پرورش ذهن خلاق با هنرآموزی
سالها پيش كلاس و زنگ هنر در مدرسه محدود به خوشنويسي آن هم با مداد بود كه در لابهلاي صفحات كتاب فارسي الگويي براي اين نوشتن طراحي شده بود. معلم طرز گرفتن مداد در دست را يادمان ميداد تا خطمان به خوبي خطوط همان الگو باشد. اما امروز از آن كلاس كوچك و خطوط زيباي نستعليق و شكسته نستعليق در كتاب فارسي خبري نيست. اصلاً يا زنگي به اسم هنر نداريم و يا اگر داريم جاي آن را رياضي و عربي و... پر ميكند. سالهاي درس و مدرسه يكييكي پشت سر گذاشته ميشود بدون آن كه اين درس كه ميتواند به شكوفايي خلاقيت بچهها كمك كند جايي بين كولهبار كتاب درسي براي خود باز كند.
در كشورهاي پيشگام در توسعه نظام آموزش و پرورش، آموزش هنر جايگاه ويژهاي دارد، براي اين منظور هم معلمان و متخصصاني تربيت شدهاند تا به درستي بتوانند اهداف آموزش آن را محقق كنند، در حالي كه در كشور ما هنوز نگاه درستي به اين مقوله چه در بين بسياري از معلمان و اولياي مدرسه و چه در بين بسياري از والدين وجود ندارد. همه اين عوامل دست به دست هم دادهاند تا اهميت آن ناشناخته باقي بماند. البته در سالهاي اخير قدمهاي مثبتي براي شناساندن اين مهم در مدارس كشور برداشته شده است.
«رضا تبريزي» مؤلف كتابهاي آموزش هنر در مدارس كه به تأييد وزارت آموزش و پرورش هم رسيده ازجمله كساني است كه تلاش ميكنند آموزش هنر در مدارس احيا شود تا از اين طريق بتوان به شكوفايي خلاقيت و استعداد نسل دانشآموزان در طول سالهاي مدرسه كمك كرد.
وي كه سالهاست در حوزه آموزش هنر در مدرسه فعاليت ميكند، در گفتوگو با «ايران» معتقد است: «بحث آموزش هنر در دبستان و تربيت هنري دانشآموزان از ضروريترين كارهاست كه حتماً بايد براي آن برنامهريزي كرد، در كشورهاي پيشرفته در حوزه تعليم و تربيت بچهها، اين نوع آموزش جدي گرفته شده است.
در حالي كه ما از چند دهه قبل هيچ نوع آموزش و برنامه خاصي براي كلاس هنر نداشتيم و به جاي اين كه اين مباحث جزو دروس اصلي قرار گيرد به فوق برنامه تبديل شده است. قرار گرفتن آموزش هنر در چارچوب فوق برنامه نيز موجب شده زمينهاي فراهم گردد تاكلاس هنر در مدارس حذف شود.»
اين مدرس آموزش هنر در مدارس درباره علت حذف اين درس در مدارس كشور توضيح ميدهد: «قرار براين بود كه معلمان را آموزش هنري دهند و سپس آنها آموزشهاي لازم را به دانشآموزان بدهند، دورههاي كوتاهمدتي هم در اين باره برگزار شد، اما چون برنامه مدوني نداشت به نتيجه نرسيد. در شرايط فعلي هم بسياري از معلمان زير بار آموزش هنر در دبستان نميروند.»
وي با بيان اين كه معلمان در نظام آموزشي ما همواره به دنبال ضعف بچهها ميگردند، ميگويد:«به طور مثال معلمان رياضي و عربي و زبان انگليسي دور هم جمع ميشوند تا نقاط ضعف بچهها را رفع كنند و آن را به نقطه قوت برسانند و در اين كار هم در بسياري از مواقع موفقيت حاصل ميشود، اما در درس هنر ما به دنبال نقاط قوت بچهها هستيم نه نقاط ضعف.
در چنين كلاسي توقع ما اين است كه نگاهمان را به سمت توانمنديها و استعدادهاي دانشآموزان معطوف كنيم تا به شكوفايي آن كمك كنيم.»
تبريزي درباره نيروي متخصص در امر آموزش هنر در مدارس نيز معتقد است: «هماكنون مدارس و نظام آموزشي ما فاقد نيروي متخصص براي آموزش هنر در مدارس است. اگر قرار است بخشي از كلاس به نقاشي اختصاص پيدا كند معلم در اغلب مواقع يك نقاشي روي تخته كلاس ميكشد و از بچهها ميخواهد از روي آن در دفتر خود نقاشي بكشند، در حالي كه عملاً با اين كار مانع رشد و شكوفايي استعدادهاي هنري خود ميشود.»
وي با تأكيد بر اين كه آموزش هنر نه تنها توانمندي بچهها را كشف و آن را رشد ميدهد بلكه اعتماد به نفس آنها را نيز افزايش ميدهد، خاطرنشان ميكند: «اين نوع آموزش، براي كاربردي شدن آموزشهاي ارائه شده در كلاس در دروس مختلف نيز به كار گرفته ميشود. علاوه براين به تقويت تجسم، تخيل، دقت و تمركز دانشآموزان نيز كمك ميكند.
يكي از مهمترين ابعاد آموزش هنر، ايجاد فضاي شادي و نشاط براي دانش آموزان ابتدايي است، درچنين فضايي شرايطي براي تجربه كردن مهيا ميشود.»
مدرس آموزش هنر در دبستان با اشاره به اين كه در تمام دنيا برنامهريزي براساس كودكان شكل ميگيرد، توضيح ميدهد: بهتر است ما به جاي اين كه پاسخهاي مسائل را در كلاسهاي درس به كودكان دهيم روش طرح مسئله را به آنها بياموزيم.ما بايد به آنها بياموزيم كه چگونه سؤال بپرسند نه اينكه پاسخهاي روشن و شفاف را جلو روي آنها بگذاريم.»
تبريزي با بيان اينكه ما بايد ابتدا به بچهها ايده بدهيم، بعد مهارت بياموزيم و سپس توقع داشته باشيم پروژهاي اجرا كنند، تأكيد ميكند: «وقتي از دانشآموزان خواسته ميشود در خانه كاردستي بسازند، اين يعني شروع رقابت بين والدين نه دانشآموزان، چرا كه والدين سعي ميكنند بهترين كاردستي را بسازند نه اينكه آن را به فرزند خود بسپارند، در نتيجه كلاس درس هم معلم كاردستي را كه از همه تميزتر و شكيلتر است انتخاب ميكند و كاردستي دانشآموزي كه خود آن را هر چند با كاستي ساخته است ناديده گرفته ميشود عملاً با اين كار او به تواناييهاي خود پي نميبرد.
بنابراين دفعه بعد ترجيح ميدهد ساخت كاردستياش را به والدينش بسپارد تا در كلاس درس مورد توجه قرار گيرد.»
مدرس آموزش هنر در مدارس معتقد است: «اولين حركت در احياي آموزش هنر در مدارس اين است كه كلاس هنر را به مدرسه برگردانيم. البته بايد بدانيم هدف از آموزش هنر در مدارس تربيت هنرمند نيست بلكه آموزش مهارتهايي است كه بچهها با توجه به ظرفيت ذهني آنها را به آثار هنري تبديل ميكنند.»
وي با اشاره به آموزش مهارت دستورزي به بچهها در آموزش هنري توضيح ميدهد: «در اين نوع مهارت نحوه كار با دست و انگشتان به كودك آموخته ميشود تا او در اثر تمرين خود بتواند به توانمنديهاي خود واقف شود.
يكي ديگر از مهارتهاي اصلي در اين آموزشها «نوشتن» است. زيبانويسي زماني محقق ميشود كه يك نفر با دقت از روي الگوي خاصي تمرين كند تا آن الگو ملكه ذهن شود.
اما هم اكنون ما در فضاي كلاس درس نشستن و نوشتن را براي خط زيبا به بچهها نميآموزيم. اينها آموزشهاي سادهاي است كه در مدارس ما از آن غفلت ميشود.
به هر حال هم اكنون شرايط لازم از جمله تأليف كتب در اين باره براي بازگشت هنر به دبستان هاي كشور تا حدودي فراهم شده است، فقط بايد فرصت و زماني در بين دروس مختلف براي آموزش آن در مدارس فراهم شود و البته پيش از اين نگاهمان به اين مقوله ارزشمند و تأثيرگذار در فرايند ياددهي و يادگيري تغيير پيدا كند. روزنامه ایران - 20مهر898
در كشورهاي پيشگام در توسعه نظام آموزش و پرورش، آموزش هنر جايگاه ويژهاي دارد، براي اين منظور هم معلمان و متخصصاني تربيت شدهاند تا به درستي بتوانند اهداف آموزش آن را محقق كنند، در حالي كه در كشور ما هنوز نگاه درستي به اين مقوله چه در بين بسياري از معلمان و اولياي مدرسه و چه در بين بسياري از والدين وجود ندارد. همه اين عوامل دست به دست هم دادهاند تا اهميت آن ناشناخته باقي بماند. البته در سالهاي اخير قدمهاي مثبتي براي شناساندن اين مهم در مدارس كشور برداشته شده است.
«رضا تبريزي» مؤلف كتابهاي آموزش هنر در مدارس كه به تأييد وزارت آموزش و پرورش هم رسيده ازجمله كساني است كه تلاش ميكنند آموزش هنر در مدارس احيا شود تا از اين طريق بتوان به شكوفايي خلاقيت و استعداد نسل دانشآموزان در طول سالهاي مدرسه كمك كرد.
وي كه سالهاست در حوزه آموزش هنر در مدرسه فعاليت ميكند، در گفتوگو با «ايران» معتقد است: «بحث آموزش هنر در دبستان و تربيت هنري دانشآموزان از ضروريترين كارهاست كه حتماً بايد براي آن برنامهريزي كرد، در كشورهاي پيشرفته در حوزه تعليم و تربيت بچهها، اين نوع آموزش جدي گرفته شده است.
در حالي كه ما از چند دهه قبل هيچ نوع آموزش و برنامه خاصي براي كلاس هنر نداشتيم و به جاي اين كه اين مباحث جزو دروس اصلي قرار گيرد به فوق برنامه تبديل شده است. قرار گرفتن آموزش هنر در چارچوب فوق برنامه نيز موجب شده زمينهاي فراهم گردد تاكلاس هنر در مدارس حذف شود.»
اين مدرس آموزش هنر در مدارس درباره علت حذف اين درس در مدارس كشور توضيح ميدهد: «قرار براين بود كه معلمان را آموزش هنري دهند و سپس آنها آموزشهاي لازم را به دانشآموزان بدهند، دورههاي كوتاهمدتي هم در اين باره برگزار شد، اما چون برنامه مدوني نداشت به نتيجه نرسيد. در شرايط فعلي هم بسياري از معلمان زير بار آموزش هنر در دبستان نميروند.»
وي با بيان اين كه معلمان در نظام آموزشي ما همواره به دنبال ضعف بچهها ميگردند، ميگويد:«به طور مثال معلمان رياضي و عربي و زبان انگليسي دور هم جمع ميشوند تا نقاط ضعف بچهها را رفع كنند و آن را به نقطه قوت برسانند و در اين كار هم در بسياري از مواقع موفقيت حاصل ميشود، اما در درس هنر ما به دنبال نقاط قوت بچهها هستيم نه نقاط ضعف.
در چنين كلاسي توقع ما اين است كه نگاهمان را به سمت توانمنديها و استعدادهاي دانشآموزان معطوف كنيم تا به شكوفايي آن كمك كنيم.»
تبريزي درباره نيروي متخصص در امر آموزش هنر در مدارس نيز معتقد است: «هماكنون مدارس و نظام آموزشي ما فاقد نيروي متخصص براي آموزش هنر در مدارس است. اگر قرار است بخشي از كلاس به نقاشي اختصاص پيدا كند معلم در اغلب مواقع يك نقاشي روي تخته كلاس ميكشد و از بچهها ميخواهد از روي آن در دفتر خود نقاشي بكشند، در حالي كه عملاً با اين كار مانع رشد و شكوفايي استعدادهاي هنري خود ميشود.»
وي با تأكيد بر اين كه آموزش هنر نه تنها توانمندي بچهها را كشف و آن را رشد ميدهد بلكه اعتماد به نفس آنها را نيز افزايش ميدهد، خاطرنشان ميكند: «اين نوع آموزش، براي كاربردي شدن آموزشهاي ارائه شده در كلاس در دروس مختلف نيز به كار گرفته ميشود. علاوه براين به تقويت تجسم، تخيل، دقت و تمركز دانشآموزان نيز كمك ميكند.
يكي از مهمترين ابعاد آموزش هنر، ايجاد فضاي شادي و نشاط براي دانش آموزان ابتدايي است، درچنين فضايي شرايطي براي تجربه كردن مهيا ميشود.»
مدرس آموزش هنر در دبستان با اشاره به اين كه در تمام دنيا برنامهريزي براساس كودكان شكل ميگيرد، توضيح ميدهد: بهتر است ما به جاي اين كه پاسخهاي مسائل را در كلاسهاي درس به كودكان دهيم روش طرح مسئله را به آنها بياموزيم.ما بايد به آنها بياموزيم كه چگونه سؤال بپرسند نه اينكه پاسخهاي روشن و شفاف را جلو روي آنها بگذاريم.»
تبريزي با بيان اينكه ما بايد ابتدا به بچهها ايده بدهيم، بعد مهارت بياموزيم و سپس توقع داشته باشيم پروژهاي اجرا كنند، تأكيد ميكند: «وقتي از دانشآموزان خواسته ميشود در خانه كاردستي بسازند، اين يعني شروع رقابت بين والدين نه دانشآموزان، چرا كه والدين سعي ميكنند بهترين كاردستي را بسازند نه اينكه آن را به فرزند خود بسپارند، در نتيجه كلاس درس هم معلم كاردستي را كه از همه تميزتر و شكيلتر است انتخاب ميكند و كاردستي دانشآموزي كه خود آن را هر چند با كاستي ساخته است ناديده گرفته ميشود عملاً با اين كار او به تواناييهاي خود پي نميبرد.
بنابراين دفعه بعد ترجيح ميدهد ساخت كاردستياش را به والدينش بسپارد تا در كلاس درس مورد توجه قرار گيرد.»
مدرس آموزش هنر در مدارس معتقد است: «اولين حركت در احياي آموزش هنر در مدارس اين است كه كلاس هنر را به مدرسه برگردانيم. البته بايد بدانيم هدف از آموزش هنر در مدارس تربيت هنرمند نيست بلكه آموزش مهارتهايي است كه بچهها با توجه به ظرفيت ذهني آنها را به آثار هنري تبديل ميكنند.»
وي با اشاره به آموزش مهارت دستورزي به بچهها در آموزش هنري توضيح ميدهد: «در اين نوع مهارت نحوه كار با دست و انگشتان به كودك آموخته ميشود تا او در اثر تمرين خود بتواند به توانمنديهاي خود واقف شود.
يكي ديگر از مهارتهاي اصلي در اين آموزشها «نوشتن» است. زيبانويسي زماني محقق ميشود كه يك نفر با دقت از روي الگوي خاصي تمرين كند تا آن الگو ملكه ذهن شود.
اما هم اكنون ما در فضاي كلاس درس نشستن و نوشتن را براي خط زيبا به بچهها نميآموزيم. اينها آموزشهاي سادهاي است كه در مدارس ما از آن غفلت ميشود.
به هر حال هم اكنون شرايط لازم از جمله تأليف كتب در اين باره براي بازگشت هنر به دبستان هاي كشور تا حدودي فراهم شده است، فقط بايد فرصت و زماني در بين دروس مختلف براي آموزش آن در مدارس فراهم شود و البته پيش از اين نگاهمان به اين مقوله ارزشمند و تأثيرگذار در فرايند ياددهي و يادگيري تغيير پيدا كند. روزنامه ایران - 20مهر898