جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 19 Apr 2024
تاریخ انتشار :
دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ / ۱۰:۵۹
کد مطلب: 35418
۱

سختگیری، باعث فرار دختر جوان از خانه شد

سختگیری، باعث فرار دختر جوان از خانه شد
 
روزنامه ایران: وقتی مینا با سرقت از خانه‌شان فرار کرد پدر و مادرش با مراجعه به پلیس مشهد گم‌شدن وی را اعلام کردند و بررسی‌های تخصصی پلیس نشان داد وی از طریق موبایل و شبکه‌های اجتماعی با پسری جوان آشنا شده و به احتمال زیاد نزد وی است.

رئیس پلیس مشهد گفت: دختر جوانی که از سوی پسری اغفال شده و به شمال کشور فرار کرده بود پس از چند روز سرگردانی توسط پلیس دستگیر شد.

سرهنگ حجت نیک مرام افزود: متأسفانه سختگیری‌های خانواده این دختر جوان در مورد درس خواندن و تعیین شرط شاگرد اول شدن باعث شد او تن به رابطه ای خیابانی بدهد و پس از فرار از خانه در دام دو پسر جوان گرفتار شود.

وی اظهار داشت: دو متهم پرونده دستگیر شدند و تحقیقات در این باره ادامه دارد.

مینا که احساس ندامت و پشیمانی می‌کند در بیان علت فرار خود از خانه گفت: پدر و مادرم هر دو تحصیلکرده هستند! آنها درباره درس خواندن من سختگیری‌های زیادی داشتند و اجازه نمی‌دادند یک لحظه در حال خودم باشم.

این اواخر هم مرا با دخترهای فامیل مقایسه می‌کردند و برایم خط و نشان می‌کشیدند که اگر شاگرد اول نشوم چنین و چنان خواهند کرد.

دختر دانش آموز افزود: من جلوی چشم  آنها به داخل اتاق می‌رفتم و مثلاً درس می‌خواندم. اما کتاب‌هایم را که می‌دیدم حالم به هم می‌خورد و خودم را سرگرم گوشی تلفن همراه می‌کردم تا اینکه در شبکه‌های اجتماعی با پسری جوان ‌آشنا شدم و وقتی  برایش درد دل کردم!! پیشنهاد داد از خانه فرار کنم و نزدش بروم.

وی ادامه داد: بدون آن که به عواقب این کار فکر کنم با برداشتن یک میلیون تومان پول از خانه فرار کردم و بعد  من و آن پسر به شمال رفتیم.  او  در بین راه یکی از دوستانش را هم سوار خودرویش کرد. آنها مرا به خانه ای در یکی از روستاهای شمال بردند و  آنجا بود که فهمیدم فریب شیطان را خورده‌ام و همه وعده‌های این پسر دروغ بود.

چند بار می‌خواستم از آنجا فرار کنم  اما هیچ جا را بلد نبودم. هر لجظه خودم را نفرین می‌کردم که چرا چنین اشتباهی کردم تا اینکه دل به دریا زده و از خانه روستایی بیرون آمدم و سرگردان بودم که پلیس مرا بازداشت کرد.

دختر جوان با صدایی بغض آلود گفت: برای خودم متأسفم. نمی‌دانم چه طور به چشمان پدر و مادرم نگاه کنم. آنها مرا خیلی دوست دارند و برایم زحمت می‌کشند  اما من  خودم را قربانی کردم.

دو جوان شیطان صفت نیز در بازجویی‌ها جرم خود را به گردن گرفتند. حمید گفت: من به مینا اصرار کردم از خانه فرار کند او مدام از پدر و مادرش بد می‌گفت تا اینکه خواست نزد من بیاید، حتی گفتم که من شرایطش را ندارم و شنیدم با خودش پول می‌آورد، دوستم به نام محمد  هم با ما آمد تا تنها نباشیم وقتی به شمال رفتیم در آنجا وسوسه به جانمان افتاد و پشیمان هستیم.

محمد نیز گفت: من بی‌گناهم فقط دوستم را همراهی کردم تا تنها نباشد، مینا بعد از چند روز پشیمان شد و بی‌تابی پدر و مادرش را کرد بعد ما را تنها گذاشت، او با پای خودش نزد ما آمد، بی‌گناهیم!
 
 
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
یک رابطه خوب زمانی است که کسی پذیرای گذشته، پشتیبان امروز و مشوق فردایتان باشد.