بچههايي كه آرام بودن براي آنها بيمعناست
احتمال تشخيص اين اختلال در پسران سهبرابر دختران است ولي علت اين تفاوت هنوز مشخص نشده است. كودكان بيشفعال بدون فكر كردن عمل ميكنند، بيش از اندازه فعالند و در تمركز مشكل دارند. آنها غالبا متوجهاند كه والدين چه انتظاري از آنان دارند اما برآورده كردن اين انتظار براي آنان مشكل است چون نميتوانند آرام بنشينند، دقت كنند يا به جزييات توجه كنند. البته بيشتر بچهها در سنين خردسالي خصوصا اگر مضطرب يا هيجانزده باشند چنين رفتارهايي ميكنند.
اما در كودكان بيشفعال اين علايم مدتزمان طولاني وجود دارند و در شرايط و محيطهاي مختلف روي ميدهند.
اين اختلال به عملكرد خانوادگي، اجتماعي و تحصيلي كودك آسيب ميرساند.
با درمان مناسب كودكان ميتوانند بياموزند كه چگونه با اين مشكل كنار بيايند و علايم خود را كنترل كنند.
اما علايم بيشفعالي چيست؟
اختلاف بيشفعالي و فقدان توجه سه نوع دارد كه هر كدام الگوي رفتاري خود را دارند.
علايم بيشفعالي در نوع بيتوجه:
1- ناتواني در توجه به جزييات و بيدقتي در تكاليف مدرسه يا ساير فعاليتها
2- مشكل در ادامه دادن و توجه و حفظ دقت طي فعاليتها
3- مشكل آشكار در گوش دادن
4- مشكل در پيروي از دستورات
5- اجتناب از كارهايي كه به تلاش ذهني و تفكر نياز دارد.
6- گم كردن اسباببازيها و كتابها و وسايل
7- فراموشي در فعاليت روزانه
علايم بيشفعالي در نوع برانگيخته:
1- بيقراري و ناآرامي و مشكل در حفظ حالت نشسته
2- دويدن بيش از حد يا بالا و پايين پريدن
3- ناتواني از بازي كردن در سكوت
3- به نظر ميرسد هميشه در حركت و آماده رفتن هستند.
4- زياد صحبت ميكنند.
5- قبل از اينكه سوال تمام شود پاسخ ميدهند.
6- منتظر ايستادن و در صف ايستادن برايشان سخت است.
7- حرف ديگران را قطع ميكنند.
اگرچه بزرگ كردن كودك بيشفعال كار سادهاي نيست اما بايد به خاطر داشت اين بچهها بد نيستند و غرض ندارند. كودكان مبتلا به بيشفعالي بدون درمان دارويي يا رفتاردرماني نميتوانند رفتار خود را كنترل كنند.
براي تشخيص بيشفعالي بايد كودك رفتارها و علايم گفتهشده را قبل از هفتسالگي نشان دهد.
اين رفتارها در مقايسه با كودكان همسن و سال آنان شديدتر باشد.
علايم حداقل بايد شش ماه ادامه داشته باشند.
اين علايم روي حداقل دو زمينه زندگي كودك مانند مدرسه، خانه، پرستار كودك، دوستان و… تاثير منفي داشته باشد. علايم نبايد در اثر فشار رواني و استرس ايجاد شده باشد. كودكاني كه طلاق، جدايي، بيماري، تغيير مدرسه يا تغيير ناگهاني در زندگي را تجربه ميكنند ممكن است بيتوجه يا فراموشكار شوند. براي تشخيص اختلال بايد اين عوامل در نظر گرفته شود. همچنين زمان شروع علايم درست بعد از اين وقايع در تشخيص درست كمككننده است.
سابقه پزشكي كودك و خانواده بسيار مهم است زيرا تحقيقات نشان داده است بيشفعالي زمينه ژنتيكي داشته و اغلب سابقه خانوادگي ابتلا ديده ميشود. معاينه فيزيكي بايد انجام شود و شنوايي و بينايي و ساير تواناييها بررسي شوند. برخي از بيمارهاي ديگر مانند استرس، افسردگي و اضطراب ميتوانند مانند بيشفعالي تظاهر كنند. ممكن است از والدين سوالاتي در مورد اين بيماريها و نيز در مورد سير رشد و تكامل كودك، رفتار كودك در خانه، در مدرسه و در بين دوستان، پرسيده شود. معلمان اولين كساني هستند كه متوجه علايم بيشفعالي ميشوند. ارزيابي سير آموزش كودك نيز بايد صادق و مورد اعتماد باشد و از نقاط قوت و ضعف كودك شما تا حد امكان آگاهي داشته باشند.
عوامل مستعدكننده براي ابتلا كدامند؟
مطالعاتي روي كودكان مبتلا انجام گرفته است كه نشان ميدهد در بسياري از موارد اين اختلال در خويشاوندان نزديك آنان نيز وجود داشته است. محققان بيان ميكنند نواحي خاصي از مغز در اين كودكان در حدود 10- 5درصد كوچكتر و كمفعاليتتر از حد نرمال است. اگرچه مطمئن نيستند اين مساله علت ايجاد اختلال باشد. همچنين نشان داده شده كه تغييرات شيميايي در مغز اين كودكان وجود دارد. مطالعات اخير نشاندهنده اين است كه مصرف سيگار توسط مادر در دوران بارداري با ايجاد بيشفعالي در كودك مرتبط است. ساير عوامل خطر براي ايجاد اين اختلال شامل تولد پيش از موعد، نوزاد با وزن بسيار كم، آسيبهاي مغزي حين تولد هستند. ممكن است تماشاي بيش از حد تلويزيون در سنين كم موجب كمتوجهي كودك شود. به گفته پزشكان كودكان زير دو سال نبايد تلويزيون نگاه كنند يا به بازيهاي ويديويي و كامپيوتري بپردازند. در كودكان دوساله و بالاتر نيز بايد زمان اين فعاليتها يكي، دو ساعت و به برنامههاي مناسب سن آنان محدود باشد. رضا غفراني / شرق / شماره 1540
اما علايم بيشفعالي چيست؟
اختلاف بيشفعالي و فقدان توجه سه نوع دارد كه هر كدام الگوي رفتاري خود را دارند.
علايم بيشفعالي در نوع بيتوجه:
1- ناتواني در توجه به جزييات و بيدقتي در تكاليف مدرسه يا ساير فعاليتها
2- مشكل در ادامه دادن و توجه و حفظ دقت طي فعاليتها
3- مشكل آشكار در گوش دادن
4- مشكل در پيروي از دستورات
5- اجتناب از كارهايي كه به تلاش ذهني و تفكر نياز دارد.
6- گم كردن اسباببازيها و كتابها و وسايل
7- فراموشي در فعاليت روزانه
علايم بيشفعالي در نوع برانگيخته:
1- بيقراري و ناآرامي و مشكل در حفظ حالت نشسته
2- دويدن بيش از حد يا بالا و پايين پريدن
3- ناتواني از بازي كردن در سكوت
3- به نظر ميرسد هميشه در حركت و آماده رفتن هستند.
4- زياد صحبت ميكنند.
5- قبل از اينكه سوال تمام شود پاسخ ميدهند.
6- منتظر ايستادن و در صف ايستادن برايشان سخت است.
7- حرف ديگران را قطع ميكنند.
اگرچه بزرگ كردن كودك بيشفعال كار سادهاي نيست اما بايد به خاطر داشت اين بچهها بد نيستند و غرض ندارند. كودكان مبتلا به بيشفعالي بدون درمان دارويي يا رفتاردرماني نميتوانند رفتار خود را كنترل كنند.
براي تشخيص بيشفعالي بايد كودك رفتارها و علايم گفتهشده را قبل از هفتسالگي نشان دهد.
اين رفتارها در مقايسه با كودكان همسن و سال آنان شديدتر باشد.
علايم حداقل بايد شش ماه ادامه داشته باشند.
اين علايم روي حداقل دو زمينه زندگي كودك مانند مدرسه، خانه، پرستار كودك، دوستان و… تاثير منفي داشته باشد. علايم نبايد در اثر فشار رواني و استرس ايجاد شده باشد. كودكاني كه طلاق، جدايي، بيماري، تغيير مدرسه يا تغيير ناگهاني در زندگي را تجربه ميكنند ممكن است بيتوجه يا فراموشكار شوند. براي تشخيص اختلال بايد اين عوامل در نظر گرفته شود. همچنين زمان شروع علايم درست بعد از اين وقايع در تشخيص درست كمككننده است.
سابقه پزشكي كودك و خانواده بسيار مهم است زيرا تحقيقات نشان داده است بيشفعالي زمينه ژنتيكي داشته و اغلب سابقه خانوادگي ابتلا ديده ميشود. معاينه فيزيكي بايد انجام شود و شنوايي و بينايي و ساير تواناييها بررسي شوند. برخي از بيمارهاي ديگر مانند استرس، افسردگي و اضطراب ميتوانند مانند بيشفعالي تظاهر كنند. ممكن است از والدين سوالاتي در مورد اين بيماريها و نيز در مورد سير رشد و تكامل كودك، رفتار كودك در خانه، در مدرسه و در بين دوستان، پرسيده شود. معلمان اولين كساني هستند كه متوجه علايم بيشفعالي ميشوند. ارزيابي سير آموزش كودك نيز بايد صادق و مورد اعتماد باشد و از نقاط قوت و ضعف كودك شما تا حد امكان آگاهي داشته باشند.
عوامل مستعدكننده براي ابتلا كدامند؟
مطالعاتي روي كودكان مبتلا انجام گرفته است كه نشان ميدهد در بسياري از موارد اين اختلال در خويشاوندان نزديك آنان نيز وجود داشته است. محققان بيان ميكنند نواحي خاصي از مغز در اين كودكان در حدود 10- 5درصد كوچكتر و كمفعاليتتر از حد نرمال است. اگرچه مطمئن نيستند اين مساله علت ايجاد اختلال باشد. همچنين نشان داده شده كه تغييرات شيميايي در مغز اين كودكان وجود دارد. مطالعات اخير نشاندهنده اين است كه مصرف سيگار توسط مادر در دوران بارداري با ايجاد بيشفعالي در كودك مرتبط است. ساير عوامل خطر براي ايجاد اين اختلال شامل تولد پيش از موعد، نوزاد با وزن بسيار كم، آسيبهاي مغزي حين تولد هستند. ممكن است تماشاي بيش از حد تلويزيون در سنين كم موجب كمتوجهي كودك شود. به گفته پزشكان كودكان زير دو سال نبايد تلويزيون نگاه كنند يا به بازيهاي ويديويي و كامپيوتري بپردازند. در كودكان دوساله و بالاتر نيز بايد زمان اين فعاليتها يكي، دو ساعت و به برنامههاي مناسب سن آنان محدود باشد. رضا غفراني / شرق / شماره 1540