تجرد قطعي؛ از دلايل فردي و اجتماعي تا آسيبهاي رواني
تجرد طولاني مسئله اي فراجنسيتي است اما براي دختران مسئله و دغدغه اي جدي تر و بحراني تر است و صد البته با آسيب هاي روحي و اجتماعي بيشتري همراه ا ست. بعد از اعلام خبر تجرد 980 هزار نفر دختر بالاي ۳۰ سال در کشور توسط مدير کل دفتر آمار و اطلاعات جمعيتي سازمان ثبت احوال کشور، زنگ خطر تجرد قطعي براي تقريبا يک ميليون دختر ايراني به صدا درآمد. به همين دليل در ادامه به بررسي بيشتر دلايل اين موضوع، آسيب هايش و راه حل هايي براي کاهش آن خواهيم پرداخت.
منيژه مسگري کارشناس ارشد مشاوره خانواده درباره استفاده از اصطلاح تجرد قطعي براي دختران بالاي 30 سال مي گويد: تجرد قطعي به معناي آن است که فرد تا پايان عمر ازدواج نکند و بدون داشتن همسر و شريک به زندگي ادامه دهد. از نظر آماري چون احتمال ازدواج براي زنان در دهه چهارم زندگي شان بسيار کم مي شود مي توان از اصطلاح يا کلمه تجرد قطعي صحبت کرد اما با نگاهي عقلاني و تجربي به اين مسئله، افراد در هر سني مي توانند ازدواج کنند و از فوايد زندگي مشترک بهره مند شوند.
مسگري درباره دلايل تجرد قطعي هم مي گويد که دلايل تجرد قطعي هم خودخواسته و هم ناخواسته است. از آن جا که ازدواج بايد همراه با مسئوليت پذيري و قبول برخي از خودگذشتگي ها باشد تعدادي از زنان ترجيح مي دهند فارغ از اين گونه نگراني ها و دلبستگي ها که در زندگي زناشويي وجود دارد، آزاد و رها از هر مسئوليتي در دنياي شخصي خود زندگي کنند که بعدها به اشتباه خودشان پي مي برند.
برخي ديگر به علت سخت گيري ها و وسواس هاي افراطي که در امر ازدواج دارند در عالم مجردي باقي مي مانند اما از سوي ديگر برخي افراد به علت فراهم نشدن زمينه هاي خواستگاري، نداشتن خواستگار مناسب، سخت گيري هاي نابه جاي والدين شان، فراهم نشدن زمينه هاي اقتصادي و دلايل ناخواسته ديگر، بدون تمايل شخصي گرفتار اين پديده مي شوند؛ بنابراين برخي از اين دلايل به خود دختران مربوط است يعني دلايل فردي هستند از جمله: تمايل به داشتن تحصيلات عاليه در خانمها و همراه با آن افزايش سطح توقعات، آرزوي داشتن همسري با تحصيلات بالا، يافتن همسري با شغل ثابت و درآمد خوب، نداشتن جرأت و حس خطر کردن و کمرنگ شدن باورهاي ديني. دسته اي ديگر از دلايل به عوامل و شرايطي مربوط مي شود که خارج از اختيار و تصميم دختران است يعني دلايل غير فردي يا غير شخصي مانند: نبودن تناسب بين تعداد پسران و دختران آماده ازدواج، سخت گيريهاي خانواده ها در شکل گيري زندگي فرزندان، افزايش چشم و هم چشمي ها براي برگزاري مراسم هاي مقدماتي ازدواج، مهريه هاي سنگين، بيکاري پسران و هزينه هاي بالاي مسکن.
اين کارشناس ارشد مشاوره خانواده درباره آسيب هاي تجرد قطعي مي گويد که قطعا مجرد ماندن دختران و پسران به ساختار خانواده و جامعه آسيب وارد مي کند و مهم ترين پيامد آن کاهش زاد و ولد و جمعيت کشور در سال هاي آتي است که همين عاملي براي کاهش شادي و آرامش در بين مردم خواهد بود. از سوي ديگر اگر نيازهاي روان شناختي، اجتماعي، اقتصادي و فکري هر انساني از طريق خانواده برآورده نشود، ممکن است باعث افزايش آسيب و ناهنجاري در جامعه شود که مي تواند ديگر خانواده ها را درگير کند و حتي در زندگي ديگران هم تاثيرگذار باشد. از سويي ناديده گرفتن اين نيازها و تخليه نشدن آن باعث خشم، افسردگي، ديگر مشکلات فردي و اجتماعي و بداخلاقي هاي رفتاري در روابط بين فردي مي شود. نکته ديگر اين که سيکل طبيعي در خانواده ها اين است که والدين بايد در دوره اي از زندگي خود، از مشکلات فرزندان فارغ شوند و ميانسالي آسوده اي را طي کنند و وجود دختران مجرد قطعي در خانه اين امر را مختل مي سازد.
مسگري با توجه به خبر يک ميليون دختر بالاي 30 سال که در آستانه تجرد قطعي هستند، مي گويد: در حال حاضر بايد از ديد روان شناختي به افراد آموزش داده شود تا با پذيرش مسئوليت و واقع بيني در امر ازدواج، کم کردن توقعات، زندگي در زمان حال و کاهش نگراني هايي که متعلق به آينده است همراه با راهنمايي هاي خانواده و آموزه هاي ديني فرصت هاي مناسب را از دست ندهند و به اين امر مقدس لباس عمل بپوشانند. البته از ديد اجتماعي هم انتظار مي رود مسئولان با فراهم آوردن زمينه هاي کار، فعاليت، حمايت اقتصادي و کمک به تهيه مسکن، افراد در سن ازدواج را ياري کنند.
مهرخانه نيز در اين باره نوشت: دلايل زيادي در ميان دختران براي دير ازدواج کردن يا تجرد قطعي وجود دارد که طيف وسيعي از اين دلايل را از نيافتن شخص مناسب تا کسب استقلال در بر مي گيرد. دکتر افشار نادري مدرس دانشکده علوم اجتماعي معتقد است که تجرد به هر دليلي که رخ دهد، آثار و آسيب هاي روحي و رواني را با خود خواهد داشت به خصوص در ميان دختران که چه از لحاظ ذاتي و فطري و چه از نظر اجتماعي، موقعيت آسيب زاتري دارند که در ادامه با چندين مورد از اين آسيب ها آشنا خواهيد شد.
عده اي از مراجعان که سن آن ها بالا رفته بود و ازدواج نکرده بودند، اظهار داشتند مدتي است که حالات خاصي پيدا کرده اند که قبلا دچار آن نبوده اند. حالاتي همچون بي حالي و وارفتگي، بي تفاوتي نسبت به لذت ها و رغبت ها، کاهش توانايي در تمرکز و تصميم گيري و تفکر که همگي نشان از افسردگي ا ست. در غالب پژوهش هاي علمي مشخص شده است که افسردگي در دختران مجرد بيشتر از زنان متاهل است. همچنين ديده شده است که تاخير در ازدواج سبب مي شود که افراد تمايلات طبيعي خود را به تدريج ناديده بگيرند و دچار افسردگي و انزوا شوند. اگر ازدواج با معيارهاي صحيح و از روي علاقه صورت گيرد، مي تواند از بروز افسردگي جلوگيري کند. در واقع افرادي که ازدواج کرده اند بسيار کمتر در معرض ابتلا به بيماري هاي رواني به خصوص افسردگي هستند.
بالا رفتن سن ازدواج يا فرد را به سمت تجرد قطعي سوق مي دهد و يا وي را درگير وسواس در انتخاب مي کند که آن هم نتيجه اي جز تجرد دائم در پي نخواهد داشت. اتفاقي که در ميان دختران رخ مي دهد و زياد از زبان آن ها مي شنويم، اين است که: «حالا که سن و سال من بالا رفته است بايد انتخابي داشته باشم که ديگران نگويند بعد از اين همه صبر کردن، چرا چنين فردي را انتخاب کردي؟!» اين نکته باعث يک ايده آل گرايي افراطي مي شود که معمولا فرد کمتر کسي را واجد شرايط براي ازدواج خواهد يافت.
وقتي که دختران به سن ازدواج مي رسند، دائم از آن ها سوال مي شود که چرا ازدواج نمي کنند و اين براي دختران بسيار ناراحت کننده است و زمينه رنجش و نگراني از آينده را براي آنان فراهم مي آورد.
عده اي از دختران و به خصوص آن هايي که به شکل اجباري در ورطه تجرد افتاده اند، خود را بلاتکليف مي بينند و نمي توانند هدف درستي را براي خود و زندگي شان برگزينند و راه روشني را پيدا کنند. آن ها همه چيز را به ازدواج و بعد از آن موکول مي کنند. با اين تفکر که هميشه نمي شود خانه پدري زندگي کرد، نمي توانند براي آينده خود برنامه روشني پيش بيني کنند و همه عمر را در بلاتکليفي مي گذرانند.
وقتي سن فرزندان مجرد خانواده بالاتر مي رود، احتمال بروز انحرافات در آن ها بيشتر مي شود. البته اين سخن بدان معنا نيست که هر فرد مجرد سن بالا در گروه منحرفان قرار دارد ولي منظور آن است که تعداد افراد منحرف در بين انسان هاي مجرد در مقايسه با افراد متاهل بيشتر است.
نياز جسمي و عاطفي چيزي ا ست که نمي توان به سادگي از آن چشم پوشيد.
اين حس در ميان بعضي از دختران مجرد که سن شان بالا رفته است، ديده مي شود. دختران در فرهنگ ايراني کمتر امکان زندگي تنها و مستقل را دارند و در عين حال زماني که سن شان از سن معمول ازدواج بالاتر مي رود، اين احساس به سراغ شان مي آيد و با هر صحبتي دچار رنجش و ناراحتي مي شوند.
درد بی درمونه تنهایی
کاش بعضی از مردا مرد بودن !