ميگنا : پايگاه خبری روانشناسی و بهداشت روان 15 بهمن 1397 ساعت 10:41 https://www.migna.ir/news/46439/جریان-خودشیفتگی-خود-نیز-فراموش-می-شود -------------------------------------------------- گفت و گویي با دکتر سیدمحسن فاطمی: عنوان : در جریان خودشیفتگی، «خود» نیز فراموش می شود -------------------------------------------------- «خودشیفتگی انسان مدرن» اساسا امری پارادوکسیکال است؛ به این معنا که ضمن اینکه صرفا به خود می پردازد همزمان از خود غافل است. انسان در جهان آکنده از کثرت ها و مملو از اشتغالات و پر شده از فضاهای خالی از اصالت ها، هویت و اصالت خود را گم می کند و این باعث می شود تا اساسا رابطه خود با خود هم تا اندازه زیادی مورد انکار قرار بگیرد متن : ميگنا: کریستوفر لاش، نظریه پرداز اجتماعی و استاد تاریخ دانشگاه راچستر آمریکا، از جمله متفکرانی است که معتقد است «خودشیفتگی» به شاخص انسان مدرن تبدیل شده است. وی در این راستا، کتاب «فرهنگ خود شیفتگی» را نیز به رشته تحریر در آورده که توسط دکتر عبدالکریم رشیدیان به فارسی بازگردانده شده است. به سراغ دکتر سیدمحسن فاطمی رفتیم تا از وی در خصوص پیامد خودشیفتگی برای انسان مدرن بپرسیم. او، فوق دکترای روانشناسی از دانشگاه هاروارد است و هم اکنون عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی و مدیر میز آمریکای شمالی این دانشگاه است. او، علاوه بر تدریس در دانشگاه هاروارد، در دانشگاه های ماساچوست در بوستون، مدرسه عالی روانکاوی در بوستون و دانشگاه وسترن واشنگتن، دانشگاه تورنتو و بریتیش کلمبیا هم تدریس کرده است. به زعم فاطمی، توجه به «دیگری»در جهان امروز و انسان مدرن اتفاق نمی افتد و کمیاب است. یکی از دلایل این کمیابی فاصله گرفتن انسان مدرن از خودش است. انسان ها به هر میزان که از خود حقیقی شان فاصله بگیرند، هویت شان مورد انکار قرار می­ گیرد و به همین میزان از احیا رابطه ها غافل تر خواهند شد چون نیاز به احیا رابطه­ ها به عنوان یک اصل اساسی در همه رابطه ها مطرح است. انسان در جهان آکنده از کثرت ها و مملو از اشتغالات و پر شده از فضاهای خالی از اصالت ها، هویت و اصالت خود را گم می کند معمولا به داشتن های برخاسته از فضاهای مجازی و غیر اصیل می پردازد. این باعث می شود تا اساسا رابطه خود با خود هم تا اندازه زیادی مورد انکار قرار بگیرد و این امر، انسان مدرن را با چالش های بسیار زیادی در رابطه با خود مواجه می کند از این رو، تاکید می کند که گویی «خودشیفتگی انسان مدرن» اساسا امری پارادوکسیکال است؛ به این معنا که ضمن اینکه صرفا به خود می پردازد همزمان از خود غافل است و عنوان می کند:« انسان خودشیفته، از یک بعد به دنبال خود است و از یک بعد دیگر دور از خود است. این حرف را یونگ هم مطرح می­ کند و معتقد است که ما می توانیم از دو خود صحبت کنیم؛ خود اول و خود ثانی، خود اول، خود آمیخته با فضاهای برخاسته از خودخواهی است و خود ثانی خودی است که به تعبیر یونگ خود استعلایی نام دارد و این افتراق خود اول و خود ثانی برای انسان ها گمگشتگی ایجاد خواهد کرد. به هر میزان که انسان ها بین خود اول و خود ثانی انشقاق و مفارقت را تجربه کنند و این شکاف بیشتر باشد، بیگانگی انسان ها از خودشان بالاتر و بیشتر خواهد شد. و این می تواند منجر به روان رونجوری به شکلی گسترده همراه با بیماری های مخرب روان شود. در لسان دینی هم داریم وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّـهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُولَـئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ «انسان ها وقتی از حقیقت هستی فاصله می­گیرند و خداوند را فراموش می­کنند، خودشان را هم فراموش خواهند کرد». (سوره حشر آیه 19)