میگنا: پیامدهای جداسازی دانشآموزان از یکدیگر و تنوع مدارس را گامی در کاهش کیفیت مدارس دولتی، گرایش بعضاً اجباری خانوادهها به سوی مدارس غیر دولتی آن هم به دلیل امکانات نامطلوب مدارس دولتی و به دنبال آن بیانگیزگی دانشآموزان و معلمان میدانند و میدان نابرابری در رقابت علمی جهت شکوفایی نبوغ و استعدادهای نهفته دانشآموزان عنوان میکنند.
عدهای معتقدند که با تنوع مراکز آموزشی فقط عده خاص و مشخصی از گروههای اجتماعی جامعه از امکانات بهتر آموزشی بهرهمند میشوند و همان دانشآموزان نیز در آینده، شاکله وجودی ورودیهای رشتههای خاص مراکز آموزش عالی را تشکیل میدهند و مابقی دانشآموزان به دلیل سطح علمی پایینتر و عدم توانایی رقابت با دیگران، آن هم به دلیل تسهیلات آموزشی کمتر، دچار یأس و ناامیدی شده و انگیزه کافی را برای ادامه تحصیل از دست میدهند و این خود از عوامل ایجاد فاصله طبقاتی به ویژه در مسائل فرهنگی و آموزشی میشود.....
چندسال پیش در امریکا طرحی پیشنهاد شد که مدارس غیر انتفاعی تاسیس شود.. این طرح هنوز در مراحل اولیه خود بود که با موج عظیم مخالفت جامعه متخصصین مواجه شد..
کشمکش و بحث وجدل بالا گرفت و اجرای طرح برای همیشه لغو شد.
و اما دلایل متخصصین و جامعه علمی چه بود؟ آنها ادعا داشتند که زیربنای ترقی و پیشرفت هر کشور آموزش و پررش آن است و اگر این امر آلوده به مسائل مادی و منفعتی سودجویان همیشه در کمین شود؛ عقب گردی جامعه شروع خواهد شد و دیگر آموزش در حاشیه قرار خواهد گرفت.
شاید ظواهر قضیه برای جلب رضایت اولیا حفظ شود ولی همواره سایه منافع مادی آموزش را تحت تاثیر قرار خواهد داد..
پروسه آموزش فقط در سایه رقابت و سخت گیری هدفمند قابل اجراست .
آنها معتقد بودند اگر ثروتمندان و فقرا توسط این مدارس جدا شوند اعتماد به نفس افراد ضعیف جامعه از بین خواهد رفت و طیف وسیعی از استعدادها هـرز خواهد رفت و امریکا باید قیدابرقدرتی دنیا را برای همیشه بزند.
در هیچ جامعه پیشرفته امروزی، مدرسه غیرانتفاعی،تیزهوشان و نمونه وجود ندارد.
تمام این مدارس و این نوع غربالگریها جامعه را صدها سال به عقب برخواهد گرداند. رقابت بی معنی می شود.
القای حس تیزهوش بودن، ثروتمند بودن،نمونه بودن و نهایتا القای حس فقیر بودن و در عین حال خنگ و بی ادب بودن برای دانش آموزان مدارس دولتی سمی مهلک برای جامعه ایران است.
***
این متنی بود که در شبکه های اجتماعی بازخورد قابل توجهی داشت و البته برام عجیب بود که مگه میشه در آمریکا و جهان غرب مدارس غیرانتفاعی نداشته باشند، بنابراین شروع کردم به جستجوی اینترنتی و متوجه شدم البته که در آمریکا و بسیاری از کشورهای توسعه یافته مدارس غیرانتفاعی تحت عنوان مدارس خصوصی داریم و بعضا نیز امکانات بهتری در این مدارس یافت میشود ولی نکته مهمی که متوجه شدم تفکیک مدارس در آمریکا و کشورهای غربی به مدارس غیر دولتی، مدارس خصوصی،مدارس ایالتی، مدارس مستقل، مدارس آزاد ،مدارس کاتولیک و … به معنی تفکیک غنی و فقیر نیست و بعضا هزینه و بودجه بسیاری از این مدارس از طریق سازمان ها و نهاد های عمومی تامین میشود و تفاوت امکانات و نحوه آموزشی به زشتی تفکیک دارا و ندار در ایران نیست و اصولا در آنجا اعتقادی به تربیت دانش آموز تیزهوش و المپیادی و نخبه از دانش آموزان معمولی ندارند اگر استعداد و پتانسیل فوق العاده ای در کسی نهفته باشد بطور اتوماتیک نمایان شده مسیر برای بروز و بکارگیری آن فراهم است درست برعکس سیستم غلط آموزشی امروزی ایران که در مدارس غیرانتفاعی با رونمایی از انواع و اقسام امکانات رفاهی و آموزشی بستر سودآوری بیشتر را فراهم میکنند و در مدارس دولتی با حضور حداکثری دانش آموزان در کلاس های سی چهل پنجاه نفره با اخذ پول های اضافه و برگزاری کلاس های فوق العاده کمبودها و نیازها و طمع مالی خودشان رو پر میکنند و همه را به سمت کلاس های کنکور ، تیزهوشان ، المپیاد و … با اخذ پول های گزاف سوق میدهند در حالیکه نتیجه و برایندی از کل سیستم آموزشی و دانشگاهی عاید دنیای کار نمیشود و اگر نخبه و تیزهوش واقعی نیز احیانا وجود داشته باشد یا هنرش از بین میرود یا در نهایت از ممکلت میرود…..
بیچاره کودکان و نوجوان نسل امروز که بجای کودکی تبدیل به مهره های والدینی شده اند که اسیر این سیستم غلط آموزشی شده اند و ناکامی ها و عقده های درونی و آرزوهای دست نیافتی شان را در فرزند خویش دنبال میکنند.
برخی کارشناسان امور تربیتی برای جلوگیری از سرخوردگی نوجوانان و خانواده های آنان پیشنهادی که داده اند ایسنت که برای فراهم نمودن عدالت و فرصت برابر آموزشی و جلوگیری از آسیب های روان یو اجتماعی جامعه مانند بسیاری از کشورهای دیگر، آموزش یکسان تا پایان دوره متوسطه برای همه بچه های ایرانی رایگان اجرا گردد و اینگونه تقسیم بندی های تبعیض آموز آموزشی که به صرف دوپینگ آموزشی خانواده ها با کمک موسسات آزاد سودجو برای مهارت تست زنی و پر کردن ذهن بچه ها از محفوظات فرار صورت می پذیرد به بعد از پایان دوران دانش آموزی و شکل گیری هویت و شخصیت نوجوانان در سطح آموزش عالی و دانشگاهها موکول گردد.