شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 20 Apr 2024
تاریخ انتشار :
سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۱ / ۰۷:۳۶
کد مطلب: 12959
۰

دردسرهاي مديريت فرزندان بعد از جدايي والدين

طلاق علاوه بر اين که فشار رواني زيادي را بر زوج ها وارد مي کند براي کودکان نيز استرس زا، غم انگيز و گيج کننده است. کودکان در هر سني که باشند به هنگام جدايي والدين از يکديگر نمي توانند عصبانيت و خشم خود را از آن چه روي داده است، مخفي کنند. در اين ميان همسران هم که قصد جدايي دارند بايد علاوه بر اين که با مشکلات روحي و رواني ناشي از اين اتفاق دست و پنجه نرم کنند، به بچه ها نيز کمک کنند تا بتوانند اين شرايط را بهتر درک و سپري کنند.   تلاش براي ايجاد ثبات در محيط منزل، توجه به نيازهاي کودک و برخورد صحيح با واکنش هاي وي جزو اولين گام هاست.با اين حال طلاق والدين آن چنان اتفاق بزرگي است که قطعا زندگي کودک را تحت تاثير قرار مي دهد و او تحت هر شرايطي با تجربه تلخي در زندگي اش روبه رو مي شود.آن چه پذيرش اين واقعيت تلخ را براي کودک آسان تر مي کند، مديريت صحيح رويدادها از سوي والدين است. اگر چه طلاق آخرين مرحله از به بن بست رسيدن زندگي مشترک است و به عبارتي آخرين راه حل محسوب مي شود، اما باز هم تعدادي از خانواده ها با آن درگيرند؛ بنابراين در اين مطلب تلاش کرده ايم که به والدين براي مديريت مشترک بچه ها پس از طلاق پيشنهادهايي ارائه دهيم. نکته اين جاست که ويژگي خانواده ها، چگونگي طلاق، روحيات کودکان و هزاران موضوع ديگر، يک مورد طلاق را از هزاران مورد طلاق ديگر متفاوت مي کند. بنابراين به توضيح کلياتي در اين باره مي پردازيم.توجه به ملاحظات جنسي و سني کودکان به هنگام طلاق اهميت بسياري دارد و والدين به هنگام طلاق بايد وضعيت خود و کودک را روشن کنند. بسياري از زوج ها به هنگام طلاق فقط به فکر گرفتن حق حضانت فرزند خود هستند و به زندگي پس از طلاق و کيفيت آن که يک بچه بدون پدر يا مادر چگونه آن را طي خواهد کرد، کمتر مي انديشند. دکتر عليرضا شريفي يزدي جامعه شناس خانواده با بيان اين مطلب به خراسان مي گويد: تجربه نشان داده است والدي که فرآيند طلاق را پشت سر مي گذارد معمولا دچار بحران، مشکلات روحي، رواني و خلاء عاطفي مي شود و در چنين شرايطي نمي تواند به خوبي نقش پدرانه يا مادرانه خود را ايفا کند. به همين دليل است که کمک گرفتن از مشاور در چنين شرايطي به نفع والدين و بچه هاست.از طرفي با کمال تاسف تجربه نشان مي دهد که در بيشتر موارد بچه ها وجه المنازعه اختلافات والدين مي شوند يا به عنوان ابزاري براي جلوگيري از طلاق مورد استفاده قرار مي گيرند و يا کينه و دشمني و ناراحتي دوطرف از يکديگر به شکل اغراق شده اي به کودک منتقل مي شود. در چنين شرايطي والد سعي مي کند عاطفه کودک را يک جا داشته باشد و تنفر و کينه به طرف مقابل را در دل کودک جا بيندازد. گاهي هم از کودک به عنوان اهرم فشار بر طرف مقابل استفاده مي شود تا طرف مقابل به طلاق راضي شود.بسياري از والدين نمي دانند که چگونگي کنار آمدن با طلاق بر زندگي کودک تاثير مي گذارد. به عبارت ديگر اگر والدين به خوبي بتوانند موقعيت و شرايط کودک را درک کنند و با تفکر و گام هاي حساب شده، شرايط جديد را براي وي تبيين کنند، کودک آسيب بسيار کمتري خواهد ديد. کودک در بسياري از موارد از واکنش والدين نسبت به طلاق ضربه مي خورد تا خود طلاق.عضو پژوهشگاه تعليم و تربيت با اشاره به اين که پذيرش اختلافات و محبت پدر و مادري ۲موضوع جداگانه است، تصريح مي کند: زوج آگاه هرگز اختلافات خود را براي کودک به منبع نفرت از پدر و مادر تبديل نمي کنند و اجازه مي دهند کودک همچنان پدري يا مادري را که از او دور شده است دوست داشته باشد. همچنين براي ايجاد هر تغييري در زندگي کودک بايد فاصله زماني مناسبي را از وقوع طلاق تعيين کرد تا کمترين تاثير را روي زندگي کودک بگذارد.همچنين بهتر است کساني که کودک را دوست دارند و کودک از لحاظ عاطفي به آن ها وابسته است، در کنار کودک باشند. اگر وي با پدر است مادربزرگ يا عمه در کنار وي باشند و اگر با مادر است، پدربزرگ و دايي حضور داشته باشند.


چه بگوييم، چه نگوييم
والدين به هنگام سخن گفتن از طلاق بهتر است با آمادگي هرچه بيشتر با بچه ها در اين مورد روبه رو شوند. اولين نکته اي که بايد در گفت وگو با کودک در نظر گرفت، گفتن حقيقت است. کودک بايد بداند والدين چرا از هم جدا مي شوند اما لازم نيست، توضيح مفصل و پيچيده اي بشنود. ساده و صريح بگوييد: «ما ديگر نمي توانيم با هم زندگي کنيم چون حرف همديگر را نمي فهميم.» به آن ها بفهمانيد با اين که از همسرتان جدا شده ايد، کودک را دوست داريد. migna.ir تغييرات به وجود آمده در زندگي کودک را برايش تشريح کنيد و بگوييد که دوست داريد اين تغييرات تا جايي که ممکن است مطابق ميل او باشد.نکته اين جاست که در عين صداقت، نبايد انتقادگر باشيد و از همسرتان انتقاد بي جا کنيد. سعي کنيد با وجود اختلافات جدي با همسر سابق، يک ديدگاه درباره طلاق را به کودک عرضه کنيد. قبل از ايجاد هر تغييري در محل سکونت کودک آن را به اطلاع وي برسانيد تا استرس کمتري داشته باشد.اجازه دهيد پدر يا مادرش را با وجودي که با او زندگي نمي کند، دوست داشته باشد. کمبود اين خلاء در زندگي اش به خودي خود تاثيرگذار است بنابراين مانع بروز احساسات وي نشويد.


ابراز احساس در کودک
کنار آمدن با احساسات کودک پس از طلاق امر بسيار خطيري است. کودک نياز دارد بدون شنيدن سرزنش، ترس، سوءتفاهم و احساسات متناقض خود را به زبان آورد.در اين موارد والدين بهتر است به جاي تلاش براي تغيير احساسات در کودک، او را بپذيرند و به احساسات او هر چند تلخ و ناگوار گوش کنند. بهتر است از کودک بخواهيم احساسش را نسبت به پدر يا مادرش بگويد و به او کمک کنيم تا کلمه مورد نظرش را براي توصيف وي پيدا کند. گاهي کودک دامنه لغت بالايي ندارد و نمي تواند آن چه را که مي خواهد، بگويد. ممکن است در وهله اول نتوان براي رفع اندوه، افسردگي و دلتنگي کودک کاري  کرد اما بيان اين احساسات و برون ريزي آن ها به حفظ سلامت روان کودک کمک شاياني مي کند.گاهي کودک تصور مي کند که او علت طلاق والدين است. اين طرز تفکر باعث القاي احساس گناه شديدي به کودک مي شود و او اعتماد به نفس، خانواده و علاقه به والدين را يک جا از دست مي دهد. بنابراين او را مطمئن کنيد که نقشي در جدايي از همسرتان نداشته است و صبوري به خرج دهيد. ممکن است يک روز خيالش از اين بابت راحت باشد و روز بعد دوباره نگراني ها به سراغش بيايد. بنابراين به او کمک کنيد تا خاطرجمع شود که او باعث جدايي شما نبوده است.همچنين مديريت مشترک را که بهترين شيوه براي سرپرستي کودک است در پيش بگيريد. migna.ir کودک حق دارد پس از طلاق پدر يا مادرش را ببيند و رابطه اش با پدر و مادر نبايد مخدوش و پرحادثه باشد.

بچه ها چه مي گويند
اگر نيازهاي کودک را از زبان خودش بشنويد مي توانيد در برآورده کردن آن دقت بيشتري به خرج دهيد. * من به پدر و مادر به هر دوي آن ها، همزمان نياز دارم. لطفا برايم نامه بنويسيد، تلفن بزنيد. اگر اين کارها را نکنيد، احساس مي کنم ديگر براي شما اهميتي ندارم. * لطفا دست از دعوا کردن برداريد. درباره مسائلي که مربوط به من مي شود، با هم توافق کنيد وقتي به خاطر من بحث و جدل مي کنيد احساس گناه مي کنم. * من شما را دوست دارم. اجازه بدهيد با هردوي شما رابطه داشته باشم اگر احساس حسادت يا ناراحتي نسبت به هم داريد، به من منتقل نکنيد زيرا من شما را به يک اندازه دوست دارم. * لطفا خودتان با هم ارتباط داشته باشيد و من را واسطه پيغام رساني به هم نکنيد. * درباره همديگر به من بد نگوييد. وقتي از هم بدگويي مي کنيد انگار به من مي گوييد من هم بايد چنين کاري بکنم.

توجه بيش از حد به کودکان طلاق، آسيب زاست
بي توجهي يا توجه بيش از حد به کودکي که والدينش از هم جدا شده اند به يک اندازه آسيب زاست. دکتر عليرضا شريفي يزدي جامعه شناس خانواده با بيان اين مطلب به خراسان مي گويد: گاهي خانواده ها واقعه تلخ طلاق را به صورت افراطي درباره کودک جبران مي کنند و با توجه نشان دادن بيش از حد، فراهم آوردن امکانات، برآوردن خواسته ها و نيازهاي به جا يا بي جاي کودک مي خواهند واقعه طلاق را به نوعي براي او جبران کنند. در صورتي که بايد کودک را با شرايط و وضعيت واقعي، دلتنگي، افسردگي و ناراحتي ناشي از آن همراهي کرد نه اين که توجه او را معطوف به چيز ديگري کرد.     خراسان / شماره انتشار 18181
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
خدايا،ميشه چند لحظه وقتتو بگيرم! اين دفعه چيزي ازت نمي خوام! فقط مي خوام  خيلي ساده بگم: ممنون براي همه چيز...