فرق سايكوز و نوروزها در اختلالات روانپزشكي
در سایکوزها (psychosis) که اختلالات متعددی را شامل میشود (از جمله اختلال اسکیزوفرنی) «ادراک» فرد از واقعیت بهگونهای جدی دچار «تحریف» گردیده، کنش های روانشناختی وی بهشدت آشفته میشوند.
افراد مبتلا به سایکوز ممکن است توانایی باقی ماندن در شغل و انجام دادن مسئولیتهای پیچیده خانوادگی و اجتماعی را نداشته باشند.
ویژگی اساسی در سایکوزها را میتوان شامل ۶ اختلال دانست که عبارتند از:
هذیان (اختلال در محتوای فکر)
توهم (اختلال در ادراک)
اختلال در هیجان (احساس وحشت)
کنارهگیری از واقعیت
اختلال در تکلم
رفتار عجیب و غریب.
میتوان گفت که در نوروزها (neurosis) یادگیری غلط موجب پاسخ های بی اثر نسبت به مسایل زندگی روزانه شده است. فرد ممکن است بداند که رفتارش غیرعادی و نابهنجار است، ولی شامل اختلال فاحش در واقعیت و بینظمی آشکار در رفتار و افکار "نمیشود".
ماهیت و هسته اصلی نوروزها عبارت است از: ارزشیابی غلط از واقعیت و تمایل به اجتناب کردن از مسائل به جای سازش حاصل کردن با آنها. به عبارت دیگر هسته اصلی نوروزها عبارت است از: روش زندگی نابهنجار که بهصورت اضطراب و اجتناب ظاهر میشود. تمایل فرد به نگهداری این نوع زندگی به رغم ماهیت خود مغلوبی (self defeating) آن «تناقض نوروتیک» (neurotic paradox) نامیده شده است.
در نوروزها فرد در دفاع از خود در مقابل اضطراب ناتوان است و آن را مستقیما و شدیدا به شکل ترس، فرار و یا حتی وحشت تجربه میکند.
مفهوم نوروز با نظریه تحلیل روانی (روانکاوی) فروید پیوندهای تاریخی دارد. فروید عقیده داشت که اختلالات نوروتیک نتیجه تعارض های درونی و کوششهای افراطی برای دفاع یا اجتناب از آنهاست که منتهی به «اضطراب شدید» در فرد میشود.
-
منبع:
آسیبشناسی روانی / دکتر حسین آزاد- انتشارات بعثت.
افراد مبتلا به سایکوز ممکن است توانایی باقی ماندن در شغل و انجام دادن مسئولیتهای پیچیده خانوادگی و اجتماعی را نداشته باشند.
ویژگی اساسی در سایکوزها را میتوان شامل ۶ اختلال دانست که عبارتند از:
هذیان (اختلال در محتوای فکر)
توهم (اختلال در ادراک)
اختلال در هیجان (احساس وحشت)
کنارهگیری از واقعیت
اختلال در تکلم
رفتار عجیب و غریب.
میتوان گفت که در نوروزها (neurosis) یادگیری غلط موجب پاسخ های بی اثر نسبت به مسایل زندگی روزانه شده است. فرد ممکن است بداند که رفتارش غیرعادی و نابهنجار است، ولی شامل اختلال فاحش در واقعیت و بینظمی آشکار در رفتار و افکار "نمیشود".
ماهیت و هسته اصلی نوروزها عبارت است از: ارزشیابی غلط از واقعیت و تمایل به اجتناب کردن از مسائل به جای سازش حاصل کردن با آنها. به عبارت دیگر هسته اصلی نوروزها عبارت است از: روش زندگی نابهنجار که بهصورت اضطراب و اجتناب ظاهر میشود. تمایل فرد به نگهداری این نوع زندگی به رغم ماهیت خود مغلوبی (self defeating) آن «تناقض نوروتیک» (neurotic paradox) نامیده شده است.
در نوروزها فرد در دفاع از خود در مقابل اضطراب ناتوان است و آن را مستقیما و شدیدا به شکل ترس، فرار و یا حتی وحشت تجربه میکند.
مفهوم نوروز با نظریه تحلیل روانی (روانکاوی) فروید پیوندهای تاریخی دارد. فروید عقیده داشت که اختلالات نوروتیک نتیجه تعارض های درونی و کوششهای افراطی برای دفاع یا اجتناب از آنهاست که منتهی به «اضطراب شدید» در فرد میشود.
-
منبع:
آسیبشناسی روانی / دکتر حسین آزاد- انتشارات بعثت.