطان صفت خودکشی کند، اما دوستانش فهمیدند و مانع او شدند.

سرانجام تصمیم خودرا گرفت و برای شکایت به پلیس مراجعه کرد. لیلا وقتی مقابل افسر تحقیق نشست در شکایتش گفت:
دانشجو هستم و از یکی از شهرستان‌های‌ اطراف به این جا آمده‌ام. در خوابگاه زندگی میکنم و پدرو مادر بیچاره و ساده‌دل من فکر میکنند دخترشان را برای تحصیل فرستادند، ولی خبر ندارند چه گندی زده‌ام و مطمئنم اگر بفهمند سکته خواهند کرد.

دختر سر به راهی بودم و کاری به کسی نداشتم و سرم توی درس و کتاب بود. چند هم اتاقی هم داشتم که سر و گوششان می‌جنبید. خیلی در گوشم خواندند که چرا تو اینقدر پاستوریزه‌ بوده و عضو هیچ شبکه‌ای نیستی! اوایل زیر بار نرفتم. حتی خواستم اتاقم را عوض کنم ولی چون وسط سال بود هیچکس حاضر نشد جایش رابا من عوض کند.
 
بالاخره این دوستان نااهل پیروز شدند و مرا تسلیم کردند. شاید یکی از دلایلی که زیر بار حرفشان رفتم این بود که دیگر از متلک‌های‌ آن ها خسته شده بودم. این بود که یک گوشی هوشمند خریدم. خرید گوشی همانا و شروع بدبختی‌ام همان.


بی هدف در اینترنت گشتن
کارم صبح تاشب شده بود وبگردی در سایت‌های‌ مختلف تا این‌که در یکی از شبکه‌های‌ اجتماعی با پارسا آشنا شدم. او خودش را اهل یکی از استان‌های‌ غربی کشور معرفی کرد.لیلا به اینجای داستان زندگی‌اش که رسید، مکث کوتاهی کرد و ادامه داد:

بعد از آشنایی کم‌کم صحبت‌هایش رنگ احساسی و عاشقانه بخود گرفت. او ادعا می کرد که نه یک دل، بلکه صد دل عاشقم شده و این احساس دوطرفه بود. تحمل این‌که روزی وی را از دست بدهم نداشتم. یک روز پارسا ازمن خواست بهانه‌ای جور کنم و به دیدنش بروم،من هم بدون اطلاع والدینم به سمت شهر او راه افتادم فقط یکی از دوستانم را در جریان گذاشتم. پارسا در ترمینال منتظرم بود. از دیدنش احساس خوبی داشتم. او از من خواست همراهش به جشن تولد یکی از دوستانش بروم و قول داد که اتفاقی نمی‌افتد.

وقتی به آنجا رسیدیم. ان طور که فکر می کردم نبود. عده‌ای دختر و پسر با سرو وضع نامناسب در حال رقص و پایکوبی بودند.پارسا مرا به انها معرفی کرد و گفت برای استراحت به اتاق بروم. او با رویی باز خیلی تحویلم گرفت و شربتی برایم آورد. خوردن شربت همانا و… وقتی به خودم آمدم فهمیدم ساعت‌ها خواب بودم. فکر میکردم ماجرای شربت و بیهوشی فقط برای داستان‌هاست.


پارسا فراری شده بود
از پارسا خبری نبود. احساس بدی به من دست داد. هر چه تماس می گرفتم جواب نمی‌داد تا این‌که برایم یک فیلم ارسال کرد و سپس جمله‌ای که وقتی شنیدم دنیا روی سرم خراب شد.ان فرد شیاد و کلاهبردار که خودرا عاشق دلباخته‌ام معرفی کرده بود فقط کلاهبرداری هزار چهره بود. او از صحنه اذیت و اذیتم فیلم گرفته بود.

در پیامی که برایم فرستاده بود تأکید کرده بود اگر مبلغ پنج میلیون تومان برایش واریز نکنم ان فیلم را در شبکه‌های‌ اجتماعی مختلف منتشر می کند. مثل دیوانه‌ها شده بودم. خودم رابه درو دیوار می‌زدم. نمی دانستم باید چه کنم و چه خاکی بر سرم بریزم. اگر پدر و مادرم موضوع را می‌فهمیدند باید چه میکردم و برای آبروی بر باد رفته چه توجیهی داشتم.

هر طور بود مبلغ درخواستی را تهیه کردم ولی کاش به همان یک‌بار ختم می ‌شد. این شیطان دوباره از من اخاذی میکرد و به خرجش هم نمی‌رفت که هیچ پولی در بساط ندارم. چند بار تصمیم گرفتم خودکشی کنم که دوستانم مانعم شدند.پس از شکایت دختر جوان ماموران پلیس وارد عمل شده و رسیدگی به ان را در دستور کار قرار دادند.

بررسی پلیس
بررسی‌های‌ پلیسی نشان داد حرف‌های‌ لیلا صحت دارد و او ناخواسته در دام یک باند حرفه‌ای اخاذی گرفتار شده است.سرانجام اعضای این باند شناسایی و دستگیر شدند.

تحقیقات از اعضای این باند نشان داد لیلا تنها قربانی آن ها نبوده است.متهمان با پرسه‌زنی در شبکه‌های‌ اجتماعی دختران جوان را شناسایی کرده و به بهانه دوستی یا ازدواج انها را فریب می‌دادند.

متهمان بیشتر طعمه‌های‌ خودرا از میان دختران زیبای دانشجویی که در خوابگاه زندگی می کردند شناسایی می کردند و با چربزبانی انها را خام خود میکردند.


نظريه کارشناس مشاوره و مددکاري:
انسان، موجودي مدني‌الطبع ناميده شده و همواره با همنوعانش در ارتباط بوده، در واقع اين ارتباط ريشه در نياز او به ارتباطات اجتماعي دارد، همين نياز سبب شکل‌گيري اجتماعات انساني، شهرها و جوامع شده و در گذر زمان و ادوار زندگي انسان متحول و متطور گشته است. بشر، در دوره‌هاي گوناگون براي تسهيل ارتباطات اجتماعي خود دست به اختراعاتي از جمله، تلفن، تلگراف، تلوزيون، ماهواره و اينترنت زده است. شبکه‌هاي اجتماعي نيزدر اين برحه از زمان که براي تسهيل ارتباطات افراد بوده از اين نوع است .

نوجوان و جوانان بيش از ديگر گروه‌هاي سني از شبکه‌هاي اجتماعي استفاده مي‌کنند و اگرچه در بسياري از موارد والدين فعاليت آنها را زير نظر مي‌گيرند، اما فرزندان هم ترجيح مي‌دهند در مورد نوع فعاليت‌هاي خود توضيحي به آنها ندهند. اين رفتارها موجب مي‌شود حريم شخصي در بسياري از موارد به خطر بيفتد.

کودکان بدون آنکه از عواقب فعاليت‌هاي اجتماعي خود در اينترنت مطلع باشند، عکس‌هاي شخصي خود را با ديگران به‌اشتراک مي‌گذارند، درباره تاريخ سفر خود و اعضاي خانواده توضيح مي‌دهند، اطلاعاتي را در مورد شغل و ميزان درآمد والدين منتشر مي‌کنند و در مجموع مواردي را به‌صورت عمومي ارايه مي‌دهند که مي‌تواند عاملي براي تهديد حريم شخصي آنها باشد.



تهديدات شبکه هاي اجتماعي
تضعيف انسانيت و از بين رفتن "حيا " در انسان نقش بستن تصاوير در ذهن به طوري که حتي ثابت کرده‌اند 15 سال نيز در خاطر انسان مي‌ماند و يادآوري مي‌شود. مسائل ديگري چون؛ سستي ايمان، انزوا و دوري از اجتماع، تحليل توان عقلي، آماده شدن روح و قلب براي بهره‌برداري بيشتر شيطان و ...

چشم‌چراني در اين شبکه‌ها: به علت راحت بودن ارسال تصاوير و کليپ‌ها در اين فضاهاي اجتماعي- خصوصي يا عمومي- که مسلماً وجود وسوسه‌هاي شيطان و هواي نفس را نمي‌توان در اين جا ناديده گرفت، اصولاً محيطي مناسب براي "همه‌چيز ديدن" و "همه‌چيز شنيدن" مهيا شده است.

در مورد نوجوانان و جواناني که به علل مختلف در اين فضا هستند، به علت حساسيت بيش از اندازه آنها و همين طور شرايطي که اين روزها آنها را به سمت تماشاي اين صحنه‌ها مي‌کشاند،‌ شايد نتوان به گفتن عوارض بسنده کرد، فقط مي‌شود گفت: جلوي آنها را بگيريد، زيرا ورود آنها به اين فضاي بي‌در و پيکر همان و خنده مستانه شيطان همان ...!!!

در اين بين نقش آگاهي سازي ، پر کردن اوقات فراغت توده ي مردم و به ويژه نسل جوان، بطور خاص کشورهاي جهان سوم که جمعيت جوان زيادي در اختيار دارند از خطرات وآسيب هاي اين شبکه ها مي تواند از ميزان آسيب هاي اين تکنولوژي بکاهد.
 
نکته پایانی: در شرکت در هر برنامه ای دقت کنید که کجا میروید و هیچ کاری را بدون مشورت با اطرافیان مانند پدر و مادر انجام ندهید تا دچار دردسر نشود.
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
نوجوانان آمریکایی بدون تلفن همراه احساس بهتری دارند
من با دروغ گفتن و آه وناله پول درمیارم
افراد کمال‌گرا چه ویژگی‌هایی دارند؟
كودكان را قرباني حرف مردم نكنيد
خودبیمارانگاری از خود بیماری مرگبارتر است!
راه‌ درمان تب بالای تمایل به عمل‌های زیبایی چیست؟
هم اکنون که در حال نفس کشیدن هستید، کس دیگری دارد نفس های آخرش را می کشد. پس دست از گله و شکایت بردارید و بیاموزید چگونه با داشته هایتان زندگی کنید.