چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 24 Apr 2024
تاریخ انتشار :
پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۱ / ۱۵:۳۶
کد مطلب: 14788
۰

باورهاي نادرست درباره بيماري هاي رواني

تلقي جامعه از بيماري هاي رواني نيازمند تغيير است
«افسردگي، شايع ترين اختلال رواني کشور است»، «۵۰ درصد بيماران افسرده در کشور براي درمان مراجعه نمي کنند»، «۲۰ درصد کودکان به مداخلات تخصصي روان پزشکي نياز دارند»، «عملکرد رسانه ها در بازنمايي مسائل روان پزشکي اغلب منفي است»، اين اخبار فقط چند خط از مجموعه اخباري است که طي هفته سلامت روان در رسانه ها منتشر شده است. با اين که سلامت رواني مانند سلامت جسمي در رفاه و به زيستن نقش اساسي دارد اما متأسفانه مغفول مانده است و يک سوژه دست چندم به حساب مي آيد. در صورتي که اگر همين امروز درباره اهميت مسائل بهداشت روان اطلاع رساني کنيم، بهتر از فردا ست. يکي از روزهاي اين هفته، سلامت روان و باورهاي اجتماعي نام گذاري شده که به بحث باورهاي نادرستي که در حوزه مسائل رواني در جامعه رايج است، مي پردازد.

گاهي باورهايي در جامعه وجود دارد که مبناي علمي- عقلي يا مذهبي ندارد. اين باورها در بسياري از حوزه ها وجود دارد اما در زمينه سلامت رواني و حوزه روان پزشکي اين باورها بسيار ديرينه و پرنفوذ است؛  به طوري که يکي از بزرگ ترين چالش هاي پيش رو در امر سلامت رواني جامعه محسوب مي شود. براي فاصله گرفتن از اين باورها، اطلاع رساني و آگاه کردن عموم مردم نسبت به واقعيت هاي حوزه روان پزشکي امري ضروري است.


داروهاي روان پزشکي اعتياد آور است!
الهه کرمي کارشناس اداره سلامت روان وزارت بهداشت با بيان اين مطلب که در حوزه مصرف داروهاي روان پزشکي باورهاي نادرستي وجود دارد، به خراسان مي گويد: يکي از اين باورهاي اشتباه اين است که اين داروها اعتيادآور است و کسي که آن ها را مصرف مي کند تا آخر عمر به آن ها اعتياد پيدا مي کند.اين باور باعث مي شود بسياري از افرادي که نيازمند اين داروها هستند از مصرف آن خودداري کنند يا به صورت خودسرانه مصرف آن را قطع کنند و طول درمان را کم يا زياد کنند. در صورتي که اين امر روي اثربخشي آن تأثير منفي مي گذارد.


اختلالات رواني ارثي است
گاهي افراد تصور مي کنند که اختلالات رواني ارثي است و اگر در خانواده اي وجود داشته باشد، همه اعضا به يک نسبت به آن مبتلا هستند. اين باور نادرست باعث مي شود اعضاي خانواده در ازدواج دچار مشکل شوند يا در ارتباطات اجتماعي با محدوديت روبه رو شوند. اين در حالي است که نتايج تحقيقات نشان مي دهد بسياري از اختلالات رواني به آن معنا که قابل انتقال به ديگري باشد، منشاء ژنتيکي ندارد و حتي اگر اختلال در کروموزوم در بيماري مثل عقب ماندگي ذهني وجود داشته باشد، به ارث نمي رسد و تنها در ژنتيک همان فرد وجود دارد.

انگ زدن به بيماران رواني در جامعه مشکل مهم ديگري است که متأسفانه بسيار شايع است. اين انگ باعث مي شود بسياري از افرادي که به هر دليل از جمله افسردگي يا اضطراب نيازمند دريافت کمک از حوزه «روان پزشکي هستند، از مراجعه خودداري کنند. در صورتي که اگر اختلالات رواني به موقع تشخيص داده شود و درمان شود، فرد سريع تر بهبود مي يابد و از عواقب وخيم شدن عارضه مصون مي ماند.

کرمي با اشاره به اين که مبتلايان به اختلالات رواني در جامعه ما با ۲ مشکل روبه رو هستند، مي گويد: در گام اول افراد بايد با مشکل يا اختلالي که دارند، کنار بيايند و در گام دوم بايد با برداشت هاي جامعه از خود و بيماري شان روبه رو شوند. حتي اگر فرد، خانواده حمايتگري داشته باشد و با کمک آن ها بتواند بر مشکل خود غلبه کند، در جامعه ممکن است با انگ روبه رو شود. بنابراين حمايت خانواده از فرد به تنهايي کافي نيست و جامعه نيز بايد سعي کند تا جايي که مقدور است از فرد حمايت کند. فردي که در جامعه انگ بيماري رواني مي خورد، اعتماد به نفسش را از دست مي دهد و به سختي مي تواند در جامعه جايگاهي براي خود پيدا کند. اغلب اين افراد احساس مي کنند که نمي توانند خود را با آرمان ها و خواسته هاي اجتماع تطبيق دهند، به همين دليل گوشه گير مي شوند؛ حتي خانواده هاي آن ها نيز از اين انگ در امان نيستند و ممکن است در ازدواج يا ارتباطات و مراودات اجتماعي با مشکلات جدي روبه رو شوند.متأسفانه اين انگ گاهي در رسانه ها نيز منعکس مي شود و ذهن مردم را به شدت مخدوش مي کند. گاهي اطلاعاتي که از اين بيماري ها و ويژگي هاي بيماران در رسانه ها منعکس مي شود، اشتباه و ناقص است و ذهن مخاطب را بيشتر درگير مي کند. در حالي که اختلال رواني ممکن است براي هر فردي، صرف نظر از سطح هوشي، سطح اجتماعي و سطح تحصيلي رخ دهد و ابتلا به يک عارضه رواني نقص شخصيت نمي آورد و ارتباطي با ضعيف بودن يا نداشتن اراده ندارد. در واقع بيمار به انتخاب خودش بيمار نشده و اطلاق صفات ناشايست به اين افراد غيرقابل توجيه است، زيرا باعث تحقير و کاهش حس ارزشمندي در آنان مي شود.

اين کارشناس با بيان اين که ۵۰ درصد بيماران افسرده به دليل ترس از انگ اجتماعي بيماري رواني به مراکز درماني مراجعه نمي کنند، تصريح مي کند: همين انگ باعث مي شود در دراز مدت بار بيماري هاي رواني در جامعه افزايش پيدا کند. در اين زمينه با ۳ رويکرد مبارزه، آموزش و برقراري ارتباط مي توان انگ به بيماران رواني را در جامعه کاهش داد و نگرش نادرست عامه مردم را اصلاح کرد و حتي نگرش سياستگذاران و متوليان بخش بهداشت روان را به اين بيماري ها اصلاح کرد. چنانچه نگرش صحيحي به اين اختلالات در متوليان بهداشت و سلامت کشور وجود نداشته باشد، هزينه هاي درماني افزايش پيدا مي کند زيرا هزينه بيماري هاي مزمن رواني به مراتب بيش از اختلالات ساده است.


اختلال رواني با ازدواج برطرف مي شود!
همچنين باور اشتباهي درباره ازدواج مبتلايان به اختلال رواني وجود دارد. بسياري به اشتباه تصور مي کنند که اختلال رواني با ازدواج يا بچه دار شدن خود به خود برطرف مي شود.

اين باور، کاملاً اشتباه است زيرا به عنوان مثال فردي که اسکيزوفرني دارد، در صورت درمان نشدن، تحمل استرس و اضطراب ناشي از ازدواج را ندارد و بيماري اش تشديد مي شود البته تأکيد مي شود که اين گفته به اين معنا نيست که آن ها هرگز نبايد ازدواج کنند بلکه به اين معناست که ازدواج را درمان اختلالات رواني قلمداد نکنند.

يک فرد مبتلا به اختلال اضطراب يا وسواس مي تواند با مراجعه به روان پزشک و طي کردن روند درمان، مانند يک شخص عادي ازدواج کند و زندگي سالمي داشته باشد.

نکته اين جاست که انگ و دوري از بيماران رواني به تشديد عارضه منجر مي شود. به عنوان مثال يکي از مشکلاتي که در مورد افراد مبتلا به اسکيزوفرني وجود دارد، اين است که پس از مدتي اين افراد منزوي و گوشه گير مي شوند زيرا اجتماع اين افراد را پس مي زند، در چنين شرايطي فرد به کلي رها مي شود زيرا حتي اگر يک فرد سالم را از جامعه جدا کنيد، دچار مشکل مي شود.   فقط افراد مبتلا به يک اختلال رواني با علايم خاص نيازمند دريافت دارو هستند
فردي نيازمند دريافت درمان دارويي روان پزشکي است که علايم و نشانه هاي اختلال رواني خاصي را دارد و بايد براي بهبود کيفيت زندگي و سلامت رواني به کمک روان پزشک و تحت نظر وي دارو مصرف کند. الهه کرمي کارشناس اداره سلامت روان مي گويد:براي به زيستي و بهبود کيفيت زندگي تمام افراد جامعه به مشاوره و دريافت کمک نياز دارند اما فقط عده اي هستند که علايم و نشانه هاي ابتلا به يک عارضه رواني را دارند و نيازمند دريافت دارو هستند. حتي در مورد اين بيماران هم با مراجعه به موقع و حمايت خانواده، عارضه رفع مي شود و فرد مي تواند زندگي سالمي داشته باشد. بنابراين نام يک اختلال نبايد فرد و جامعه را به وحشت بيندازد زيرا حتي بسياري از مبتلايان به اسکيزوفرني مي توانند با کنترل و مديريت بيماري به کار و تحصيل مشغول شوند و زندگي خوبي داشته باشند.       خراسان
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
ز باغ رعيت، گر مَلك خورد سيبي / برآرند غلامان، درخت از بيخ