کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

بررسی نقش شیوه های تربیتی والدین در گرایش نوجوانان و جوانان به اعتیاد

5 آذر 1389 ساعت 11:26


  امروزه نه تنها کشور ما ، بلکه جامعه جهانی در معرض آثار سوء فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی بلای خانمان‌سوز اعتیاد و قاچاق مواد مخدر قرار گرفته و به همین جهت هم روز بیست و ششم ژوئن، " روز جهانی مبارزه با مواد مخدر " اعلام شده است . اطلاعات و آمار موجود نشان می دهد که تیر این بلای جانکاه، نسل جوان را نشانه رفته و استکبار جهانی در نظر دارد تا نیروهای فعال و مولد جامعه را تبدیل به افرادی انگل و سربار نماید . وجود بیش از یک میلیون معتاد در کشور، باعث شده است تا علاوه بر ایجاد مشکلات فردی و خانوادگی، جامعه نیز در معرض آثار شوم اعتیاد یعنی سرقت ، فساد ، فحشا، قتل ، قاچاق مواد مخدر و انواع بیماری‌های مسری چون هپاتیت ، ایدز و سل قرار گیرد . از آنجا که سلامت جامعه به سلامت خانواده ها وابسته است و شخصیت هر کس نیز در محیط خانه شکل می‌گیرد، مقاله حاضر در نظر دارد تا به بررسی نقش شیوه های تربیتی والدین و تاثیر آنها بر آسیب پذیری کودکان، نوجوانان و جوانان بپردازد .
خانواده اولین محیط تربیتی رشد کودک است و با اینکه در طول زمان، بسیاری از کارکردهای خود را به نهادهای مختلف اجتماعی محول نموده ، اما هیچ نهادی تا کنون نتوانسته است، مهم‌ترین کارکرد آن را که پرورش و تربیت فرزندان است، به طور کامل به عهده بگیرد . اهمیت تاثیر خانواده بر رشد فرد به قدری است که همه نظریه های موجود، توجه خود را بدان معطوف نموده اند . دیدگاه بیولوژیایی – فیزیولوژیایی به شباهت فرزند به والدین به لحاظ زیستی توجه دارد و تربیت وی را در محیط خانواده، سبب شباهت او به ایشان می داند. نظریه روان پویشی به تاثیر قاطع والدین در شکل گیری شخصیت کودک در پنج سال اولیه رشد، اشاره دارد. نظریه یادگیری رفتاری – اجتماعی که همه گونه رفتار آدمی را به یادگیری های او نسبت می دهد نیز به محیط خانواده، توجه زیادی دارد . نظریه یادگیری مشاهده ای نیز که رفتار فرد را حاصل مشاهده رفتار دیگران می‌داند، به نقش والدین به عنوان اولین الگوهای کودک توجهی خاص دارد. دیدگاه شناختی هم که هرگونه رفتار را نتیجه تعبیر و تفسیر اطلاعاتی می داند که فرد از محیط خارج دریافت می‌کند ، معتقد است که معنی دادن به وقایع زندگی را اولین بار، کودک در محیط خانواده می آموزد . سرانجام ، رویکرد مربوط به نظام خانواده نیز توجه زیادی به الگوهای روابط خانوادگی مبذول می دارد .
با وجود اینکه خانواده، مامن و ماوای هر کودک و نوجوان است اما خود در بروز بسیاری از مشکلات رفتاری منجمله اعتیاد نقش بسزایی بازی می کند. اعتیاد، خود نتیجه تداخل پیچیده ای از عوامل روان شناختی ، اجتماعی ، فرهنگی ، زیست شناختی و احتمالا تکوینی ( ژنتیک ) است ۱ ، که خانواده تمامی آثار فوق را یک جا اعمال می نماید و بنابراین از اهمیت ویژه ای برخوردار است .الگوهای نامتعادل خانوادگی، تاثیر زیادی بر رشد جرایم و انحرافات نوجوانان و جوانان که بخش عمده ای از آن را اعتیاد و خرید و فروش مواد مخدر تشکیل می دهد ، دارد . در مطالعه انجام شده توسط نگارنده ( ۱۳۷۴) بر روی ۱۱۰۰ نفر از دانش آموزان مشغول به تحصیل در مدارس راهنمایی استان همدان، مشخص گردید که مهم‌ترین مشکلات دانش آموزان ، مشکلات شخصیتی ایشان را شامل مشکل سلوک ، انزواطلبی ، افسردگی ، وسواس و اضطراب است و در بین متغیرهای مختلف شخصی ، تحصیلی و خانوادگی ، روابط والدین با یکدیگر و با فرزندان، مهم‌ترین عامل موثر در بروز مشکلات رفتاری بود. ۲خانواده اولین مدرسه تربیت کودک است و بنا به گفته ستیر( satir ) پدران و مادران، معلمینی هستند که در مشکل ترین مدرسه دنیا برای آدم سازی خدمت می کنند. مدرسه ای که مدیر ، معلم و مستخدم آن خودشان هستند و تعطیلات ، ارتقاء مقام و حقوق ندارند . مدرسه ای ۲۴ ساعته و ۳۶۵ روزه که حداقل ۱۸ سال به هر دانش‌آموزی خدمت می کند .علاوه براین ، مدرسه ای با دو رییس که مشکلات بسیاری دارد. این سخت ترین ، پر اضطراب ترین و پر زحمت ترین کاری است که نیاز به حد اعلای حوصله ، گذشت ، خوش اخلاقی ، کاردانی ، علاقه ، آگاهی و دانش دارد . ۳ مطالعات انجام شده بر روی روابط والدین با کودکان و نوجوانان، وجود دو بعد رفتاری را مشخص نموده است: یکی بعد پذیرش – طرد و دیگری آزاد گذاشتن – محدود کردن. والدین پذیرنده در رابطه خود با فرزند، عاطفه ، تایید ، گرمی و محبت نشان داده و کمتر از تنبیه بدنی استفاده می کنند . در حالی که والدین طرد کننده با کودکانشان سرد بوده و از تنبیه بدنی نیز بیشتر استفاده می نمایند . پیداست که از دیدن فرزندانشان لذت نمی برند و حساسیتی نسبت به نیازهای وی نشان نمی دهند . در بعد آزاد گذاشتن – محدود کردن، مقدار آزادی ای که به کودک داده می‌شود، مورد توجه قرار می گیرد. والدین معتقد به آزاد گذاشتن ، به کودک اجازه تصمیم گیری داده و او را در انجام تصمیم خود آزاد می گذارند ، در حالی که والدین معتقد به محدود کردن، کودک خود را به شدت کنترل می نمایند. ۴ در مطالعه‌ای که توسط ماسن انجام شد. (۱۹۶۹)، از ۷۴۰۰ نوجوان درباره شیوه های فرزند پروری سوال شد. در این تحقیق که دامنه آن از تسلط کامل والدین تا خود رهبری کامل نوجوان بود، هفت نوع والدین مشخص گردیدند که عبارتند از: مستبد ، مقتدر ، آزاد منش ، تساوی خواه ، اجازه دهنده ، سهل انگار و غفلت کننده. هنگامی که از نوجوانان خواسته شد تا به احساس خود از ناخواسته بودن، پاسخ گویند، درصد بیشتری از نوجوانان به خانواده های مستبد ، سهل انگار و غفلت کننده پاسخ مثبت دادند . ۵ بالدوین (۱۹۴۵) اظهار می دارد که نگرش های پذیرنده و دموکراتیک والدین، امکان رشد را به حداکثر می‌رساند. فرزندان چنین والدینی، امکان بهتری برای رشد ذهنی ،ابتکار و امنیت عاطفی دارند، در حالی که فرزندان والدین طرد کننده و سلطه جو ، افرادی متزلزل ، پرخاشگر و ستیزه جو هستند. ۶ انسجام خانوادگی نیز همواره به عنوان عامل موثر در بهداشت و سلامت روانی اعضای خانواده مطرح شده است. در محیط خانوادگی منسجم ، اعضای خانواده برای رسیدن هر یک از افراد به اهداف خود وی را یاری داده و تشویق می نمایند ، در حالی که در خانواده های نامنسجم ( از هم گسیخته ) حرکت افراد به جهت های مختلف ، نیروهای آنان را هدر داده و دستیابی به اهداف را مشکل می سازد . فرزندان این خانواده ها که والدین را درگیر مسایل خود می بینند، احساس طرد و تنهایی نموده و به انزوا پناه می برند و در این انزوا خود را یار و یاورخویش دانسته و غرق در خود شیفتگی می گردند؛ عاملی که سبب درون‌گرایی و گرایش فرد به اعتیاد می شود .
استی نت( stinett ) مدیر اداره کل تکامل انسان و خانواده از دانشگاه نبراسکا عقیده دارد که خانواده‌های منسجم در همه زمینه های زندگی از غذا خوردن گرفته تا کار و تفریح، چنان برنامه ریزی می کنند که اوقات بیشتری را با هم باشند. همچنین به خوشبختی و رفاه همه اعضای خانواده بها داده و در تمامی زمینه ها خانواده را در اولویت قرار می دهند. ۷ عدم ارتباط والدین با فرزند – به خصوص پدرانی که تصور می‌کنند، تنها وظیفه آنان فراهم آوردن نیازهای مادی فرزند است – موجب اختلال رابطه والد – فرزندی و انحراف نوجوان و پناه بردن وی به دوستان می شود. مطالعات انجام شده در ایران نیز وجود پیوندهای سست خانوادگی را در خانواده‌های معتادان، آشکار ساخته است. ۸
مطالعات متعدد همچنین نشان می دهند که شیوه احساس والدین نسبت به فرزنداشان، تاثیر مهمی در رشد اجتماعی و عاطفی آنان دارد . رابرت سیرز ( Robert Sears ) و همکارانش در دهه ۱۹۵۰ با مادران تعدادی از کودکان کودکستانی درباره شیوه فرزند پروری ایشان مصاحبه نمودند . دیـویدمـک کلند ( Mc clelland ) و همکارانش بعد از گذشت بیست و پنج سال به انجام یک مطالعه درباره آن کودکان پرداختند. آنان دریافتند، هنگامی که والدین به خصوص مادران، فرزندانشان را واقعا دوست بدارند ، احتمال بیشتری دارد که ایشان به سطح بالاتری از رشد اخلاقی و اجتماعی برسند. محققین نتیجه گرفتند که رشد اخلاقی و اجتماعی فرزندان در دوره بعدی زندگی آنان به وسیله دوست داشتن، لذت بردن و نزدیک بودن والدین به آنان تعیین می شود. ۹ ایلنگورث (۱۹۸۶) نحوه نگرش والدین به کودک را در زمره عواملی می داند که کودک را در معرض خطر روان‌شناختی قرار می دهد. توجه بیش از اندازه ، محافظت زیاد، وجود انضباط بیش از اندازه در محیط خانه و یا فقدان آن ، وجود خصومت ، اظهار نارضایتی ، تحقیر ، سرزنش، طعنه ، استهزا، فقدان تشویق و تمجید و عشق و همچنین عدم درک ذهن کودک در حال رشد، در زمره این عوامل هستند. ۱۰ به گزارش ماسن (۱۹۷۴) تحقیقات مستمر و قابل ملاحظه ای نشان می دهند که شیوه انضباطی به کار رفته درباره بزهکاران، بیشتر سست و ناپایدار و یا بیش از اندازه محدود و همراه با تنبیه بدنی ، به جای استدلال بوده است. روابط والد – فرزندی بیشتر مبتنی بر خصومت، فقدان روح همبستگی ، طرد و بی تفاوتی و یا بی احساسی بوده و والدین برای نوجوانان خود کمترین آمال و آرزو را داشته و نسبت به وی متخاصم و خودشان مشکلات متعدد شخصیتی بوده اند . ۱۱ فارینگتون (۱۹۷۸) و مک کورد (۱۹۷۹) نیز اظهار داشته اند که تنبیه خشن بدنی ، طرد کودک و ناپایداری انضباط، ممکن است وی را برای انجام رفتارهای ضد اجتماعی و بزهکارانه آماده نماید.۱۲ راتر و هرسوف (Rutter&Hersov) نیز عقیده دارند، والدینی که بیش از اندازه از کودک خود عیب‌جویی می‌کنند، او را بیشتر مستعد ابتلا به مشکلات عاطفی و رفتاری می نمایند.۱۳ حضرت علی (ع) در این مورد فرموده اند : "زیاده روی در ملامت و سرزنش، آتش لجاجت را مشتعل می‌کند". ۱۴ والدین فزون حمایت کننده نیز باعث پرتوقعی فرزند خود شده و اتفاقا موجبات ناکامی بیشتر وی را در اجتماع فراهم می آورند. چنین افرادی، فاقد قدرت خویشتن‌داری بوده و نسبت به مسوولیت‌های خویش، بی اعتنا هستند. شیوه تربیتی والدین در طول دوره نوجوانی نیز همچنان ادامه می یابد. بسیاری از والدین در این دوره نیز با نوجوان خود به مانند کودک رفتار می کنند و همچنان به امر و نهی های خود ادامه می دهند. این امر سبب احساس حقارت و آزردگی نوجوان شده و باعث می گردد تا برای اثبات هویت خویش و اینکه دیگرکودک نیست به کشیدن سیگار ، نوشیدن مشروبات الکلی و یا مصرف مواد مخدر روی آورد. چنین شیوه ای همچنین سبب می گردد تا نوجوان فاقد اعتماد به نفس، دست رد به سینه دوستان نزده و با هم‌نوایی با ایشان به اعمال انحرافی از جمله اعتیاد روی آورد.دوره نوجوانی دوره ای بحرانی است و این واقعیت شناخته شده ای است که در این دوره بر میزان بزهکاری ها ( از جمـله اعتیـاد به الـکل و مواد مـخدر) افـزوده می شود. یکی از مهم‌ترین وظایف این دوره برای نوجوان، شکل دهی مجدد روابط با والدین است. وجود ارتباطات خوب خانوادگی سبب می شود که نوجوان به هنگام ازدواج و تشکیل خانواده به عنوان فرد بزرگ‌سال همچنان به خانواده نزدیک بماند، در حالی که روابط نامساعد با والدین که سبب فقدان امور مشترک و داشتن دیدگاه‌های متفاوت درباره زندگی و عدم پذیرش نیازهای نوجوان توسط والدین ایجاد می شود، ۱۵ نوجوان را از خانواده دور و بیشتر به دوستان نزدیک می کند. بسیاری از نوجوانان قادر نیستند، ارتباطات مناسبی با والدین خود و سایر بزرگ‌سالان برقرار نمایند و این امر منجر به ایجاد شکاف نسل و دوری ایشان از بزرگ‌سالان می گردد. گیلک (۱۳۷۱) نیز از مطالعه خود بر روی دانش آموزان مدارس تهران نتیجه گرفته است که تفاوت معنی داری بین ارزش های نوجوانان و والدین ایشان وجود دارد. ۱۶ نقش آشکار خانواده آشفته و از هم گسیخته نیز در بروز مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان در بسیاری از مطالعات، مورد تاکید قرار گرفته است. خانواده متزلزل دارای شرایط و اوضاع و احوال گوناگونی است که برخی نمودها ی آن، اخــتلافـات خانوادگی ، جـدایی یا مرگ والدین هستند. در این خانواده ها مناسبات والدین با یکدیگر و با فرزندان، طبیعی نیست و این امر می تواند به بروز بسیاری از مشکلات از جمله اعتیاد در فرزندان آنها منجر بشود.مطالعات انجام شده توسط مینده ( Minde ) ، لفتکووتیز و دیگران فارینگتون (۱۹۷۸) و امری ( Emery ) -(۱۹۸۲ ) ناسازگاری خانوادگی را عامل اصلی سبب شناسی در ایجاد رفتارهای ضد اجتماعی و بزهکاری معرفی نموده اند. فورمن و فورمن (۱۹۸۱) اظهار می دارند که انسجام خانوادگی، عامل پیش بینی مقاومت نوجوان و با وجدانی اوست . مورفی و موریاتی( Murphy & Moriaty ) نیز عقیده دارند که آن همچنین سبب می گردد که فرد بتواند از عهده محیط و فشارهای درونیش برآید. ۱۷ وجود تنش های عاطفی در خانواده باعث محرومیت عاطفی می شود و محرومیت عاطفی از علل مهم گرایش فرد به اعتیاد محسوب می گردد. کشمکش های خانوادگی در بروز انواع اختلالات عاطفی، سهم بسزایی دارد. در گزارشی از کانون اصلاح و تربیت تهران در یک سوم از خانواده های بزهکاران، درگیری وجود داشته و ۵۰ درصد نیز فاقد محبت لازمی بوده اند که اعضای یک خانواده را به هم نزدیک می کند. در کانون اصلاح و تربیت مشهد نیز ۸۴ درصد از بزهکاران به روابط معیوب خانوادگی اشاره کرده اند . ۱۸ فارینگتون (۱۹۸۳) گزارش نموده است که به مانند مطالعه قبلی که وی در سال ۱۹۷۷ انجام داد بود، نوجوانان بزهکار از خانواده‌هایی برخاسته اند که ارتکاب جرم در آن به صورت خانوادگی وجود داشته است. ۱۹ در مطالعه انجام شده توسط نگارنده، دو درصد از دانش آموزان مدارس راهنمایی استان همدان اشاره نموده اند که پدر، مادر، خواهر یا برادرشان معتاد بوده است . چنین آماری نشان می دهد که از هر هزار دانش‌آموز، بیست نفر شاهد اعتیاد افرادی در خانواده خود هستند و البته این منحصر به دانش آموزان مورد مطالعه به تنهایی نمی شود زیرا همراه با وی، خواهران و برادران و سایر اعضای خانواده نیز شاهد وجود اعتیاد در خانه بوده‌اند به خصوص که افراد معتاد به خانواده های پر جمعیت نیز تعلق دارند. منصوریان (۱۳۵۹) در مطالعه خود به نام "تاثیر وجود معتاد در اعتیاد سایر اعضای خانواده " نتیجه گرفته است که والدین معتاد، علل اصلی اعتیاد فرزندان خود بوده اند. ۲۰ به هر حال باید اضافه شود که اعتیاد چه به عنوان علت و چه معلول ، زندگی خانوادگی را دچار آشوب می کند. طلاق نیز به هر دلیل اتفاق بیفتد، فرزندان خانواده را در معرض آسیب قرار می دهد .هنگامی که پیوند ازدواج گسسته شد، والدین در مسایل خود غرق می گردند و کیفیت توجه و مراقبت از فرزند، تحت تاثیر این امر قرار می‌گیرد. طلاق، ایجاد فشار روانی می کند و چنین فشاری هنگامی که بر والدین مسلط شود، فرصت کمی برای تعامل با فرزند باقی مـی گـذارد. وقــتی طـلاق کانـون خـانـواده را از هم می‌پاشد، تلاش نوجوان برای هویت مشکل تر می شود . نوجوانی که پا به دوره نوجوانی می گذارد و بحران های آن را تجربه می‌کند، وقتی خودر ا در خانواده ای بیابد که والدین نیز در آن با بحران های روانی مواجهند، مشکل خود را مضاعف می بیند. فرار از خانه یکی از عکس العمل های نوجوانان در برابر روابط مخرب خانوادگی است که راه ورود وی را به جاده بزهکاری باز می کند . ۲۱ نوجوان فاقد حامی و پشتوانه مادی به خرید و فروش مواد مخدر و اعتیاد روی می آورد . گاه نیزدر خانوده تنش عاطفی به صورت مخفی وجود دارد و ممکن است هیچ‌ یک از اعضا به وضوح درباه آن صحبت نکنند و خانواده نیز در ظاهر، متحد و پیوسته به نظر آید ، اما عمیقا گرفتار از هم گسیختگی و ناپیوستگی باشد . در هردو صورت، تنش خانوادگی باعث فعالیت های ضد اجتماعی و مجرمانه می شود. از دست دادن پدر و مادر و ازدواج مجدد ایشان نیز می تواند فرزندان را در معرض ابتلا به اختلالات عاطفی قرار دهد . استرس روانی، سازگاری فرد را مختل نموده و ممکن است وی را جهت کاهش اضطراب به سوی مصرف مواد سوق دهد . چنین افرادی همچنین بیشتر احتمال دارد که به جمع دوستان پیوسته و تحت تاثیر ایشان قرار گیرند . تطابق با ناپدری و یا نامادری، کار ساده ای نیست بخصوص که ناپدری و یا نامادری، حمایت کننده نبوده و یا از فرزندان همسر جدید، بیزار باشند یا فرزندان خود را بر آنها مقدم بدارند. ۲۲ وضعیت اجتماعی – اقتصادی خانواده یعنی سطح سواد ، نوع اشتغال ، درآمد و محل سکونت نیز می تواند در بروز اعتیاد موثر باشد . گرچه متغیرهای اجتماعی – اقتصادی در تمامی طبقات، اثر خاص خود را دارند اما تاثیر آن در طبقات پایین به ویژه چشمگیرتر است . ماسن ( ۱۹۷۴) گزارش می نماید که میزان بزهکاری گزارش شده در بین نوجوانان طبقه اقتصادی – اجتماعی پایین، بیشتر است . بی سوادی یا کم سوادی والدین نیز عامل موثری در گرایش نوجوانان به اعتیاد به حساب می آید . ۲۳ شیوه فرزند پروری والدین، متعلق به طبقه اجتماعی – اقتصادی پایین نیز سبب بروز مشکلات بیشتر در فرزندان این طبقه می شود. مطالعه الدر( Elder ) در رابطه با طبقه اجتماعی و شیوه فرزند پروری والدین، نشان می دهد که والدین طبقه پایین، بیشتر مستبد و مقتدر هستند . برانفن برنر (۱۹۵۸) اظهار داشته است که افراد طبقه اجتماعی پایین، کودکان خود را محدودتر بار می آورند و برای فرزندان خود، استقلال کمتری قایلند. چنین شیوه پرورشی به فرزند می آموزد که به جای تعقل و تفکر در کارها بی اختیار عمل کند و به جای طرح ریزی برای آینده به امور زودگذر بپردازد و به جای جستجوی فعال برای کشف راه‌های مختلف انجام کار، تنها گله وشکایت نموده و بهانه بگیرد. ۲۴ پیرلین و اسکولر ( Pearlin & Schoolar ) نیز عقیده دارند که افراد طبقه پایین، فاقد مکانیزم های مقابله ای کار آمد هستند . در چنین افرادی، صفاتی چون احترام به خود و احساس اهمیت کمتر است و بنابراین با احترام به خود پایین معتقدند که تاثیر کمی بر جریان زندگی خود دارند . ۲۵ شکی نیست که امکانات مالی خانواده می تواند بر میزان تحصیلات ، بهداشت و رفاه ، روابط خانوادگی ، چگونگی صرف اوقات فراغت ، محل سکونت و … تاثیر بگذارد . حله های خراب و فاسد ، تراکم منازل ، شرایط نامساعد اقتصادی و کاری ، فقر و سایر عوامل اقتصادی به طور مستقیم و غیر مستقیم، نقش عمده ای در فراهم آوردن اساس جرم دارند . مطالعات انجام شده بر روی معتادان نیز نشان می دهد که بیشتر آنان از طبقات کم درآمد بوده اند . ۲۶ تعداد فرزندان خانواده های متعلق به طبقه پایین نیز بیشتر است . چنین امری به نظارت کمتر والدین و احساس طرد کودک منجر می شود ، زیرا حتی اگر والدین بین فرزندان تبعیض قایل نشوند، فرصت کمی برای ابراز محبت و رسیدگی به نیازهای هر یک از ایشان خواهند داشت . در چنین خانواده‌هایی، سطح سواد ، نظارت ، انضباط و محبت، زیر حد استاندارد قرار گرفته و زمینه های ارتکاب جرم فراهم می شود . باید اضافه نمود که علاوه بر فقر، رفاه اقتصادی زیاد می تواند نقش مهمی در ابتلا به اعتیاد بازی کند . فردی که نیازی به کارکردن وآمیزش‌های اجتماعی نمی بیند و هدف مهمی هم ندارد که در زندگی خود دنبال نماید ، با امکان زیاد برای تفریح و نشست و برخاست در مجالس دوستانه و شبانه، عوامل زمینه ساز اعتیاد برای وی به وجود می‌آید . در واقع، چنین خانواده هایی با تامین بیش از اندازه نیازهای فرزند، امکان استقلال ، مسوولیت پذیری و میل به کار را از او سلب نموده و وی را انگل واره تربیت می کنند . سرانجام ، باید یک‌بار دیگر به لحاظ اهمیت موضوع، نیاز انسان را به تعلق و وابستگی، مورد تاکید قرار داد . این تنها نیاز کودک نیست بلکه خانواده را نیز شامل می شود . امروزه بیشتر اوقات خانواده را تلاش برای امرار معاش و اشتغال به خود اختصاص داده و فرصتی برای آمیزش های اجتماعی و صله رحم باقی نمی گذارد . آبراهام مزلو ( Abraham Maslow ) روان‌شناس انسانگرا که در هرم سلسله نیازهای خود، نیاز به تعلق خاطر را مطرح نموده، اظهار می‌داد که انگیزه افزایش شگرف و سریع گروه‌های مختلف و انجمن ها ممکن است تا حدودی نیاز مبرم به برقراری تماس ، روابط صمیمانه و تعلق باشد و یا نیاز بر احساسات شایع بی خویشتنی ( از خود بیگانگی ) ، تنهایی ، غربت و بی همدمی که بر اثر مشغله های فراوان ، از بین رفتن روابط گروهی سنتی ، پراکندگی خانواده ها ، شکاف بین نسل ها ، رشد تدریجی شهر نشینی و محو صمیمیت روستایی و در نتیجه کم شدن عمق دوستی هاست ، باشد . ۲۷ شاید آنچه بیشتر معتادان در قالب " دوست مرا به این راه کشاند " می گویند ، عکس العمل بی توجهی به چنین نیازی باشد . نویسنده : دکتر منیژه کرباسی
" پاورقی ها "
۱- راو ، مینک و مینک ( ترجمه جواد وهاب‌زاده ) ، مباحث عمده روان‌پزشکی ، ۱۳۷۳ . ص ۳۰۴ .
۲- کرباسی – " بررسی مشـکلات و راه‌حـل‌های رفتـاری دانش آموزان مدارس راهنمایی استان همدان " ، ۱۳۷۴
۳- احمدی ، روان شناسی نوجوانان و جوانان ، ۱۳۶۹ ، ص ۱۹۰.
۴- برونو ( ترجمه یاسایی و طاهری ) ، فرهنگ توصیفی روان‌شناسی ،۱۳۷۰ .
۵- Mussen,Conger & Kagan.Child Development and personality (۳rd ed). ۱۹۶۹ . P.P. ۶۲۷ -۶۲۸ .
۶ – پروین ( ترجمه جوادی و کدیور )، روان شناس شخصیت نظریه و تحقیق ، ۱۳۷۲ ، ص ۲۲۳ .
۷- لیکونا ( ترجمه قراچه داغی )، چگونه فرزندان خوب تربیت کنیم ؟ ، ۱۳۶۸ ، ص ۴۹ .
۸- اورنگ ، پژوهشی درباره اعتیاد ، ۱۳۶۷، ص ۱۱.
۹- Vander Zanden . Educational Psychologyim theory and Practice , ۱۹۸۰ P.۵۷ .
۱۰- Illingworth , The Normal child )qth ed.( ۱۹۸۶. P.۲۵۴ .
۱۱- Mussen , Conger and Kagan . Child Development and Personality ) Hth ed.(۱۹۷۴.P.P.۶۳۶-۶۳۷ .
۱۲- Hambury and Sartorius , Health and Behavior , Selected perspectives , ۱۹۸۹. P. ۷۶ .
۱۳- Ibid , P. ۱۱۴ .
۱۴- نهج البلاغه ، نامه ۳۱ .
۱۵- Hurlcok , Developmental Psychology ) ۳ rd ed.(۱۹۶۸ , P . ۶۳۳ .
۱۶- گیلک ، خلاصه مقالات سومین سمپوزیوم جایگاه تربیت نوجوان و جوان ، ۱۳۷۱، ص ۹۳ .
۱۷- Hambury and Sartarius , Health and Behavior Selected Perspectived , ۱۹۸۹ , P . ۷۸ .
۱۸ – احمدی ، روان شناسی نوجوانان و جوانان ، ۱۳۶۹، ص ۱۴۳ .
۱۹- Gale and Chapman . psyehology Applied to Social Problems , ۱۹۸۹ , P. ۸۷ .
۲۰-سهرابی ، مساله سیگار در آینه تحقیق ، ۱۳۶۹، ص ۴۲ .
۲۱- Clarke and Fridemen , Child Development , ۱۹۸۷ P.P. ۶۰۱-۶۱۴ .
۲۲- کاپلان و سادوک ( ترجمه پور افکاری ) خلاصه روان‌پزشکی ، جلد اول ، ۱۳۷۰، ص ۹۷ .
۲۳- Mussen , Conger and Kagan , Child Development and Personality , ۱۹۷۴ . P. ۶۳۱
۲۴- نلسون و ایزرائل ( ترجمه محمد تقی طوسی ) ، اختلال های رفتاری کوکان ، ۱۳۶۷ ، صص ۸۳-۸۴ .
۲۵- Hamburg and Sartorius , Health and Behavior , ۱۹۸۹ , P. ۲۸ .
۲۶- Gale and Chapman , Psychology Applied to Social problems . ۱۹۸۹, P.۲۶۱ .
۲۷- آبراهام مزلو ، ( ترجمه احمد رضوانی ) ، انگیزش و شخصیت ، ۱۳۷۲ ، ص ۸۱ .
ماخذ :
مجموعه مــقالات اولیــن همـایش عـلمی ـ کاربردی ارایه راه کارهای پیشگیری از اعتیاد استان کرمانشاه . کرمانشاه : انتشارات موسسه فرهنگی ، هنری و سینمایی کوثر ، ۱۳۷۹ .    


کد مطلب: 1752

آدرس مطلب :
https://www.migna.ir/news/1752/بررسی-نقش-شیوه-های-تربیتی-والدین-گرایش-نوجوانان-جوانان-اعتیاد

میگنا
  https://www.migna.ir