اثر روزه بر کاهش وسواس
میگنا: یکی از مواردی که میتواند در ایجاد آرامش روانی و تأمین بهداشت روانی به انسان کمک میکند، یاد و ذکر خداوند است. ایمان به خدا، نوعی قدرت معنوی به انسان میبخشد که او را در تحمل سختیها، کمک میکند و نگرانی و اضطراب را از وی دور میسازد. روزه و انجام سایر برنامههای عبادی، از مصادیق روشن ایمان به خدا، ذکر و یاد اوست. روزه شهوات را به شدت کنترل کرده، ذهن و جسم انسان را خالص و تفکر درباره خالق، را تقویت میکند و باعث استحکام شخصیت انسان میشود.
یکی از بیماریهای رایج که در ادبیات روانشناسی امروز که از اختلالات اضطرابی به شمار میآید، وسواس فکری و عملی است. وسواسهای فکری شامل اندیشهها، تکانهها و عقاید ناخواسته و مداومی هستند که شخص احساس میکند، نمیتواند از آنها دوری کند، اما وسواسهای عملی رفتارهای نامعقولی را در بر میگیرد که به صورتی ثابت و تکراری انجام میشوند.
در مواردی که فرد تشخیص میدهد وسواسهای فکری و عملی غیر منطقی هستند، ممکن است تمایل یا کوشش برای مقاومت در برابر آنها داشته باشد، اما هنگام تلاش برای پیشگیری از یک وسواس عملی، فرد ممکن است احساس اضطراب یا تنش شدید داشته باشد که غالباً با تسلیم در برابر وسواس عملی از آن رها میشود.
برای درمان وسواسهای فکری و عملی، علاوه بر شیوههای متعدد درمانی که در این زمینه وجود دارد، میتوان تأثیر روزه در مقابله با بروز یا پیشرفت وسواس را از دو جهت یعنی کاهش اضطراب و تقویت اراده مورد ملاحظه قرار داد.
بسیاری از وسواسها در نتیجه استقرار اضطرابی مزمن در روان فرد پدید میآید و تشدید میشود؛ حال با توجه به نقش دینداری و به خصوص اعمال عبادی در کاهش اضطرابها، چنان که ذکر شد، میتوان از روزهداریِ، این انتظار را داشت که تأثیر مثبتی بر کاهش یا پیشگیری از وسواسها داشته باشد.
یکی از عوامل اصلی در تداوم عمل وسواسی، ناتوانی فرد در مقابله و مقاومت در برابر اضطراب ناشی از ترک عمل وسواسی خویش است؛ به گونهای که فرد تصور میکند، هیچگاه نمیتواند آن را ترک کند؛ بنابراین، به هرطریق که ممکن است قدرت اراده و اعتماد به نفس شخص را تقویت نمود، میتوان به درمان واقعی و اساسی وسواس کمک کرد.
در فرهنگهای مختلف، عناصری وجود دارد که میتواند با فراهم آوردن زمینههای مناسب، به شکوفایی و تقویت نیروی اراده کمک کند، یا با از بین بردن زمینههای مناسب و ایجاد شرایط محیطی نامناسب، رشد و شکوفایی آن را به تأخیر بیندازد. این عناصر فرهنگی به شکل برنامههای تربیتی، دستورالعملهای اخلاقی و حقوقی و آداب و رسوم اجتماعی، در جوامع مختلف به صورتهای گوناگون ظهور پیدا میکند.
فرهنگ اسلام مشحون از مباحث نظری و برنامههای تربیتی و اخلاقی است که بر محور اختیار و اراده انسان استوار است؛ به علاوه بعضی فرایض مذهبی، چون روزه که ماهیت آنها خودداری از ارضای فوری برخی تمایلات و نیازهای سطح پایین است، به تقویت این نیرو کمک میرساند.
روزهداری را میتوان به عنوان یک روش رواندرمانی از نوع رفتار درمانی قلمداد کرد که برای تقویت اراده و ایجاد تغییر در رفتارها، روش تمرین عملی روزانه در طی یک برنامه مستمر یک ماهه را به کار گرفته است. مکانیسم تقویت اراده در روزهداری، تنها محدود به بعد رفتاری آن نیست؛ بلکه بعد ذهنی و شناختی آن، یعنی انگیزهی روزه گرفتن نیز تأثیر بسزایی در انجام و استمرار این نوع رفتار ارادی و در نهایت تقویت اراده انسان دارد.
یکی از بیماریهای رایج که در ادبیات روانشناسی امروز که از اختلالات اضطرابی به شمار میآید، وسواس فکری و عملی است. وسواسهای فکری شامل اندیشهها، تکانهها و عقاید ناخواسته و مداومی هستند که شخص احساس میکند، نمیتواند از آنها دوری کند، اما وسواسهای عملی رفتارهای نامعقولی را در بر میگیرد که به صورتی ثابت و تکراری انجام میشوند.
در مواردی که فرد تشخیص میدهد وسواسهای فکری و عملی غیر منطقی هستند، ممکن است تمایل یا کوشش برای مقاومت در برابر آنها داشته باشد، اما هنگام تلاش برای پیشگیری از یک وسواس عملی، فرد ممکن است احساس اضطراب یا تنش شدید داشته باشد که غالباً با تسلیم در برابر وسواس عملی از آن رها میشود.
برای درمان وسواسهای فکری و عملی، علاوه بر شیوههای متعدد درمانی که در این زمینه وجود دارد، میتوان تأثیر روزه در مقابله با بروز یا پیشرفت وسواس را از دو جهت یعنی کاهش اضطراب و تقویت اراده مورد ملاحظه قرار داد.
بسیاری از وسواسها در نتیجه استقرار اضطرابی مزمن در روان فرد پدید میآید و تشدید میشود؛ حال با توجه به نقش دینداری و به خصوص اعمال عبادی در کاهش اضطرابها، چنان که ذکر شد، میتوان از روزهداریِ، این انتظار را داشت که تأثیر مثبتی بر کاهش یا پیشگیری از وسواسها داشته باشد.
یکی از عوامل اصلی در تداوم عمل وسواسی، ناتوانی فرد در مقابله و مقاومت در برابر اضطراب ناشی از ترک عمل وسواسی خویش است؛ به گونهای که فرد تصور میکند، هیچگاه نمیتواند آن را ترک کند؛ بنابراین، به هرطریق که ممکن است قدرت اراده و اعتماد به نفس شخص را تقویت نمود، میتوان به درمان واقعی و اساسی وسواس کمک کرد.
در فرهنگهای مختلف، عناصری وجود دارد که میتواند با فراهم آوردن زمینههای مناسب، به شکوفایی و تقویت نیروی اراده کمک کند، یا با از بین بردن زمینههای مناسب و ایجاد شرایط محیطی نامناسب، رشد و شکوفایی آن را به تأخیر بیندازد. این عناصر فرهنگی به شکل برنامههای تربیتی، دستورالعملهای اخلاقی و حقوقی و آداب و رسوم اجتماعی، در جوامع مختلف به صورتهای گوناگون ظهور پیدا میکند.
فرهنگ اسلام مشحون از مباحث نظری و برنامههای تربیتی و اخلاقی است که بر محور اختیار و اراده انسان استوار است؛ به علاوه بعضی فرایض مذهبی، چون روزه که ماهیت آنها خودداری از ارضای فوری برخی تمایلات و نیازهای سطح پایین است، به تقویت این نیرو کمک میرساند.
روزهداری را میتوان به عنوان یک روش رواندرمانی از نوع رفتار درمانی قلمداد کرد که برای تقویت اراده و ایجاد تغییر در رفتارها، روش تمرین عملی روزانه در طی یک برنامه مستمر یک ماهه را به کار گرفته است. مکانیسم تقویت اراده در روزهداری، تنها محدود به بعد رفتاری آن نیست؛ بلکه بعد ذهنی و شناختی آن، یعنی انگیزهی روزه گرفتن نیز تأثیر بسزایی در انجام و استمرار این نوع رفتار ارادی و در نهایت تقویت اراده انسان دارد.
مرجع : خبرگزاری قرآنی ایکنا