شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 20 Apr 2024
تاریخ انتشار :
چهارشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۱ / ۰۹:۵۸
کد مطلب: 16304
۰

پنج نکته کاربردي دررفتار با افراد طلاق گرفته

اين روزها همه يک جور ديگر به او نگاه مي کنند، يکي سرزنشش مي کند، يکي سعي دارد دلداري اش دهد، ديگري آينده تلخي را برايش متصور مي شود و حتي يک نفر خيلي تلاش مي کند تا هر چه سريع تر براي او همسري انتخاب کند. اما با اين حال واکنش اطرافيان تنها احساس سردرگمي، خشم و افسردگي او را در اين روزهاي سخت و حساس بيشتر کرده است. او حتي مجبور است هرکسي را که مي بيند از دوست و اقوام نزديک گرفته تا همکلاسي و همسايه قديمي، حداقل نيم ساعت وقت بگذارد و براي آن ها دليل طلاق و جدايي اش را توضيح دهد.


بهترين شيوه رفتار با افراد طلاق گرفته چيست؟
طلاق به هر شکل و علتي، تاثير مخربي در روحيه افراد مي گذارد. با توجه به احساس سردرگمي و خشم که بعد از جدايي به سراغ فرد مي آيد مي توان گفت که در اين مقطع بيشتر تصميم گيري هاي فرد، احساسي است و ممکن است پيامدهاي ناخوشايندي براي او داشته باشد.

آن چه باعث مي شود اين چرخه ناکارآمد (احساسات ناخوشايند و تصميم گيري هاي احساسي) تداوم يابد نوع برخورد افراد و نزديکان آن ها با موضوع جدايي و طلاق است.

معمولا افرادي که از همسرشان جدا مي شوند حاضر به پذيرش حقيقت ومسئوليت پذيري در قبال آن نيستند. بايد توجه کرد که انداختن مسئوليت به گردن ديگري باعث فاصله گرفتن از واقعيت و آگاه نشدن از نقاط ضعف خويش مي شود. اين افراد بايد با اين واقعيت مواجه شوند که طلاق آن‌ها نتيجه انتخاب  نادرست خودشان بوده و هرکسي مسئول انتخاب هايي است که مي کند. اما براي اين که افراد بتوانند راحت تر اين مسئوليت را بپذيرند اين راهکارها را پيشنهاد مي کنيم:

با موضوع طلاق به اندازه و همدلانه برخورد کنيد:

گاهي اوقات والدين بيش از حد فرزند خود را بابت طلاق سرزنش مي کنند و گاهي اوقات هم اين مسئله را خيلي کوچک و بي ارزش مي شمارند که هر دو مورد باعث افزايش احساسات ناخوشايند در فرد مي شود. والدين بايد بدانند خواسته فرد طلاق گرفته اين است که ديگران با او همدلي کنند و ناراحتي، غم و اندوه او را درک کنند.

والدين هرگز نبايد با فرد طلاق گرفته اين گونه صحبت کنند که: نبايد ناراحت باشي، خوب شد که از آن زندگي لعنتي بيرون آمدي، از زماني که طلاق گرفتي راحت شدي و... اين گونه صحبت کردن يعني ناديده گرفتن احساسات طرف مقابل. در صورتي که همدلي باعث مي شود فرد اسير وزنداني احساسات ناخوشايندش نشود.

اطرافيان بايد بدانند فردطلاق گرفته بعد از جدايي بيشتر از هر کمکي نيازمند يک ارتباط خوب است، بنابراين بايد تلاش کنند که از سرزنش کردن او به خصوص در روزهاي اوليه پس از جدايي که باعث پايين آمدن اعتماد به نفس و ترديد در تصميم گرفته شده مي شود، اجتناب کنند.

والدين بايد بين نقش والدي و مشاور تفاوت قائل شوند.

والدين پس از جدايي فرزندشان نبايد نقش مشاور را بازي کنند. وظيفه والدين فراهم کردن زمينه حمايت اجتماعي و تنها نگذاشتن فرزندشان است. بهتر است براي کمک هاي تخصصي به مشاور و روان شناس مراجعه کرد.

بسياري از مردم، با وجود اين که از مشکلات فرد طلاق گرفته اطلاع چنداني ندارند، به محض شنيدن اين خبر، در مورد زن و شوهر قضاوت مي کنند و سعي در پيداکردن مقصر دارند. هيچ کسي بهتر از خود زن و شوهر از روند زندگي و دلايل جدايي شان اطلاع ندارد. پس سعي نکنيد در اين باره به آن ها کمک کنيد.

گاهي اوقات فرد طلاق گرفته آن قدر براي ما عزيز است که مي خواهيم به هر قيمتي که شده، نگراني و ناراحتي او را کاهش دهيم و چه بسا براي نيل به اين مقصود از روش هاي نادرستي استفاده کنيم.

يا مثلاً پدر و مادري سعي مي کنند همه خواسته هاي مالي و عاطفي فرزندشان را که به تازگي جدا شده است برآورده سازند تا از بار غم و اندوهش کم کنند. همه آن هابا رفتار غلطشان به جاي کمک به اين فرد، باعث مي شوند تا او هر روز بيشتر و بيشتر از واقعيت فاصله بگيرد.


چه بايد کرد؟
تا به حال به اين موضوع فکر کرده ايد که چرا شيوه هايي که به آن ها اشاره شد پيامدهاي منفي به بار مي آورند و نه نتايج مثبت؟ روان شناسي به نام ويليام گلاسر (William Glasser) در نظريه خود به نام نظريه انتخاب، اين مطلب را به خوبي توضيح داده است. وي روش هايي که روان شناسان تاکنون براي از بين بردن مشکلات رواني و ارتباطي از آنها سود جسته اند «روان شناسي کنترل بيروني» نام نهاده است. فرض عملي ساده، روان شناسي کنترل بيروني که اکثر ما از آن استفاده مي کنيم اين است که: «کساني را که اشتباه مي کنند تنبيه کنيد تا آن کاري را انجام دهند که به نظر ما درست است؛ بعد به آن ها پاداش دهيد تا آن چه را که خودمان مي خواهيم، انجام دهند.»میگناir اين فرض والدين يا کساني است که به سرزنش و توبيخ فرد طلاق گرفته مي پردازند؛ اما واقعيت اين است که تنها از طريق تنبيه و تشويق نمي توانيم رفتار کسي را کنترل کنيم. تنها کسي که ما قادر به کنترل رفتارش هستيم خودمان هستيم و لاغير.

اصل مهم ديگر در نظريه انتخاب، تاکيد بر مسئوليت فردي است.

بر اساس اين نظريه، اتفاقاتي که در زندگي ما رخ مي دهند نتيجه انتخاب هاي درست يا نادرست ما هستند و هرکسي مسئول انتخاب هايي است که مي کند.

انداختن مسئوليت به گردن ديگري و سلب مسئوليت از فرد مورد نظر فقط موجب فاصله گرفتن وي از واقعيت و آگاه نشدن او از نقاط ضعف و اشتباهاتش در آن رابطه مي شود.

بنابراين، بهترين شيوه رفتار با فرد طلاق گرفته اين است که او را با واقعيت آشنا کنيم و با انتخاب هايش و نتايج آن ها مواجه سازيم. در اين صورت، او با واقع بيني، رابطه و انتخاب هاي پيشينش را بررسي مي کند و با تحليل رفتارهاي مثبت و منفي اش، مي تواند در آينده دست به انتخاب هاي درستي بزند و زندگي شادتر و موفقيت آميزتري داشته باشد.    
«سپيده دانايي»
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
هرگز با آدم نادان مجادله نكنيد، تماشاگران ممكن است نتوانند بين شما را تشخيص دهند