سازماني به عمق روان
حسين ناصري
میگنا: طبق قانون «سازمان نظام روانشناسي و مشاوره، سازماني غيردولتي و مستقل است» که در سال 1382 تأسيس شده است.
واقعيت اين است که اهداف تصويبشده توسط قوه مقننه(مجلس شورای اسلامی) براي «نظام» در ارتقاي سلامت روان جامعه از اهميت بسيار بالايي برخوردار است. با اين وجود نظام روانشناسي و مشاوره در دستيابي به اين اهداف با موانعی جدي روبهروست که قاعدتا حل آنها نيازمند برنامهريزي جامعي است تا در کوتاهمدت، ميانمدت و بلندمدت دستاوردهاي روشني را به بار آورد.
اولين هدف پيشروي نظام «تلاش براي ارتقاي سطح دانش روانشناسي و مشاوره» است. بنا بر آمار، تعداد دانشجويان تحصيلات تکميلي در ايران برابر با آمريکا است، حال آنکه جمعيت اين کشور به مراتب بيش از ايران است. صدور مجوزهاي بيضابطه پذيرش دانشجو در مقاطع کارشناسي ارشد و دکترا، کشور را با خيل عظيمي از فارغالتحصيلان دانشگاهي مواجه کرده است که بعضا از تواناييهاي علمي لازم در رشته خود برخوردار نيستند. در اين بين يکي از رشتههاي بسيار پرطرفدار، رشته روانشناسي است که کمتر خانوادهاي يافت ميشود که داراي فارغالتحصيلي در اين رشتهها نباشد. با توجه به اينکه در بسياري از واحدهاي دانشگاهي اين رشته، امکانات کارورزي و سوپرويژن وجود ندارد، بديهي است که دانشجويان اين واحدها از حداقل قابليتهاي تخصصي نيز برخوردار نخواهند شد. مثلا در گرايش روانشناسي باليني گذراندن دورههاي آموزشي در بيمارستانها و کلينيکها نقش بسيار مهمي در تسلط دانشجويان در فرايندهاي تشخيصي و درماني ايفا ميکند که بعضا در بسياري از موارد به علت فقدان ساختارهاي آموزشي-دانشگاهي فراهم نميشود. البته با مداخله جدي وزارت بهداشت، بسياري از اين واحدها منحل شده يا به شکل مشروط مشغول به فعاليت هستند ولي کماکان درصد معناداري از فارغالتحصيلان رشتههاي مذکور از مهارتهاي حرفهاي لازم برخوردار نيستند.
البته «نظام» به درستي تمهيداتي را انديشيده است که از جمله آنها ميتوان به ارائه مدارک دال بر کارورزي در مراکز درماني و مصاحبههاي تخصصي(و دارا بودن دو مقطع تحصیلی مرتبط) از داوطلبان اشاره کرد ولي در هر صورت وقتي آب از چشمه آنچنان که بايد و شايد زلال نباشد، اين دست از فيلترها نميتوانند آب را به خلوص استاندارد برسانند. به نظر ميرسد که ساماندهي وضعيت تحصيلات تکميلي رشته روانشناسي نياز به اخذ استراتژي ويژهاي دارد که در قالب کارگروه تخصصي با مديريت نظام روانشناسي و مشاوره و حضور نمايندگان وزارت بهداشت، علوم، دانشگاه آزاد، سازمان بهزيستي و انجمن روانشناسي ايران سياستهاي لازمالاجرائي اتخاذ شود.
درخصوص راهحل کوتاهمدت براي محققکردن هدف اول، برگزاري دورههاي باکيفيت آموزشي نقش مهمي در افزايش تواناييهاي موردانتظار از يک روانشناس يا مشاور را ايفا ميکند. با توجه به شرايط مديريتي پيشين در نظام، برنامهريزيهاي جامعي براي سازماندهي دورههاي آموزشي صورت نگرفت. با اين وجود به علت نياز وافر فارغالتحصيلان به گذراندن دورههايي که در دانشگاه نگذرانده يا از کيفيت آن راضي نبودهاند، مؤسسات غيردولتي، اقدام به برگزاري اين دورهها كردهاند.
به نظر ميرسد که لازم است نظام با احصاي اولويتهاي آموزشي و استانداردهاي لازم، با اطلاعرساني به عموم متقاضيان براي تأسيس اين دست از مراکز، نظارت لازم بر دورههاي آموزشي را اعمال کند. اين روش با مشارکت حداکثري تمامي مؤسسات غيردولتي، شائبه رانت را هم رفع خواهد کرد.
مورد ديگر در ارتقاي دانش حرفهاي روانشناسان، استانداردسازي پروتکلهاي درماني است که فراگيرشدن مداخلات مبتني بر شواهد را نيز به دنبال خواهد داشت.
براساس منابع علمي معتبر، خط اول درمانهاي دستهاي از اختلالات روانشناختي مشخص است که روانشناسان با تسلط بر اين دست از پروتکلهاي درماني، از اثربخشي به مراتب بالاتري برخوردار خواهند شد.
«حمايت از حقوق مراجعان به روانشناسان و مشاوران» دومين هدف سازمان نظام روانشناسي و مشاوره است. برگزاري کارگاه آموزشي اخلاق حرفهاي توسط نظام، بخشي از دانشافزايي متخصصان در اين حوزه است. با اين وجود دردسترسبودن اطلاعات لازم در وبسايت سازمان درخصوص اينکه مراجعان داراي چه حقوقي بوده و تسهيل در نحوه پاسخدهي به مراجعان شاکي و نحوه برخورد با متخلفان کمککننده خواهد بود.
اقدام مهم ديگري که سالهاي گذشته توسط نظام انجام شده، تعيين تعرفههاست که به تفکيک تهران، مراکز استان و ساير شهرستانها در سايت سازمان در دسترس عموم است. آمار معتبري در دست نيست که تعرفههاي مصوب، تا چه اندازه رعايت ميشوند، ولي احتمالا در تهران و کلانشهرها، تعرفههاي بيشتري دريافت ميشود. با توجه به نرخ تورم در ششماهه دوم سال جاري شايد لازم باشد در ابتداي سال 98 تعرفههاي جديد سريعا اعلام شود تا زمينه تخطي از تعرفهها از بين برود. ضمن اينکه برخي از مراکز استانها به عنوان کلانشهر نياز به تعرفههاي متفاوتي دارند. در صورتي که تعرفههاي بخشهاي دولتي و مراکز روانشناسی و مشاوره دانشجويي نيز مشخص شود، تعرفهگذاري انحصاري نظام در حوزه سلامت روان نمود عيني خواهد يافت.
در پايان لازم است بر دو نکته تأکيد شود. نکته اول اينکه وضعيت اقتصادي-اجتماعي کشور به گونهاي است که احتمال ميرود نرخ اختلالاتي نظير انواع افسردگيها، مشکلات ارتباطي و انواع اضطرابها و حتي اختلالات مزمني نظير اسکيزوفرني افزايش يابد.
از اين رو نظام روانشناسي ميتواند ارائه خدمات روانشناختي را به شکلي فراگيرتر، علميتر و اثربخشتر فراهم كند. آشکارا آمادهنبودن تشکيلات نظام، بر شيوع و بروز اختلالات روانشناختي خواهد افزود.
نکته دوم نحوه تعامل نظام با ديگر ذينفعان و خصوصا تشکيلات خدمات روانشناختي و مشاوره سازمان بهزيستي است. بديهي است شرايط اجتماعي کشور ايجاب ميکند که نظام با سازماني که سالهاست به عموم مردم خدمات روانشناختي ارائه کرده است، تعامل سازندهاي ايجاد کند.
نویسنده: حسين ناصري- روانشناس پيشگيري
منبع:
با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 9 اسفند 97، شماره: 3378
واقعيت اين است که اهداف تصويبشده توسط قوه مقننه(مجلس شورای اسلامی) براي «نظام» در ارتقاي سلامت روان جامعه از اهميت بسيار بالايي برخوردار است. با اين وجود نظام روانشناسي و مشاوره در دستيابي به اين اهداف با موانعی جدي روبهروست که قاعدتا حل آنها نيازمند برنامهريزي جامعي است تا در کوتاهمدت، ميانمدت و بلندمدت دستاوردهاي روشني را به بار آورد.
اولين هدف پيشروي نظام «تلاش براي ارتقاي سطح دانش روانشناسي و مشاوره» است. بنا بر آمار، تعداد دانشجويان تحصيلات تکميلي در ايران برابر با آمريکا است، حال آنکه جمعيت اين کشور به مراتب بيش از ايران است. صدور مجوزهاي بيضابطه پذيرش دانشجو در مقاطع کارشناسي ارشد و دکترا، کشور را با خيل عظيمي از فارغالتحصيلان دانشگاهي مواجه کرده است که بعضا از تواناييهاي علمي لازم در رشته خود برخوردار نيستند. در اين بين يکي از رشتههاي بسيار پرطرفدار، رشته روانشناسي است که کمتر خانوادهاي يافت ميشود که داراي فارغالتحصيلي در اين رشتهها نباشد. با توجه به اينکه در بسياري از واحدهاي دانشگاهي اين رشته، امکانات کارورزي و سوپرويژن وجود ندارد، بديهي است که دانشجويان اين واحدها از حداقل قابليتهاي تخصصي نيز برخوردار نخواهند شد. مثلا در گرايش روانشناسي باليني گذراندن دورههاي آموزشي در بيمارستانها و کلينيکها نقش بسيار مهمي در تسلط دانشجويان در فرايندهاي تشخيصي و درماني ايفا ميکند که بعضا در بسياري از موارد به علت فقدان ساختارهاي آموزشي-دانشگاهي فراهم نميشود. البته با مداخله جدي وزارت بهداشت، بسياري از اين واحدها منحل شده يا به شکل مشروط مشغول به فعاليت هستند ولي کماکان درصد معناداري از فارغالتحصيلان رشتههاي مذکور از مهارتهاي حرفهاي لازم برخوردار نيستند.
البته «نظام» به درستي تمهيداتي را انديشيده است که از جمله آنها ميتوان به ارائه مدارک دال بر کارورزي در مراکز درماني و مصاحبههاي تخصصي(و دارا بودن دو مقطع تحصیلی مرتبط) از داوطلبان اشاره کرد ولي در هر صورت وقتي آب از چشمه آنچنان که بايد و شايد زلال نباشد، اين دست از فيلترها نميتوانند آب را به خلوص استاندارد برسانند. به نظر ميرسد که ساماندهي وضعيت تحصيلات تکميلي رشته روانشناسي نياز به اخذ استراتژي ويژهاي دارد که در قالب کارگروه تخصصي با مديريت نظام روانشناسي و مشاوره و حضور نمايندگان وزارت بهداشت، علوم، دانشگاه آزاد، سازمان بهزيستي و انجمن روانشناسي ايران سياستهاي لازمالاجرائي اتخاذ شود.
درخصوص راهحل کوتاهمدت براي محققکردن هدف اول، برگزاري دورههاي باکيفيت آموزشي نقش مهمي در افزايش تواناييهاي موردانتظار از يک روانشناس يا مشاور را ايفا ميکند. با توجه به شرايط مديريتي پيشين در نظام، برنامهريزيهاي جامعي براي سازماندهي دورههاي آموزشي صورت نگرفت. با اين وجود به علت نياز وافر فارغالتحصيلان به گذراندن دورههايي که در دانشگاه نگذرانده يا از کيفيت آن راضي نبودهاند، مؤسسات غيردولتي، اقدام به برگزاري اين دورهها كردهاند.
به نظر ميرسد که لازم است نظام با احصاي اولويتهاي آموزشي و استانداردهاي لازم، با اطلاعرساني به عموم متقاضيان براي تأسيس اين دست از مراکز، نظارت لازم بر دورههاي آموزشي را اعمال کند. اين روش با مشارکت حداکثري تمامي مؤسسات غيردولتي، شائبه رانت را هم رفع خواهد کرد.
مورد ديگر در ارتقاي دانش حرفهاي روانشناسان، استانداردسازي پروتکلهاي درماني است که فراگيرشدن مداخلات مبتني بر شواهد را نيز به دنبال خواهد داشت.
براساس منابع علمي معتبر، خط اول درمانهاي دستهاي از اختلالات روانشناختي مشخص است که روانشناسان با تسلط بر اين دست از پروتکلهاي درماني، از اثربخشي به مراتب بالاتري برخوردار خواهند شد.
«حمايت از حقوق مراجعان به روانشناسان و مشاوران» دومين هدف سازمان نظام روانشناسي و مشاوره است. برگزاري کارگاه آموزشي اخلاق حرفهاي توسط نظام، بخشي از دانشافزايي متخصصان در اين حوزه است. با اين وجود دردسترسبودن اطلاعات لازم در وبسايت سازمان درخصوص اينکه مراجعان داراي چه حقوقي بوده و تسهيل در نحوه پاسخدهي به مراجعان شاکي و نحوه برخورد با متخلفان کمککننده خواهد بود.
اقدام مهم ديگري که سالهاي گذشته توسط نظام انجام شده، تعيين تعرفههاست که به تفکيک تهران، مراکز استان و ساير شهرستانها در سايت سازمان در دسترس عموم است. آمار معتبري در دست نيست که تعرفههاي مصوب، تا چه اندازه رعايت ميشوند، ولي احتمالا در تهران و کلانشهرها، تعرفههاي بيشتري دريافت ميشود. با توجه به نرخ تورم در ششماهه دوم سال جاري شايد لازم باشد در ابتداي سال 98 تعرفههاي جديد سريعا اعلام شود تا زمينه تخطي از تعرفهها از بين برود. ضمن اينکه برخي از مراکز استانها به عنوان کلانشهر نياز به تعرفههاي متفاوتي دارند. در صورتي که تعرفههاي بخشهاي دولتي و مراکز روانشناسی و مشاوره دانشجويي نيز مشخص شود، تعرفهگذاري انحصاري نظام در حوزه سلامت روان نمود عيني خواهد يافت.
در پايان لازم است بر دو نکته تأکيد شود. نکته اول اينکه وضعيت اقتصادي-اجتماعي کشور به گونهاي است که احتمال ميرود نرخ اختلالاتي نظير انواع افسردگيها، مشکلات ارتباطي و انواع اضطرابها و حتي اختلالات مزمني نظير اسکيزوفرني افزايش يابد.
از اين رو نظام روانشناسي ميتواند ارائه خدمات روانشناختي را به شکلي فراگيرتر، علميتر و اثربخشتر فراهم كند. آشکارا آمادهنبودن تشکيلات نظام، بر شيوع و بروز اختلالات روانشناختي خواهد افزود.
نکته دوم نحوه تعامل نظام با ديگر ذينفعان و خصوصا تشکيلات خدمات روانشناختي و مشاوره سازمان بهزيستي است. بديهي است شرايط اجتماعي کشور ايجاب ميکند که نظام با سازماني که سالهاست به عموم مردم خدمات روانشناختي ارائه کرده است، تعامل سازندهاي ايجاد کند.
نویسنده: حسين ناصري- روانشناس پيشگيري
منبع:
با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 9 اسفند 97، شماره: 3378