جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
تاریخ انتشار :
سه شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۱ / ۱۰:۳۸
کد مطلب: 12828
۰
۱

خط قرمزهای پزشكی در ازدواج

درمان بیماری‌ها راه‌های گوناگونی دارد كه اغلب مردم با آن آشنایی دارند. مثلاً دارو درمانی، جراحی، شیمی درمانی، پرتو درمانی و... اما در درمان بیماری‌های روان- تنی روش‌های دیگری نیز كاربرد دارد كه شاید كمتر شناخته شده است مثل كار درمانی، موسیقی درمانی، مذهب‌ درمانی و ... به عبارت دیگر هرگونه دگرگونی در بافت‌ها و مواد سازنده بدن و یا تغییر در شیوه زندگی و تفكر می‌تواند در جای خود نقش درمانی داشته باشد. آیا ازدواج نیز می‌تواند این چنین باشد؟ در این صورت به چه كسانی باید توصیه شود و در چه نوع بیماری‌هایی كاربرد دارد؟     بیماری‌های كلیوی

در مورد بیماری‌های كلیوی، كم‌خونی‌های ارثی و اختلالات متابولیك نیز تقریباً هیچ‌گونه ممنوعیت مطلقی برای ازدواج وجود ندارد و همانگونه كه ذكر شد باید عواقب بیماری و احتمال انتقال ژنتیك به همسر گزارش شود.

در اینجا تنها از یك اختلال یا بیماری می‌توان نام برد كه وضعیت منحصر به فردی دارد و متأسفانه مورد آن كم نیست. این اعتیاد است. الكل و مواد مخدر كه مصرف آن در كشور ما جرم محسوب می‌شود و عملی غیرقانونی است، از دیدگاه پزشكی نیز بیماری شمرده می‌شود كه متأسفانه جامعه از آن درك درستی ندارد. بسیاری از نامزدهای جوان كه به یار خود قول داده‌اند با ترك اعتیاد و گرفتن همسر به اصطلاح «اهل» خواهند شد، دگرباره به سوی اعتیاد روی آورده، زندگی جدید خود را ویران ساخته‌اند.

بدیهی است فرد معتاد نمی‌تواند وظایف همسری یا تأمین نیازهای مادی و معنوی فرزندان خود را برآورد. اگر بعضی از معتادان زندگی خانوادگیشان سال‌ها دوام می‌یابد در حقیقت خانواده متحمل آن می‌شوند.

اعتیاد، غیرت و پاكدامنی و وظیفه‌شناسی را نابود می‌كند و آدمی را با عشق كه والاترین جلوه روح است بیگانه می‌سازد. در نتیجه، معتاد آدمی بی‌مهر و بی‌‌عاطفه می‌شود و از آنچه لازمه خوشبختی است دور می‌افتد. نمی‌گویم كه اعتیاد درمان‌پذیر نیست و معتاد را باید از اجتماع طرد كرد، اما ترك اعتیاد هنگامی محقق است كه دست‌كم یك سال از آن گذشته و شخص بازگشت به مواد مخدر نداشته باشد.

ناگفته نماند اعتیاد فرد را آماده می‌كند تا به انواع جرایم و آلودگی‌های دیگر نیز روی آورد كه در صدر این اعمال ناپسند، تقلب و دروغگویی است. بنابراین بر قول و وعده معتادان به‌ویژه در مورد ترك اعتیاد نباید چندان اعتماد كرد.



بیماری‌های قلبی

در بیماری‌های مزمن قلبی، قدما می‌گفتند كه اگر زن مجردی دچار تنگی میترال باشد نباید ازدواج كند و اگر ازدواج كند نباید آبستن شود و اگر آبستن شد، زایمان برایش ممنوع است (سقط درمانی) و اگر زایمان كرد نباید به بچه‌اش شیر بدهد! اما پیشرفت دانش پزشكی این حكم را به كلی دگرگون ساخته است. امروز ما می‌گویم تنگی میترال مانعی برای ازدواج نیست و به هنگام لزوم- حتی طی آبستنی- می‌توان آن را به دست جراح سپرد.

زایمان اینگونه بیماران باید در بیمارستان و زیر نظر یك پزشك متخصص زنان انجام شود و در موقع لزوم، عمل سزارین موفقیت‌آمیز خواهد بود. اگر بیمار به تعداد دلخواه فرزند دارد استفاده از روش‌های مناسب جلوگیری از بارداری برای كمك به كاهش بار قلب- كه در زمان آبستنی افزایش می‌یابد- توصیه می‌شود.

در بیماری‌های مزمن و لاعلاج چون نقص عضو، عقب‌ماندگی‌های ذهنی یا امراضی كه درمان همیشگی و نامحدودی را می‌طلبد مانند همودیالیز و یا بیماری‌هایی كه بر توانایی جسمی یا قابلیت باروری مۆثر است مثل عقیم شدن در مرد، باید حقایق را با حضور بیمار در اختیار نامزد ازدواج قرار داد تا فرصتی برای تفكر و بررسی جوانب به او داده شود
چشم‌های كشیده و درشت

شاید این سوال را شنیده باشید كه آیا ازدواج در بهبود این بیماری‌ها موثر است؟ و یا اینكه: «دختر خاله‌ام همین كسالت را داشت. بعد از ازدواج بهبود یافت.» و... قطعاً روانپزشكان با نظایر این پرسش‌ها بیشتر مواجه می‌شوند. گاهی هم افراد بدبین می‌پرسند: «اگر ازدواج كند حالش بدتر نمی‌شود؟» و یا: «ازدواج برای این بیماری خطری ندارد؟» در این حالت، پزشك در آغاز زندگی مشترك، به عنوان مشاور، می‌تواند نقش سازنده و باارزشی ایفا كند و با دادن آگاهی‌هایی روشنگر، بیمار را در انتخاب راه درست راهنما باشد. در این صورت پیش از هرگونه اظهارنظری باید تا حد امكان به دانسته‌های زیر دست یابد.

1- ماهیت بیماری چیست و عواقب و پیش‌آگهی آن چگونه است؟

2- همسر مورد نظر دارای چه مشخصات جسمی و روحی و اجتماعی است؟

3- اهداف زوجین از این ازدواج در شرایط موجود تا چه حد عملی و تحقق‌پذیر است؟

در مورد بیماری‌های جسمی، بدخیمی‌هایی كه به مرگ می‌انجامد. به خاطر دشواری‌های روانی، اجتماعی و حتی اقتصادی كه دامنگیر همسر می‌گردد، توصیه می‌شود پیش آگهی مصیبت‌بار به آرامی با نامزد بیمار و بستگان وی در میان گذاشته شود تا از ازدواجی نافرجام جلوگیری گردد. بنابراین دختران و پسران بسیاری را باید پیش از ازدواج راهنمایی كرد تا ناآگاهانه دست به ازدواج نزنند.

در بیماری‌های مزمن و لاعلاج چون نقص عضو، عقب‌ماندگی‌های ذهنی یا امراضی كه درمان همیشگی و نامحدودی را می‌طلبد مانند همودیالیز و یا بیماری‌هایی كه بر توانایی جسمی یا قابلیت باروری مۆثر است مثل عقیم شدن در مرد، باید حقایق را با حضور بیمار در اختیار نامزد ازدواج قرار داد تا فرصتی برای تفكر و بررسی جوانب به او داده شود. در این گونه موارد رفتار پزشك نباید طوری باشد كه ترحم و دلسوزی یكی از طرفین را برانگیزد و یا تفكر مرسوم در جامعه را كه بنیادی دینی و اخلاقی ندارد، القا كند. مثلاً در جامعه، اگر سن مرد ده یا بیست سال از زن بیشتر باشد امری عادی تلقی می‌شود، اما اگر زن یكی دو سال مسن‌تر از مرد باشد غیرعادی است و حال آنكه هیچ اصل علمی، اخلاقی و دینی این باور را تأیید نمی‌كند.

بیماری‌های روانی

در مورد سایر بیماری‌های روانی نیز ممنوعیت ازدواج به صورت مطلق تقریباً وجود ندارد. آن دسته از بیماری‌های روانی كه می‌تواند موجب آزار همسر و یا حتی خطر جانی برای او باشد، حالات پیشرفته‌ای هستند كه در یك معاینه روانی به راحتی شناخته می‌شود، اما امراض شایعی به شمار نمی‌روند.  

روان گیسختگی (اسكیزوفرنی) معمولاً رفتار و افكار شگفت‌آوری در شخص پدید می‌آورد كه در اجتماع به سهولت شناخته می‌شود. اما حالت خفیف و «مرزی» آن چندان كمیاب نیست و برای رسیدن به تشخیص قطعی، بیمار باید زیر نظر پزشك باشد.

در این مورد پزشك خانوادگی می‌تواند نوع بیماری و شدت آن را ارزیابی كند.


در میان بیماری‌های روانی كه در حد روان‌پریشانی نیست و حالت‌های خفیف و متوسط آن بسیار رایج است- كه از نظر قانونی و حقوق هم «جنون» محسوب نمی‌شود- افسردگی و اضطراب است. در جهان، بیش از پانصد میلیون نفر به این حالات دچارند. خلق افسرده، در بعضی از مردم به صورت سرشتی و تقریباً در تمامی عمر وجود دارد و مانعی برای ازدواج و زندگی عادی محسوب نمی‌شود و تنها در بحران‌های افسردگی ممكن است خطراتی چون خودكشی، بیمار را تهدید كند.

هیچ‌كدام از این بیماری‌ها كه شایع‌ترین علت مراجعه به مطب روانپزشكان را تشكیل می‌دهد و به نوعی با آن دست به گریبانند، مانعی برای ازدواج نیست. حتی باید گفت در حالت‌های خفیف، داشتن یار و همسر موجب تقویت روحی و كمك به درمان بیمار نیز می‌شود.

بدیهی است همسر مهربان و غمگسار، تحمل هر نوع بیماری، حتی سرطان را برای آدمی آسان‌تر می‌كند. هر نوع ضعف اعصاب كه در درمان آن تغییر شیوه زندگی مۆثر باشد، با ازدواج بهتر می‌شود، مگر آنكه بیماری در حدی شدید باشد كه بیمار نتواند مسئولیت زندگی مشترك را بپذیرد. در آن صورت واضح است كه بر مشكلات وی افزوده می‌گردد. تا اینجا راجع به بیماری‌ها صحبت كردم، اما گاهی پرسش‌های دیگری نیز مطرح می‌شود كه با بیماری ارتباطی ندارد. مثلاً می‌پرسند كه آیا ازدواج مانع ادامه تحصیل یا پیشرفت در شغل و موقعیت اجتماعی نمی‌شود؟ در سال‌های اخیر كه دانشجویان پزشكی غالباً متأهل هستند و اكثر دستیاران من تشكیل خانواده داده‌اند، می‌بینم كه به هیچ‌وجه كارآیی و توان فكری و عملی خانم‌ها و آقایان متأهل از همكاران مجرد آنان كمتر نیست و عشق و ازدواج در عمل، مانعی برای تحصیل و پیشرفت نبوده است.

البته لازم به تذكر است كه مشاهدات من روی دانشجویان سال‌های آخر پزشكی و تخصصی است كه طبعاً از شرایط خوب اجتماعی و هوشی، بهره دارند، وگرنه زوج‌های كم سن و سال كه به دنبال عشق‌های طوفانی و ازدواج برق‌آسا (غالباً در كلانتری!)، بدون موافقت والدین، زندگی مشترك خود را آغاز می‌كنند، باید سختی‌های فراوانی را تحمل كنند كه من چون فرصتی برای راهنمایی آنان نداشته‌ام، برایشان دعا می‌كنم.   برگرفته از: دنیای زنان

نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

- با عر ض سلام و تشکر از سایت خوبتان - من 28 ساله (لیسانس )هستم اخیرا با واسطه خواهرم با یک خانم 28 ساله (فوق لیسانس ) آشنا شدم طی 2 جلسه صحبت با ایشان همه نظرات من با ایشان مطابقت میکرد .این خانم 5 خواهر و 2 برادر دارند همه پی تحصیلات عالیه هستند . خانواده ای آبرومند و معتبری دارند و پدر ایشان تمام تلاش خود را برای فراهم کردن بستر تحصیلات خانوادشان و عتقادات مذهبی سالم کرده است ولی خانواده مادریشان (خاله و دایی) در سطح فرهنگی پایینی قرار دارند و این خانواده رابطه کمی در بعضی مواقع قطع رابطه با آنها دارا میباشند همین موضوع باعث شده که خانواده من با وصلت مخالفت کنند .- میخواهم بدانم آیا این دلیل قانع کننده ای برای به همزدن این رابطه است یا نه ؟چون یه جورایی دل به دل این خانم دادم در ضمن نمی خواهم تصمیم عجولانه داشته باشم . تشکر-----------------برای بررسی بیشتر لطفا به یک مرکز مشاوره مراجعه نمائید . در همه شهرها ادارات آموزش و پرورش دارای مرکز مشاوره دولتی هستند .
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
نوجوانان آمریکایی بدون تلفن همراه احساس بهتری دارند
من با دروغ گفتن و آه وناله پول درمیارم
افراد کمال‌گرا چه ویژگی‌هایی دارند؟
كودكان را قرباني حرف مردم نكنيد
خودبیمارانگاری از خود بیماری مرگبارتر است!
راه‌ درمان تب بالای تمایل به عمل‌های زیبایی چیست؟
برای کشتی های ساکن، موج های دریا تصمیم می گیرند!