ميگنا : پايگاه خبری روانشناسی و بهداشت روان 12 مرداد 1397 ساعت 1:04 https://www.migna.ir/news/44988/جاي-خالي-روان-شناسي-خشكسالي -------------------------------------------------- عنوان : جاي خالي روان شناسي خشكسالي -------------------------------------------------- خشكسالي آسيب‌هاي جسمي و رواني عميقي بر جمعيت‌هاي روستايي به‌ويژه زنان دارد. متن : میگنا: با قطع درآمد خانواده سبد غذایی اولین گزینه ای است که ضعیف و ضعیف تر می شود، - تهیه غذا سخت و سخت تر شده و زنان به دلایل عاطفی و فرهنگی ترجیح می دهند سهم غذایشان را به ضعیف ترها، سالمندان و کودکان بدهند و در معرض آسیب های ناشی از سوء تغذیه قرار بگیرند، علاوه بر این زنان نیازهای ویژه ای در دوران قاعدگی و بارداری دارند و با توجه به درآمد خانواده، آنها حتی قادر به تهیه وسایل مورد نیازشان در این دوران نبوده و از وسایل غیر بهداشتی استفاده می کنند و در خطر آسیب ابتلا به انواع عفونت ها و پیامدشان قرار می گیرند. اعتماد نوشت: تاریخ زندگی اجتماعی بشر نشان می دهد که به دلیل ناتوانی انسان در کنترل نیروهای طبیعت، انسان در تلاش بوده است که با محیط زیست از در تعامل وارد شده و چنان احترامی برای طبیعت قایل بود که گاه طبیعت را پرستید. صنعتی شدن و توانایی کنترل برخی از نیروهای طبیعت و استفاده از آن به عنوان سرمایه و در پیش گرفتن سبک زندگی مصرف گرا، این تصور را در برخی به وجود آورد که محیط زیست کالایی رایگان بوده و تخریب آن را امری موجه پنداشتند. متاسفانه همین عملکرد ناشیانه و حتی ستمگرانه موجب تخریب غیرقابل بازگشتی شده که تغییرات اقلیمی یکی از پیامدهای آن است. تغییرات اقلیمی موجب تغییر در آب و هوا و بروز نوسانات آب و هوایی در برخی از نقاط جهان شده و تعادل آنها را دستخوش تغییرات شدید کرده است. خشکسالی بخشی از این تغییرات است که در برخی از نقاط جهان رخ داده و مخاطرات زیادی را رقم زده است. خشکسالی هم اکنون چالش جدی بشر در برخی از نقاط جهان است که کشور ما نیز از جمله این نقاط است. زنگ خطر تغییرات اقلیمی قبل از قرن حاضر به صدا در آمده بود و بسیاری از دانشمندان نسبت به بروز این تغییرات در اثرمصرف زیاد سوخت های فسیلی و تولید گازهای گلخانه ای هشدار دادند. اگرچه ایران از دیرباز اقلیمی کم بارش بوده است، اما سیاست های هوشمندانه مدیریت آب مانند استفاده از قنات، میرآبی و کشاورزی حساب شده بر اساس سهم آب از قنات ها موجب تاب آوری ایران طی قرن های متمادی در برابر خشکسالی شده بود. اما سیاستمداران و برنامه ریزان توسعه در ایران هشدارهای تغییرات اقلیمی را نشنیده و نه تنها میراث اجدادیشان در نگهداری بر باد دادند، بلکه با غارت منابع آب دربخش های کشاورزی، صنعت و مصارف خانگی موجبات به خطر افتادن اقلیم را فراهم آوردند. مشکلات اصلی مربوط به آب در ایران عبارت از سوء مصرف و خشکیدن منابع آب زیرزمینی، سوء مصرف در بخش صنعت و آلوده کردن روان آبها، شوری، آلودگی، سدسازی بی رویه و دستکاری اکوسیستم و در عین حال کاهش بارندگی و... است و همه اینها پیامد بسیار مخربی بر جمعیت، اشتغال و سلامت دارد. مخاطراتی که جمعیت را تهدید می کند قبل از هر چیز ضعیف ترین را نشانه رفته و در نتیجه خشکیدن منابع آب و خشکسالی روستاییان، زنان و کودکان را در خط مقدم آسیب قرار داده است. تاثیر مخرب خشکسالی و خشکیدن منابع آب موجب از بین رفتن اشتغال روستایی شده و درآمد خانوارها از بین می رود. با توجه به اینکه کسب و کار غالب در روستاها کشاورزی و دامپروری به صورت خانوادگی است، کل خانواده آسیب می بینند و در عین حال ضعیفترها آسیب پذیرترند. خشکسالی آسیب های جسمی و روانی عمیقی بر جمعیت های روستایی به ویژه زنان دارد. با قطع درآمد خانواده سبد غذایی اولین گزینه ای است که ضعیف و ضعیف تر می شود، تهیه غذا سخت و سخت تر شده و زنان به دلایل عاطفی و فرهنگی ترجیح می دهند سهم غذایشان را به ضعیف ترها، سالمندان و کودکان بدهند ودر معرض آسیب های ناشی از سوء تغذیه قرار بگیرند، علاوه بر این زنان نیازهای ویژه ای در دوران قاعدگی و بارداری دارند و با توجه به درآمد خانواده، آنها حتی قادر به تهیه وسایل مورد نیازشان در این دوران نبوده و از وسایل غیر بهداشتی استفاده می کنند و در خطر آسیب ابتلا به انواع عفونت ها و پیامدشان قرار می گیرند. بسیاری از افراد روستایی، به ویژه کودکان و زنان در روستاهای خشکیده از کسالت های جسمی شدید رنج می برند، بیمه های روستایی چندان اعتبار و قدرتی برای حمایت از بیمارهای گران ندارند در نتیجه تهیه دارو و درمان برخی از بیماری ها عملا غیرممکن است و پژوهش میدانی نشان می دهد که افرادی برای تسکین دردها به مصرف تریاک روی می آورند. حتی دردهایی مانند دندان درد معضلی جدی است و تعداد زیادی از مردم رنج می برند اما هزینه های بسیاربالای آن موجب شده که به تحمل درد از مسکن ها در مدت طولانی استفاده می کنند که آسیب های خاص خود را دارد. البته بیماری های جسمی یک روی سکه است روی دیگر سکه بیماری های روانی است. خشکسالی و دیدن سرمایه های از دست رفته و ناتوانی در حل مسائل، موجب بروز خشم و افسردگی شده و لذا تنش های روانی در این روستاها به شدت شایع است، شوربختانه برخی از مردم برای تسکین این واکنش های روانی به اعتیاد پناه برده و از چاله به چاه افتاده اند. آنچه که در این روستاها دیده نمی شود این دردهای پنهان است، در روستاها اورژانس اجتماعی وجود ندارد و مراکز بهزیستی روان شناسی خشکسالی را فراموش کرده یا اساسا به اهمیت آن پی نبرده اند، بیمه های روستایی قدرت حمایت گری کمی دارند. با توجه به آثار زیانبار خشکسالی بر سلامت مردم درگیر در خط مقدم این بلای آسمانی، هنوز هیچگونه برنامه ریزی اجتماعی مشخصی برای کمک های اورژانسی به این روستاها و مناطق دیده نمی شود و با توجه به اینکه سلامت مردم از اولویت های شاخص توسعه پایدار است، لازم است که به این مسائل به ویژه در حوزه زنان توجه ویژه شود.