نظرات اساتید روان شناسی درباره حذف کارورزی
بازهم صورت مساله پاک شد!
دکتر شهرام وزیری
میگنا-دکتر شهرام وزیری: سازمان نظام در یک اقدام قابل توجه، لزوم کارورزی را از مدارک متقاضیان کارورزی حذف کرد. هرچند این مصوبه موضوعی کاملا قابل پیش بینی بود، با این حال نه کسی پرسید دیروز چرا تایید کردید؟ و نه کسی سوال کرد که امروز چرا رد می کنید؟ و در پی آمد این تصمیم چه پدیده ای رخ خواهد داد؟.
ما سالهاست که به مدیریتی بومی عادت کردیم که کار آن پاک کردن صورت مساله به جای حل کردن آن است. کارورزی برای آموختن مهارت در کنار دانش دانشگاهی پدید آمد و از قضا یکی از بهانه های مهم افرادی بود که مانند ما به لزوم ایجاد مرزهای حرفه ای معتقد نبودند و هر گاه می پرسیدیم که زیر تابلوی سازمان نظام ، یک روان شناس کودکان استثنایی یا تربیتی یا شخصیت و یا ... چگونه زناشویی درمانی می کند، افسردگی، اختلال وسواس و .... را درمان می کند می گفتند دانشگاه که مهم نیست، اینها 500 ساعت کار ورزی شان را با گرایش بالینی گذرانده اند و مهارت لازم را کسب کرده اند!
وقتی کارورزی به عنوان یک درمان به تدریج و دقیقا به علت ورود و بی دقتی همین بزرگان به یک بیماری تبدیل شد، به جای باطل کردن پروانه مراکز دوستان که کارورزی را در اقدامی غیر اخلاقی می فروختند، در موضوعات علت نامرتبط با تخصص شان وارد می شدند یا استانداردهای کارورزی را نداشتند، صورت مساله را پاک کردیم!.
آیا این کار را کردیم تا پیشرفت کنیم؟ اگر قصد احترام به مرزهای حرفه ای بود، باید بلافاصله اعلام می شد که فعالیت و ورود سایر رشته ها در حوزه های دیگر حرفه های روان شناسی، تخلف محسوب خواهد شد. اما دیدید و خواهید دید که چنین نخواهد شد.
دانشجویان روز به روز آگاه تر می شوند، اینترنت مرزهای جغرافیایی را ادغام و روشهایی چون ایمیل پرس و جوهای آنها را به یک فرایند بسیار سریع تیدیل کرده، امروز براحتی می توان مدارک و تخصص های افراد را استخراج کرد. از فرایندها مطلع شد. نود درصد نسل قدیم با ادامه فرایند قبلی باید به تدریج کارورزی های خود را جمع می کردند چون دیر یا زود دانشجویان می فهمیدند که چنین تخصصی برای ارایه مثلا کارورزی در زمینه درمان ندارند! یا روش آنها ماهیتا با متخصصین بالینی متفاوت است!
پس در اقدامی قابل پیش بینی ابتدا دانشجویان را همانگونه که دیدیم با تمرکز بر این اصل که چرا پول می دهیم بلند کردند تا به جای برطرف کردن آسیب موجود در کارورزی، کل آن را به زمین بزنند.
از همین امروز شاهد خواهید بود که چگونه نام کارورزی به "آموزش رواندرمانگر" "دوره جامع رواندرمانی" و اسامی مشابه تغییر خواهد کرد و بر اساس قانون تجارت، دیگر کسی نخواهد پرسید آیا شما که این دوره ها را به عنوان یک کالا ارایه می کنید، دوره این کار را دیده اید؟
به هر حال عزیزان سایر رشته ها حتی بالینی ها باید از نعمت تلمذ در پیشگاه بزرگان دلسوز، پیگیر، عالم صورت مساله پاک کن، برای درمان مشکلات زناشویی ، افسردگی، اختلال وسواس و .... محروم نشوند!.
به این خادمان بزرگ آفرین می گوییم و منتظریم ما را ارشاد کنند و بگویند که با داشتن مدرک نامرتبط چگونه باید در وضعیت روانی مردم مداخله کنیم؟
*نظر شما چیست؟
ما سالهاست که به مدیریتی بومی عادت کردیم که کار آن پاک کردن صورت مساله به جای حل کردن آن است. کارورزی برای آموختن مهارت در کنار دانش دانشگاهی پدید آمد و از قضا یکی از بهانه های مهم افرادی بود که مانند ما به لزوم ایجاد مرزهای حرفه ای معتقد نبودند و هر گاه می پرسیدیم که زیر تابلوی سازمان نظام ، یک روان شناس کودکان استثنایی یا تربیتی یا شخصیت و یا ... چگونه زناشویی درمانی می کند، افسردگی، اختلال وسواس و .... را درمان می کند می گفتند دانشگاه که مهم نیست، اینها 500 ساعت کار ورزی شان را با گرایش بالینی گذرانده اند و مهارت لازم را کسب کرده اند!
وقتی کارورزی به عنوان یک درمان به تدریج و دقیقا به علت ورود و بی دقتی همین بزرگان به یک بیماری تبدیل شد، به جای باطل کردن پروانه مراکز دوستان که کارورزی را در اقدامی غیر اخلاقی می فروختند، در موضوعات علت نامرتبط با تخصص شان وارد می شدند یا استانداردهای کارورزی را نداشتند، صورت مساله را پاک کردیم!.
آیا این کار را کردیم تا پیشرفت کنیم؟ اگر قصد احترام به مرزهای حرفه ای بود، باید بلافاصله اعلام می شد که فعالیت و ورود سایر رشته ها در حوزه های دیگر حرفه های روان شناسی، تخلف محسوب خواهد شد. اما دیدید و خواهید دید که چنین نخواهد شد.
دانشجویان روز به روز آگاه تر می شوند، اینترنت مرزهای جغرافیایی را ادغام و روشهایی چون ایمیل پرس و جوهای آنها را به یک فرایند بسیار سریع تیدیل کرده، امروز براحتی می توان مدارک و تخصص های افراد را استخراج کرد. از فرایندها مطلع شد. نود درصد نسل قدیم با ادامه فرایند قبلی باید به تدریج کارورزی های خود را جمع می کردند چون دیر یا زود دانشجویان می فهمیدند که چنین تخصصی برای ارایه مثلا کارورزی در زمینه درمان ندارند! یا روش آنها ماهیتا با متخصصین بالینی متفاوت است!
پس در اقدامی قابل پیش بینی ابتدا دانشجویان را همانگونه که دیدیم با تمرکز بر این اصل که چرا پول می دهیم بلند کردند تا به جای برطرف کردن آسیب موجود در کارورزی، کل آن را به زمین بزنند.
از همین امروز شاهد خواهید بود که چگونه نام کارورزی به "آموزش رواندرمانگر" "دوره جامع رواندرمانی" و اسامی مشابه تغییر خواهد کرد و بر اساس قانون تجارت، دیگر کسی نخواهد پرسید آیا شما که این دوره ها را به عنوان یک کالا ارایه می کنید، دوره این کار را دیده اید؟
به هر حال عزیزان سایر رشته ها حتی بالینی ها باید از نعمت تلمذ در پیشگاه بزرگان دلسوز، پیگیر، عالم صورت مساله پاک کن، برای درمان مشکلات زناشویی ، افسردگی، اختلال وسواس و .... محروم نشوند!.
به این خادمان بزرگ آفرین می گوییم و منتظریم ما را ارشاد کنند و بگویند که با داشتن مدرک نامرتبط چگونه باید در وضعیت روانی مردم مداخله کنیم؟
*نظر شما چیست؟
شاید سازمان نظام روان شناسی هرگونه تجربه کاری روان شناسی حتی بیش از سی سال را در مراکز آموزشی هم قبول نداشته باشد،و به تبع آن کارورزی را هم حذف کرده است. بنده که در سن 67 سالگی وبا بیش از چندین دهه،کا روان شناسی رفتم تا بگویم من هم می توانم تجربیاتی که از کاربا بیماران روانی، از کار با خانواده ها در مطب های روان پزشکی، از کار با زندانیان در زندان،دارم ، تحت پوشش سازمان نظام روان شناسی، در اختیار مردمی که نیازمند خدمات روان شناسی قرار دهم که متاسفانه نپذیرفتند! شاید با نا دیده گرفتن این همه سال تجربه کاری! ، کاروزی! را هم قبول نداشته باشند و به حفظ نظریه هاو تئوری های روان شناسی در یک مقطع زمانی که باید ارائه شود بیشتر معتقد و پای بند باشند.
با احترام سید محمد حبیبی
روان شناس بالینی باز نشسته مرکزآموزش رون پزشکی ابن سینای مشهد.