جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 19 Apr 2024
تاریخ انتشار :
شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۲ / ۱۶:۱۷
کد مطلب: 22909
۱

هشدار درباره آينده زندگي خانوادگي در ايران

در مورد آمارهاي مختلف حوزه آسيب‌هاي اجتماعي در سال 92 قضاوت‌هاي متفاوتي وجود دارد. عده‌اي معتقدند به دليل برخي شادي‌هاي ملي كه در اين سال اتفاق افتاد، مانند برگزاري انتخاباتي باشكوه يا موفقيت‌هاي مختلف ورزشي در سطح ملي، برخي زمينه‌هاي وقوع خشم، پرخاشگري، نااميدي و... از بين رفت و الان مردم با اميدواري بيشتري به آينده نگاه مي‌كنند و براي همين اميدوار هستند موضوع آسيب‌هاي‌ اجتماعي بهبود پيدا كند؛ اما عده‌اي در طرف مقابل اين نظريه ايستاده‌اند و معتقدند كه بحران‌هاي اجتماعي در جامعه ايران همچنان پابرجاست و نمي‌توان به كاهش برخي آمارها در حوزه‌ آسيب‌هاي اجتماعي دل‌خوش كرد.
در همين رابطه با دكتر سعيد معيدفر، دانشيار گروه جامعه شناسي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران صحبت كرديم تا ببينيم او به عنوان يكي از جامعه شناسان برجسته كشور چه تحليلي از شرايط اجتماعي ايران و بخصوص موضوع آسيب‌هاي اجتماعي دارد.

به گزارش روزنامه تهران امروز ؛ به عنوان اولين سوال، بفرماييد روند كلي آسيب‌هاي اجتماعي در سال 92 را چگونه ديديد؟آيا فكر مي‌كنيد اين روند روبه وخامت بود يا بهبود؟ يا شايد معتقديد در برخي مسائل اجتماعي وضعيت بدتر و در جاهايي نشانه‌هايي از اميدواري ديده شد؟

البته آمارهاي امسال را هنوز در اختيار نداريم، اما من اخيرا آمارهايي از مقايسه سال 85 و 91 در مورد پرونده‌هايي كه در حوزه جرايم تشكيل شده بود، ديدم كه مي‌شود بر اساس آن تحليل كرد. خب همه روندها به شدت افزايشي و خطرناك بودند. در فاصله كوتاه شش ساله، فرض كنيد ميزان قتل عمد از صدوهفتاد و چند مورد به هزاروهشتصد و خرده‌اي رسيده بود، يعني افزايشي ده، يازده برابري. در مورد سرقت، سه و نيم برابر، در حوزه ضرب و جرح، بيست و هفت، هشت برابر و...شما مي‌فرماييد سال نود و دو، اما در فاصله كوتاه زماني از 91 تا 92 مگر چه اتفاق خاصي روي داده كه بر اين روند تاثير گذاشته باشد؟

خب مولفه‌ها زيادند، براي نمونه فاكتوري به‌نام انتخابات...

اينچنين عواملي موقتي هستند. در حوزه آسيب‌ها، روندها تحت تاثير يكسري زيرساخت‌هاي اجتماعي، اقتصادي و... تحليل مي‌شوند كه شرايطي نسبتا پايدار را رقم مي‌زنند و اينگونه نيست كه تحت‌الشعاع انتخابات يا براي مثال خبرهاي اميدبخشي كه گاه منتشر مي‌شود، قرار بگيرد. براي مثال عرض مي‌كنم، گفته مي‌شود در ايام محرم يا ماه رمضان ميزان جرايم تا حدي كاهش مي‌يابد، اما مي‌دانيم كه اين موقت است و پس از گذر اين ايام، بر اساس همان زمينه‌ها و بسترهايي كه گفتم، وضعيت به روال قبل بازمي گردد.

به هر حال آقاي دكتر، امسال اتفاق‌هاي خوبي هم افتاد، نرخ ارز تثبيت شد، تورم هم روند شتابان سال‌هاي پيش را نداشته. موضوعاتي از اين دست و نوعي خوشبيني و اميد هم در مردم ايجاد كرده كه مي‌تواند در جاي خودش بر مسائل اجتماعي هم تاثير بگذارد.

بله، روند تورم، كاهنده بوده و ممكن است شرايط رواني اقشار داراي حداقل معيارهاي زندگي را تا حدي بهبود ببخشد يا از نگراني بيرون بياورد، اما اقشاري كه حداقل‌هاي زندگي را دارند شرايط‌شان به هم خواهد ريخت. او پولي دارد كه نمي‌داند بايد با آنچه كند، دلار بخرد، در بازار سكه و طلا سرمايه‌گذاري كند يا وارد بورس و شبكه بانكي بشود؟ فقر همچنان هست. تورم، فقر را به‌طور گسترده دامن زده، بنابراين آنها كه حداقل معيارها را ندارند، وضع‌شان هر روز بدتر از قبل مي‌شود و حداقل‌ها را از دست مي‌دهند. خانواده‌ها در معرض خطرند. اين سال‌ها بايد هفتصد، هشتصد هزار شغل، سالانه ايجاد مي‌شد كه نه تنها ايجاد نشده بلكه يكسري از شغل‌هايي هم كه بوده از دست داده‌ايم. از طرفي يك انرژي بالاي جواناني كه به سن اشتغال رسيده‌اند داريد و از طرف ديگر در اين چهار سال سهم تان از اشتغال منفي بوده. اين نيرو و انرژي كجا مي‌رود؟ برخي از خانواده‌ها با مصيبت زيادي اين انرژي را مديريت مي‌كنند. اين براي خانواده‌هايي است كه از حداقل‌ها برخوردارند و مي‌توانند يك يا دو جوان بيكارشان را حمايت كنند، اما آن خانواده‌هايي كه از اين حداقل‌ها بي‌بهره‌اند، انرژي بسيار زيادي در جوانان چنين خانواده‌هايي انباشته شده كه فاقد مسيرهاي صحيحي براي گذران زندگي است و بسيار خطرناك عمل مي‌كند. به نظر من، اين ميزان آسيب‌هايي كه الان در جامعه شاهد آن هستيم، تنها پنج-شش درصد آن انرژي است؛ بالاي نود درصد اين انرژي را خانواده‌ها اداره مي‌كنند كه نمي‌گذارد اين انرژي تخريب‌گرانه عمل كند.

اين براي خود آن خانواده‌ها چه آسيب‌هايي را در پي خواهد داشت؟

ما با مشكلات عظيمي در درون خانواده‌ها روبه‌رو هستيم. الان ميزان طلاق‌ها و خشونت‌هاي خانوادگي افزايش يافته و اين واقعيت هم هست كه درصد زيادي از قتل‌ها خانوادگي شده كه گاه مي‌بينيم بين افرادي كه رابطه خوني با يكديگر دارند، بسيار فجيع هم اتفاق مي‌افتند، اين حكايت از آن دارد خانواده‌اي كه يك روز نهادي امن و ضربه‌گير جامعه و آسيب‌هاي آن بوده، اكنون داراي مشكلات بسيار اساسي شده است. مسائل كمتر ديده شده‌اي مانند عدم رغبت جوان‌ها به ازدواج و تاخير در امر ازدواج هم هست كه پيامدهاي اجتماعي دارد؛ گسترش روابط نامشروع از اين‌دست پيامدهاست.

با توجه به آنچه كه گفتيد، امروز مهم‌ترين مسئله پيش‌روي نهاد خانواده را چه مي‌دانيد؟

متاسفانه رويكردي كه مسئولان به جامعه دارند كه اين جامعه فقط تشكيل شده از نهادي به نام خانواده، اين رويكرد بسيار خطرناك است، نتيجه اين شده خانواده كه اهميت ويژه‌اي براي مسئولان داشته و بر تحكيم و بقاي آن تاكيد داشته‌اند، اما عدم توجه به ساير عرصه‌هاي اجتماعي از سوي آنها باعث شده كه بيشترين حجم فشارها بر خانواده وارد شود. پدر و مادرهاي امروز، آيينه عبرتي شده‌اند براي فرزندان‌شان. فرزنداني كه مي‌بينند والدين‌شان براي نجات آنها با چند شيفت كار كردن، از رفاه، آسايش و سلامت جسمي و رواني خود مي‌گذرند. او مي‌بيند كه بعد از تشكيل خانواده بايد با رفاه و آرامش خداحافظي كند. اينها نشان مي‌دهد كه زندگي خانوادگي يك زندگي موفقي نيست.

در مورد رابطه خانواده و دولت، خانواده‌ها به پيشينه دولت‌ها نگاه مي‌كنند كه نهاد خانواده هيچ گاه حمايت لازم را دريافت نكرده، اغلب اوقات بي‌پناه و رها شده مانده است، به همين دليل اعتمادي هم به چنين دولتي ندارند، در موضوع افزايش جمعيت هم به اين دليل كه چنين نگاهي شكل گرفته، حاضر نيست اسير خواسته‌هاي بي‌پشتوانه مسئولان شود.

بله. معيارهاي زندگي عوض شده، فرزند من حاضر نيست با نوع نگاهي كه من به زندگي داشتم، زندگي كند. نسل نو كاملا محاسبه گر است. حتي معتقدم عقلانيتي فراتر از حد لازم هم اتفاق افتاده. در اين شرايط، نمي‌توانيم تصميماتي خلاف فرآيندهاي واقعي اجتماعي بگيريم، فرآيندهاي واقعي حاكي از آن است كه جوان‌ها يا دير ازدواج مي‌كنند، يا اصلا ازدواج نمي‌كنند، يا با فاصله چند ساله، يك بچه خواهند داشت، يا اصلا نخواهند داشت. اين يك روند است، با دستورالعمل نمي‌توان چنين وضعيتي را تغيير داد.

در مورد مسائل جوانان، آيا شما معتقديد اين قشر به دليل طبيعت تغييرطلب، مطالبه‌گر و پرسشگر، به عنوان تهديد تلقي شده و از روند سياستگذاري‌ها حذف مي‌شوند، يا نه معتقديد اين رويكرد در حال تغيير است.

تا زماني كه ما مجال جذب اين جمعيت عظيم را نداشته باشيم، خواسته‌هاي اقتصادي و مطالبات سياسي آنها را كه به شدت علاقه‌مند به تحرك هستند را پاسخ ندهيم، همچنان آنها به عنوان تهديد و نه فرصت به حساب مي‌آيند، چون سهم اين جمعيت، به مراتب فراتر از امكانات موجود است. حتي اگر در صحبت‌هاي مسئولان گفته شود كه جوانان فرصتند، اما به اعتقاد من، با توجه به عدم هماهنگي و سازش بين سطح تقاضا و امكانات موجود، تهديد به حساب مي‌آيند، يعني از سطح كه عبور كنيم و به لايه‌هاي عميق‌تر برسيم، ناچاريم آنها را به عنوان تهديد در نظر بگيريم.

سياستگذاران ما تا چه حد شناخت درستي از نيازهاي جوان امروز دارند؟ آيا لزوما آنچه جوان مسئله تلقي مي‌كند، قانونگذار و سياستگذار ما هم مسئله مي‌داند يا خير؟

اين هم از گرفتاري‌هاي ماست، نه تنها در مورد جوانان، در بخش‌هاي ديگر هم اينگونه است. فكر مي‌كنيم بايد دائم براي جامعه و جوانان تصميم گرفت. ما جامعه را از تحرك و نفس انداخته‌ايم. جوان بايد خودش را نشان دهد. بايد عرصه‌هايي فراهم شود كه جوان نيازهاي خود را از لايه‌هاي ناپيدا به عرصه بياورد، اما چون تناسبي ميان سطح تقاضا و امكانات نيست، چنين اجازه‌اي به وي نمي‌دهيم. بهترين راه براي آنكه بتوانيم در مواجهه با مسائل براي همه طيف‌ها اقدامي بكنيم، اين است كه تحرك را به جامعه برگردانيم، ما خودگرداني را از جامعه گرفته‌ايم و مرتب تحقيق مي‌كنيم كه بدانيم جوانان چه نيازهايي دارند. حالا تحقيق هم كرديد، چه كسي مي‌خواهد اين نياز را جواب دهد؟ در يك جامعه طبيعي، خود جامعه نياز خودش را به شكل يك سيستم عرضه و تقاضا برآورده مي‌كند. لازمه اين، كاهش نقش دولت است، همان راهي كه كشورهاي توسعه يافته رفته‌اند.

آنچه من از صحبت‌هاي شما دريافت كردم، اين است كه در تبيين علل آسيب‌هاي اجتماعي علاوه بر آنكه به زمينه‌هاي ساختاري و كاركردي توجه داريد، اهميت ويژه‌اي به فضاي ذهني و رويكردهاي سياستگذاران و اينكه آنها چگونه جامعه را از دريچه نگاه خود مي‌بينند، قائليد.

آيا در سال‌هاي اخير نشانه‌هايي از نوعي تغيير رويكرد مشاهده كرده‌ايد يا اينكه معتقديد مسئولان ما همچنان به بيراهه مي‌روند؟

به بيراهه مي‌روند. ما مداخلاتي كرده‌ايم، جامعه دچار مشكلاتي شده و دوباره مي‌خواهيم مداخله مجددي بكنيم كه آن مداخله بعدي، وضع را بدتر مي‌كند. نبايد تصور كنيم اين ماييم كه مشكلات را درست تشخيص مي‌دهيم و ماييم كه بايد آنها را حل كنيم. مشكلاتي كه امروز داريم، ناشي از مداخلات دولت‌ها در زندگي روزمره مردم بوده است. اين آسيبي بر آسيب‌هاي قبلي افزوده است. در چرخه‌اي افتاده‌ايم كه بايد زودتر از آن خارج شويم.

نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
برای شنا کردن به سمت مخالف رودخانه قدرت و جرات لازم است وگرنه هر ماهی مرده ای هم می تواند از طرف موافق جریان آب حرکت کند.