جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 19 Apr 2024
تاریخ انتشار :
چهارشنبه ۶ آبان ۱۳۹۴ / ۱۷:۳۰
کد مطلب: 33705
۷
۴۸

كمك از روان شناسان و مشاوران براي تحليل اين داستان!/ شماره 1

كمك از روان شناسان و مشاوران براي تحليل اين داستان!/ شماره 1
خواننده گرامي :
-

سرگذشت زير برشي كوتاه از داستان زندگي يك انسان است؛ انسان هايي كه در زندگي روز مره شان گاهي با مشكل روبرو شده و در انتخاب راه صحيح، به دستان پرمهر و ياريگر شما نيازمندند.

لطفاً پس از مطالعه اين حكايت، به دو سئوال ما پاسخ دهيد:
1- براي اين داستان، چه نام يا عنوان مناسبي انتخاب مي نماييد؟
2- تحليلي روان شناختي خود را به صورت كامنت در پايين همين صفحه درج نماييد.

قبلاَ از همكاري شما عزيزان سپاسگزاريم.

-
اما داستــــــان :

... مرد جوان وقتي چشمان منتظر دختر را لبريز از محبت ديد ميراث پدري‌اش را كه آلوده به جنون انسان‌هاي به ظاهر متمدن بود وداع كرد. در انديشه‌اش تصور فردايي را داشت كه با اين دختر جوان، دو نيمه قرص ماه را در زير كلبه ي روستايي خدامراد با نواي دلنشين ساز زندگي برخاسته از دل معشوقه اش تقسيم مي كنند و چه زيبا به تصوير مي‌كشيد دنياي آفتابي مهرباني دل را.

او تصميمش را گرفته بود، خانه رويايي خود را با قامت زيباي دخترك روستايي در ذهن خويش ترسيم كرد و هر روز از لابه‌لاي پيچك موهاي بلندش، روياهاي دراز زندگي‌اش را مي‌ديد و شب هنگام با لالايي معجزه آساي دختر، بر تخت پادشاهي زندگيش به خوابي خوش فرو مي رفت و با عطر گيسوان محبوبش، خواب را وداع مي‌كرد و سرآغاز ديگري را به تماشا مي‌نشست.

مرد جوان به بهانه‌ي ديدار و وصال نيمه وجودش، با گوسفنداني كه تنها دارايي روستائيان ساده دل بود به طرف چشمه گل‌بانو به راه مي‌افتاد. تابش نور خورشيد صبحگاهي،‌ نويدبخش گرماي ديگري را در ديدار دوباره سر مي‌داد و اين چنين ساخت كلبه رويايي جوان عاشق پيشه در حال اتمام بود.

دختر روستايي با شگفتي از رفتار چوپان جوان، از خودش مي‌پرسيد، به راستي عشق چه نيرويي دارد؟ آيا چوپان جوان محله خدامراد كه كسي هم او را نمي‌شناسد به جنون مبتلا شده است؟!

در اين افكار هيچ در پيچ(1)، دخترك روياي جوان بيچاره را تنها يك شوخي‌ مي پنداشت كه براي چند صباحي مي‌تواند مفرّح باشد، او جوان را در چرخه بازي كودكانه خويش سرگرم مي‌كند و اين چنين دو روياي نافرجام شكل مي‌گيرد، هر روز كه مي‌گذشت دخترك اميد و آرزوي جوان را قوت مي‌بخشيد و خودش در روياي وصال پسر كدخداي روستاي نورآباد بسر مي برد كه مدتي ازش بي خبر بود و هر كسي كتابي صد مني اندر حكايت ناپديد شدن پسرك نگاشته بود.

دخترك روياي زندگي شاهانه را در قصر بند كشيده زندگي مدرن و بگو مگوهاي پرت و پلاگونه اطرافيان جست و جو مي‌كرد و جوانك بيچاره را شايسته تحسين در زندگي خود نمي‌ديد و صد البته كه او در آسمان غبارآلود شعور بي شعوران انسان نما نمي‌توانست زلال حقيقت مرد جوان را ببيند.

مرد جوان هر روز تحفه اي از دسترنج خود را در كنار چشمه گل بانو به دختر پيشكش مي‌كرد. يك روز مرد جوان، سنجاق سينه‌اي كه تمام دارائي‌اش بود را در پارچه اي از لايه ي قلبش به دختر روستايي همراه با نوشته‌اي بدين مضمون" ناب ترين ميراث زندگي‌ام، تقديم به ملكه آشيانه وجودم" اهدا كرد. دختر روستايي در هياهوي احساسات، گفت قلبم را براي تو نگه خواهم داشت! اما زير لب آهسته گفت البته اگر كدخداي آبادي نورآباد بگذارد. و اين چنين كلبه نيمه تمام مرد جوان به پايان رسيد و در انتظار افتتاح كلبه سراسر عشق و صفاي مرد جوان، دخترك روستايي راز دروني خود را بر مرد بيچاره برملا كرد. مرد جوان لبخند تلخي زد و بسوي كلبه محقرش به راه افتاد و دگر صبح نشنيدن صداي هي هي او، همراهي طلوع خورشيد را در هم آويخت و شكستن اين عادت ديرينه؛ گويي براي روستائيان هم سنگين بود و به كنجكاوي كودكانه راه خانه مرد بيچاره را پيمودند و در هياهوي آه و ناله، دختر روستايي جسد معشوقه خود را كه به شمايل جوان چوپان درآمده بود، پيدا كرد و در دفتر يادداشتش اين جمله را يافت:
" آينه اي كه تصوير را واژگون نشان مي‌دهد، همان بس كه با سنگ بي رحمي شكسته شود و اين چنين پايان بي معنايي زندگي ام را امضا مي‌كنم".
-
-
لطفا تحليل خود را در بخش نظرات تايپ كنيد . سپاس

(1)-هيچ در پيچ: به افكار منفي اي اطلاق مي شود كه فاقد هر گونه ارزش بوده؛ اما پيچيدگي هاي بسياري را مي توانند ايجاد نمايند.
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

Iran, Islamic Republic of
کلبه ی زندگی ارزوها نام داستان.تحلیل:این داستان درواقع یه جور زندگی در تخیلاته افکار ادم هاست که واقع بین نیستن و ووشخصیت دختره ثابت نیست و با نیت پاک دختره بازی کرده
Iran, Islamic Republic of
عشق بهتره یاثروت یادش بخیر انشا دبستان
اکرم بصیر
Iran, Islamic Republic of
نام داستان : عشق خاکستری
تحلیل : آنچه که باعث شکل گیری،تداوم و بقای یک زندگی می شود، شفافیت و صداقت است .
زندگی تخیلی و هیجانی ، دوامی ندارد . ضمن این که خودکشی پسر اصلا کارمعقولانه ای نبوده است .
دختر با رفتارش پسر را امید وار وهر روز عاشق تر میکرد در حالیکه خودش پسر کدخدا را دوست داشت .!!!
چیزی را دختر در آخر داستان به پسرک عاشق گفت باید در ابتدا می گفت .
فاطمه هداوند
Iran, Islamic Republic of
نام داستان:عشق و نفرت
تحلیل:
این داستان ،داستان زندگی همه ما انسانهاست،که هر کدام به اندازه ای با آن دست به گریبانیم.دخترانی که با هزار امید و آرزو دل به عشق دروغین پسران میدهند و پسرانی که با تمام وجود به دختران هزار رنگ دل می بازند،خانمهایی که تمام روز را در خانه منتظر همسری می مانند که دست در دست معشوقه اش خوش میگذراند و مردی که به فقط به عشق همسرش با کوله باری از خستگی به خانه برمیگردد دریغ از اینکه همسرش با فکر مرد دیگری از او استقبال میکند.
الهام راکی زاده
Iran, Islamic Republic of
عشق نافرجام
داستان دختری که عاشق واقعی خود را نشناخت و پسری که به معشوق مورد دلخواه خود نرسید. در این داستان هر دو نفر متضرر شدند. هم دختری که یک عاشق واقعی را از دست داد و عشق را نشناخت و هم پسری که اعتماد و زندگی خود را در راه عشقی نافرجام از دست داد. شاید این داستان داستان خیلی از آدمهای عصر ماباشد که در یک لحظه عاشق می شوند بدون شناخت جوهر واقعی افراد مثل چوپان داستان ما عاشق می شوند و یا افرادی که محبت درونی افراد را نمی شناسند چون بر اساس ظاهر قضاوت می کنند و منتظر زندگی پر زرق و برق هستند اما غافل از اینکه این زندگی ها بدون عشق واقعی شبیه زندگی در زندان طلایی است مثل دختر قصه ی ما...
امید که یاد بگیریم بعد از شناخت واقعی و کم کم عاشق شویم و اینکه یاد بگیریم عشق را ارج نهیم و عاشق واقعی را درست تشخیص دهیم...
vahid
Iran, Islamic Republic of
تا حدودی حرف شما درسته ، اما در مورد عاشق شدن باید بگم که ریشه ی عقلی نداره و حتی ریشه ی قلبی هم نداره بلکه بیشتر ریشه در ناهوشیاری انسان داره و دست خودش نیست که یک دفعه یک عشق پاک رو ابراز میکنه.
نرگس
Iran, Islamic Republic of
نام داستان : عشق نافرجام
تحليل : پسر كدخدا به قصد امتحان دخترك روستايي ، خود را در چهره يك جوان چوپان درآورد . دخترك را چند روز امتحان كرد دختر روستايي عشق واقعي پسر جوان را به بازي گرفت دخترك بدنبال قدرت وزندگي مدرن بود و عشق پسر جوان كه واقعي بود را ناديده گرفت ، سرانجام عشق واقعي خود را از دست داد.
مرجان
Iran, Islamic Republic of
نام داستان؛خودخواهی عاشقانه
همه ما انسان ها گاهی اوقات انقد محو رویاهامون هستیم ک اون چیزایی ک داریم رو نمیبینیم.
ب نظرم گاهی اوقات انسان ها خیلی خنگ میشن.
ممکنه یه چیزایی چشمشون رو کاملا کم سو کنه و خیلی چیزا رو نبینن.و فقط وقتی بینایی برمیگرده ک از دستش بدیم...
نباید سکوت کرد و انتظار داشت ک انسان های خنگ خودشون بفهمن. باید گفت. باید نشون داد.
باید موند.باید...
مریم
Germany
همون هیچ در پیچ اسم بهتریه
شبیه زندگی خیلی از آدمهای امروز هست که خوشبختی رو پول می بینن و چشمشون رو روی عشق واقعی میبندند
vahid
Iran, Islamic Republic of
آی گل گفتی
sajjad
Iran, Islamic Republic of
تنها یک اسم اونم /دور باطل/
متاسفانه در کشورهای جهان سوم عدم درک صحیح از عشق سرنوشت جوانهایی زیادی را به تباهی کشانده و ای کاش درسی به نام عشق واقعی را بشناسیم وجود داشت و تا جوانان عزیزمان بیشتر از این سردرگم عشق نشوند آموزش انتخاب بهترین همسر را به صورت رایگان شروع کنیم.
انشاالله
زهرا آزادی
Iran, Islamic Republic of
نام داستان:یک رنگ یا نیرنگ
دختر روستایی و پسر کدخدا هیچ کدام از شرایطی که در آن قرار داشتند راضی نبودند و میخواستند به گونه ای،جای یکدیگر باشند.پس هر دو برای ارضای نیازهایشان با نیرنگ و فریب دادن هم میخواستند با هم ازدواج کنند،ولی جنس نیاز هایشان با هم تفاوت داشت.دختر برای رسیدن به یک زندگی خوب یعنی یک نیاز زیستی که نهاد است تلاش میکرد و پسر برای اینکه از شر انسانهای به ظاهر متمدن دربار رها شود و به کمال اخلاقی و مهربانی و ساده دلی مثل روستاییان برسد تلاش میکرد یعنی برای ارضای فرامنش.به نظرم این داستان میتونه مثل زندگی خیلی از ماها باشه که برای جبران نقص ها و کمبودهایی که در زندگی گذشته خودمان داشتیم تن به ازدواج با کسی رو میدیم که نیازها و کمبودهایمان را ارضا کند و چشم و گوشمان را روی بسیاری دیگر از موارد که باید ببینیم میبندیم.
داش مولوي ميگه
Iran, Islamic Republic of

عشقهايي کز پي رنگي بود / عشق نبود عاقبت ننگي بود
چون رود نور و شود پيدا دخان / بفسرد عشق مجازي ان زمان
چون شود پيدا دخان عم فزا / بفسردني عشق ماندني هوا
عشق ان زنده گزين کو باقي است / وز شراب جانفزايت ساقي است
عشق ان بگزين که جمله انبيا / يافتند از عشق او کار و کيا
-----
معنی:
عشق واقعی با نفس پرستی و عشقی که با دیدن ظاهر و آب و رنگ بوجود می آید فرق میکند،عشق های ظاهری نتیجه ای جز ننگ و بدنامی ندارند
راحله تیمورپور
Iran, Islamic Republic of
جستجوی نافرجام
مرد جوانی که دلش از سبک وسیاق زندگی در طبقه ای که زاده شده خون است،به دنبال بهانه ایست تا به زندگی خود معنایی بخشد.ودراین میان با دختری بی تجربه وساده آشنا میشودکه ازتشخیص حقیقت زندگی،خودوانسانهای دیگرعاجزاست.دختری که گاه درگیرافکارهیچ درپیچ میشودوگاه تسلیم هیاهوی احساسات....ومرد بی تجربه که ازاوبتی ساخته تا با پرستش او به زندگی خودمعنا دهدوقتیکه با حقیقت روبه رو میشودآنرا تاب نیاورده وبی رحمی می نامدش.وخیلی زودتسلیم این به ظاهربیرحمی میشود وجستجوی به حقش قربانی ضعف اختی وهجانیش گشته نافرجام میماند.
سارا الیاسی
Iran, Islamic Republic of
هیچ در پیچ
آینه کنایه از قلب مرد است ،و شکسته شدن آن بر خودکشی مرد دلالت دارد...اما اینکه چرا این آینه تصویر را واژگون نشان میدهد..مبنی بر غفلت و بی خبری و عدم شناخت طرف مقابل است که مرد این خرده را از خود می گیرد..از ناصافی قلب خود ...از عدم تمامیت ...از غلبه ناهشیاری بر هشیاری ...و زندگی کردن در خواب و بدور از شفافیت نگاه.....قبل از اینکه دخترک را متهم کندو متهم نیز نمی کند...
Iran, Islamic Republic of
تحلیلی که میشه در مورد الگوی عشق هر دو فرد داستان داشت این که الگوی و نوع پویایی عشق هردو فرار از خانه بود. و این به این معنا که هردوی اونها در شرایطی در خونه پدریشون عشق رو تجربه کرده بودن که از اون شیوه تنفر داشتن و به دنبال شرایط عاطفی و عشقی عکس موضوعات عشقی اولیه زنگدیشون بودن.
سعیده
Iran, Islamic Republic of
نام داستان:تاوان یک رویا

به نظرم ما آدمها همیشه در راس دلبستگیهایمان دلبستگی به خودمان را بالاتر و مهمتر از هم چیز بدانیم و خود زیبایمان را قربانی توهمات ناپایدار نکنیم دوما نباید سریع گرفتار احساسات و عواطف شویم مخصوصا زمانی که افتادن یک اتفاق در هاله ای از ابهام باشد
طناز
Iran, Islamic Republic of
دنیا دار مکافات است حتی درعشق

دختر نمیبایست معطل میکر د که عشق پسر عاشق بازی گرفته بشود و منطقی بود از همان ابتدا به پسر قضیه علاقه اش را میگفت...که چنین سرنوشت شو م برای عشق دختر پیش نمی آید ، هر عمل ما دراین دنیا عکس العملی قطعا خواهد داشت ، این یک قانو ن است.
زیبا
Iran, Islamic Republic of
چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی
که یک سر مهربانی دردسر بی

اسم داستان:پاک دل
وقتی کسی از دریچه عشق به مسائل نگاه نکنه مسلما متوجه عشق واقعی نمیشه .من خودم برای رسیدم به معشوقه ام سختی های زیادی کشیدم. . .
تو مو بینی و من پیچش مو
خورشید بانو
Iran, Islamic Republic of
بازی رویا
هردو آنقدر در رویا تصورات خود غرق شدن که واقعیت و اتفاقات زمان حال رو نمیدیدن
سیده زهرا حجتی
Iran, Islamic Republic of
کوری عشق
آنچه در این داستان بسیار مشخص است این است که انسانها آنچه را دارند نمی بینند حتی اگر همان چیزی باشد که می خواهند . عمق فاجعه زمانی است که آنچه داری را نبینی و همیشه در حسرت نداشته ها زندگی کنی . پیچیدگی خواسته های نفسانی چشمان عاشق را کور می کند . فکر نرسیدن به خواسته ها او را به جایی می رساند که حتی زمانی که به وصل می رسد باور ندارد که به مراد دل رسیده و داشتن خود و وصل خود را نمی پذیرد و وجودش را انکار می کند
محمود
Spain
نام داستان کلبه ارزوی در مه:داستان روزمره دختران و پسران این دوران که عشق واقعی گم کرده و فقط دنبال مال وضع شغلی هم هستن.در حالی که عشق ...
میلاد قمی
Iran, Islamic Republic of
میراث پدری آلوده به جنون انسان های ... محله خدا مراد (همان فرهنگ جامعه به نظرمن) فراخود می باشد. به عبارتی دیگر واکنش پسر به نوع سبک فرزند پروری و تربیت پسر در خانوداه می باشد که در محیطی سخت و بسته رشد کرده است که در نتیجه این نوع تربیت برآن شده که خودش این چنین نباشد و با محبت زیاد به دختر که امید تشکیل خانواده دارد، سعی می کند نوع تربیت جو خانواده اصلی را وارد زندگی خودش نکند. در مقابل فراخود قسمت پایانی داستان نهاد را به تصویر می کشد که در آخر هم نهاد بر فراخود پیروز می شود. اما در این بین خود یا واقعیت وجود ندارد که نشان آن هم می توان این ذکر کرد هر دو نفر از خود بودن فرار می کنند (دنبال مدرنیته اند، در ادامه بحث می شود) اما از منظر روانکاوی به جابجایی ابژه ها در می توان اشاره کرد (پسر کدخدا و چوپان) و همچنین وجود فرآیند های ثانویه و خیال پردازی ها برای ارضای امیال و تکانه و در آخر هم امیال و تکانه ها ارضا نمی شوند که واکنش معمول در مقابل این ناکامی خشم است و خشم معطوف به خود منجر به خود کشی می شود.
و مورد دیگر سبک مستبدانه فرزند پروری آدلری می باشد که پسر در نتیجه آن (کنترل زیاد) نمی تواند خودش را ابراز کند و نوع دلبستگی نا ایمن را بر می گزیند که از نشانه های آن عدم رشد عاطفی ، احساس امنیت، عدم تحمل ناکامی و تکانشوری می باشد. پسر رشد عاطفی نکرده احساس امنیت نکرده و زود وابسته محبت دخترک شده، و تحمل ناکامی را نداشته و خانه را ترک کرده و چوپان شده و با رفتار تکانه ای دست به خود کشی می زند. در صورتی که فردی که دلبستگی ایمن دارد در مواقع شکست در روابط سوگواری می کند نه خودکشی!!!
مدرنیته: گرایش به مدرنیته قابل برداشت هست از این داستان ، در دنیای سنتی هر کس مسئول شدن یا بودن خودش نبود اگر ازدواج شکست می خورد رابطه خراب می شد عوامل زیادی برای تبیین وجود داشت که از افراد سلب مسئولیت می کرد مثل قضا و قدر فرهنگ، خانواده و ... اما در مدرنیته هرکس مسئول رفتار خودش است و هرکس آزاد است که انتخاب کند، چه انتخاب کند یا انتخاب نکند. در این داستان هم دخترک دنبال رسیدن به دنیای مدرن هست که شاید از طریق ازدواج با پسر کدخدای نور آباد به خواسته خود دست یابد. در این داستان نیز تنیدگی به وجود آمده میان سنت و مدرنیته که در نحوه ارتباط دختر و پسر قابل مشاهده است.

برای مطالعه بیشتر در این زمینه (نقد روانشناختی متن) به دوستان توصیه میکنم کتاب های از روانکاوی به ادبیات هورا یاوری و مجموعه کتاب های اروین دیالوم (داستان های روان درمانی) را بخوانند.
و آخر اینکه به نظرمن نویسنده تلاشی نا فرجام داشته برای بیان برجستگی های زندگی فردی و اجتماعی یک مراجع که با بیان جملات پر آب و تاب سعی در پرورده کردن و اصالت بخشیدن به داستان بوده است. که بنظرمن مصداق ازقضا سرکنگبین صفرا فزود/ روغن بادام تلخی می نمود، شده است. و موضوع از متن به حاشیه رفته از این طریق که بیشتر شبیه یک داستان عاشقانه شده است که روح پر تب و تاب نوجوانان 17 و 18 ساله را نوازش می دهد. زیرا اثربخشی یک داستان به خصوص داستان روانشناختی به میزان و کیفیت نماد های آن می باشد که در این داستان نماد هایی اورده شده است که پیشینه نمادین در ذهن مردم دارد اما این نماد ها منسجم و پرورده نشده اند.
vahid
Iran, Islamic Republic of
تحلیل روانکاوانه ی جالبی بود.
لذت بردم.
ستاره
Iran, Islamic Republic of
این سالاد کلمات چطور به ذهن شما رسیده
سمانه
Iran, Islamic Republic of
نام داستان میتواند افسانه ی چشمه ی گل بانو و یا رویایی در آینه باشد
واما تحلیل داستان...به عقیده ی من دختر روستایی هم به نوعی عاشق پسرک چوپان شده بود ((قلبم را برای تو نگه خواهم داشت))اما مشکل از جایی برمی خواست که وی نتوانست بین عشق پاک پسرک جوان و رویای زندگی در قصر مرفه پسر کدخدا که نشات گرفته از نیاز به ارضای کمبودهای زندگی فعلی اش بود یکی را انتخاب کند...مشکلی که در جامعه ی کنونی ما به وفور اتفاق می افتد.چه بسیارند دخترانی که برای دست یابی به زندگی مرفه و مدرن بر بسیاری از ارزش ها و حتی احساسات درونی خویش چشم میبندند و تن به ازدواجی میدهند که سرانجامی جز پشیمانی ندارد...در انتها مرگ پسرک جوان چاره ی حل ماجرا نبود و بنوعی فرار از مشکل بود
شاید زیباتر بود از این پس عشق دختر را در گوشه ای از قلب خود نگه دارد...یک عشق واقعی همیشه با وصال به سرانجام نمیرسد
زینب اکرمی
Iran, Islamic Republic of
عنوان : رویایی تلخ
تحلیل :اگر هردوی آنها به ارزش ها و باورهای یکدیگر اعتقاد قلبی داشتند و با صداقت خواسته های یکدیگر را مدنظر گرفته بودن،هرگز فرجام عشقشان اینگونه تلخ تمام نمی شد.
شهناز مذهب
Iran, Islamic Republic of
عنوان انتخابی سودای سرد
تحلیل:داستان این مرد یاد آور سهمیه زندگی ماست که در پی آرزو های دست نایافتنی و غیر ممکن عمری را می گذاریم و از آن رویایی می سازیم و رسیدن به مقصد را در قالب کلبه رویایی مان می بینیم که در آن عروس آرزو چه آراسته نشسته و می پنداریم او نیز منتظر ماست .
سنجاقک نماد عمر ما است که تمام دارایی مان است و در راه رسیدن به آن آرزوی خیالی با میل خود و با رضایت کامل از دستش می دهیم و پس از اینکه عمری را در پی هیچ در پیچ دویدیم یا می رسیم و می بینیم آن چه حاصل این سودا بود نبود و یا آنکه به آن نمی رسیم و در این راه آینه عمر مان را نیز از دست داده ایم .
عالیشاهی
Iran, Islamic Republic of
نام داستان :حیوان دو پا
کسی را در زندگی نه خیلی بزرگ کنیم که باعث بشه چشم خود را به روی همه چیز شخص ببندیم و نه کسی را در زندگی خیلی کوچک کنیم که خوبی های آن را نبینیم و مغرور بشیم .
من فکر می کنم پسرک چوپان خودش تصمیم گرفت عاشق بشه و در واقع عاشق شد و در ذهنش به آن عشق پرو بال داد بدون اینکه واقعیت موجود ببینه و فکر کرد تنها عشق خود کافی هست و دخترک هم نتوانست مقاومت کند در مقابل نفس شیطانیش و پسرک را به بازی گرفت اما غافل از اینکه پسرک همان عشق اوست با چهره و لباس دیگر ...
سجادسعیدنژاد
Iran, Islamic Republic of
نام داستان : جمع اضداد

بعضی وقت ها برای همه پیش می آید که از خود واقعی فاصله بگیریم . البته باید به این نکته توجه کرد که بعضی چیز ها فطرتا برای مرد آفریده شده و بعضی برای مرد . . مثلا غرور برای مرد در برابر جنس مخالف معنا ندارد . ولی دختر باید در مقابل جنس مخالف مغرور باشد . فاصله گرفتن از فطت خود و بعد درونی خود باعث تزلزل می شود . جوان آبادی و دختر بیشتر دچار سوتفاهمی شدند که نمی شود اسم عشق روی آن گذاشت . گرچه عشق به معنای تصاحب طرف مقابل کاملا غیر انسانی است .
فاطمه
Iran, Islamic Republic of
نام داستان : آرزوی عشقی واقعی
تحلیل:ادم نباید قبل از فهمیدن همه ی جوانب در فکر خود خیال پردازی هایی کند که دارد به ان عادت می کنند این چوپان این قصه زندگی داشت که به امید دخترکی بود که فقط به او امید واهی می داد و دخترک نیز گناه بزرگ تری مرتکب شده بود که سادگی انسان ها را بازیچه ی دست خود قرار داده بود حالا ان نفر چوپان جوان باشد یا هرکس دیگه ای ...
این گونه ادم ها بسیارمغرورن و هیچ چیزی برای انها جز خودشان اهمیت ندارد
بی تا رییسی
Iran, Islamic Republic of
نام داستان:دو نیمه قرص ماه
تحلیل:با توجه به رویکرد روان کاوی خدامراد در داستان نمادی از فراخود است و دخترک جوان قصه ی ما نمادی از نهاد است که بدنبال ارضای نیاز های خود است.در این داستان با به کار گرفتن عناصر نمادین خواب و رویا اشاره به عالم ناهشیار ی شده است که اقیانوسی از گنج های پنهان است وبا بررسی رویا های فرد می توان به لایه های زیرین شخص پی برد.رویای پسر چوپان در داستان مکانیزمی ناهشیار است که انسان ها در مواجه با مشکلات به ان پناه می برند.
در تبیین و شناخت عمیق رنج فرد باید به بستر فرهنگ نیز توجه شود که در داستان به ویژگی های زمانه پسر چوپان (اسمان غبار الود شعور بی شعوران انسان نما) اشاره شده است.و عشق در این داستان عشقی کودکانه است چه بسا عشق حقیقی عشقی است که از تعلقات مادی تا تعلقات انسانی گذر کرده است و به یک عشق خالص میرسد.عشق پسر از روی نیاز است اما عشق حقیقی فرا نیاز است و از دام نیاز های سطحی گذر کرده است (نظریه مزلو)
البته به کار بردن واژه بی معنایی زندگی ام در پایان داستان یاد اور لو گوتراپی فرانکل است که اشاره به خلاء وجودی جوامع امروزی دارد .پسر چوپان تمام معنی زندگی خود را در وصال معشوق می بیندو با از دست دادن او پنداشت زندگی برای او مقصد و مقصودی ندارد.
vahid
Iran, Islamic Republic of
به نظر من کاملا بالعکس است. یعنی کار چوپان بر گرفته از نهاد است و کار دختر بر گرفته از فراخود می باشد. فراخود برپایه ی جامعه شکل می گیرد و چیزهایی که دختر می خواهد به طرز تفکر جامعه ی امروزی نزدیک است.
زهره عزیزی
Iran, Islamic Republic of
نام داستان :تعبیر وارونه
دختر روستایی چون نیازهای سرکوب شده زیادی داشته و تو ارضای نیازهای سطح پایینش گیر کرده بوده عشقش حقیقی نبوده و دنبال احساس امنیت بوده،پسر کد خدا هم با اینکه شرایط مالی خیلی خوبی داشته به دلیل خلا های عاطفی و اینکه تصور میکرده همه اون رو به خاطر پولش میخوان زندگی قبلیش رو رها میکنه و عشقش رو تو اون طبقه جستجو میکنه،چون فکر میکرده این افراد بیشتر از اینکه دنبال مادیات باشن دنبال ارزشهای انسانی هستن،و وقتی همه چیز بر خلاف تصورش پیش میره دچار سرخوردگی میشه و .... بنظر من اون هم مثل دختر روستایی به نوعی دنبال نیازش بوده....(نیاز به دوست داشته شدن)
زهرا جمشیدی
Germany
عنوان داستان .از نوراباد تا خدا مراد .در واقع این عنوان رو انتخاب کردم چون نگرش وباورها ،معنای زندگی
،جستجوی عشق و افق دید در دنیای خدا مراد و نور اباد متفاوت است.چرا که روستای خدا مراد نماد دنیای افراد یک رنگ ، حقیقت بین ،اهل تلاش و سادگی ،عشق واقعی و دنیایی که در ان ابتدا برفرا من که همان سبک زندکی بر مبنای ثروت و راه پدر می باشد علبه می کند و راهی که بنظرش درست و منطقی هست انتخاب می کند تا اینگونه وارد دنیای دخترک شود یعنی دنیای خدا مراد.اما دخترک از دنیای خدا مراد فاصله می گیرد و مبنای زندگی اش و اهدافش و تخیلاتش را برروی دنیای نور اباد می گذارد.و از صمیت و عشق و صفا و یک رنگی فاصله می گیرد.بنابراین درک کردن پسرک چوبان برایش سخت بود چون دنیایشان از هم دور شد.جوان چوبان یعنی جوانی که از سوی دخترک تحقیر شده و صفت چوبان گرفته .اینکه ادامه داستان پسرک وقتی میفهمد دل دخترک جای دیگری است بر مبنای نهاد تصمیم می گیرد و عجولانه و بچگانه کاری غیر منطقی می کند و چ ن نمی تواند شکست را تحمل کند و معنای زندگیی اش را پوچ دید خودش را می کشد.
vahid
Iran, Islamic Republic of
تحلیلت جالب بود . انگار به گونه ای این اتفاق رو تجربه کردی . خوشم اومد.
فریبا هاشمی
Iran, Islamic Republic of
هیچ در پیچ
معنای هیچ برای اون دخترک که احساسات اون مرد چوپان رو نشناخته بود .
معنای پیچ ، اشتباهی گره خوردن احساسات مرد چوپان به احساسات دخترک .
vahid parsi
Iran, Islamic Republic of
این داستان پرده ای است جلوی یک واقعیت تلخ که برای نویسنده اتفاق افتاده.
شخصیت اصلی داستان که چوپان باشد ، جایگزینی از برای نویسنده است . با تحلیل شخصیت هر دو برای شما این موضوع رو بیان می کنم.
اما در اول فرق بین دو چیز یعنی واقعیت و حقیقت را برای شما باز گو می کنم. واقعیت ان چیزیست که وجود دارد و اما حقیقت ان چیزیست که باید وجود داشته باشد . مثلا در دل همه کینه و دشمنی و حسد و دنیا دوستی وجود دارد و این یک واقعیت است اما باید به جای آن صداقت و ارامش و محبت وجود داشته باشد و این یک حقیقت است.

شخصیت چوپان (نویسنده ): فردی با عشق پاک و حقیقت بین ( نه واقع بین ) ، با طرز تفکر خانواده کاملا مخالف ، زندگی در آرامش را به جای اسایش بر می گزیند ، فردی به دنبال آزادی است ( منظور از ازادی همان است که در کتاب گریز از ازادی اریک فروم نقل شده ) ، عشق او بدون تغییر است ، عشق سرکوب شده ی نویسنده باعث نوشتن این داستان شده ، نویسنده در زندگی تجربیاتی مثل خودکاوی یا درون نگری بوده است، از ثروت و مادیات آسیب دیده و گریزان است و به کل آدم طبیعت گرایی و زندگی در طبیعت را بیشتر از جامعه ی ماشینی می پسندد.


شخصیت دختر : اتفاقات زندگی به گونه ای بوده که ثروت دوست بشود ، حقیقت بین نیست و واقع بین است ، عشق او خالص نیست ، پیشرفت را در این جامعه ی ماشینی بر عشق و احساسات برتر می داند ، درجاتی کوچک از خودشیفتگی را داراست ، اسایش را بر ارامش و زندگی در یک جامعه ی ماشینی را بر طبیعت ترجیع می دهد . از آزادی گریزان است و خود را وابسته به ماشنی شدن کرده ، فردی را می خواهد که از نظر طبقات اجتماعی بالا باشد ( مثلا دکتر ) و در خانواده ای پول دوست بزرگ شده.


منظور از خودکشی هم مرگ احساسی نویسنده است . یعنی پس از ابراز عشق و پایین اوردن غرور خود ، دخترک هم غرور او را شکسته و هم به گونه ای تحقیر آمیز با او رفتار کرده.

به نظر من عشق چوپان یک عشق خالص بوده و عشق دخنر نماد عشق های امروزی است که به حقیقت نادرست است ولی بالواقع درست.
فرشته
Iran, Islamic Republic of
نام داستان: جنونی بنام عشق
عشقی بین خیال و واقعیت درهم پیچیده که تنها شخصی می تواند درکش کند که خیالات و توهمات عشقی رمانتیک را درسر می پروراند و بین واقعیت و خیال سرگردان است و به انتهای خیال و پوچی می رسد که مرگ عشق یعنی تولد دوباره جنون است
منوچهر خرم
Iran, Islamic Republic of
نام: كوژ-نام آيينه اي كه تصوير مجازي ميدهد
آرين صادقي عدل
Iran, Islamic Republic of
نام داستان: جام جهان نما

به نظر من ظاهر اين داستان در مورد زندگي روزمره است، اما باطنش اصل داستان. يا بهتر بگويم اين داستان دو لايه دارد. يكي ظاهري كه مي خوانيم.
پسر جوان كدخدا كه با وضع مالي خوب، تشنه صفا و صميميت است و آن را از ديد خود در دختر روستايي مي بيند. و دختر روستايي جوان كه تشنه ظاهر زندگي مرفه است و آن را از ديد خود در پسر كدخدا مي داند.
موضوعي كه پسر كدخدا را به خودكشي ميكشاند نااميد شدن از يافتن صداقت و صميميت در دختر روستايي است، كه تعبير به آينه واژگون ميكند. و درسي كه از رفتار دختر روستايي مي گيريم اينكه آنچنان غرق در ظواهر مي شود كه ديگر نمي بيند. انسان را ياد شعر معروف حافظ مي اندازد كه
سالها دل طلب جام جم از ما می‌کرد و آن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد و......

اما اصل داستان از منظر روانشناختي. به نظرم با نظريه والد و بالغ و كودك برن خيلي خوب جور در مي آيد.
اينكه در دنياي امروز افرادي هستند كه والد قوي دارند. بايدها و نبايدهاي قوي دارند. حلول اين موضوع در پسر كدخدا بود. اين موضوع كه عده اي كودك قوي دارند. فقط مي خواهند. تجسم اين مطلب در دختر روستايي بود. پسر با والد قوي بدنبال مكمل خود كه يك كودك قوي بود، رفته بود. كودك گفت: (( قلبم را براي تو نگه خواهم داشت! اما زير لب آهسته گفت البته اگر كدخداي آبادي نورآباد بگذارد.)). اين نقطه عطف زندگي والد بود. من تحفه اي از دسترنج خود را در كنار چشمه گل بانو به او پيشكش ميكنم. من ناب ترين ميراث زندگي‌ام، را تقديم او كردم. اما او .... اين نقطه عطف زندگي او بود. او پايان بي معنايي زندگي خود را امضا كرده بود. حالا زندگي او معنا پيدا كرده بود. او بالغ شده بود.
حيفم آمد با اين دو بيت تمام نكنم:

ز ملک تا ملکوتش حجاب برگیرند هر آنکه خدمت جام جهان نما بکند
عتاب یار پریچهره عاشقانه بکش که یک کرشمه تلافی صد بلا بکن
sara
Iran, Islamic Republic of
نام داستان:آشيانه اي بر آب
(چون پسرك عاشق باخيال عشق به دختر روستايي ودخترك روستايي با خيال رسيدن به پسر كدخدا هر كدام صباحي با يگديگر سپري ورويا پردازي كردند)
دختر داستان فردي پرفكت يا همان كامل گرا مي باشد .به همين دليل عشق پسر جوان را نميبيند تمامي ذهنش درگير موقعيت برتر پسركدخداست.
ناصر
Romania
نام داستان : عشق خیالی
تحلیل من اینگونه است که عشق خیالی اخرش مصیبت دارد .
ترنج هیوا
Iran, Islamic Republic of
آدم‌ها عاشق ما نمی‌‌شوند ، آدم‌ها جذب ما می‌‌شوند...
در لحظه‌ای حساس حرف‌هایی‌ را می‌‌زنیم که شخصی‌ نیاز به شنیدنش داشته.
در یک لحظه ی حساس طوری رفتار می‌‌کنیم که شخص احساس می‌‌کند تمام عمر در انتظار کسی‌ مثل ما بوده!
در یک لحظه ی حساس حضور ما ، وجودِ شخص را طوری کامل می‌‌کند که فکر می‌کند حسی که دارد نامی‌ جز عشق ندارد.
آدم‌ها فکر می‌‌کنند که عاشق شده اند. آدم‌ها فکر می‌‌کنند بدون وجود ما حتی یک روز دوام نمی‌‌آورند.
آدم‌ها فکر می‌‌کنند مکمل خود را یافته اند. ... آدم‌ها زیاد فکر می‌‌کنند.
آدم‌ها در واقع مجذوب ما می‌شوند و پس از مدتی‌ که جذابیت ما برایشان عادی شد ، متوجه می‌‌شوند که چقدر جایِ عشق در زندگی‌‌شان خالیست ... می‌‌فهمند در جستجوی عشق‌های واقعی‌ باید ما را ترک کنند.
تمامِ حرفِ من اینست که کاش آدم‌ها یاد بگیرند که "عشق پدیده‌ای حس کردنی است نه فکر کردنی" و کاش بفهمند که بعد از رفتنشان، عشقی‌ را که فکر می کرده اند دارند چه می‌کند با کسانی‌ که حس میکرده اند این عشق واقعی‌ ‌ست..
ترنج هیوا
Germany
آدم‌ها عاشق ما نمی‌‌شوند ، آدم‌ها جذب ما می‌‌شوند...
در لحظه‌ای حساس حرف‌هایی‌ را می‌‌زنیم که شخصی‌ نیاز به شنیدنش داشته.
در یک لحظه ی حساس طوری رفتار می‌‌کنیم که شخص احساس می‌‌کند تمام عمر در انتظار کسی‌ مثل ما بوده!
در یک لحظه ی حساس حضور ما ، وجودِ شخص را طوری کامل می‌‌کند که فکر می‌کند حسی که دارد نامی‌ جز عشق ندارد.
آدم‌ها فکر می‌‌کنند که عاشق شده اند. آدم‌ها فکر می‌‌کنند بدون وجود ما حتی یک روز دوام نمی‌‌آورند.
آدم‌ها فکر می‌‌کنند مکمل خود را یافته اند. ... آدم‌ها زیاد فکر می‌‌کنند.
آدم‌ها در واقع مجذوب ما می‌شوند و پس از مدتی‌ که جذابیت ما برایشان عادی شد ، متوجه می‌‌شوند که چقدر جایِ عشق در زندگی‌‌شان خالیست ... می‌‌فهمند در جستجوی عشق‌های واقعی‌ باید ما را ترک کنند.
تمامِ حرفِ من اینست که کاش آدم‌ها یاد بگیرند که "عشق پدیده‌ای حس کردنی است نه فکر کردنی" و کاش بفهمند که بعد از رفتنشان، عشقی‌ را که فکر می کرده اند دارند چه می‌کند با کسانی‌ که حس میکرده اند این عشق واقعی‌ ‌ست..
پریسا
Iran, Islamic Republic of
دروغ قشنگ
مسلم مشایخ
Iran, Islamic Republic of
عنوان داستان:شکست عشق
به نظر من این داستان داره زندگی امروز ما رو دوباره روایت میکنه. انسان امروزه همیشه به دنبال نداشته هاش می گرده و فکر میکنه اگر به اون برسه دیگه هیچ چیز دیگه ای نمی خواد. در واقع انسان همیشه باید به دنبال چیزی باشه تا زندگی براش معنا داشته باشه و چه بهتر اون چیز کمال در عشق باشه. عشقی که در این داستان روایت شده از دید من عشق نبوده کاستی هایی بوده که در وجود دو شخص قرار داشته و هر یک رو به سمت دیگری سوق داده. کمال در عشق یک فرایند تمام نشدنی هست و باید ساخته شود مثل مسیری که هرگز تمام نمی شود و انسان باید در این مسیر تمام افکارش رو معطوف به هدف نکنه فقط اون بخش از وجود خودش که نیاز به یک هدف غایی داره رو به اون معطوف کنه. انسان باید از خود این مسیر هم لذت ببره. عشق محدودیت نیست که چوپان در رویا می دید که وقتی به کلبه اش وارد می شود معشوقه اش با گیسوانی معطر و طلایی در انتظار اوست. در واقع عشقی که به محدودیت ختم بشه محکوم به شکست هست . عشق باید هدفش کمال باشه وقتی هر فرد به دنبال کمال عشق در دیگری و خودش باشه عشق رو خواهد چشید و در این زمانه که یک فرد میتونه ارامش ، خوشبختی یا هر مفهوم دیگری رو کسب کنه. پول وسیله ای برای خوشبختی و آرامش هست اما انسان امروز خوشبختی و ارامش و زندگی خودش رو میزاره که پول بدست بیاره تازه وقتی هم که بدست میاره باز هم بیشتر می خواد و این دور باطل انتها نداره و زندگی فرد در هیچ تلف میشه.
انسان
Iran, Islamic Republic of
به نظر من عشقی که به کشتن ختم شود از اول عشق واقعی نبوده چرا که وقتی آدمی با احساسی به پوچی رسد به معنای واقعی و درست نبودن آن احساس است. با عشق باید به اوج رسید حتی اگر به وصال نرسد... کار دختر اشتباه بود که احساس پسر را به بازی گرفت.در عشق واقعی اگر دو نفر دارای شخصیت سالم باشند به وصال عشق واقعیشون حتم به یقین میرسن‌. پس باید به شخصیت و رفتار سالم در عشق برگشت
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
موفقیت به سراغ کسانی می آید که آن قدر در تلاشند که وقت نمی کنند دنبال آن بروند.