جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 19 Apr 2024
تاریخ انتشار :
دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ / ۱۳:۲۵
کد مطلب: 19010
۱
۱
گفت‌وگو با مرتضی ورمزیار پس از رقابت تنگاتنگ با 17 کشور

دیپلم افتخار جهانی به خاطر خلاقیت جوان همدانی

دیپلم افتخار جهانی به خاطر خلاقیت جوان همدانی
نگاهش به آینده‌ای درخشان بود، وقتی به آخرین سکوی موفقیت نگاه می‌کرد و خود را در یک قدمی‌آرزوهایش می‌دید گام‌هایش را استوارتر می‌کرد تا با گذر هر ثانیه زودتر به هدف‌های طلایی اش دست پیدا کند.
مرتضی ورمزیار در سال 1369 در همدان متولد شد، او آخرین فرزند خانواده و دانشجوی رشته الکترونیک جهاد دانشگاهی همدان است.این جوان موفق توانسته در چهل و دومین دوره مسابقات جهانی مهارت در لایپزیک کشور آلمان دیپلم افتخار کسب کند.

برای علاقه‌ام، ‌لحظه‌شماری می‌کردم
از همان روزهای کودکی که برای بار نخست در کلاس درس حاضر شد احساس کرد به درس و کتاب علاقه‌ای ندارد. دلش بازیگوشی و شیطنت‌های کودکانه می‌خواست.وقتی روی زمین راه می‌رفت، هر تکه کوچک پلاستیکی یا هر شی‌ء که نظرش را جلب می‌کرد برمی‌داشت و تلاش می‌کرد تا از آن تکه‌ها، وسیله‌ای برای سرگرمی‌ بسازد.
وی می‌گوید: به خاطر شرایط شغلی پدر روزهای کودکی‌ام در شهرستان لار گذشت و اکنون مدت 4 سال است که دوباره به شهر همدان بازگشته‌ایم. یکی از برادرانم که 5 سال از من بزرگتر بود سال دوم هنرستان و در رشته برق تحصیل می‌کرد. وقتی کنارش می‌نشستم و اسباب بازی‌های ساده را به کنترلی تبدیل می‌کرد از تماشای این کار لذت می‌بردم و برایم جالب بود.
سال سوم راهنمایی یک دستگاه آبدهی اتوماتیک به گلدان درست کردم و ایده این کار در یک لحظه به ذهنم خطور کرد و با ساخت این دستگاه پلی را روبه‌روی خود احساس کردم.

دستان حمایتگر

برای رسیدن به خواسته‌هایش به دستان حمایتگری نیاز داشت تا در مسیرهای سخت و دشوار همراهی‌اش کنند. مرتضی ورمزیار می‌گوید: تلاش‌های معلم و مدیر مدرسه تاثیرگذار بود و آنها در پیشرفتم و پررنگ‌تر شدن علاقه‌ام به کارهای فنی نقش داشتند.
مدیر مدرسه‌ای که در آن درس می‌خواندم وقتی می‌دید که در رشته الکترونیک موفق عمل می‌کنم کلید آزمایشگاه مدرسه را در اختیارم قرار می‌داد تا در طول هفته از آن برای تمرین استفاده کنم.اغلب وقت‌های بیکاری 2 تا 4 ساعت به آزمایشگاه مدرسه می‌رفتم تا با ابزارهای موجود در آنجا بیشتر آشنا شوم و طرز کار با آن‌ها را یاد بگیرم.

ورود به مسابقات مهارت
از فروردین سال 91 به طور جدی برای موفقیت در مسابقات جهانی مهارت در شهر لایپزیک کشور آلمان، که هر دو سال یکبار برگزار می‌شد، شروع به کار کردم. برای کسب مقام برتر در این مسابقات باید روی آیتم‌های برنامه‌ریزی شده تسلط کامل داشت. این مسابقات شامل 11 رشته بود و من با 17 نفر در رقابت بودم.
در مقابلم کشورهای برزیل، آلمان، سوئیس، تایوان، ویتنام و... بودند که موفق به کسب مقام هفتم شدم و چون امتیاز کسب شده‌ام بالای 500 بود دیپلم افتخار گرفتم. ورمزیار در ادامه می‌گوید: وقتی بعد از کسب مقام‌های نخست در مسابقات استانی و کشوری برای شرکت در مسابقات مهارت جهانی انتخاب شدم احساس کردم عواملی وجود دارند که در برد و باخت بسیار تاثیرگذار هستند. این عوامل علاوه بر اینکه به تجربیاتم اضافه کرد باعث شد تا راه درست را انتخاب کنم.
وقتی خود را در مقابل رقیبان و در کشوری دیگر می‌دیدم نمی‌توانستم تاثیر فضای محیط را نادیده بگیرم. بزرگترین مسئله آزاردهنده استرس و اضطراب در هنگام کار بود که باید مهارت مقابله با آن را در خود تقویت می‌کردم.

نقش خانواده‌ام
این جوان موفق تمام موفقیت‌هایش را به مادر مهربانش هدیه می‌کند و می‌گوید: از زمانی که پدرم فوت کرد مادر تنها تکیه‌گاهمان شد با او راحت حرف می‌زدم و می‌توانستم حرف‌های دلم را با او در میان گذارم.
چون هزینه این رشته بسیار زیاد است یکی از برادرانم در تامین مخارج نقش حمایتی داشت .به نظر من انسان موفق کسی نیست که حتماً به درجات بالا برسد و بعد احساس کند که موفق و خوشبخت است. حتی اگر در این مسابقات هم رتبه‌ای نمی‌آوردم احساس ناامیدی و شکست نمی‌کردم چون تا به امروز به این مرحله که رسیده‌ام احساس می‌کنم در این رشته به تمام آن چیزی که می‌خواستم رسیده‌ام و شرکت در این آزمون فقط محک زدن و سنجش مهارت‌هایم بود. همیشه در زندگی به اهدافم می‌اندیشیدم و دوست داشتم از لحاظ مالی به حدی برسم که توانایی تامین هزینه‌های این رشته را داشته باشم چون پیشرفت در این کار برایم لذت‌بخش است. ایده‌هایی در ذهنم وجود دارد که فقط با شرایط مساعد مالی پیش خواهد رفت.

درس زندگی
در تمام مدتی که با این رشته آشنا شده‌ام لحظه به لحظه درس زندگی آموخته‌ام. معتقدم اگر کاری را شروع کرده‌ام باید تا آخر پیش بروم و می‌دانم در طول راه با مشکلاتی مواجه هستم که ممکن است باعث شوند علاقه ام را رها کنم اما همین مشکلات هستند که زندگی را به من یاد داده‌اند و سختی‌های این رشته نحوه برخورد با زندگی را به من آموخت .
صبر بزرگترین واژه‌ای بود که در این مسیر یاد گرفتم. مرتضی ورمزیار با بیان این‌که رمز موفقیتش پشتکار و تلاش بوده است، می‌افزاید:‌ باید پشتکار داشت و پیگیر بود حتی اگر چند بار هم شکست بخورم دوباره تلاش می‌کنم. هیچ وقت در دیدگاهم غرور جایی نداشته است زیرا می‌دانستم که با غرور به پیشرفت نخواهم رسید .سعی کردم در زندگی دانسته‌هایم را به دیگران یاد بدهم تا نکته‌های بیشتری هم از آنها یاد بگیرم. نگاهم به آینده پیش به سوی روشنی‌هاست. هدف طلایی‌ام رسیدن به درجات بالای علمی ‌است.

ايران
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

مژگان شریفیان
باید به چنین جوانانی افتخارکردوسرمایه های ملی یه انها نگریست و کمکهای در خور استعداهای بی نظیر به انها عطا کرد.
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چرا همیشه بدنبال این هستیم که بدانیم چرا گل خار دارد؟ بیایید گاهی بدنبال آن باشیم که بدانیم چرا خار گل دارد؟