شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 20 Apr 2024
تاریخ انتشار :
دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ / ۱۳:۴۲
کد مطلب: 35421
۳
conduct disorder

مقاله/ گذری بر اختلال سلوک

سلاله قاسمی
مقاله/ گذری بر اختلال سلوک
اختصاصي میگنا
-
چکیده
هدف : این مطالعه با هدف بررسی متون مربوط به ویژگی های کودکان اختلال سلوک، مشکلات رفتاری، محیطی و شناختی آن ها و روش های بررسی شده برای کاهش اثر مشکلات موجود انجام شده است.
روش : بررسی به شکل مروری برمتون موجود صورت گرفت.
یافته ها و نتیجه گیری : احتمال ابتلا به اختلال سلوک درصد زیادی به شیوه فرزند پروری والدین مربوط می شود. محیط اجتماعی نامناسب، ژنتیک و متغیرهای فردی (IQ کلامی پایین) در ابتلا به اختلال سلوک موثر است. بنابراین در کاهش مشکلات این افراد توجه چند جانبه به خود فرد، خانواده، محیط و جامعه حائز اهمیت است.
کلید واژه ها : اختلال سلوک، متغیرهای فردی و محیطی
-
مقدمه
اختلال سلوک یکی از رایج ترین اختلالات دوران کودکی هست و از عمده ترین دلایل ارجاع به مراکز درمانی است. این اختلال الگوی رفتاری پایدار، با مشخصه، پرخاشگری و تجاوز به حقوق دیگران است (سادوک و سادوک،1382).
کودکان مبتلا به اختلال سلوک به شدت در معرض طرد هم سالان، عملکرد ضعیف تحصیلی، افزایش رفتار پرخاشگرانه (پنرسون، به نقل از باررا و همکاران) و همچنین آماده ابتلا به اختلال های خلقی، مصرف مواد و بزهکاری و اختلال شخصیت ضد اجتماعی در بزرگسالی هستند (سادوک و سادوک، 1382).
روابط ضعیف میان فردی با اختلال شخصیت سلوک هم بستگی دارد. کودکان مبتلا به اختلال سلوک به سرعت از گروه همتایشان طرد می شوند و این رانده شدن، کودک را از کسب تجربیات اجتماعی حاصل از تعامل با همسالان محروم می سازد و مانع یادگیری شیوه های تعامل مناسب در موقعیت های اجتماعی می شود، از طرف دیگر طرد شدن از گروه همسالان بهنجار، وضعیتی مساعد برای گرفتار شدن در گروه همتاهای غیراجتماعی فراهم می کند (فریک، کرنل و بوردین، 2003).
هرپت و همکاران به این مساله اذعان دارند که حدود 50 درصد از پسران مبتلا به اختلال سلوک، رفتار ضد اجتماعی را در بزرگسالی نشان می دهند و به میزان بالایی در معرض خطر ابتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی هستند (هزپرز، مولر،2005).
-
نشانه شناسی
بر اساس تعریف پنجمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی (DSM-5)، اختلال سلوک الگوی پیوسته و تکراری رفتار است که در آن حقوق اساسی دیگران، هنجارهای اجتماعی متناسب با سن و یا قوانین نقض می شود.
اینگونه رفتارها (15) مورد به 4 طبقه شامل:
پرخاشگری به اشخاص و حیوانات،
تخریب اموال،
فریبکاری یا دزدی
و نقض جدی قوانین تقسیم می شوند.

برای تشخیص ابتلا به این اختلال، سه مورد (یا بیشتر) از موارد 15 گانه باید در 12 ماه گذشته وجود داشته باشد.
همچنین لازم است که از هر طبقه حداقل یک مورد در 6 ماه اخیر حضور داشته باشد (انجمن روانشناسی امریکا، 2013).
-
مشکلات کودکان مبتلا به اختلال سلوک
پرخاشگری، مشخصه بارز اختلال سلوک است که مشکلات رفتاری و هیجانی مختلفی را برای این کودکان و خانواده های آن ها ایجاد می کند. کودکان پرخاشگر مبتلا به اختلال سلوک، وقتی به دوران نوجوانی و بزرگسالی می رسند علائمی نظیر اضطراب و پرخاشگری علیه دیگران را از خود بروز می دهند و حتی ممکن است درگیر موارد دیگرکشی و اعتیاد شوند(هدگینز،2005).
به طور کلی پرخاشگری در سال های اولیه زندگی باعث به وجود آمدن مشکلات جبران نا پذیری از جمله خودپنداره ضعیف و افسردگی، (متسورا، 2009).
تکانشگری، بیش فعالی، عملکرد ضعیف تحصیلی و بسیاری از مشکلات دیگر می شوند.
-
پژوهش های انجام شده
تحقیقات نشان می دهد که یک سوم کودکان مبتلا به اختلال سلوک، افسرده هستند و بین حدود یک پنجم آن ها اضطراب دارند. در زمینه تحصیلی نیز این دسته از کودکان و نوجوانان مبتلا از کمبودهای تحصیلی رنج می برند. این افراد اغلب بی علاقه به مدرسه و فاقد اشتیاق به ادامه تحصیل هستند (اسدی، 1393).
علاوه بر ویژگی های فردی و خانوادگی، عواملی بیرون از چرخه خانواده وجود دارند که می توانند رفتار کودک را تحت تاثیر قرار دهند. ادبیات پژوهشی مربوط به این زمینه نشان می دهد که افراد دارای مشکلات رفتاری، مجموعه ای از عوامل اجتماعی نامطلوب، نظیر سطح اقتصادی پایین، بی ثباتی محل اقامت، زندگی در مکان های شلوغ و خشونت اجتماعی را در کارنامه خود دارند (مک کابی، هاگ و هازن، 2005).
به طور خلاصه عوامل خطر ساز برای احتمال به اختلال سلوک به صورت زیر می باشد:
متغیرهای محیطی
A) متغیرهای فرزندپروری
1- آستانه پایین سخت گیری
2- تمایلات آنتی سوشال
3- نظارت پایین
4- سایکو پاتولوژی والدین
B) گروه همسالان که به شدت به سن وابسته است
C)سطح پایین اقتصادی – اجتماعی

متغیرهای فردی
A) فراشناختی
1- IQ کلامی پایین
2- فعالیت زیاد و تکانه ای
B) مــزاج
1- مقابله ای
2- ترس اجتماعی پایین
3- سنگدل بودن
C) جنسیت: در پسرها بیشتر از دخترها
بنابراین پژوهش ها و تحقیقات انجام شده به سه بخش برای بهبود سازگاری اجتماعی، بهبود محیط و راهکارهایی برای کاهش خشم کودکان مبتلا به اختلال سلوک تقسیم می شود.
-
پژوهش های مربوط به بهبود سازگاری اجتماعی
سلیمانی و پورشریفی (1390)، در پژوهشی تاثیر قصه درمانی بر بهبود سازگاری اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال سلوک را بررسی کرده اند. برای بهبود رفتار ضد اجتماعی از درمان های گوناگونی استفاده شده است. ولی پژوهشگران عدم تعمیم پذیری مهارت های اجتماعی می دانند (رامیل، 2002).
بر همین اساس به کارگیری شیوه های غیر مستقیم مثل بازی و قصه در آموزش مهارت یک ضرورت به حساب می آید. به نظر می رسد از آنجا که آموزه ها و پندها در خلال قصه به خوبی برای کودک قابل فهم و معنادار است. احتمال به کارگیری و تعمیم آن توسط کودک در زمینه های مشابه افزایش می یابد (اتو،2003).
هاشمی و همکاران (1388)، تاثیر خودآموزی کلامی بر بهبود سازگاری، اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال سلوک را بررسی کرده اند.
این پژوهش که از نوع آزمایشی بود که درآن نمونه ای شامل 20 نفر از دانش آموزان مبتلا به اختلال سلوک از مدارس شهر تبریز انتخاب و سپس از جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل مورد مطالعه قرار گرفتند.
در فرآیند طرح، گروه آزمایشی در مدت ده جلسه تحت آموزش خودآزمونی کلامی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. نتایج تحلیل های به عمل آمده نشان داد که کاربرد و آموزش خودآزمونی کلامی در کودکان مبتلا به اختلال سلوک موجب بهبود سازگاری اجتماعی و روابط بین فردی آن ها می گردد.
در پژوهشی دیگر زال پور و همکاران (1389)، تاثیر گروه درمانی با تلفیق دو تکنیک صندلی داغ و مرور زندگی نامه بر کاهش خشم نوجوانان پسر به اختلال سلوک را بررسی کرده اند که این یافته ها نشان می دهد این شیوه گروه درمانی در کاهش مشکلات خشم از بی درمانی و پلاسیو بهتری به بار می آورد.
-
پژوهش های بهبود محیط
در این دسته از پژوهش ها به بررسی تعاملات کودکان مبتلا به اختلال سلوک و نیز نحوه برخورد والدین با این کودکان پرداخته شده است.
کمیجانی و ماهر (1386)، شیوه های فرزندپروری والدین کودکان با اختلال سلوک و کودکان عادی را مقایسه کردند. وبستر استراسون و داهل (1995)، نشان می دهند که والدین کودکان با اختلال رفتار، اغلب مهارت های تربیتی مهم ندارند. این والدین در استفاده از مقررات خشن و خرده گیر، ناسازگار، دمدمی و مسامحه کار هستند. احتمال کمی وجود دارد که فرزندان خود را هدایت کنند. آن ها رفتارهای اجتماعی کودکشان را تنبیه و رفتارهای منفی را تقویت می کنند.
نتایج به دست آمده از پژوهش کمیجانی و ماهر (1386) به صورت زیر است :
1- مادران کودکان با اختلال سلوک بیش از مادران کودکان عادی از سبک فرزندپروری مستبدانه استفاده می کنند.
2- مادران کودکان با اختلال سلوک کمتر از مادران کودکان عادی از سبک فرزندپروری مقتدرانه استفاده می کنند.
3- مادران کودکان با اختلال سلوک بیش از مادران کودکان عادی از سبک فرزندپروری سهل گیرانه استفاده می کنند.
4- پدران کودکان با اختلال سلوک بیش از پدران کودکان عادی از سبک فرزندپروری مستبدانه استفاده می کنند.
5- پدران نوجوان با اختلال سلوک کمتر از پدران نوجوان عادی از سبک فرزندپروری مقتدرانه استفاده می کنند.
6- پئران کودکان با اختلال سلوک بیش از پدران کودکان عادی از سبک فرزندپروری سهل گیرانه استفاده می کنند.
7- تضاد بین شیوه های فرزندپروری پدر و مادر در خانواده های دارای نوجوانان با اختلال سلوک بیشتر از پدر و مادر در خانواده های دارای نوجوانان عادی است.

سهرابی و همکاران (1394)، اثربخشی آموزش فرزندپروری والدین بر کاهش علائم اختلال سلوک را بررسی کردند. نتایج این مطالعه نشان داد که مداخله مبتنی بر آموزش فرزندپروری منجر به کاهش معنی داری در علائم اختلال سلوک در نوجوانان و بهبود سبک فرزندپروری مادران آن ها می شود و به دنبال آن موجب بهبود سبک تعاملی میان والدین و نوجوانان می شود.
کمیجانی (1390)، در پژوهش خود برای بهبود محیط کودکان مبتلا به اختلال سلوک آموزش مدیریت والد را مطرح می کند.
آموزش مدیریت والد (PMT) که بر اساس یادگیری اجتماعی مطرح شده، راهکارهای موثر و قابل استفاده در درمان اختلال سلوک می باشد. در PMT به والدین آموزش دتده می شود که چگونه تعاملات مثبت با کودکانشان را افزایش داده و از تعارضات بکاهند و از روش های نامناسب فرزندپروری بپرهیزند. آموزش مدیریت والدین، دربرگیرنده تقویت مثبت، اعمال نظم و مقررات غیر خشن، نظارت و سرپرستی موثر و حل مشکلات به صورت مسالمت آمیز است. پژوهش ها نشان می دهد که آموزش PMT به والدین کودکان دارای اختلال سلوک با کاهش شدت رفتار ناسازگارانه شخص، میزان خودباوری والدین و بهبود مدیریت رفتارهای کودک همراه است.
-

-
پژوهش های مربوط به کاهش خشم کودکان مبتلا به اختلال سلوک
بیشترین تحقیقات و پژوهش های انجام شده برای درمان کودکان مبتلا به اختلال سلوک مربوط به این حوزه می باشد. توجه بیگوا و همکاران (1393)، در پژوهشی اثربخشی نقاشی درمانی در کاهش پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال سلوک را بررسی کرده اند. گروه آزمایشی طی 12 جلسه 40 دقیقه ای (دوبار در هفته، در مرکز مشاوره) با نظارت درمانگر تحت مداخله نقاشی درمانی قرار گرفتند.
خلاصه محتوای جلسات نقاشی درمانی به صورت زیر می باشد :
جلسه اول : معارفه و خوش آمدگویی – آماده سازی
آزمودنی ها برای شرکت در جلسات از طریق ارائه توضیحات کلی در مورد محتوا و زمان برگزاری جلسات و پرسش در مورد تمایل آزمودنی ها برای شرکت در جلسات، تمرین کار با وسایل مختلف نقاشی (مداد رنگی، آبرنگ و...)
-
جلسه دوم : کپی کردن از روی طرح های ارائه شده به عنوان نمونه
جلسه سوم الی هفتم : نقاشی آزاد فردی، ارائه توضیحات لازم توسط کودک در مورد آنچه ترسیم کرده است.
جلسه ششم الی دوازدهم : تقسیم اعضا به 5 گروه 3 نفری، نقاشی گروهی، انتخاب تصادفی یکی از اعضای هر گروه به عنوان رهبر برای ارائه توضیحات لازم در مورد آنچه گروه ترسیم کرده است. نتایج آزمایش ها نشان داد که نقاشی درمانی موجب کاهش سطح پرخاشگری گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه شده است.
در پژوهش دیگر که توسط تویسرکانی (1387)، انجام شده تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر قصه در کاهش نشانه های اختلال سلوک کودکان بررسی شد. محور این برنامه آموزش مهارت های اجتماعی با استفاده از ساختار و قالب قصه به همراه فعالیت های مکمل است.
هدف این برنامه افزایش شمار راهبردهایی است که کودکان مبتلا به اختلال سلوک، در برخوردهای اجتماعی و هنگام روبه رو شدن با موقعیت های مبهم با مشکل اجتماعی در اختیار دارند و مبنای آموزش در چهار زمینه شناخت احساسات و هیجانات، ریشه و نقش آن در رفتارهای شخص و عکس العمل های دیگران، کنترل تکانه، مهارت حل مساله اجتماعی و مهارت های اجتماعی مطلوب در مدرسه طراحی شده است. به منظور آموزش هر یک از این زمینه ها، قصه هایی نوشته شد که به طور غیر مستقیم مهارت های مورد نظر را تعریف کرده، فایده کاربرد آن و چگونگی به کار گیری آن را توضیح می دهد.
یافته ها در این پژوهش با نتایج پژوهش های پیشین که از قصه و قالب آن به عنوان وسیله ای برای کاهش مشکلات رفتاری کودکان استفاده می شد هماهنگی دارد. کلاگر(1393)، میزان اثربخشی آموزش مدیریت خشم و بیان هیجانات، برکاهش اختلالات رفتاری در کودکان ناسازگار را بررسی کرد. بر اساس این پژوهش بین کودکان گروه آزمایش و گروه گواه، از نظر شدت اختلالات رفتاری تفاوت معناداری در خورده مقیاس های کاستی توجه – بیش فعالی، لج بازی، نافرمانی اختلالات سلوک، اختلال اضطرابی، تیک و اختلال خلقی مشاهده شد.
در نتیجه آموزش مدیریت خشم بر کاهش اختلالات رفتاری کودکان ناسازگار موثر است. هم چنین تاثیر گروه درمانی با تلفیق دو تکنیک صندلی داغ و مرور زندگی نامه بر کاهش خشم نوجوانان پسر مبتلا به اختلال سلوک توسط زال پور و همکاران (1389) انجام شد. یافته های حاصل از آزمایش بعد از 11 جلسه گروه درمانی با استفاده از دو تکنیک نشان دادند که این شیوه گروه درمانی در کاهش مشکلات خشم تاثیر دارد.
-
بحث و نتیجه گیری
تحقیقات فراوانی در مورد مشکلات مختلف کودکان مبتلا به اختلال سلوک انجام شده است. فراوانی این بررسی ها به حدی است که انتظار آن می رود تاثیرات فراوانی در سبک زندگی این کودکان و خانواده های آن ها داشته باشد. با وجود فراوانی تحقیقات در زمینه متغیرهای خطر ابتلا به اختلال سلوک، هم چنان شیوع این اختلال در بین کودکان قابل توجه است. از آنجایی که فاکتورهای محافظت کننده برای پیشگیری از ابتلا به اختلال سلوک شامل فاکتورهای محیطی (فرزندپروری) و فاکتورهای فردی است. و فرزندپروری صحیح و بدون تنش تا حد زیادی می تواند در کاهش علائم اختلال سلوک و افزایش سازگاری اجتماعی کودک کمک کند. لذا پیشنهاد می شود که به صورت دقیق تر و جزئی تر به تعیین و ارزیابی متغیرهای فرزندپروری و اجتماعی پرداخته شود.و متغیرهایی چون تنطیم هیجانی، تاب آوری، سرسختی روانی، انعطاف پذیری روانشناختی و کیفیت زندگی والدین دارای کودکان اختلال سلوک بررسی شود.
-
تهییه کننده: سلاله قاسمی / ميگنـــا
دانشجوی رشته روان شناسي عمومي دوره کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات تهران

-
منــابع
-اصغری نکاح،م.(1392).گزارش اقدام پژوهی پیرامون کاربرد قصه به مثابه تکنیک و ابزار در مشاوره و روان درمانی کودک،فصلنامه تعلیم و تربیت استثنایی
-امیری، ع. (1391). بررسی مقایسه ای ویژگی های شناختی، اجتماعی و حرمت خود نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک و عادی ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه تربیت مدرس ، تهران.
-کبودین، ع. (1391). نقش تصمیم گیری، صفات سایکوپاتیک و حافظه هیجانی در پیش بینی واکنش پذیری نوجوانان دارای اختلال سلوک ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه محقق اردبیلی
-حمزه لوی، ز. (1390). بررسی تاثیر بازی درمانی گروهی کودک محور بر کاهش شدت نشانگان اختلال سلوک ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
-
  Arad. (2004). If your mother were on animal , what animal would she be ? creating play stories in family terapy : the Animal Attribution story-telling technique.


Alizadeh , H. &Andries , c. (2002). Interaction of parenting styles and attension deficit hyperactivity disorder in jranian parents. Journal of child and family Behavior therapy.

  Barret- P. M. Ollendick T.H Hand book of Interventions that work England with children and Adolescents prevention and Treatment wiley and sons Ltd. 2004

American Academy of child Adolescent psychiatry : practice parameter for the assessment and treatment of children and adolescents with oppostitional defiant disorder. I Am Acad child Adolesc psychiatry. 2007; 46: 126.
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
شايد شخصي آنقدر ميل به درك شدن دارد، ميل به دوست داشته شدن ندارد