چه زنانی مرتکب قاچاق موادمخدر میشوند؟
در پژوهشی سعی شد عوامل مؤثر بر قاچاق موادمخدر توسط زنان مورد بررسی قرار گیرد.
به گزارش مهرخانه، در این راستا با اتخاذ روش کیفی جهت بررسی ابعاد گوناگون موضوع، از طریق انجام مصاحبههای عمیق با تعدادی از زنان زندانی در زندان مرکزی زنجان، سعی شد تا عوامل محیطی، اجتماعی و خانوادگی مؤثر در ارتکاب زنان به قاچاق موادمخدر در شهر زنجان شناسایی شود.
مروری بر آمارهای موجود و نتایج مقالات ارائه شده در اولین همایش ملی آسیبهای اجتماعی در ایران که در خرداد ماه 1381 برگزار گردید نشان میدهد استان زنجان در رتبهبندیهای صورت گرفته مربوط به سالهای 1375 الی 1379 در زمینه انواع جرایم در رتبههای پایین قرار دارد، ولی افزایش موارد قاچاق موادمخدر توسط زنان در زنجان طی سالهای اخیر، دلیل مناسبی برای توجه و بررسی علمی این مسئله محسوب میشود.
در پژوهش انجام شده سعی شده است ارزیابی مناسبی از ویژگیهای اجتماعی زنانی که در زمینه حمل و قاچاق موادمخدر فعالیت داشتهاند انجام شود و از این رهگذر در حد امکان عوامل و زمینههای محیطی، خانوادگی، اجتماعی مؤثر بر آن شناسایی شوند.
روش تحقیق
پژوهش حاضر رویکردی توصیفی- اکتشافی دارد و با توجه به بدیع بودن موضوع پژوهش لازم میآمد تا با اتخاذ روش کیفی ابعاد مختلف موضوع مورد واکاوی قرار گیرد و برخلاف روشهای کمی به ارتباط چند متغیر، بسنده نگردد. لذا با بهرهگیری از روشهای ذیل، زمینه تحلیلهای نهایی فراهم شده است:
1. مطالعه کتابخانهای برای بررسی تحقیقات پیشین و مبانی نظری پژوهش،
2. مصاحبههای عمیق با زنانی که به جرم حمل و نگهداری (قاچاق) موادمخدر در زندان به سر میبردند.
جامعه آماری و میدان مطالعه
جامعه آماری پژوهش شامل 20 نفر از زنانی بود که در زمان انجام پژوهش به جرم حمل و نگهداری موادمخدر در زندان مرکزی زنجان به سر میبردند. با توجه به امکان دسترسی و تمایل به مشارکت در تحقیق، با 11 نفر از زنان مذکور، در فضایی تقریباً مناسب در یکی از کلاسهای ویژه مشاوره در قسمت بند زنان، مصاحبههای حضوری صورت گرفته است.
تجزیه و تحلیل یافتههای پژوهش
با مرور مصاحبههای انجامشده با زندانیان، چند محور عمده که از جنبه نظری راهنمای عمل در انجام مصاحبههای کیفی بودند، لحاظ گردید و حول آنها مباحث طرحشده از سوی زندانیان دستهبندی شد. این محورهای عمده، تحت عناوین زیر دستهبندی شدهاند:
1. خانواده،
2. وضعیت اقتصادی و معیشت،
3. فقدان حمایتهای اجتماعی مطلوب از خانواده زندانیان،
4. میزان باورهای مذهبی،
5. دانش و آگاهی.
محیط خانواده در آلوده شدن زنان به موادمخدر تأثیر بسیاری دارد اولین یافته تحقیق با نگاهی به سخنان زندانیان در باب شرایط خانوادگیشان، نشان میدهد محیط خانواده در آلوده شدن آنان به موادمخدر تأثیر بسیاری دارد.
6 نفر از زنان متأهل از بین 10 زن متأهل شرکتکننده در مصاحبه، اظهار کردهاند که مستقیما از طریق شوهر و خانواده شوهرشان آلوده کار موادمخدر شدهاند. علیرغم اینکه بعضاً در خانواده پدری تجربهای پیرامون کار موادمخدر نداشتند.
دومین یافته پژوهش تصریح میکند دراظهارات زنان زندانی، به وفور آزردگی از تنگدستی دیده میشود؛ خصوصاً آنان که سرپرست خانواده نیز بودند.
زنان سرپرست خانواده و تنگدستی
پرواضح است براساس اظهارات مشارکتکنندگان، برای زنانی که در کسوت سرپرست خانواده، در تنگدستی افتادهاند، و از طرفی زمینه آشنایی با کار موادمخدر را نیز دارند، روی آوردن به کار موادمخدر سهل بوده است.
همچنین زندگی زنان با شوهری که در کار مواد بوده، فرصت ورود همسر را نیز به آن عرصه سهلتر میکند. فقر و محدودیتهای ناشی از آن به تنهایی میزان جرم را بالا نمیبرد. تنها هنگامی فقر و محرومیت ناشی از آن، جرمزا میشود که افراد فقیر شیفته رسیدن به ارزشهای فرهنگی مورد تأیید اعضای جامعه باشند و برای رسیدن به آن با کسی وارد رقابت شوند که فرصتهای مشروع را به میزان بیشتر در اختیار دارند. در چنین شرایطی رفتار ضداجتماعی آنان طبیعی خواهد بود.
ساز و کارهای حمایتی مولد، میتواند پارهای از آسیبهای این زنان را مرتفع کند سومین یافته این پژوهش تصریح میکند ساز و کارهای حمایتی مولد، میتواند پارهای از آسیبهایی را که خانوادههایی که با اتفاق و حادثهای، تنگدست میشوند و یا حتی تنگدستیشان تشدید میشود را تا حدودی مرتفع سازد. افراد تحت شرایط فشار به فرصتهای نامشروع روی میآورند؛ چراکه برحسب فقرشان دستیابی به فرصتهای مشروع برایشان سخت شده است.
بنابراین وجود حمایتهای مولد میتواند فرصتهای مشروع جهت نیل به اهداف در قیاس با فرصتهای نامشروع در اختیار آنان قرار دهد. 8 نفر از زنان زندانی به دلایلی از جمله فوت شوهر، طلاق و یا زندانی بودن شوهر، خود عهدهدار سرپرستی خانواده شده و بنا به اظهاراتشان شرایط سختی را متحمل میشدند.
از طرفی ساز و کارهای حمایتی موجود پاسخگوی نیازهای خانواده تحت سرپرستی نبوده است. باورهای دینی ضعیف زنان و قاچاق موادمخدر چهارمین یافته تحقیق حاکی از آن است که در اظهارات زنان زندانی دو قضیه کاملاً مشهود است؛ یا خود باورها و تقید دینی چندانی نداشتهاند و یا اینکه در محیط خانوادهشان باورها و تقیدات دینی چندان مورد توجه نبوده است.
دین با خصایصی چون درونی ساختن تعلیمات، ارائه تصویر دلانگیز و آرامبخش از آفرینش و هستی و طرح و معرفی الگوهای موفق، تا حدی به پیروان خود مصونیت میبخشد. کسانی که به بزههای اجتماعی دست مییازند، اغلب نگاه مثبتی به جامعه خود و گاه به کلیت آفرینش ندارند و نظامات اجتماعی و گاه نظامات هستی را ناسالم و منحرف پرور تلقی میکنند و میپندارند که از مسیر درست و در روال طبیعی نمیتوانند به آنچه حقشان است دست یابند.
پنجمین یافته پژوهش به نقش دانش و آگاهی و تحصیلات پاسخگویان اشاره دارد. تمام 11 فردی که در تحقیق مشارکت داشتند یا بیسواد بودند و یا تحصیلات زیردیپلم داشتند.
اگر فرد دارای آگاهی کمتری باشد البته مراد از آگاهی صرفاً تحصیلات نیست ـ بهتبع در معرض اغفال و فریبهای مختلف خواهد بود. میتوان گفت پیوندهای اجتماعی آگاهی فرد را به هنجارها و ناهنجاریها و درونیکردن ارزشهای بهنجار جامعه موجب میشوند.
حال آنکه محدود شدن عوامل آگاهیدهنده به محیط کوچک خانواده، آن هم خانوادهای که فرد را به بزه سوق میدهد، پیوندهای اجتماعی فرد را نسبت به محیط پیرامون محدود کرده و فرد را در معرض بیاطلاعی قرار میدهد و در نتیجه شخص در مرحله تصمیم و انجام عمل، برخلاف آنچه که شایسته است رفتار میکند.
لازم به ذکر است این پژوهش با عنوان کامل «بررسی جامعهشناختی پدیده قاچاق موادمخدر زنان در شهر زنجان» توسط حسن اکبری و دکتر حسین احمدی انجام شده و زمستان 1391 در فصلنامه مطالعات امنیت اجتماعی منتشر شده است.
به گزارش مهرخانه، در این راستا با اتخاذ روش کیفی جهت بررسی ابعاد گوناگون موضوع، از طریق انجام مصاحبههای عمیق با تعدادی از زنان زندانی در زندان مرکزی زنجان، سعی شد تا عوامل محیطی، اجتماعی و خانوادگی مؤثر در ارتکاب زنان به قاچاق موادمخدر در شهر زنجان شناسایی شود.
مروری بر آمارهای موجود و نتایج مقالات ارائه شده در اولین همایش ملی آسیبهای اجتماعی در ایران که در خرداد ماه 1381 برگزار گردید نشان میدهد استان زنجان در رتبهبندیهای صورت گرفته مربوط به سالهای 1375 الی 1379 در زمینه انواع جرایم در رتبههای پایین قرار دارد، ولی افزایش موارد قاچاق موادمخدر توسط زنان در زنجان طی سالهای اخیر، دلیل مناسبی برای توجه و بررسی علمی این مسئله محسوب میشود.
در پژوهش انجام شده سعی شده است ارزیابی مناسبی از ویژگیهای اجتماعی زنانی که در زمینه حمل و قاچاق موادمخدر فعالیت داشتهاند انجام شود و از این رهگذر در حد امکان عوامل و زمینههای محیطی، خانوادگی، اجتماعی مؤثر بر آن شناسایی شوند.
روش تحقیق
پژوهش حاضر رویکردی توصیفی- اکتشافی دارد و با توجه به بدیع بودن موضوع پژوهش لازم میآمد تا با اتخاذ روش کیفی ابعاد مختلف موضوع مورد واکاوی قرار گیرد و برخلاف روشهای کمی به ارتباط چند متغیر، بسنده نگردد. لذا با بهرهگیری از روشهای ذیل، زمینه تحلیلهای نهایی فراهم شده است:
1. مطالعه کتابخانهای برای بررسی تحقیقات پیشین و مبانی نظری پژوهش،
2. مصاحبههای عمیق با زنانی که به جرم حمل و نگهداری (قاچاق) موادمخدر در زندان به سر میبردند.
جامعه آماری و میدان مطالعه
جامعه آماری پژوهش شامل 20 نفر از زنانی بود که در زمان انجام پژوهش به جرم حمل و نگهداری موادمخدر در زندان مرکزی زنجان به سر میبردند. با توجه به امکان دسترسی و تمایل به مشارکت در تحقیق، با 11 نفر از زنان مذکور، در فضایی تقریباً مناسب در یکی از کلاسهای ویژه مشاوره در قسمت بند زنان، مصاحبههای حضوری صورت گرفته است.
تجزیه و تحلیل یافتههای پژوهش
با مرور مصاحبههای انجامشده با زندانیان، چند محور عمده که از جنبه نظری راهنمای عمل در انجام مصاحبههای کیفی بودند، لحاظ گردید و حول آنها مباحث طرحشده از سوی زندانیان دستهبندی شد. این محورهای عمده، تحت عناوین زیر دستهبندی شدهاند:
1. خانواده،
2. وضعیت اقتصادی و معیشت،
3. فقدان حمایتهای اجتماعی مطلوب از خانواده زندانیان،
4. میزان باورهای مذهبی،
5. دانش و آگاهی.
محیط خانواده در آلوده شدن زنان به موادمخدر تأثیر بسیاری دارد اولین یافته تحقیق با نگاهی به سخنان زندانیان در باب شرایط خانوادگیشان، نشان میدهد محیط خانواده در آلوده شدن آنان به موادمخدر تأثیر بسیاری دارد.
6 نفر از زنان متأهل از بین 10 زن متأهل شرکتکننده در مصاحبه، اظهار کردهاند که مستقیما از طریق شوهر و خانواده شوهرشان آلوده کار موادمخدر شدهاند. علیرغم اینکه بعضاً در خانواده پدری تجربهای پیرامون کار موادمخدر نداشتند.
دومین یافته پژوهش تصریح میکند دراظهارات زنان زندانی، به وفور آزردگی از تنگدستی دیده میشود؛ خصوصاً آنان که سرپرست خانواده نیز بودند.
زنان سرپرست خانواده و تنگدستی
پرواضح است براساس اظهارات مشارکتکنندگان، برای زنانی که در کسوت سرپرست خانواده، در تنگدستی افتادهاند، و از طرفی زمینه آشنایی با کار موادمخدر را نیز دارند، روی آوردن به کار موادمخدر سهل بوده است.
همچنین زندگی زنان با شوهری که در کار مواد بوده، فرصت ورود همسر را نیز به آن عرصه سهلتر میکند. فقر و محدودیتهای ناشی از آن به تنهایی میزان جرم را بالا نمیبرد. تنها هنگامی فقر و محرومیت ناشی از آن، جرمزا میشود که افراد فقیر شیفته رسیدن به ارزشهای فرهنگی مورد تأیید اعضای جامعه باشند و برای رسیدن به آن با کسی وارد رقابت شوند که فرصتهای مشروع را به میزان بیشتر در اختیار دارند. در چنین شرایطی رفتار ضداجتماعی آنان طبیعی خواهد بود.
ساز و کارهای حمایتی مولد، میتواند پارهای از آسیبهای این زنان را مرتفع کند سومین یافته این پژوهش تصریح میکند ساز و کارهای حمایتی مولد، میتواند پارهای از آسیبهایی را که خانوادههایی که با اتفاق و حادثهای، تنگدست میشوند و یا حتی تنگدستیشان تشدید میشود را تا حدودی مرتفع سازد. افراد تحت شرایط فشار به فرصتهای نامشروع روی میآورند؛ چراکه برحسب فقرشان دستیابی به فرصتهای مشروع برایشان سخت شده است.
بنابراین وجود حمایتهای مولد میتواند فرصتهای مشروع جهت نیل به اهداف در قیاس با فرصتهای نامشروع در اختیار آنان قرار دهد. 8 نفر از زنان زندانی به دلایلی از جمله فوت شوهر، طلاق و یا زندانی بودن شوهر، خود عهدهدار سرپرستی خانواده شده و بنا به اظهاراتشان شرایط سختی را متحمل میشدند.
از طرفی ساز و کارهای حمایتی موجود پاسخگوی نیازهای خانواده تحت سرپرستی نبوده است. باورهای دینی ضعیف زنان و قاچاق موادمخدر چهارمین یافته تحقیق حاکی از آن است که در اظهارات زنان زندانی دو قضیه کاملاً مشهود است؛ یا خود باورها و تقید دینی چندانی نداشتهاند و یا اینکه در محیط خانوادهشان باورها و تقیدات دینی چندان مورد توجه نبوده است.
دین با خصایصی چون درونی ساختن تعلیمات، ارائه تصویر دلانگیز و آرامبخش از آفرینش و هستی و طرح و معرفی الگوهای موفق، تا حدی به پیروان خود مصونیت میبخشد. کسانی که به بزههای اجتماعی دست مییازند، اغلب نگاه مثبتی به جامعه خود و گاه به کلیت آفرینش ندارند و نظامات اجتماعی و گاه نظامات هستی را ناسالم و منحرف پرور تلقی میکنند و میپندارند که از مسیر درست و در روال طبیعی نمیتوانند به آنچه حقشان است دست یابند.
پنجمین یافته پژوهش به نقش دانش و آگاهی و تحصیلات پاسخگویان اشاره دارد. تمام 11 فردی که در تحقیق مشارکت داشتند یا بیسواد بودند و یا تحصیلات زیردیپلم داشتند.
اگر فرد دارای آگاهی کمتری باشد البته مراد از آگاهی صرفاً تحصیلات نیست ـ بهتبع در معرض اغفال و فریبهای مختلف خواهد بود. میتوان گفت پیوندهای اجتماعی آگاهی فرد را به هنجارها و ناهنجاریها و درونیکردن ارزشهای بهنجار جامعه موجب میشوند.
حال آنکه محدود شدن عوامل آگاهیدهنده به محیط کوچک خانواده، آن هم خانوادهای که فرد را به بزه سوق میدهد، پیوندهای اجتماعی فرد را نسبت به محیط پیرامون محدود کرده و فرد را در معرض بیاطلاعی قرار میدهد و در نتیجه شخص در مرحله تصمیم و انجام عمل، برخلاف آنچه که شایسته است رفتار میکند.
لازم به ذکر است این پژوهش با عنوان کامل «بررسی جامعهشناختی پدیده قاچاق موادمخدر زنان در شهر زنجان» توسط حسن اکبری و دکتر حسین احمدی انجام شده و زمستان 1391 در فصلنامه مطالعات امنیت اجتماعی منتشر شده است.