این جامعهشناس ادامه داد: به سود بچهها نیست که در خانوادههایی با رفتار خصمانه بزرگ شوند. البته متاسفانه قریب به اتفاق طلاقها در کشور ما خصومتآمیز است و این خصومت، بعد از جدایی هم ادامه مییابد. به همینخاطر، فرزندان طلاق نیز به اندازه فرزندانی که پدر و مادرشان پیوسته باهم رفتار خصمانه دارند، حال و روز بدی دارند.
وی افزود: زندگی زناشویی از اصل یک نزاع دوستانه است و اختلاف خلقت بین زن و مرد کاملا طبیعی است؛ در واقع همین اختلاف خلقت بین زن و مرد ایجاب میکند که با یکدیگر پرخاش و نزاع کنند و کمتر خانوادهای یافت میشود که در طول زندگی زناشویی خود دچار بحرانهای زودگذر نشود. علاوه بر این، اگر پرخاش و نزاع اصلا صورت نگیرد، ناراحتیهای دو طرف انباشته و متراکم میشود و ممکن است مثل کوه آتشفشان منفجر شود.
میرصادقی تصریح کرد: البته سازش و صمیمت، ملزوم آن است که بین زن و مرد ازدواج متناسبی صورت گرفته باشد؛ چراکه در غیر این صورت هیچ راهکاری نمیتواند نقش درمانکننده را ایفا کند و جریان زناشویی مصداق این جمله میشود که «خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج»، این در حالی است که علل خصومتورزی متفاوت است و یکی از آنها مربوط به ناتوانی زوجین در برقراری رابطه صحیح است. به همینخاطر، تاکید میشود که زوجین چه در صورت تصمیم برای ادامه رابطه و چه در صورت تصمیم بر جدایی، حتما از مشاوران مجرب و کارشناسان خانواده کمک بگیرند؛ چراکه والدین بعد از خود، بیشترین مسولیت را در قبال سلامت فرزندانشان بر عهده دارند و بهتر است حد متعادل را در نظر بگیرند، یعنی در مواجهه با مشکلات هم خود و هم کودکانشان را مدنظر قرار دهند.
این جامعهشناس خاطرنشان کرد: وقتی حاضر میشویم که یک فرد سمی را در زندگی خود حفظ کنیم و اصلا هم دنبال راه درمانش نباشیم، بخاطر خوب و بخشنده بودنمان نیست. این درست مثل آن است که بخواهیم ماری سمی را در خانه نگهداریم و هر روز نیش آن تحمل کنیم، فقط به این خاطر که امیدواریم روزی خوی وحشی خود را کنار بگذارد و با ما مهربان باشد.