رابطه والدین خود شیفته و فرزندان طلاق
سوءاستفادههای خود شیفتهها افزاینده و موذیانه است. این سوءاستفاده نه فقط بر همسر فرد خود شیفته، بلکه بر فرزندان او هم اثر میگذارد. هنگامی که فرآیند طلاق شروع میشود، سوءاستفاده خود شیفتهها افزایش مییابد. خود شیفتهها از هر گونه وسیله ممکن برای به دست آوردن کنترل زندگی، یا اینکه خود را موجه جلوه دهند، سوءاستفاده میکنند. فرزندان کاملترین گروگان برای والدهای خود شیفته هستند تا از آنان علیه همسرانشان استفاده کنند. تشخیص اینکه چگونه والدهای خود شیفته از فرزندان سوءاستفاده میکنند، نخستین گام در طرحریزی راهبردهایی است که سوءاستفاده را به حداقل میرساند و به فرزندان کمک میکند که از عهده آن بر آیند.
قبل از پرداختن به موضوع رابطه والدین خود شیفته و فرزندان هنگام طلاق، بهتر است با واژه «خود شیفتگی» یا «نارسیسیسم» آشنا شویم. خودشیفتگی عبارت است از ترغیب کامرواسازی از طریق تحسین خود یا خود خواهی و خود بینی کسی که همه موفقیتها را به خودش نسبت میدهد. این واژه از داستانهای اساطیری یونان به دست آمده است که در آن جوانی به نام «نارسیسوس» عاشق تصویر خودش در آب شد. خودشیفتگی مفهومی در نظریه روانکاوی است که در مقاله زیگموند فروید در سال 1914 معرفی شد. انجمن روانپزشکان امریکا عبارت «اختلال شخصیتی خودشیفتگی» را در «آییننامه آماری و تشخیصی اختلالات ذهنی» طبقهبندی کرد و از سال 1968 مفهوم تاریخی خود بزرگ بینی را تغییر داد. والدین خود شیفته (نارسیسیست) در موقع جدایی از فرزندان سوءاستفاده عاطفی میکنند و معمولاً فرزندان را هنگام و بعد از جدایی و طلاق گرو میگیرند. یاد بگیرید که چطور این گونه سوءاستفادههای عاطفی را تشخیص دهید و در ارتباط با همسر خود شیفته، آن را به کار بندید.
سوءاستفادههای خود شیفتهها افزاینده و موذیانه است. این سوءاستفاده نه فقط بر همسر فرد خود شیفته، بلکه بر فرزندان او هم اثر میگذارد. هنگامی که فرآیند طلاق شروع میشود، سوءاستفاده خود شیفتهها افزایش مییابد. خود شیفتهها از هر گونه وسیله ممکن برای به دست آوردن کنترل زندگی، یا اینکه خود را موجه جلوه دهند، سوءاستفاده میکنند. فرزندان کاملترین گروگان برای والدهای خود شیفته هستند تا از آنان علیه همسرانشان استفاده کنند. تشخیص اینکه چگونه والدهای خود شیفته از فرزندان سوءاستفاده میکنند، نخستین گام در طرحریزی راهبردهایی است که سوءاستفاده را به حداقل میرساند و به فرزندان کمک میکند که از عهده آن بر آیند.
به کار گرفتن فرزندان به عنوان گروگان در طلاق
والدهای خود شیفته حتی اگر در گذشته والدهای مسئولی نبودند، هنگام طلاق اغلب در صدد حضانت فرزندان بر میآیند. برای آنها مهم است که در مقایسه با همسرشان والد بهتری جلوه کنند. حتی اگر هماکنون حضانت فرزندان با آنان است، به دنبال راه دیگری هستند تا همسرشان را کنترل کنند و از او سوءاستفاده نمایند.
اگر خود شیفتهها بعد از طلاق حضانت فرزندان را به دست نیاورند، ممکن است از برنامههای ملاقات فرزندان سوءاستفاده کنند و آن را به عنوان وسیلهای برای کنترل و آزاررسانی همسرشان مورد استفاده قرار دهند. آنان ممکن است بخواهند تغییرات زیادی در برنامههای ملاقات با فرزندان به وجود آورند تا کار، مرخصی و رویدادهای اجتماعی را مطابق میل خود تغییر دهند. اغلب این خواستهها برای این است که وقتی قرار میشود مطابق برنامه مسئولیت بچهها را به عهده بگیرند، از آن شانه خالی کنند. اگر همسران خودشیفتهها از آنان بخواهند که در برنامه نگهداری از فرزندان تغییری دهند، آنان قبول نمیکنند؛ حتی اگر این تغییر برنامه به نفع فرزندان باشد.
وقتی نوبت والدهای خود شیفته برای تحویل گرفتن بچهها میشود، ممکن است با تأخیر این کار را انجام دهند، یا حتی از تحویل گرفتن آنها خودداری کنند. آنان ممکن است در آخرین دقیقه تغییر عقیده دهند و انتظار هم دارند که مطابق میلشان عمل شود. اگر چنین نشود، آن را به عنوان مثالی از غیر منطقی بودن همسرشان به حساب میآورند. خودشیفتهها ممکن است از فرد سومی مانند پرستار کودک، مدرسه، دوستان، یا خانوادههایی که از قراردادهای بین آنها و همسرانشان آگاه نیستند، سوءاستفاده کنند. نکته مهم اینجاست که همه تاکتیکهای خود شیفتهها، بهترین منافع فرزندان را در نظر نمیگیرد و این فقط راهی است که بازی راه بیندازند و کنترل امور را در اختیار بگیرند.
سوءاستفادههای عاطفی توسط والد خود شیفته
خود شیفتهها به هر طریق که لازم باشد با مردم رفتار میکنند تا آنچه را میخواهند به دست آورند. این دیدگاه فرزندانشان را هم در بر میگیرد. آنان اعم از اینکه همسر دیگری انتخاب بکنند یا نکنند، از فرزندانشان سوءاستفاده میکنند. سوءاستفاده خود شیفته از فرزندانش، چه هنگام طلاق یا بعد از آن، ممکن است مستقیمتر و پر سرو صداتر به نظر آید. این تکنیک اغلب مواقعی به کار میرود تا بر همسر سابقشان کنترل بیشتری اعمال کنند. متأسفانه بهای این بازی را فرزندانشان میپردازند.
خود شیفتهها قهرمان دروغگویی هستند. آنان همان گونه که به دیگران دروغ میگویند و واقعیت را تحریف میکنند، به فرزندانشان هم دروغ میگویند. گاهی برای آنکه آبروی خود را حفظ کنند، آسایش فرزندانشان را قربانی میکنند. چنین رفتاری از جانب والد خود شیفته، برای فرزندان احساس سردرگمی و اطمینان نداشتن به وجود میآورد. خود شیفته از فرزندانش میخواهد به خاطر او دروغ بگویند، راز او را حفظ و برای او در مورد همسر سابقش جاسوسی کنند.
والدهای خود شیفته به خواستههای فرزندانشان احترام نمیگذارند. آنان ممکن است به فرزندانشان قولهایی بدهند، اما از انجام آنها سر باز میزنند. بچهها برای آنکه خود را با خواستههای والد خود شیفته هماهنگ کنند، ممکن است از جشن تولدها، رویدادهای ورزشی یا دیگر فعالیتهایی که برایشان مهم است، صرفنظر کنند و بزودی درک میکنند آنچه آنها میخواهند، برای والد خود شیفته اهمیت ندارد.
چگونه با یک والد خودشیفته کنار بیایید؟
مهم است بدانید که کنترل رفتار یک فرد خودشیفته غیر ممکن است. هیچ یک از فرزندان یا همسر فرد خودشیفته مسئول رفتارهای او نیستند. خودشیفتهها همین هستند که هستند. بهترین کاری که همسر یک فرد خود شیفته میتواند برای خود و فرزندانش انجام دهد این است که تا حد امکان از او دوری کنند.
نخستین و مهمترین کار این است که همسر سابق فرد خود شیفته برای خود و فرزندانش در جستوجوی حرفهای باشد. مهم است که فرزندان و همسر فرد خود شیفته کسی را خارج از زندگی داخلی داشته باشند که احساسات آنان را پشتیبانی و اعتماد بخشی کند، به ترتیبی که بتوانند از عهده خود شیفته دردسر آفرین برآیند.
این قبیل همسران باید وکیلی انتخاب کنند که خودشیفتگی را بفهمد و بداند چگونه میتواند در دادگاه به بهترین وجه آن را مطرح کند. بهترین راه برای همسرانی که مورد سوءاستفاده خود شیفتگی قرار گرفتهاند این است که در صدد گرفتن حضانت کامل فرزندان باشند. همچنین باید آمادگی داشته باشند که برای همسر و فرزندان، قرارملاقاتهای منطقی ارائه کنند. علاوه بر آن، همسران افراد خود شیفته باید هر گونه نکاتی را که فکر میکنند در آینده باعث اختلاف و درد سر میشود در حکم طلاق بگنجانند. این امر شامل ملاقات با فرزندان، زمان تحویل گرفتن و تحویل دادن بچهها، زمان تلفن کردنها، فعالیتهای مدرسه و مرخصیها میشود. این کار ممکن است در ابتدا محدودکننده و اضافی به نظر آید، اما این گونه توافقهای نوشتاری در بلند مدت باعث میشود مجبور نشوید با یک همسر خود شیفته احساساتی و غیر قابل اعتماد، دوباره تبادل نظر کنید.
طلاق برای فرزندان هرگز ساده نیست، اما از سروکله زدن با یک والد خود شیفته که وضعیت همراه با استرس و سختتری را به وجود میآورد، بهتر است. یادگیری قوانین بازی خود شیفتهها میتواند به همسرانشان کمک کند که ناراحتی فرزندانشان را که از نظر عاطفی مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند به حداقل برسانند.