پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 25 Apr 2024
تاریخ انتشار :
دوشنبه ۱۳ تير ۱۳۹۰ / ۱۹:۳۰
کد مطلب: 3881
۴
۶

تفاوت های جالب روانشناسی، بیولوژیکی و اجتماعی زنان و مردان

تفاوت های جالب روانشناسی، بیولوژیکی و اجتماعی زنان و مردان
● تفاوتهای بیولوژیکی و روان شناسی مردان و زنان!

نـه تـنـها سـاخـتـار مغز زنان و مردان با یکدیگر متفاوت می باشد، بلکه مـردان و زنان از مغزشان بطـرز مــتفاوتی استفاده می کنند. در مغز زنان اتصالات و ارتباطات بیشتری بین دو نیمکره چپ و راست وجود داشـته کـه بـه آنــها این توانایی را می دهد تا از مهارت گفتاری بهتری نسبت به مردان برخوردار باشند.

از طرف دیگر در مردان ارتبـاط کمتری بین دو نیمکره مغزشان وجود داشته و به آنها این قابلیت را میدهد تا دارای مهارت بیشتری در استدلالهای انتزاعی و هوش دیداری فضایی باشند.

بیشتر عادات مردان و زنان را می توان توسط نقش آنها در روند تکامل توضیح داد. بـا وجود آنکه شرایط زندگی تغییر کرده باز هم زنان و مردان تمایل دارند از برنامه بیولوژیکی خـود پیـروی کننـد. مـردان قـادر هستـند تــا مسیر حرکت خود را بخاطر بسپارند. زیـرا در گذشته مردان می بـایـست شـکـار خـود را ردیـابـی کـرده و آن را گـرفتــه و بـه خـانــه باز میگرداندند در حالی که زنان دارای دید محیطی بهتری می باشند که بـه آنـها کمک می کند اتفاقات پیرامون مـنـزل خـود را زیـر نـظـر گـرفـتـه و خـطـر در حـال نـزدیـک شدن به خانه را شنـاسایی کنند.

مـغز مــردان برای شکار کردن برنامه ریزی شده که حـوزه دید محدود و بـاریـک آنـها را توجـیـه مـی کند امـا مـغـز زنـان قـادر اسـت دامـنـه اطـلاعات وسیـعتری را رمزگشایی کند.

مردان و زنان دارای حس حسادت یکسان بوده اما مردان بهتر می تـوانند این حس را پنهان سازند. نمایان ساختن حس حسادت در زنان احتمالا به همان روحیه ای بر می گردد که در خود احساس ضعف نموده و انتقاد از خود داشته و به دوست داشتنی بودن خود مطمئن نیستند.

مـردان صداهای گوشخراش، دست دادن محکم و رنگ قرمز را ترجیح میدهند. مـردان در حل مسائل فنی بهتر می باشند. زنان دارای گوش تیزتری می باشند و هنـگام صحبت کردن از واژه های بیشتری استفاده می کنند و در تکمـیل و اتـمام وظـایف بطور مستقل بهتر از مردان می باشند.

هنگامی که مردان وارد اطاق می شوند بدنبال راه خروج می گردند، خـطـر احـتمالی را برآورد کرده و راههای گریز را می سنجد. در حالیکه زنان به چهره میهمانان توجه می کنند تا پـی ببرند که میـهمانـان چه کسانی بوده و چه احساسی دارند.
مردان قادر می باشند تا اطلاعات را طبقه بندی کرده و در مغزشان ذخیره کنند. زنـان تمایل دارند تا اطلاعات را بارها و بارها در مغزشان مرور کنند. هنگامی که زنان مشکلاتشان را بـا مـردان در میان می گذارند دنبال راه حل نمی گردند آنها تنها نیاز دارند تا فردی به حرفهایشان گوش دهد.  

بیشتر عادات مردان و زنان را می توان توسط نقش آنها در روند تكامل توضیح داد. بـا وجود آنكه شرایط زندگی تغییر كرده باز هم زنان و مردان تمایل دارند از برنامه بیولوژیكی خـود پیـروی كننـد.

فهرست تفاوت ها :
 1- مردان موقعيتها و اوضاع را بطور كلي درك ميكنند و تفكر كلي و جـامع دارند در حالي كه زنان موضعي مي انديشند و بروي جزئيات و نكات ظريف تمركز مي كنند.
2- مردان سازنده و خلاق مي باشند. آنـهـا ريسك پذيـر بـوده و بـدنبال تجربه هاي جديد مي باشند در حالي كه زنان با ارزشترين اطلاعات را برگزيده و آن را به نسل بـعد انتقال مي دهند.
3- مردان در تفكرات و اعمالشان استقلال دارند در حالي كه زنـان تـمـايل دارند از عقايد پيشنهادي ديگران پيروي كنند.
4- ارزيابي زنان از خودشان در سطح پايينتري از مردان مي بـاشد. زنـان تـمايل دارند از خودشان انتقاد كنند در حالي كه مردان بيشتر از عملكرد خودشان رضايت دارند.
5- مردان و زنان داراي معيارهاي متفاتي براي رضايتمندي در زندگي مي باشند. مردان براي شغل مناسب و موفقيت در كارها و زنان به خانواده و فرزندان ارزش قائل ميباشند.
6- مردان نياز مبرمي دارند تـا بـه اهـدافشـان جـامـه عـمـل بـپـوشانـند اما زنان رابطه با ديگران را در درجه نخست اهميت قرار مي دهند.
7- مردان دو برابر زنان بيمار مي شوند البته زنان نيـز بـيشتر بـه سـلامتـي خود اهميت ميدهند.
8- زنان درد و كار يكنواخت را بهتر از مردان تحمل مي كنند.
9- بر خلاف تصور عام مردان بيـشتر از زنـان حـرف زده و بيشـتر سـخنــان ديگران را قطع ميكنند.
10- مردان و زنان داراي حس حسادت يكسان بوده اما مردان بهتر ميتـوانند اين حس را پنهان سازند.

تفاوت های جامعه پذیری مردان با زنان!

ویژگی های اساسی جنسیت که از زن و مرد مورد انتظار است، در اوایل زندگی و در محیط خانواده فرا گرفته می شود و سپس در محیط های مدرسه، گروه های همسالان و از طریق رسانه ها و سایر عوامل جامعه پذیری مخصوصا تیم های ورزشی و محیط های کار تقویت می گردد.  
 از زمان تولد، والدین رفتار متفاوتی براساس جنسیت کودکان به عمل میآورند. دختران به خاطر سر به راهی و رفتار خوشایندشان ارزشمندند و از آنها خیلی خواسته نمی شود که خیلی کوشا و رقابت جو باشند و افسون گری و جذابیت آنها بیشتر مورد تایید است تا هوش و زیرکی آنها. در نتیجه این نوع آموزش، کودکان نقش های جنسیت خود را به طور سریع و موثر فرا می گیرند.

در واقع آنها مدتها قبل از آنکه از اساس بیولوژیک این نوع تفاوت ها آگاهی یابند، از وجود دو جنس و هویت های خویشتن آگاهی و اطمینان حاصل می کنند. تا سن سه سالگی، تقریبا همه کودکان از دختر یا پسر بودن خود کاملا آگاه می شوند و تا سن چهار سالگی افکار بسیار محدود و حتی مبالغهآمیزی درباره مقتضیات مردانگی و زنانگی به دست می آورند. (رابرتسون ، ۱۳۷۷: ۲۹۱ ) فرایندی که کودکان نقشهای خود را از طریق آن فرا می گیرند یک فرایند پیچیده و دارای سه عنصر اساسی است:
▪ عنصر اول: شرطی شدن از طریق پاداش و مجازات که معمولا به صورت تایید یا عدم تایید والدین است. برخی اوقات والدین به طور عمدی تجربه شرطی شدن را برای فرزندانشان، مثلا از طریق دادن اسباب بازی های مناسب و مرتبط با جنسیت آنان ، فراهم می سازند.
▪ عنصر دوم: عنصر دوم در فرآیند یادگیری، تقلید است.کودکان معمولا رفتار کودکان بزرگتر یا بزرگسالان را تقلید می کنند و مخصوصا به تقلید از کسانی تمایل دارند که آنان را خیلی شبیه خود می دانند. بدین ترتیب کودکان کسان دیگری از جنس خود را به عنوان مدل رفتار خود انتخاب می کنند. " اگرچه مادر و پدر به طور مساوی توانایی رانندگی دارند، ولی مادر هرگز تا وقتی پدر در اتومبیل باشد رانندگی نمی کند و بدین ترتیب کودکان میآموزند که چه کسی باید رانندگی کند."

▪ عنصر سوم : عنصر سوم و شاید مهمترین عنصر، خودشناسی است. کودکان از طریق کنش متقابل اجتماعی با دیگران یاد می گیرند که مردم اطراف خود را به دو گروه جنسی تقسیم بندی کنند و خود را بیشتر به یکی از آن دو گروه متعلق بدانند. ( کولبرگ، Kohlderg ، ۱۹۶۶ )

نقش های اساسی جنسیت که کودکان در خانه می آموزند،بعدها به صور گوناگون، در مدرسه تقویت می شود.کتاب های درسی، فعالیت های فوق برنامه در مدرسه و غیره دختران را به سوی کلاس های آشپزی و پسران را به سوی کلاس مکانیک هدایت می کند. علاوه بر خانه و مدرسه، زندگی اجتماعی پر است از پیام هایی درباره این که کدام جنس مسلط است و چگونه مردان و زنان باید رفتار کنند. همه اشکال رسانه های گروهی، تبلیغات در رسانه ها، آهنگ ها و غیره گرایش به تاکید روی کلیشه های کاملا سنتی جنسیت دارند.

● جنسیت و جامعه
در طول تاریخ همواره نخستین سوالی که والدین هنگام تولد یک نوزاد می پرسند یکسان است ، " آیا نوزاد پسر است یا دختر ؟ " ضرورت این سوال نشان می دهد که همه جوامع اهمیت زیادی به تفاوت بین زن و مرد می دهند.

تقسیم بندی گونه های انسانی به دو طبقه اساسی مبتنی بر جنس یعنی تمایز بیولوژیکی بین مردان و زنان است ولی جنسیت به تفاوت های اکتسابی فرهنگی بین مردان و زنان دلالت دارد. به عبارت دیگر، زن ومرد بودن چیزی است که از هنگام تولد وجود دارد،ولی زنانگی و مردانگی چیزی است که از طریق جامعه پذیری به دست میآید. بدین ترتیب جنسیت صرفا بر ویژگی های اجتماعی دلالت دارد از قبیل تفاوت در سبک مو،لباس فرهنگی، نقش های شغلی و سایر فعالیت ها و صفات اکتسابی فرهنگی.
اعضای هر جامعه،معمولا این فرض را قبول دارند که حالت خاص مردانگی و زنانگی آنان همانند تمایزات بیولوژیکی بین زن و مرد بخشی از " طبیعت انسانی " را تشکیل می دهد. هر جامعه از زنان و مردان انتظار دارد که نقش های جنسیت( roles genber ) یا الگوهای رفتار ، تعهدات و امتیازات خاصی را که مناسب برای هر جنس به نظر می رسد، ایفا کنند و از آنجا که پایگاه های اجتماعی جنس ها عموما نابرابر می باشند، لذا نقش های جنسیت، معمولا منعکس کننده (و تقویت کننده) هرگونه طبقه بندی جنسی است که اکنون وجود دارد. (رابرتسون ، ۱۳۷۷ : ۲۷۵ )

● جنسیت و فرهنگ
تمایل فرهنگی غالب در جهت یک الگوی نیرومند مبتنی بر تسلط مردان است. حتی در جوامع صنعتی نوین نیز، که ملتزم به برابری جنسیتی می باشند، تسلط جنس مرد ادامه دارد. این واقعیت که سیاست عمده " کار مردان " است، به جنبه میان فرهنگی دیگری نیز دلالت دارد، که در همه جوامع حداقل نوعی تقسیم کار یعنی تخصصی شدن فعالیت های اقتصادی خاص بر حسب افراد یا گروه ها، وجود دارد. روش های بسیاری در مورد تقسیم کار موجود است ولی یک روش همه جایی است که عبارت است از تخصیص کارها بر حسب جنس. در سرتاسر جهان، مردان عموما مسوول کارهایی می شوند که مستلزم فعالیت بدنی سخت یا دور شدن از خانه است و از سوی دیگر، زنان مسوول کارهایی هستند که مستلزم تلاش جسمی کمتر است و در ارتباط با منزل قابل انجام است مانند پرورش کودکان یا تدارک غذا.
محتوای خاص "مردانگی" و "زنانگی" قبل از هر چیز یک محصول اجتماعی است که توسط هر نسل از نو آموخته می شود. هیچ جامعه ای برای تولید نقش های خاص جنسی، هر چه که باشد، بر "طبیعت" تکیه نمی کند، و نیز حتی همه جوامع با نابرابری های بین زنان و مردان مشخص می شوند.(رابرتسون، ۱۳۷۷: ۲۸۰)  

تفاوت ویژگی های زنان و مردان
یکی از شگفتی های آفرینش، وجود تفاوت ها بین زنان و مردان است. بیولوژیست ها و پژوهش گران، پس از بررسی و تحقیق های متعدد، به این نتیجه دست یافتند که رفتارهای ذهنی و فکری زنان و مردان در پاره ای از صفت های اصلی به صورت ذاتی، با هم فرق داشته و تحت تاثیر جنسیت، به گونه ای متفاوت از یکدیگر، عمل می کنند. بخشی از تفاوت های مردان و زنان را به صورت زیر می توان عنوان نمود:
* زنان تشریفات را دوست دارند.
* مردان کمتر تشریفاتی هستند.
* زنان، رابطه گرا بوده و تمایل به تماشا و نظر دارند و استعداد بیشتری برای بینش و شهود از خود نشان می دهند.
* مردان، هدف گرا بوده و به عمل و آزمایش، بیشتر تمایل نشان داده و استعداد بیشتری برای ارائه دلیل و منطق دارند.
* زنان نفوذ همسران خود را راحت تر می پذیرند.
* مردان در مقابل نفوذ زنان از خود مقاومت نشان می دهند.
* ترس زنان بیشتر است تا خشم شان.
* مردان بیشتر از این که بترسند، خشمگین می شوند.
* زنان تحمل بیشتری در برابر رنج بدنی نشان می دهند تا رنج روحی.
* مردان در برابر رنج روحی، مقاومت بیشتری از خود نشان می دهند.
* زنان سعی دارند فرزندانشان، همواره راضی و راحت باشند.
* مردان، فرزندانشان را برای استقلال، مقابله با خطر و سختی ها آماده می سازند.
* مادر، همه فرزندان خود را به طور تقریبی یکسان دوست دارد؛ مهر و محبت او مشروط به اطاعت و بروز استعداد نیست.
* پدران، فرزندانی را که از آنان حرف شنوی داشته و در امر تحصیل، اجتماعی و حرفه اش موفق تر باشند، بیشتر دوست دارند.
* زنان در انتخاب همسر، مسایل بسیاری از جمله: وضع مالی، آینده، موقعیت اجتماعی، شغلی و ... را در نظر می گیرند.
* مردان سریع تر و راحت تر از زنان، درصدد ازدواج با همسر مورد علاقه شان برمی آیند.
* در چهره زنان، هنگام گفت و گو حالت های ترس، خشم، تعجب، آرامش، اضطراب و لذت به خوبی قابل رویت است.
* مردان در هنگام گوش دادن، خونسرد بوده و چهره شان دچار تغییرهای زیادی نمی شود.
* زنان هنگامی که اندیشه های غم انگیز و ناراحت کننده ای دارند، واکنش های هیجانی تر و احساسی تری را نسبت به مردان از خود بروز می دهند.
* مردان در برخورد با افکار غم انگیز و رویدادهای ناراحت کننده، احساس های خود را بروز نداده یا کمتر بروز می دهند.
* زنان در هنگام گفت و گو، جروبحث و بگومگوهای مختلف، مسایل منطقی را با عواطف و احساسات خود در هم می آمیزند و از رفتارهای کلامی و غیرکلامی خود، بیشتر و قوی تر استفاده می کنند.
* مردان در هنگام گفت و شنود، جروبحث و بگومگوها، بدون اینکه عواطف و احساسات خود را بروز دهند، می توانند خویشتن دار باشند، منطقی سخن بگویند و مستقل از احساسات خود عمل کنند.
* در صحنه زندگی اجتماعی، زنان بیشتر تساوی طلب هستند و همدردی، همدلی و ملاطفت بیشتری از خود نشان می دهند.
* در صحنه زندگی اجتماعی، مردان برتری طلب و مبارزه جو بوده و برای برتری خود، بیشتر تلاش می کنند. مردان بیشتر از زنان، پرخاشگر و تهاجمی هستند و رفتار خطرناک و غیراخلاقی بیشتری از خود نشان می دهند.
* احساس موفقیت در زنان، زمانی حاصل می شود که مورد تایید و تصدیق قرار گیرند.
* مردان زمانی خود را موفق و باارزش می دانند که به هدف هایشان برسند و اعتماد به نفس آنان زمانی بالاست که در انجام کارها موفق عمل کرده و خود را ثابت کرده باشند. * در جریان زندگی، زنان، بیشتر به گذشته توجه می کنند و گوشه چشمی نیز به آینده دارند.
* مردان بیشتر به آینده توجه نشان می دهند و به راحتی می توانند گذشته را فراموش کنند.
* مسایل مالی و ثروت از نظر زنان، ایستا و غیردینامیک هستند. زنان با محافظه کاری در حفظ و نگهداری آن می کوشند و به طور کلی، بیشتر به نگه داری چیزهای موجود، دلبستگی دارند و نسبت به مردان کمتر ریسک می کنند.
* مسایل و ثروت از نظر مردان، دینامیک و غیرایستا هستند. مردان همواره در جهت افزایش و کسب پیروزی بیشتر، تلاش می کنند و به طور کلی، مردان فزونی طلب بوده و در جست و جوی پیروزی بیشترند و برای تحقق آرزوها و اهداف خود بیشتر ریسک پذیر هستند.
* زنان به گفت و گو علاقه مندند و با بیان مسایل، از فشار ناراحتی خود می کاهند.
* مردان سکوت را دوست دارند و به تنهایی به حل مسایل خود می پردازند.
* زنان شنونده خوبی هستند.
* مردان شنونده خوبی نیستند.
* زنان کارهایشان را با یک روند آرام، تدریجی، حرکت های ملایم، ظریف و ... به انجام می رسانند.
* مردان، کارهایشان را با نوسانات زیاد ولی آگاهانه و با حرکت های فراوان، مطمئن و محکم انجام می دهند.
* بدون درخواست کمک، اگر به خانمی پیشنهاد کمک شود، او آن را علامت مهر و محبت دانسته و در اغلب موارد پذیرای آن می شود.
* در نظر یک مرد، پیشنهاد کمک به او، به منزله این است که قدرت انجام کاری که به عهده گرفته است، ندارد و او از این پیشنهاد، آزرده شده و آن را نوعی توهین به خود تلقی می نماید.حتی ممکن است به آن اعتراض کرده و خشم خود را نشان دهد، چرا که مرد تصور می کند که خود می تواند از عهده کارهایش برآید.
* برای بیشتر زنان، گفت و شنود و هم دلی وسیله ارتباط عاطفی و احساسی است و زن با زبانش می خواهد با همسرش ارتباط برقرار کند.
* برای بیشتر آقایان، گفت و گو وسیله ارتباط و تبادل اطلاعات به حساب می آید. مرد با بدنش می خواهد با همسرش ارتباط برقرار کند.
* مرکز گویش زنان در دو نیم کره مغز قرار دارد و آنان برای صحبت کردن، هم زمان از دو نیم کره خود استفاده می کنند.
* مرکز گویش مردان فقط در نیم کره چپ مغز قرار دارد و نسبت به مرکز گویش زنان، کوچک تر است.
* دختران زودتر از پسران حرف زدن را شروع می کنند. تا 3 سالگی، 99 درصد صحبت، جامع است.
* پسران دیرتر از دختران حرف زدن را شروع می کنند. تا 4.5 سالگی، 99 درصد صحبت آنان جامع است.
* زنان در برقراری ارتباط، گوش دادن و فراگیری زبان، قوی تر از مردان عمل می کنند.
* مردان در ارتباط برقرار کردن، گوش دادن و فراگیری زبان، ضعیف تر از زنان عمل می کنند.
* ارتباط بین دو نیم کره مغز، در زنان حدود 15 درصد بیشتر از مردان است. زنان بین دو نیم کره مغز، ارتباط بهتری برقرار می سازند و توانایی بیشتری در انجام کارهای مختلف و چند وظیفه ای در یک زمان را از خود نشان می دهند. (در مجالس زنان، هم زمان چند نفر با هم صحبت کرده و حرف های یکدیگر را هم گوش می دهند.)
* ارتباط بین دو نیم کره مغز در مردان کمتر از زنان است؛ توانایی مردان در انجام کارهای مختلف و چند وظیفه ای هم زمان، از زنان کمتر است. (در مجالس مردان به طور معمول یک نفر صحبت کرده و بقیه گوش می دهند.)
* زنان اندیشه استقرایی دارند و از جزء به کل می رسند؛ خواهان احساس و عاطفه بیشتری هستند در تصمیم گیری مرددند؛ برای تصمیم گیری به اطلاعات بیشتری نیاز دارند، ولی به آسانی اشتباه های خود را قبول می کنند.
* مردان با شیوه قیاسی، استدلال می کنند و از کل به جزء می رسند و خواهان اطلاعات بیشتری هستند، سریعتر تصمیم می گیرند و کمتر حاضر می شوند به اشتباه های خود اعتراف کنند.
* زنان بیشتر از راه گوش (شنیدن) تحت تاثیر قرار می گیرند و محبت خود را بروز داده و عشق را انتخاب می کنند.
* مردان بیشتر از راه چشم (دیدن) عاشق می شوند.
* زنان به زندگی عشق می ورزند، عشق برای خانم ها همه زندگی محسوب می شود. زنان به احساس عشق، عنایت بیشتری دارند، همراه با آزاردوستی.
* مردان به روابط جنسی توجه دارند، همراه با دیگرآزاری. عشق برای مردان بخشی از زندگی است، مردان به کارشان عشق می ورزند و آن را عاشقانه انجام می دهند.
* تولید هورمون استروژن (هورمون جنسی زنانه) باعث کمتر شدن خشونت، کاهش پرخاشگری، ابراز وجود، رقابت و ... در زنان می شود. تولید هورمون زنانه، پیوندجویی را در زنان تقویت می کند.
* تولید هورمون تستسترون (هورمون جنسی مردانه) میل جنسی، پرخاشگری، تهاجم، رقابت، اتکا به نفس، حرکت های تند و ... را در مردان سبب می شود. تولید بیشتر این هورمون، مردان را به خشونت، تجاوزهای جنسی و بدرفتاری جنسی، حس رقابت، اتکا به نفس و رسیدن به هدف، سوق می دهد. * میل جنسی در زنان کمتر از مردان است. زنان قلب مردان را می خواهند.
* میل جنسی در مردان بیشتر است. مردان جسم زنان را می خواهند.
* زنان جزئی نگر هستند، ماهرانه متوجه آهنگ های ظریف صدا، علائم ظاهری، حالت ها و تغییرهای چهره شده و از این طریق به علاقه ها، اندیشه ها و روحیه طرف مقابل به خوبی و سریع پی می برند؛ راست و دروغ حرف های طرف مقابل را به سرعت کشف می کنند.
* مردان کلی نگر هستند و به جزییات زیاد توجه نمی کنند لذا تمایل، احساسات و هیجان های طرف مقابل را از چهره اش به خوبی درک نمی کنند.
* زنان تصاویر معمولی و هیجانی را بهتر از مردان به خاطر می آورند.
* به یادآوردن تصاویر معمولی و هیجانی برای مردان، به آسانی صورت نمی گیرد.
* زنان در به خاطر آوردن چهره ها و اسامی، بهتر از جنس مذکر عمل می کنند و کمتر از مردان دچار فراموشی می شوند.
* مردان چهره و اسامی افراد را زودتر فراموش می کنند و بیشتر از زنان دچار "آلزایمر" می شوند.
* زنان در جوانی، مهربان و در پیری، تهاجمی و خشن می شوند.
* مردان در جوانی، خشن و خودخواه و در پیری، مهربان می شوند.
* بر اساس آمار موسسه "هاریس"، فقط 76 درصد از زنان، اعلام کرده اند که حاضر هستند با همسر کنونی شان ازدواج کنند.
* بر اساس آمار موسسه "هاریس"، 87 درصد مردان متاهل اعلام کرده اند که اگر قرار باشد دوباره ازدواج کنند، حاضرند با همسر کنونی شان ازدواج کنند.
* در یک ازدواج شکست خورده: زنان مسایل جدایی را به طور عمیق احساس می کنند، ولی چون رابطه گرا هستند، غم ناشی از تنها شدن و بیان مسایل شخصی و زندگی مشترک خود را به راحتی با دیگران بازگو می کنند و همچنین با گریه کردن، از فشارهای روحی و روانی خود می کاهند، در واقع، درد جدایی را کم می کنند.

* در یک ازدواج ناموفق: مردان احساس شکست از زندگی مشترک، درد جدایی و تنهایی را به طور عمیق احساس می کنند و غمگین می شوند، ولی پس از جدایی گریه نمی کنند و درد و غم ناشی از تنها شدن را در خود می ریزند؛ چون خصوصی ترین مسایل شخصی و زندگی مشترک خود را کمتر با دیگران در میان می گذارند، بنابراین ممکن است دچار ناراحتی های روحی و روانی شوند و جهت رهایی از فشارهای درونی، به مواد مخدر، الکل و دیگر تسکین دهنده ها پناه ببرند و دچار ناراحتی و انواع بیماری ها و ... هم می شوند.
 
از مقایسه خصوصیات و ویژگی های زنان و مردان، می توان نتیجه های زیر را به دست آورد:
1- زنان و مردان، مکمل یکدیگر هستند؛ ویژگی مردان، کمبودهای زنان و ویژگی های زنان، کمبودهای مردان را تکمیل می کند. به عبارت دیگر، هر کدام کمبودهای دیگری را برطرف می سازند، بنابراین اگر با یکدیگر هماهنگ شوند، در بسیاری از موارد، مسایل و مشکلات منطقی تر، عاقلانه تر و اصولی تر برطرف می گردند.

2- وقتی زن و مرد تفاوت های یکدیگر را بدانند و آنها را بپذیرند، ارتباط قوی و موثری بین آنان برقرار می شود و عشق، فرصت شکوفایی پیدا می کند. بنابراین، آگاهی از ویژگی های رفتاری زنان و مردان، در بهبود روابط همسران و ایجاد آرامش بیشتر و تنش کمتر، موثر می باشد.

3- یکی از علت های اصلی ستیزه ها و کشمکش های دائمی، عذاب آور و جان فرسا بین زن و شوهرها، این است که مردان، زنان را با "ویژگی های خود" ارزیابی می کنند و زنان، مردان را با "مقیاس خود" می سنجند. سنجش مایعات با متر و منسوجات با لیتر، همان قدر صحیح است که مردان و زنان، خصوصیات خود را با یکدیگر مقایسه کرده و به سنجش و ارزیابی هم بپردازند. چنین سنجش هایی به طور معمول، حس تحقیر یا برتری کاذب به دنبال دارد.

4- زنان در برخورد با مسایل و مشکلات، به جزئیات، توجه بیشتری داشته و احساسی تر عمل می کنند، ولی مردان در مقابله با مشکلات و مسایل، کلی نگری کرده و منطقی تر عمل می کنند.

5- در قیاس بین ویژگی های زنان و مردان، نبایستی فکر کنیم که خصوصیات مردان، از خصوصیات زنان بهتر است و یا برعکس. برای نمونه: آیا زایمان، رابطه گرایی، دوست داشتن تشریفات، محافظه کاری در حفظ ثروت ها، کارها را با یک روند  تدریجی انجام  دادن و ... صفت های خوب هستند یا بد؟ (ویژگی غالب در زنان).
آیا مشکلات را در تنهایی و سکوت حل کردن، کمتر تشریفاتی بودن، کلی نگری در امور، از راه چشم عاشق شدن، به دنبال مسایل مالی، غیرایستا نگریستن و ... خوب هستند یا بد؟ (ویژگی غالب در مردان)
-
-
اختلاف زنان و مردان در خرید کردن
دانشمندان اعلام کردند دلیل تفاوت شیوه خرید کردن مردان و زنان را کشف کردند. زنان معمولا در هنگام خرید کردن ساعت‌ها وقت صرف می‌کنند ، در حالی که مردان ظرف چند دقیقه خرید خود را انجام داده و به خانه بازمی‌گردند. بسیار اتفاق افتاده است که مردان از شیوه خرید کردن همسرشان شکایت می‌کنند و دلیل آن که آن‌ها چندین ساعت برای ساده‌ترین خریدها زمان صرف می‌کنند نمی‌فهمند. همین موضوع در بسیاری از مواقع به درگیری‌ها و بگومگوهایی نیز بین آن‌ها تبدیل می‌شود. اما دانشمندان معتقدند این تفاوت‌ها به دلیل نقش‌های مختلفی است که مردان و زنان در طول تاریخ داشته اند.
دانشمندان معتقدند دلیل آن‌که زنان امروزه چندین ساعت از وقت خود را صرف خرید کردن می‌کنند و سعی می‌کنند بهترین کالا را خریداری کنند بدان علت است که آن‌ها در طول عصرهای گذشته نیز ساعت‌های زیادی را صرف می‌کردند تا بهترین غذا را با بهترین کیفیت پیدا کنند. اما مردان قبل از رفتن به شکار در مورد حیوان مورد نظر خودشان تصمیم می‌گرفتند و به محض آن‌که به مقصود خود می‌رسیدند به خانه بازمی‌گشتند.
دقیقا به همین دلیل مردان امروزه به محض پیدا کردن کالای مورد نظرشان آن را خریداری می‌کنند و معمولا بیش‌تر از چند دقیقه برای خرید خود زمان صرف نمی‌کنند.
پروفسور دانیل کروگر از دانشگاه میشیگان در این باره گفت : این تحقیقات می‌تواند به دلیل درگیری‌های زیاد زن وشوهرها زمانی که با هم به خرید می‌روند پاسخ دهد. در دوران غار نشینی زنان مجبور بودند بهترین نوع غذا را با بالاترین کیفیت پیدا کنند زیرا در صورتی که آن‌ها در این مورد اشتباه می‌کردند ممکن بود ماده غذایی سمی را به خانه بیاورند که این موضوع می‌توانست به قیمت جان افراد خانواده تمام شود. به همین دلیل زنان در هنگام جمع‌آوری مواد غذایی مانند میوه‌ها ، مجبور بودند به دقت فاکتورهایی مانند رنگ ، شکل ، بو و دیگر موارد را در نظر بگیرند تا از امنیت و کیفیت مواد غذایی اطمینان حاصل کنند. به این دلیل در دوران مدرن نیز زنان از همان عادات قبلی خود تبعیت می‌کنند و سعی می‌کنند زمان زیادی را برای پیدا کردن بهترین کالا با بهترین شکل و طرح صرف کنند.
این در حالی است که مردان امروزی از قبل در مورد کالایی که می‌خواهند خرید کنند تصمیم می‌گیرند و برای پیدا کردن آن به خرید می‌روند.اما زنان معمولا در مورد خرید کردن کالای مورد نظر خود طرح خاصی ندارند و بسیار اتفاق افتاده است که برای کالای خاصی به خرید رفته اند ، اما با کالای دیگری به خانه بازگشتند. پس آقایان محترم که از نحوه ی خرید همسرانتان دلخور هستید ، امیدوارم با خواندن این مطلب متقاعد شده باشید که این موضوع اصلا تقصیر آن ها نیست و باید علت آن را از نیاکانشان جویا شوید!!!!!

اختلاف زن و شوهرها بر سر خرید به دوران غار نشینی باز می گردد. دانشمندان اعلام کردند دلیل تفاوت شیوه خرید کردن مردان و زنان را کشف کردند. زنان معمولا در هنگام خرید کردن ساعت‌ها وقت صرف می‌کنند ، در حالی که مردان ظرف چند دقیقه خرید خود را انجام داده و به خانه بازمی‌گردند. بسیار اتفاق افتاده است که مردان از شیوه خرید کردن همسرشان شکایت می‌کنند و دلیل آن که آن‌ها چندین ساعت برای ساده‌ترین خریدها زمان صرف می‌کنند نمی‌فهمند. همین موضوع در بسیاری از مواقع به درگیری‌ها و بگومگوهایی نیز بین آن‌ها تبدیل می‌شود. www.migna.ir اما دانشمندان معتقدند این تفاوت‌ها به دلیل نقش‌های مختلفی است که مردان و زنان در طول تاریخ داشته اند.

دانشمندان معتقدند دلیل آن‌که زنان امروزه چندین ساعت از وقت خود را صرف خرید کردن می‌کنند و سعی می‌کنند بهترین کالا را خریداری کنند بدان علت است که آن‌ها در طول عصرهای گذشته نیز ساعت‌های زیادی را صرف می‌کردند تا بهترین غذا را با بهترین کیفیت پیدا کنند. اما مردان قبل از رفتن به شکار در مورد حیوان مورد نظر خودشان تصمیم می‌گرفتند و به محض آن‌که به مقصود خود می‌رسیدند به خانه بازمی‌گشتند.میگنا دات آی آر، دقیقا به همین دلیل مردان امروزه به محض پیدا کردن کالای مورد نظرشان آن را خریداری می‌کنند و معمولا بیش‌تر از چند دقیقه برای خرید خود زمان صرف نمی‌کنند.

پروفسور دانیل کروگر از دانشگاه میشیگان در این باره گفت : این تحقیقات می‌تواند به دلیل درگیری‌های زیاد زن وشوهرها زمانی که با هم به خرید می‌روند پاسخ دهد. در دوران غار نشینی زنان مجبور بودند بهترین نوع غذا را با بالاترین کیفیت پیدا کنند زیرا در صورتی که آن‌ها در این مورد اشتباه می‌کردند ممکن بود ماده غذایی سمی را به خانه بیاورند که این موضوع می‌توانست به قیمت جان افراد خانواده تمام شود.
به همین دلیل زنان در هنگام جمع‌آوری مواد غذایی مانند میوه‌ها ، مجبور بودند به دقت فاکتورهایی مانند رنگ ، شکل ، بو و دیگر موارد را در نظر بگیرند تا از امنیت و کیفیت مواد غذایی اطمینان حاصل کنند. به این دلیل در دوران مدرن نیز زنان از همان عادات قبلی خود تبعیت می‌کنند و سعی می‌کنند زمان زیادی را برای پیدا کردن بهترین کالا با بهترین شکل و طرح صرف کنند.

 این در حالی است که مردان امروزی از قبل در مورد کالایی که می‌خواهند خرید کنند تصمیم می‌گیرند و برای پیدا کردن آن به خرید می‌روند.اما زنان معمولا در مورد خرید کردن کالای مورد نظر خود طرح خاصی ندارند و بسیار اتفاق افتاده است که برای کالای خاصی به خرید رفته اند ، اما با کالای دیگری به خانه بازگشتند.
پس آقایان محترم که از نحوه ی خرید همسرانتان دلخور هستید ، امیدوارم با خواندن این مطلب متقاعد شده باشید که این موضوع اصلا تقصیر آن ها نیست و باید علت آن را از نیاکانشان جویا شوید!!!!!  

تفاوت های شیرین در زنان و مردان!
آیا تاکنون توجه کرده اید که وقتی اغلب مردها لباس یا کت خود را می پوشند اول دست راست و سپس دست چپ خود خود را از آستین رد می کنند. اما زنان برای لباس پوشیدن ابتدا دست چپ و سپس دست راست خود را از آستین رد می کنند. این تفاوت در اغلب فرهنگ ها یکسان می باشد.
آیا تاکنون دقت کرده اید که اغلب وقتی هنگامی که ازدحام جمعیت زیاد است مردی می خواهد از یک خانم رد بشود به طرف وی می چرخد و رو به زن، از وی عبور می کند.
اما زن ها اغلب زمانی که عبور و مرور انسان ها زیاد است برای رد شدن از بین مردها پشت خود را به آنها می کنند.
آیا انجام این کارها به صورت ذاتی است یا اکتسابی؟
آیا برای مراقبت از بدن خود است؟
پاسخ شما چیست؟

تفاوت هاي احساسي بین زنان و مردان به گفته روانشناسان بزرگ دنيا!

پسرها تقريبا به نسبت وسيع و به سادگي به برخوردهاي خشم آلود خود ادامه داده و از سياست هاي پوشيده کاملا بي‌خبرند .
 
نکته هاي راجع به زندگي (گوش دادن غير تدافعي به صحبت هاي يکديگر)  ريشه اين تفاوت هاي احساسي پسرها و دختران در دوران رشد جست و جو مي‌شود .
تحقيقات بسياري در مورد اين دو دنياي جداگانه به عمل امده که محدوده آنها نه تنها از طريق بازي هاي متفاوتي که دختران و پسران دوست دارند بلکه از روش ترس بچه هاي کوچک در مورد تمسخر و تهمت قرار گرفتن مشخص شده است براساس پژوهش هاي مربوط به اختلافات احساسات را بين دو جنس جمع بندي و خلاصه ميکنند. مي‌گويند دخترها خيلي سريع تر و آسان تر از پسرها به رواني بيان مي‌رسند و همچنين مي‌توانند تجربه بيشتري در جداسازي احساسات شان داشته باشند .
همچنين در کاربرد کلمات براي جايگزيني واکنش هاي احساسي مانند جنگيدن مهارت بيشتري درپسرها وجود دارد . پسرها تقريبا به نسبت وسيع و به سادگي به برخوردهاي خشم آلود خود ادامه داده و از سياست هاي پوشيده کاملا بي خبرند . اگر توجه به بازي دختران و پسران کرده باشيد متوجه اين موضوع شده ايد که وقتي دخترها بازي مي‌کنند تاکيدشان بيشتر به حداقل خصومت و دعواست وبقيه را به کار گروهي و همکاري با يکديگر دعوت مي‌کنند و چنانچه دعوايي پيش ايد سعي در آرام کردن آنها دارند .در حالي که وقتي پسرها بازي مي‌کنند تاکيدشان بر رقابت است .

روان شناسان مي‌گويند : ازاين اختلاف عملکرد در بازي به عنوان تفاوت کليدي بين دو جنس ياد مي‌کنند ، پسرها داراي غرور و عدم وابستگي هستند در حالي که دختران از همان ابتدا به صورت تارهاي متصل کننده است بدين ترتيب خواندن احساسات از چهره يک زن بسيار اسان تر از چهره يک مرد است .
اين مطلب تا اندازه اي اختلاف کليدي ديگري را باز مي‌تاباند و نشان مي‌دهد که زنان به طور متوسط تمام طيف احساسات را با شدت بيشتري از مردان تجربه مي‌کنند. از اين نظر زن ها واقعا احساسي تر از مردان عمل مي‌کنند .

مي‌توان اين گونه نتيجه گرفت که زنان با آراستگي براي مديريت احساسات وارد حيطه ازدواج مي‌شوند و در حقيقت مهم‌ترين عامل براي زنان در رضايت از ارتباط شان يک گفت و گوي خوب است که بايد بين آنها وجود داشته باشد . بنابراين چگونگي بحث کردن زوج هاي روي اين نکات حساس است که بيشتر در سرنوشت ازدواج آنها تاثير مي‌گذارد .  رسيدن به توافق در مورد چگونگي مخالفت کردن مي‌تواند کليد پايدار ماندن ازدواج باشد و در صورتي که در اين زمينه غفلت کنند ، شکاف هاي احساسي در نهايت ممکن است رابطه را بگسلد توسعه اين شکاف ها هنگامي است که يکي يا هر دو زوج از نظر هوشمندي احساسي ، کمبودهاي داشته باشند .

خطوط غلط در ازدواج :
" مرد : لباس هايم را از خشک شويي گرفتي ؟
" زن : مگر دفعه قبل لباس هاي منو گرفتي ؟ يادته بهت گفتم لباساموي از خشک شويي بگيرو نگرفتي ؟ من کلفت کسي نيستم . "
" مرد: معلومه که کلفت کسي نيستي، اگه بودي لباس اتو کردن بلد بودي !!"

اين ها دعواهاي زن ها و شوهران است جرو بحث هاي که سر موضوعات بي اهميت رخ مي‌دهد . اين لج و لجبازي ها در بحث ها  گاهي به طلاق ختم مي‌شود . آيا ارزش دارد ؟ آيا ارزش اين را دارد که زندگي خود را تباه کنيم .؟؟
دقيق ترين تفسيري که مي‌توان در مورد اين موضوع گفت اين است که ، جاذبه ي احساسي است که زوج ها را به هم وصل مي‌کند . در مقابل ، وجود احساس تباه کننده اي است که مي‌تواند ازدواج ها را از هم بپاشد .
 
در اينجا نکته اي که مهم است تفاوت ساده بين گله کردن و انتقاد شخصي است . در گله کردن ، زنان مشخصا ان چيزي را بيان مي‌کنند که او را ناراحت کرده است و از عمل و رفتار شوهرش مي‌کند نه خود شوهر اين دو با هم تفاوت زيادي دارند انتقاد و مي‌گويد عمل شوهرش چگونه احساسي را براي او به وجود آورده است . مانند ديالوگ گفته شده در بالا که باعث شده زن احساس که شوهر به او اهميتي نمي‌دهد ، اين بيان اساس هوشمندي احساسي است اما در يک انتقاد شخصيتي تاکيد زن مخصوصا بر يک حمله مهلک و سياست مابانه به مرد بوده است .

اين نوع حمله و انتقاد باعث مي‌شود شخصي که ان را دريافت مي‌کند احساس خجالت ، مورد بي‌مهري قرار گيرد ، تحقير و بي عرضه گيري کند که نتيجه تمام آنها به احتمال زياد پاسخي دفاعي است نه برداشتن قدم هايي در جهت بهتر کردن اوضاع .

گوش دادن غير تدافعي به صحبت هاي يکديگر :
مرد : داري سر من داد مي‌زني ؟  
زن : البته که دارم داد مي‌زنم . تو يک کلمه از حرف هايي که من مي‌زنم را نمي‌شنوي ، داد مي‌زنم که بشنوي ، تو اصلا گوش نمي‌دهي!!

گوش دادن مهارتي است که زوج ها را با هم نگاه ميدارد . حتي در جريان بحث ها و بگو مگوها وقتي هر دو کنترل احساسي خود را از دست داده اند ، يکي از آنها و گاهي هر دوي مي‌توانند خود را وادار کنند که از وراي خشم گوش بدهند و سخنان ترميم کننده زوج را بشنوند و به آنها پاسخ دهند . زوج هايي که درمسير طلاق قرار گرفته اند کساني هستند که جذب خشم شده و روي نقاط مخصوصي از موضع دعوا گير مي‌کنند .  

عوامل مؤثر در تقویت تفاوت های بین زن و مرد
علاوه بر تغییراتی که از لحاظ ساختار فیزیولوژیکی و روانی بین زن و مرد وجود دارد، شیوه نگرش و نحوه تربیت نیز از همان روزهای اولیه زندگی برای نوزاد دختر و پسر متفاوت است. جنسیت فرد برحسب مذکر یا مؤنث بودن از اهمیت زیادی برخوردار است. اولین پرسش پس از متولد شدن نوزاد درباره دختر یا پسر بودن اوست. جنسیت فرزند برای بسیاری از والدین مهم است.
بررسی بسیار گسترده ای که توسط پیترسون و دیگران صورت گرفت نشان داده 90 درصد مردان و 92 درصد زنان آرزو داشتند نخستین فرزندشان پسر باشد.
اگر دختر چهار ساله ای دوست دارد با عروسک بازی کند و به او لباس بپوشاند این بدان معنا نیست که او در آینده نمی تواند یک مهندس یا یک حقوقدان بشود. در بازی کودکان آن چه اهمیت دارد اینست که اسباب بازی های متنوعی در دسترس آنها قرار گیرد.
رفتار والدین در مورد فرزندان دختر و پسر متفاوت است. حتی نحوه بغل کردن نوزاد نیز فرق می کند. پدران اکثراً نوزاد دختر را با احتیاط بیشتری بغل می نمایند و هنگام بازی با نوزاد پسر، وی را بیشتر بالا و پایین می اندازند. افزون بر آن در انتخاب رنگ و نوع لباس و تزیین اتاق خواب نوزاد تفاوت هایی قایل می شوند، معمولاً برای دختران بیشتر از رنگ صورتی و قرمز و لیمویی و برای پسران بیشتر از رنگ آبی و یا رنگ های تیره تر استفاده می کنند.
در انتخاب اسباب بازی نیز برای آنها تفاوت قایلند. برای دختر بچه عموماً عروسک و وسایل خانه بازی گرفته می شود و برای پسران خرید اسباب بازی هایی همچون ماشین و تفنگ رایج است. کمتر کسی برای هدیه تولد پسر بچه ای عروسک تهیه می کند.
«کاتز» ، در مورد نحوه برخورد والدین با کودک و اسباب بازی ، پژوهشی انجام داد. او در یک آزمایشگاه روان شناسی برخورد بزرگسالان را با یک کودک 3 ماهه که لباس زردی به تن داشت مشاهده می نمود. در این تحقیق به بعضی از آنها گفته شده بود نام کودک «مری» است. و به بعضی گفته شده بود که نام کودک «جانی» است. در اتاق نیز سه اسباب بازی وجود داشت. یک عروسک، یک توپ فوتبال و یک ماشین. بزرگسالانی که فکر می کردند کودک دختر است معمولاً عروسک را در اختیار او قرار می دادند و اشخاصی که فکر می کردند نوزاد پسر است بیشتر ماشین را در اختیارش قرار می دادند. چند سال بعد زمانی که آزمایش مجدداً تکرار شد همان نتایج به دست آمد. کاتز نتیجه گرفت بزرگسالان اغلب بدون این که درباره موارد استفاده و کاربرد اسباب بازی ها بیندیشند تصور می نمایند دختر یا پسر لازم است هر کدام با اسباب بازی مخصوص جنس خود بازی کنند.
زمانی که زن ها می خواهند در بیرون از خانه کار کنند بسیاری از مردها مانع می شوند و اگر هم با شاغل بودن زن موافقت کنند، شرایطی دارند و با هر کاری و در هر حالی موافقت نمی کنند. حتی در جوامعی که ظاهراً زن ها از نظر اقتصادی و اجتماعی برابری کامل با مردها دارند باز هم تصمیمات عمده سیاسی، علمی، اجتماعی و هنری توسط مردها گرفته می شود. بدیهی است که همه این عوامل موجب هرچه بارزتر شدن تفاوت های بین دو جنس می شوند.
«کاتز» هم چنین معتقد است اسباب بازی های دخترانه مانند عروسک به دختران اجازه نمی دهند که مهارت های مکانیکی را به خوبی پسران که معمولاً با کامیون ها و بلوک ها بازی می کنند تمرین کنند و دخترها به خوبی پسرها در مدارس به خاطر تجسم فضایی و مهارت های ریاضی پاداش نمی گیرند.
«ایورباخ»، روان شناس کودک از موزه اسباب بازی بین المللی سان فرانسیسکو ، معتقد است اگر دختر چهار ساله ای دوست دارد با عروسک بازی کند و به او لباس بپوشاند این بدان معنا نیست که او در آینده نمی تواند یک مهندس یا یک حقوقدان بشود. در بازی کودکان آن چه اهمیت دارد اینست که اسباب بازی های متنوعی در دسترس آنها قرار گیرد.

همان طور که در مباحث قبل ذکر شد، تفاوت های جنسی زن و مرد در سایه تفاوت های رفتاری اطرافیان تکمیل می گردد. مثلاً دیدیم که مرد قوی تر، اما در مقابل آسیب پذیرتر از زن است؛ استقلال و اتکاء به نفس بیشتری دارد، حادثه جوتر، پرخاشگرتر، جاه طلب تر و کنجکاوتر از زن است. استعداد مکانیکی و تجسم فضایی او بهتر است و اهل سیاست است. زن نیز استعدادهایی دارد که ارتباط او را با دیگران تسهیل می کند، از نظر بدنی و روانی زودتر از مرد بالغ می شود و مهارت های کلامی و مخصوصاً سیالی کلامی در او بیشتر و بهتر است . به مراقبت و توجه از دیگران تمایل نشان می دهد، زود جوش تر و سازگارتر از مرد است، و دنیا را با دید اخلاقی و زیباشناسی می بیند.
زیربنای زیستی فوق از همان لحظه تولد تحت تأثیر بسیاری از عوامل اجتماعی و فرهنگی قرار می گیرد. مثلاً از همان اوان کودکی دخترها را به تقلید از الگوهای مادران ، و پسرها را به تقلید از الگوهای پدران وادار و تشوی می -کنند . اگر دختر بچه ای رفتار مادرش را تقلید کند تشویق می شود و اثر این تشویق تقویت می شود و به تکرار آن رفتار می پردازد، اما اگر رفتار مردانه را تقلید کند نه تنها تشویق نمی شود بلکه از انجام آن منع می گردد.
تفاوت های دو جنس تا حدودی نیز توسط اجتماع تعیین می شود. از همان کودکی به بیشتر دخترها تلقین می شود که باید در روابط اجتماعی خود آرام تر و منفعل تر باشند. دخترها و زن ها اجازه دارند به راحتی گریه کنند و در رفتار خود لطافت و محبت نشان دهند؛ اما مردها باید دلیر، مصمم و قادر به کشیدن درد و رنج در خلوت .
دنیای امروز در دست مردهاست، حتی زمانی که زن ها می خواهند در بیرون از خانه کار کنند بسیاری از مردها مانع می شوند و اگر هم با شاغل بودن زن موافقت کنند، شرایطی دارند و با هر کاری و در هر حالی موافقت نمی کنند. حتی در جوامعی که ظاهراً زن ها از نظر اقتصادی و اجتماعی برابری کامل با مردها دارند باز هم تصمیمات عمده سیاسی، علمی، اجتماعی و هنری توسط مردها گرفته می شود. بدیهی است که همه این عوامل موجب هرچه بارزتر شدن تفاوت های بین دو جنس می شوند.
یکی دیگر از عوامل مؤثر در تفاوت های بین زن و مرد ، تلویزیون می باشد.
پژوهش ها نشان می دهد که کودکان کمتر از 5 سال به طور متوسط ، 25 ساعت در هفته را به تماشای تلویزیون می گذرانند. به این ترتیب تا زمانی که دوره دبیرستان را به پایان برسانند، حدود 15 هزار ساعت از وقت خود را به تماشای برنامه های تلویزیون صرف کرده اند. براساس تحلیل های سربین برنامه های تلویزیون به سه طریق، الگوهای قالبی زن و مرد را به کودکان و نوجوانان آموزش می دهد.

1- مردها بیش از زنان، در برنامه نشان داده می شوند.
این رقم را تحلیل گران حدود سه مرد در برابر یک زن گزارش کرده اند.
2- مردان و زنان در فعالیت های مختلفی اشتغال دارند، بدین معنا که مردان بیشتر به کارهای علمی، صنعتی و فعالیت های جسورانه و زنان به کار در خانه ( نظافت، اطو کشیدن، آشپزی) مشغولند.
هر چند اداره کردن محیط خانه خود کار با ارزشی است ولی همه توان زن نمی تواند به آن محدود باشد. افزون بر این، زنان بیش از مردان ناراحتی ها و احساس های منفی را بروز می دهند، مردان مسایل را بهتر حل می کنند و زنان در حل مسایل به یاری دیگران نیاز دارند.

3- در برنامه ها به رفتار مردانه بیش از رفتار زنانه، ارزش و پاداش تعلق می گیرد.
فراوانی پاداش مردان، نسبت به زنان دو بر یک و فراوانی تنبیه مردان نسبت به زنان نیز سه بر یک است. در نتیجه اعتنا به مردان در برنامه ها، بیشتر بوده و زنان بیشتر مورد بی توجهی اند. اگر کودکان نقش های قالبی جنسیتی را از تلویزیون می آموزند، پس آنان که ساعات بیشتری به تماشای تلویزیون می پردازند بیش از بقیه ، نقش های قالبی را که تلویزیون ارایه کرده است، می پذیرند و اعمال می کنند. (البته لازم به ذکر است در کشور ما ممکن است تلویزیون دقیقاً نقش های فوق را در رابطه با نقش زن و مرد القاء نکند و تأثیر آن به گونه ای دیگر باشد.) کتاب ها و منابع درسی پژوهش های اخیر نشان می دهد که در بسیاری از کتاب ها و منابع درسی، در مقاطع مختلف تحصیلی، دختران و زنان حضور کم رنگی دارند و با آن که زنان نزدیک به 50 درصد جمعیت را تشکیل می دهند کمتر از 30 درصد مطالب و تصاویر به آنان مربوط می شود، که این خود نیز می تواند عامل مؤثر در تصویر تفاوت جنسیت زن و مرد باشد. در اینجا باز هم تکرار می کنیم که اثر اجتماع در ایجاد تفاوت های فردی به هیچ وجه قابل انکار نیست.

کلیه تفاوت های فردی و کلیه تفاوت های زنان و مردان در اثر کنش متقابل محیط و توارث به وجود می آید.

آخرین کلام این است که وجود تفاوت بین زن و مرد به معنای برتری یکی بر دیگری نیست. «اِن اَکرَمَکُم عِندَالله اَتقکُم – همانا بزرگوارترین شما نزد خداوند، پرهیزکارترین شماست». (حجرات / 13)

 www.migna.ir
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

بی اسم
واقعا مطالب خوب و اموزنده ای بود.ممنون.
خوشم نیومد
علی
Iran, Islamic Republic of
عالی بود
رزا
Iran, Islamic Republic of
عالی بود به کنفرانسم کمک کرد
Rojan
Iran, Islamic Republic of
عالی بود به تحقیقم خیلی کمک کرد.
یلدا
Iran, Islamic Republic of
من به منابع این متن احتیاج دارم .اگر ممکن است در اختیار من قرار دهید .
چطور از مردها تعریف کنیم؟
ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
موفقیت هایی که نصیب افراد صبور می شود،همان فرصت هایی است که توسط افراد عجوا رها می شود