10 ملاحظه اخلاقي درباره سرطان
1. پيش از ابتلا به سرطان و در احوال سلامت، مرگانديش باشيم و خيال نکنيم ياد مرگ، زندگيمان را مختل ميکند. برعکس، مرگانديشي، هيبت سختيهاي روزگار را ميشکند و ما را براي مواجههاي آرام و معقول با مصايب آماده ميکند.
2. حواسمان باشد که سرطان پايان راه نيست.
40 درصد مبتلايان به سرطان به ساحل سلامت مينشينند و بهبود مييابند. از اين رو با ابتلا به سرطان افسار روزگار را رها نکنيم و خود را نبازيم. حتي اگر سرطاني سخت، ما يا اطرافيانمان را دربرگرفته است بدانيم که در قبال روزهاي مانده، مسئوليم.
3. به بيمار مبتلا به سرطان نگوييم بيمار سرطاني. سرطان جزو کوچکي از وجود اوست.
4. به مبتلايان سرطان ترحم نکنيم. اين بيماران از آنچه فکر ميکنيم پس از بيماري باهوشتر ميشوند و تمايز احترام و ترحم را به دقت درمييابند. ترحم، مسئوليتپذيري بيمار در قبال خودش را ميستاند و او را آزرده و گاه وابسته ميکند. بيمار مبتلا به سرطان با احترام، تسکين مييابد نه با ترحم.
5. سخت مراقب باشيم براي درماني که نتيجهاش معلوم نيست چوب حراج به خانمان خود نزنيم و کفگير خانوادهمان را به ته ديگ سرطان نرسانيم. اين مهم، وظيفه اخلاقي سياستگذاران سلامت و پزشکان است که درمان سنگين و گران را جز در موارد مشخص و علمي توصيه و تجويز نکنند.
6. به نگاه تازهاي که سرطان برايمان به ارمغان ميآورد، دقت کنيم. سرطان ژرفانديشتر و مهربانترمان ميکند و دريچه جديدي رو به جهان به رويمان ميگشايد. بيماراني را ميشناختم که سالگرد سرطان گرفتنشان را جشن ميگرفتند چراکه معتقد بودند پس از بيماري، معناي زندگي را دريافته و مزه آن را چشيدهاند!
7. اگر مدير يا سياستگذار يا مسئول کارخانه يا هر بخش از صنعت هستيم، وظيفه اخلاقيمان در قبال سلامت مردم را بدانيم و در قالب کدهاي اخلاقي براي محيط دروني و بيروني سازمانمان آنها را اعلام کنيم. فقدان کدهاي اخلاقي به بيعملي اخلاقي ميانجامد.
8. از ترس اينکه «مبادا چيزي توش دربياد» از غربالگري و چکاپ و آزمايش نگريزيم. ما در برابر تن و جانمان و نيز اطرافيانمان مسئوليت داريم و اخلاقي نيست که جسممان را با بيملاحظگي تاراج کنيم.
9. ژنتيک در ابتلا به سرطان نقشي اساسي دارد و گرچه با شيوه زندگي مناسب و پيشگيري، ميتوان از بسياري سرطانها جلوگيري کرد، اما اگر به هر دليل خود يا اطرافيانمان گرفتار سرطان شديم، بايد از سرزنش و علتيابيهاي بيدليل بپرهيزيم. علت ابتلا به بيماريها پيچيده است و با قضاوتهاي عاميانه جور نميآيد. بارگران سرطان را با اين حرفها سنگينتر نکنيم.
10. ما انسانها دشواري وظيفهايم. زندگي و مرگ، سلامت و بيماري، داشتن و از دست دادن، غم و شادي 2 ساقه از درخت زندگياند. از خويشتن نگريزيم و مسئوليتمان را بپذيريم. قدر حال را بدانيم و درنگ کنيم؛ طعم گس جهان با طعم وقت، گوارا ميشود!
2. حواسمان باشد که سرطان پايان راه نيست.
40 درصد مبتلايان به سرطان به ساحل سلامت مينشينند و بهبود مييابند. از اين رو با ابتلا به سرطان افسار روزگار را رها نکنيم و خود را نبازيم. حتي اگر سرطاني سخت، ما يا اطرافيانمان را دربرگرفته است بدانيم که در قبال روزهاي مانده، مسئوليم.
3. به بيمار مبتلا به سرطان نگوييم بيمار سرطاني. سرطان جزو کوچکي از وجود اوست.
4. به مبتلايان سرطان ترحم نکنيم. اين بيماران از آنچه فکر ميکنيم پس از بيماري باهوشتر ميشوند و تمايز احترام و ترحم را به دقت درمييابند. ترحم، مسئوليتپذيري بيمار در قبال خودش را ميستاند و او را آزرده و گاه وابسته ميکند. بيمار مبتلا به سرطان با احترام، تسکين مييابد نه با ترحم.
5. سخت مراقب باشيم براي درماني که نتيجهاش معلوم نيست چوب حراج به خانمان خود نزنيم و کفگير خانوادهمان را به ته ديگ سرطان نرسانيم. اين مهم، وظيفه اخلاقي سياستگذاران سلامت و پزشکان است که درمان سنگين و گران را جز در موارد مشخص و علمي توصيه و تجويز نکنند.
6. به نگاه تازهاي که سرطان برايمان به ارمغان ميآورد، دقت کنيم. سرطان ژرفانديشتر و مهربانترمان ميکند و دريچه جديدي رو به جهان به رويمان ميگشايد. بيماراني را ميشناختم که سالگرد سرطان گرفتنشان را جشن ميگرفتند چراکه معتقد بودند پس از بيماري، معناي زندگي را دريافته و مزه آن را چشيدهاند!
7. اگر مدير يا سياستگذار يا مسئول کارخانه يا هر بخش از صنعت هستيم، وظيفه اخلاقيمان در قبال سلامت مردم را بدانيم و در قالب کدهاي اخلاقي براي محيط دروني و بيروني سازمانمان آنها را اعلام کنيم. فقدان کدهاي اخلاقي به بيعملي اخلاقي ميانجامد.
8. از ترس اينکه «مبادا چيزي توش دربياد» از غربالگري و چکاپ و آزمايش نگريزيم. ما در برابر تن و جانمان و نيز اطرافيانمان مسئوليت داريم و اخلاقي نيست که جسممان را با بيملاحظگي تاراج کنيم.
9. ژنتيک در ابتلا به سرطان نقشي اساسي دارد و گرچه با شيوه زندگي مناسب و پيشگيري، ميتوان از بسياري سرطانها جلوگيري کرد، اما اگر به هر دليل خود يا اطرافيانمان گرفتار سرطان شديم، بايد از سرزنش و علتيابيهاي بيدليل بپرهيزيم. علت ابتلا به بيماريها پيچيده است و با قضاوتهاي عاميانه جور نميآيد. بارگران سرطان را با اين حرفها سنگينتر نکنيم.
10. ما انسانها دشواري وظيفهايم. زندگي و مرگ، سلامت و بيماري، داشتن و از دست دادن، غم و شادي 2 ساقه از درخت زندگياند. از خويشتن نگريزيم و مسئوليتمان را بپذيريم. قدر حال را بدانيم و درنگ کنيم؛ طعم گس جهان با طعم وقت، گوارا ميشود!
دکتر حميدرضا نمازي/عضو گروه اخلاق پزشکي دانشگاه علوم پزشکي تهران
مرجع : نشريه هفته نامه سلامت