رابطه دامادم با دخترم بسيار سرد است، آيا بايد طلاق بگيرند؟!
يک سال و ۶ ماه است که دخترم ازدواج کرده است، او ۲۰ ساله است و همسرش ۲۸ ساله. مدتي است متوجه شديم بين آن ها هيچ رابطه عاطفي عميقي وجود ندارد و با يکديگر بسيار سرد هستند. با خانواده اش در ميان گذاشتيم،ولي آن ها هيچ اقدامي نکردند و مي گويند بهانه است. در ضمن ظاهري بسيار مظلوم و ساکت دارد. علاقه دخترم به او کاملاً از بين رفته و با او قهر است. براي طلاق اقدام کنيم؟مادر محترم! دغدغه و نگراني شما درباره مشکل فرزندتان قابل درک است. از طرفي نقش و مسئوليتي که در اين جايگاه داريد، ايجاب مي کند تا به عنوان يک منبع قابل اعتماد در کنار دخترتان با شکيبايي و تدبير تصميم گيري کنيد. بهتر است به ياد داشته باشيد همان گونه که پيوند واقعي ازدواج نيازمند اطلاعات دقيق و مناسب و بررسي هاي همه جانبه است، تصميم گيري درباره طلاق نيز از همين شرايط و حتي حساسيتي بسيار بيشتر و جدي تر برخوردار است. مشکل مطرح شده دلايل مختلفي مي تواند داشته باشد براي مثال ممکن است دليل آن مشکلات جسمي، روان شناختي، ارتباطي و عاطفي، نداشتن شناخت کافي درباره روابط جنسي و يا داشتن باورهاي اشتباه درباره اين رابطه باشد که البته در بسياري از موارد اين مشکلات قابل حل است و به هيچ عنوان «طلاق» راه حل مناسبي براي اين مشکل نيست. اختلاف در زندگی زناشویی ممکن است ناخوشایند به نظر برسد اما در حقیقت اگر با آن درست برخورد کنیم روابط را به سطح بالاتری از همکاری و سرزندگی سوق می دهد. به جای اینکه اختلاف علامت پایان رابطه باشد می توان آن را کاتالیزوری برای تغییرات مثبت و کشف چیزهای جدید در رابطه دانست. به روش های ملموس زیر توجه کنید.
در این موارد اختلاف می تواند سبب تغییرات مثبت در رابطه شود. مهم ترین نکته در دستیابی به نتیجه مثبت از یک جر و بحث تند تغییر زاویه دید است. در طول گفت وگو با همسرتان همیشه به خاطر داشته باشید هر دو با هم اختلاف دارید، طرف مقابل هم جنبه های مثبتی دارد، همه مشکلات را به گردن او نیندازید.
اختلاف معمولاً نشان دهنده این است که زن و شوهر روش های قدیمی با هم بودن را پشت سر گذاشته اند و باید پیوسته برای رابطه خود دوباره برنامه ریزی و آن را احیا کنند.
اشتباه بیشتر مردم این است که بدون اینکه بفهمند کدام احساس شان درگیر ماجرا است سعی می کنند مشکل را به طور مجرد حل کنند. آنها مشکلات را له می کنند و حین این کار احساسات خودشان را هم که به آن مشکلات آویخته له می کنند. درست است که این کار مشکلات را از سر راه کنار می زند اما به احساساتی که در آن دخیل هستند آسیب می رساند. به همین علت است که بگومگوهای زناشویی حال شما را بد می کند. این مشکل از تمرکز بیش از حد بر مشکل به جای احساسات درگیر در آن ناشی می شود.
از اين رو توصيه هاي زير را به شما پيشنهاد مي کنيم:
*از گسترش موضوع، طوري که باعث سوءتفاهم و اختلافات بيشتر بين دو خانواده شود اجتناب کنيد، زيرا اطلاع يافتن ديگر اعضاي خانواده از اين موضوع کمکي به حل آن نخواهد کرد.
*از دخترتان بخواهيد تا با همسرش گفت وگويي خصوصي و شفاف درباره مشکلشان داشته باشد و پس از شناسايي مشکل اصلي به يک متخصص (روان شناس در حوزه مسائل جنسي و زناشويي) مراجعه کنند تا پس از بررسي هاي کامل کمک هاي تخصصي را دريافت کنند.
*با صبر و شکيبايي در کنار دختر و دامادتان باشيد، اما مديريت زندگي را به خودشان بسپاريد و اجازه دهيد پس از دريافت اطلاعات کامل و درست درباره ادامه زندگي تصميم گيري کنند.
