در اين چند سال گذشته دگرگونيهاي شتابزده در آموزشوپرورش، پيش از بررسي سنجشگرانه پيامدها و پيشبيني هزينههاي اجرايي آنها، به شكل رويهاي روزمره و هميشگي درآمده است. اينگونه دگرگونيها بهويژه در دوران حاجيبابايي نمود بيشتري يافته چنانكه دوستان نزديكش در مجلس را نيز برآشفته است.
نمونههاي اين دگرگونيها آنچنان فراوان است كه براي يافتن آنها چندان نياز به جستوجوهاي گسترده ندارد. از اين دست برنامهها ميتوان از «طرح فراخوان» نام برد كه در آن شماري از فرهنگيان حقالتدريس پس از سالها كار و تجربههاي اندوخته فراوان در پايههاي راهنمايي و دبيرستان به دبستان برده شدند. اين آموزگاران تازهكار و آموزشنديده براي دبستان، در زماني اندك و با فشار فزاينده از سوي سازمان، ماه مهر را در دبستان آغاز كردند. نمونهاي ديگر فرآيند تعطيلي پنجشنبهها بود. اين رخداد در اسفندماه تصميمگيري و در فروردينماه در دبستان اجرا شد. در ميانه تابستان، همه پايهها در تهران و در روزهاي پاياني شهريورماه همه كشور را دربرگرفت و مهرماه اجرا شد.
واپسين نمونه اين دسته از برنامهها، برگزاري آزمونهاي سال چهارم دبيرستان است. در سالهاي گذشته اين آزمونها در دهه سوم ارديبهشت آغاز و در 10 روز نخست خرداد پايان مييافت و دانشآموزان كموبيش يكماه زمان ميان اين آزمونها و آزمون كنكور را براي آمادگي علمي، جسمي و روحي پيش از آزمون سرنوشتساز كنكور به كار ميگرفتند. امسال بر پايه بخشنامهاي از وزارتخانه آموزشوپرورش، آزمونهاي داخلي سال چهارم بايد پس از آزمونهاي نهايي اين سال يعني دهم خرداد از سوي دبيرستان برنامهريزي شود.
اين روند با بهحسابآوردن تعطيلي روزهاي پنجشنبه و چهاردهم و پانزدهم خرداد، تا پايان خرداد به درازا ميكشد. برخي آموزشگاههاي غيردولتي ميتوانند آزمونهاي داخلي را پيش از خرداد برگزار كنند كه اين فرآيندي همسان با سالهاي گذشته است اما بخشنامه تاكيد ميكند اگر دبيرستاني چنين كاري انجام دهد افزون بر ابطال آزمونها با مدير دبيرستان نيز به شدت برخورد ميشود.
در اين چند روز در دبيرستان و در ميان دانشآموزان، معاونها و معلمان، گفتوگوهاي فراواني در اينباره انجام شده است. بيشتر آنها از چنين شكل برگزاري آزمونها گلهمندند.
در گفتوگوهايي كه با چند نفر از دانشآموزان درسخوان دبيرستان و معاون آنها داشتم ديدگاههايي را با من درميان گذاشتند كه بخشي از آنها را با هم ميخوانيم:
«آخرتي» دانشآموز سال چهارم رشته تجربي ميگويد: بزرگترين ضربه، همان كم بودن زمان براي بازبيني درسهاي خوانده شده است. اگر آزمونها به درازا كشيده شود، زمان درخور توجهي براي بررسي آزمونهاي سالهاي گذشته نداريم و بخش فراواني از وقت را براي خواندن درسهاي سال چهارم و رفتوآمد مدرسه از دست ميدهيم.
«واثقي» دانشآموز رشته رياضي بر اين باور است كه اين برنامه، افزايش نگراني و استرس را در پي دارد. هماكنون و با زمان كموبيش فراواني كه پيشرو داريم گاهي كه ياد آزمون و آن 10روز پاياني پس از آزمونها ميكنم هراس، همه جانم را در بر ميگيرد. دستكم اين برنامه را زودتر، يعني از آغاز سال تحصيلي ميگفتند تا از پيش براي آن برنامهريزي ميكرديم.
ديدگاه «ابدطلب» دانشآموز رشته علوم انساني چنين است كه بدترين پيامد اين برنامه، كاهش جمعبندي دانستهها و افزايش استرس است. او ميگويد آموزشوپرورش با اين كار، بازي رقابت را به نفع دانشآموزان كنكوري سالهاي گذشته بر هم زده است. وي با نگراني يادآور ميشود كه من زمان پس از آزمونهاي دبيرستان را براي مرور درسهاي سالهاي دوم و سوم گذاشته بودم كه با اين كار نميدانم چهكار بايد كنم.
«خادمي» ديگر دانشآموز رشته تجربي ديدگاهي ديگري دارد. او ميگويد: براي من چندان تفاوتي ندارد. از پيش برنامهريزي كردهام و باز هم ميتوانم از زمان باقيمانده بهترين بهره را ببرم. به باورم و بنابرتجربه، دانشآموزاني در كنكور كامياب بودهاند كه نمرههاي درسهاي تشريحي آنها خوب بوده است. بنابراين براي آزمونهاي چهارم خواندن، مانند آن است كه براي كنكور آماده ميشوي.
«محسني» معاون سال چهارم ميگويد يك ماه دوري از كلاس زمان درخوري براي شركت در كلاس كنكور و يادآوري نكتههاي درسي است. در اين زمان دانشآموزان ميتوانند آمادگي ذهني و روحي خوبي براي آزمون كنكور به دست آورند. او ميافزايد آموزشوپرورش براي اجراي چنين برنامهاي، بخشنامهاي دستوري به مدرسه داده و براي چنين شيوهاي- زمان برگزاري آزمونها- ديدگاه فرهنگيان و نيروهاي ستادي آموزشگاهها را در نظر نگرفته است. پيش و پس از اعلام اين برنامه نيز از سوي تصميمگيرندگان هيچ دليل و توضيحي براي توجيه نيروهاي ستادي دبيرستان و دانشآموزان و همكاران ارايه نشده است. بگذريم از اينكه آنها ميتوانستند زودتر اين برنامه را اعلام كنند تا مدرسه بتواند چارهاي بينديشد. اكنون ما دچار آشفتگي فراواني شدهايم زيرا بيشتر دبيرستانها كلاسهاي سال چهارم را زودتر از مهر آغاز كرده و تلاش بر آن است كه درسها تا پايان خرداد يا ميانه ارديبهشت پايان يابد. اين روزها ما نميدانيم با اين زمان باقيمانده چه كنيم.
امروزه مديريت دانشمدار بر آن است تا از هزينهها و پيامدهاي اجراي يك برنامه پيشنهادي، تا آنجا كه زمان و ابزارها اجاره ميدهد بكاهد. بهويژه در سامانههايي مانند آموزشوپرورش كه گروه گسترده و حساسي را دربرميگيرد. در اين سامانهها پيامدهاي ناشي از برنامههاي نادرست، سالها جامعه را ميآزارد. در اينگونه سازمانها نخست بايد برنامه ارايهشده از دالان خطرخيز منتقدان و كارشناسان بگذرد تا به خوبي از آن دالان، سرافراز بيرون بيايد. اما برنامهها در آموزشوپرورش تا چه اندازه، از اين روش تجربهشده پيروي ميكنند؟
محمدرضا نيكنژاد / شرق - شماره 1519