ميگنا : پايگاه خبری روانشناسی و بهداشت روان 5 آذر 1394 ساعت 22:55 https://www.migna.ir/news/34206/علت-اصلی-دروغگویی-کودکان -------------------------------------------------- عنوان : علت اصلی دروغگویی کودکان -------------------------------------------------- یک روان شناس کودک دلیل عمده دروغ‌گویی کودکان را ترس دانست و گفت: ترس به خاطر بداخلاقی والدین علت عمده دروغ گویی کودکان بوده و این در حالیست که حتی در بزرگسالی و روابط بین همسران نیز در بسیاری از موارد به علت ترس از گفتن واقعیت، افراد به یکدیگر دروغ می‌گویند. متن :   مهدی بیاتی در گفت‌وگو با ایسنا، ترس از قضاوت اجتماعی و فردی خصوصا در بزرگسالی را علت دروغ گویی افراد دانست و گفت: گاهی فرد تصور می‌کند با دروغگویی و عدم بیان واقعیت ها مقبول اجتماع و خانواده می‌شود. کودکان دروغگو را نیز والدین با رفتارها و برخوردهای غلط خود تحویل جامعه می‌دهند.   وی ادامه داد: از جمله موضوعاتی که در فرآیند برخورد والدین به کودک، خانواده‌ها را دچار مسئله و سردرگمی کرده، مسئله اعتماد یا عدم اعتماد کودکان نسبت به یکدیگر است؛ این درحالیست که داشتن اعتماد یا عدم اعتماد در فرایند فرزندپروری در گروه سنی صفر تا یک سال شکل می‌گیرد. از این رو صفر تا یک سالگی گروه سنی بسیار مهمی در شکل‌گیری اعتماد در کودکان و به دنبال آن شکل گیری اعتماد در بزرگسالی فرد است.   این روان‌شناس تصریح کرد: در گروه سنی صفر تا یک سال حتما باید کودک در کنار مادر باشد؛ مادر نیز باید فردی با حوصله بوده تا بتواند به نیازهای کودک پاسخ مثبت دهد. معمولا کودکانی که در این گروه سنی دچار کم توجهی از سوی پدر و مادر می‌شوند، عمدتا در بزرگسالی نیز حس اعتماد خود را از دست می‌دهند.   بیاتی افزود: انبوه مشکلات رفتاری که در فرایند بزرگسالی شاهد آن هستیم و جامعه را دچار بحران‌های مختلف کرده‌اند، ریشه در کودکی فرد دارند. این در حالیست که در کشور ما اصلا گروه سنی صفر تا یکسال جدی تلقی نمی‌شود؛ این درحالیست که صفر تا یک سال مهم‌ترین عرصه رشد شناختی، جسمی و فیزیکی فرد در بزرگسالی است. درواقع چنانچه بخواهیم از صفر تا هزار سالگی فردی را در فرایند رشد مورد بررسی قرار دهیم، مهم‌ترین مرحله رشدی که بسیار سریع نیز می‌گذرد همین دوره بوده که دوره سازگاری کودک با محیط اطرافش است.   وی همچنین عنوان کرد: والدین آسان‌گیر یا والدین سخت‌گیر و در واقع والدینی که انضباط تربیتی و اجتماعی را رعایت نمی‌کنند، در رفتارهای خود دچار "حالی به حالی" بوده، کنترل رفتارهای خود را ندارند، در مواجهه با کودک برخورد ناشایست داشته و ممکن است پس از این برخوردها پشیمان نیز شوند، باعث می‌شوند کودک دچار چندگانگی شده و در این شرایط نداند که باید چه رفتاری با والدین خود داشته باشد. به این ترتیب حس بی‌اعتمادی در آن شکل می‌گیرد.   این روان‌شناس افزود: زمانی که بی‌اعتمادی در کودک شکل گرفت، ابراز وجود آن فرد نیز دچار اختلال شده و هنگامی که به مرحله اعتماد به نفس،‌ عزت نفس و استقلال می‌رسد به علت آنکه پشتوانه خوبی را از سوی والدین نداشته و نمی‌داند که والدین در زمینه‌های مختلف چه برخوردی را با وی خواهند داشت، دچار یک سردرگمی نقش شده و سپس در برخورد و مواجهه با موضوعات اجتماعی دچار ترس می‌شود.   بیاتی ادامه داد: در چنین شرایطی فرد برای جبران ترس خود دست به دروغگویی زده یا به خاطر فرار از ترس، واکنش‌هایی همچون پرخاشگری از خود نشان می‌دهد؛ معمولا در برخورد با افرادی که دچار پرخاشگری بوده یا متهم به دروغگویی هستند، تنها خروجی رفتار در نظر گرفته شده و اطرافیان وی سعی می کنند با انجام اقداماتی، مانع دروغ گویی فرد شوند. در حالی که دروغ گویی ابزاری است که کودک از آن استفاده می‌کند تا بر بدرفتاری والدین و ترس خود غلبه کند. به این ترتیب این والدین هستند که در برخورد با کودک از بدو تولد وی را به سمتی می‌کشانند که ناچار به استفاده از دروغ باشد.    خیال پردازی‌های کودک‌تان را تحقیر نکنید     این روان شناس در ادامه به مسئله "تخیل" در کودکان اشاره کرد و گفت: کودکان زیر شش سال توانایی دروغ گفتن ندارند؛ زیرا کودک در زیر شش سال هنوز به لحاظ شناختی به مرحله مفهوم‌سازی نرسیده است که توانایی تشخیص و کاربرد دروغ را داشته باشد؛ بلکه آنها تخیل‌گرایی و خیال پردازی می‌کنند.   بیاتی ادامه داد: نباید خیال پردازی‌های کودک را تحقیر و با دروغ‌گویی یکسان بدانیم، زیرا تخیل‌گرایی برای کودکان امر واجبی است و انسان‌های موفق همواره کسانی بوده که دارای تخیل قوی هستند. هیچ انسان موفقی را نخواهیم یافت که فاقد تخیل کافی در دوره کودکی بوده باشد. در چنین شرایطی چنانچه والدین به این مسئله آگاه باشند و بدانند در برابر تخیل‌گرایی و خیال پردازی کودک چه برخوردی را باید داشته باشند، طبیعتا این تخیل گرایی‌ها و خیال پردازی‌های کودک منجر به موفقیت و رشد وی خواهد شد.   وی افزود: ریشه معضلات بیکاری، کارآفرینی و اشتغال، عمدتا باید در گروه سنی سه تا شش سال مورد بررسی قرار گیرند و باید تلاش کنیم برای آنکه کودک در آینده با این معضلات درگیر نشود، در کودکی تک بعدی فکر نکرده و تک بعدی رشد نکند. نباید کودکی که تخیل می‌کند را متهم به دروغ گویی کنیم، زیرا زمانی که کودک از چیزی حرف می‌زند که وجود ندارد، دروغ نمی‌گوید بلکه این مسئله تخیل اوست و چنانچه تخیل کودک متهم به دروغ شود، یعنی خود والدین زمینه را برای نرسیدن وی به خلاقیت فراهم می‌کنند.   بیاتی در ادامه اظهار کرد: در حال حاضر دنیا از مرحله کارهای دستی گذشته و انسان‌ها باید با قدرت فکر و اندیشه خود به موفقیت برسند. در چنین شرایطی زمانی که کودک توانایی اندیشیدن و صحبت کردن از آنچه وجود ندارد را داشته باشد، باید بدانیم اتفاقات بسیار مهمی در حوزه تفکر شناختی وی رخ داده است.   این روان‌شناس در ادامه در خصوص والدینی که مدعی‌اند برای مثال دو فرزند داشته و رفتارهای یکسانی با هر دوی آنها دارند و هر دوی این کودکان نیز در محیط‌های یکسان رشد می‌کنند، اما یکی از آنها بسیار دروغ می‌گوید، گفت: والدین باید بدانند در برخورد‌ با کودکان یکسان عمل کردن کار درستی نیست؛ زیرا هر کودکی ویژگی‌های منحصر به فرد خاص خودش را دارد و اگر بخواهیم آنها را موفق تربیت کنیم باید متناسب با شخصیت و ویژگی‌های آنها برخوردهای صحیح را داشته باشیم. به این ترتیب کودک اول، دوم، آخر،‌ دختر، پسر،‌ روستایی، شهری و غیره هر کدام ویژگی‌های خاص خود را دارند و نمی‌توان با همه آنها رفتار یکسان داشته و انتظار موفقیت آنان را داشته باشیم.   بیاتی همچنین عنوان کرد: متاسفانه در ایران نحوه تربیت کودکان به شیوه علمی نیست و در اکثر مواقع والدین تربیت را از دیگران یاد می‌گیرند نه از علم. به همین ترتیب کودکان همواره در هاله‌ای از برخوردهای ناشایست والدین هستند و این مساله خود باعث عدم موفقیت کودک می‌شود؛ زیرا در برخی از موارد والدین به علت تکرار برخی رفتارهای ناشایست و عدم کنترل خود مجبور می‌شوند سال‌ها به کودک خود باج دهند و وقتی یک فرد تا قبل از ازدواج همواره با انجام رفتارهایی از والدین خود به صورت رفتاری باج می‌گیرد، طبیعتا نمی‌تواند آینده خوبی برای خود ساخته و در رشد و توسعه کشور موثر واقع شود.   وی افزود: زمانی که کودک شاهد آن باشد که مادرش به راحتی به پدر دروغ می‌گوید و ... این رفتارها را الگوپذیری کرده و یاد می‌گیرد. به این ترتیب در برخی مواقع شاهد آن هستیم که کودک نه به خاطر ترس بلکه به خاطر رسیدن به موقعیت بهتر و شرایط راحت‌تر اقدام به دروغ‌گویی می‌کند. این در حالیست که اگر خانواده منضبط باشد و رفتارهای آن بر طبق اصول علمی پیش رود، قطعا کودک آنان به سمت دروغ‌گویی نخواهد رفت.   این روان شناس همچنین اظهار کرد: زمانی که پدر یا مادری حتی به شوخی به کودک خود می‌گویند که چنانچه والد دیگر تو را اذیت کرد "به من بگو تا حسابش را برسم" به محض اینکه کودک خطایی کرده و از سوی یکی از والدین تذکر یا تنبیه شود و در عین حال شاهد آن باشد که والد دیگر هیچ همراهی با همسر خود ندارد، از رابطه بد والدین خود سوء استفاده کرده و برای رسیدن به توجه و امکانات بیشتر اقدام به دروغ‌گویی کرده و از هر والد به والد دیگر بدگویی می‌کند.   وی در پایان ضمن اشاره به آنکه کودکان امروز دچار بی پدر و مادری مدرن شده‌اند‌، گفت: والدین گمان می‌کنند با اهمیت دادن به سوء استفاده‌های کودک می‌توانند «نیست» خود را جبران کنند. در حالی که برای جبران این نبودن‌ها با چنین اقداماتی تنها باعث به هم ریختگی حوزه اجتماعی می‌شوند. نباید فضای ذهنی کودک را به گونه‌ای تربیت کنیم که کودک یاد بگیرد چطوری نقش بازی کند تا شرایط بهتری داشته باشد و امتیازات بیشتری بگیرد. زیرا در چنین شرایطی در بزرگسالی با فردی بی‌اعتماد مواجه خواهیم شد که نمی‌تواند به هیچ کس اعتماد کند و نتیجه چنین رفتارهایی آن است که این افراد در بزرگسالی در روابط زناشویی خود نیز موفق نبوده و دچار طلا‌ق‌های عاطفی مکرر یا طلاق‌های رسمی خواهند شد که ریشه اولیه تمامی این آسیب‌ها در نحوه تربیت کودکی فرد از سوی والدین است.