هشدارهاي رفتاري پس از تجربه جدايي
طلاق پديده اي است که بعد از وقوع آن افراد طلاق گرفته با احساسات ناخوشايندي همچون شرم، گناه، تنهايي و ... مواجه مي شوند و چنان چه اين فرآيند به خوبي مديريت نشود، افراد به خود سرزنشگري مي پردازند و اين سبب مي شود که از اين اتفاق مهم زندگيشان تجربه اي کسب نکنند.
طلاق به ويژه از نوع غيرضروري زماني اتفاق مي افتد که افراد به ديدن ويژگي هاي منفي خود تمايل ندارند و مواجه شدن با آن چه در خودشان وجود دارد آزارشان مي دهد. در حالي که مواجه شدن با ويژگي هاي منفي باعث رشد و آگاهي افراد مي شود، علت اين که افراد طلاق گرفته گاه در ازدواج هاي بعدي هم با مشکلاتي مواجه مي شوند يا به بيان ديگر گفته مي شود ريسک (خطر) ازدواج دوم به مراتب از ازدواج اول بيشتر است، به همين خاطر است که تلاش و تمايلي ندارند که به اشتباه ها و ويژگي هاي منفي که بر رابطه آن ها سايه افکنده بود و باعث از هم گسيختن رابطه شده است توجه کنند و اين نشان دهنده اين است که افراد به جاي عبرت از اشتباه ها که نشان دهنده محدوديت هاي شان و راهنمايي آن ها به سوي رشد است اسير خودبيزاري مي شوند.میگنا.ir از طرف ديگر چون جدايي و طلاق احساسات طبيعي از قبيل تنهايي، غم و ... به همراه دارد و چنان چه سيستم رواني و پيکره عاطفي فرصت بازسازي و ترميم پيدا نکند اين احساسات سيستم رواني فرد را دچار مسموميت عاطفي مي کند که مي تواند زمينه اختلال در کارکردهاي زندگي را فراهم کند و داشتن رفتارهاي محبت آميز با خود بعد از طلاق به حل و فصل آن کمک خواهد کرد.
* کارهايي که مفرح نيست، انجام ندهيد:
بخش مهمي از محبت به خود، سهيم شدن در زندگي با انتخاب هايي از روي ميل و رغبت است. افراد مطلقه براي اين که فشارهاي رواني ناشي از جدايي را تجربه نکنند بايدهايي را وارد زندگي مي کنند در حالي که اين گونه کارها غالبا باعث فشار رواني بيشتر مي شود.
* اعتياد به کار:
افراط زياد در کار و حرفه اي که مشغول آن هستيد، استرس هايي را به همراه دارد و از آن جا که سيستم رواني به دليل احساسات ناشي از طلاق آسيب ديده است و نياز به ترميم و آرامش دارد افراط در کار موجب افزايش ضريب آسيب مي شود.
اين امر به نوع کار بستگي ندارد و تفاوتي بين کاري که افراد در محيط هاي اداري انجام مي دهند يا کار يک خانم خانه دار در محيط خانه که مي تواند با خانه تکاني هاي زياد همراه باشد، وجود ندارد. به هر حال اعتياد به کار جزو رفتارهاي محبت آميز نيست.
* برقراري رابطه جديد:
افرادي که بعد از طلاق به سرعت وارد رابطه اي جديد مي شوند نيز رفتار مهربانانه اي با خود نخواهند داشت چون اين فرصت را براي شناخت خودشان و اين که چرا رابطه قبلي آن ها با مشکل مواجه شده است از خودشان سلب مي کنند. معمولا براي حل و فصل احساسات ناشي از طلاق و جدايي نياز به حداقل ۳ تا ۶ماه زمان است.
* تفريحات سالم:
افراد طلاق گرفته براي از بين بردن احساسات ناخوشايند بعد از جدايي معمولا تلاش مي کنند که به تفريحاتي بپردازند که حالشان را خوش کند. بدون اين که به جنبه هاي سلامت تفريحات توجه داشته باشند و شايد ناخواسته به استقبال رفتارهاي پرخطر بروند. بايد توجه شود که از رفتارها و برنامه هايي که جنبه مُسکن داشته باشند و بخواهند افراد را از تجربه احساسات واقعي طلاق دور کنند بايد اجتناب کرد. 2013-02-15 خراسان
طلاق به ويژه از نوع غيرضروري زماني اتفاق مي افتد که افراد به ديدن ويژگي هاي منفي خود تمايل ندارند و مواجه شدن با آن چه در خودشان وجود دارد آزارشان مي دهد. در حالي که مواجه شدن با ويژگي هاي منفي باعث رشد و آگاهي افراد مي شود، علت اين که افراد طلاق گرفته گاه در ازدواج هاي بعدي هم با مشکلاتي مواجه مي شوند يا به بيان ديگر گفته مي شود ريسک (خطر) ازدواج دوم به مراتب از ازدواج اول بيشتر است، به همين خاطر است که تلاش و تمايلي ندارند که به اشتباه ها و ويژگي هاي منفي که بر رابطه آن ها سايه افکنده بود و باعث از هم گسيختن رابطه شده است توجه کنند و اين نشان دهنده اين است که افراد به جاي عبرت از اشتباه ها که نشان دهنده محدوديت هاي شان و راهنمايي آن ها به سوي رشد است اسير خودبيزاري مي شوند.میگنا.ir از طرف ديگر چون جدايي و طلاق احساسات طبيعي از قبيل تنهايي، غم و ... به همراه دارد و چنان چه سيستم رواني و پيکره عاطفي فرصت بازسازي و ترميم پيدا نکند اين احساسات سيستم رواني فرد را دچار مسموميت عاطفي مي کند که مي تواند زمينه اختلال در کارکردهاي زندگي را فراهم کند و داشتن رفتارهاي محبت آميز با خود بعد از طلاق به حل و فصل آن کمک خواهد کرد.
* کارهايي که مفرح نيست، انجام ندهيد:
بخش مهمي از محبت به خود، سهيم شدن در زندگي با انتخاب هايي از روي ميل و رغبت است. افراد مطلقه براي اين که فشارهاي رواني ناشي از جدايي را تجربه نکنند بايدهايي را وارد زندگي مي کنند در حالي که اين گونه کارها غالبا باعث فشار رواني بيشتر مي شود.
* اعتياد به کار:
افراط زياد در کار و حرفه اي که مشغول آن هستيد، استرس هايي را به همراه دارد و از آن جا که سيستم رواني به دليل احساسات ناشي از طلاق آسيب ديده است و نياز به ترميم و آرامش دارد افراط در کار موجب افزايش ضريب آسيب مي شود.
اين امر به نوع کار بستگي ندارد و تفاوتي بين کاري که افراد در محيط هاي اداري انجام مي دهند يا کار يک خانم خانه دار در محيط خانه که مي تواند با خانه تکاني هاي زياد همراه باشد، وجود ندارد. به هر حال اعتياد به کار جزو رفتارهاي محبت آميز نيست.
* برقراري رابطه جديد:
افرادي که بعد از طلاق به سرعت وارد رابطه اي جديد مي شوند نيز رفتار مهربانانه اي با خود نخواهند داشت چون اين فرصت را براي شناخت خودشان و اين که چرا رابطه قبلي آن ها با مشکل مواجه شده است از خودشان سلب مي کنند. معمولا براي حل و فصل احساسات ناشي از طلاق و جدايي نياز به حداقل ۳ تا ۶ماه زمان است.
* تفريحات سالم:
افراد طلاق گرفته براي از بين بردن احساسات ناخوشايند بعد از جدايي معمولا تلاش مي کنند که به تفريحاتي بپردازند که حالشان را خوش کند. بدون اين که به جنبه هاي سلامت تفريحات توجه داشته باشند و شايد ناخواسته به استقبال رفتارهاي پرخطر بروند. بايد توجه شود که از رفتارها و برنامه هايي که جنبه مُسکن داشته باشند و بخواهند افراد را از تجربه احساسات واقعي طلاق دور کنند بايد اجتناب کرد. 2013-02-15 خراسان
