کنترل غذا خوردن با برنامه روانشناختی
با روشن شدن شبکه حالت پیش فرض اتفاقات زیر در مغزمان می افتد:
توجه به نشانه ها: وقتی که با یک غذای خوشمزه و یا هرگونه نشانه ای از غذای موردعلاقه تان روبه رو می شوید، مغز شما تمام منابع توجهی اش را به سوی آن غذا معطوف می کند.
پژوهش ها نشان داده اند که مغز افراد دارای اضافه وزن، وقتی که با نشانههای مرتبط با غذا خوردن روبه رو می شوند، بیش تر از افراد دارای وزن نرمال برای توجه کردن و اقدام کردن تحریک می شود.
به همین دلیل است که اگر از فضایی رد شوید که بوی کباب در فضا پیچیده است، مغز شما تمامی قوا را برای پیدا کردن منبع این بوی خوشمزه بسیج می کند.
بررسی اهمیت موضوع: بعد از این که شما متوجه وجود غذای موردعلاقه تان شدید، مغزتان شروع به بررسی اهمیت این موضوع می کند.
قبل از هرچیز افکار سریع و نیمه هشیاری مانند این که وای که چه بوی خوبی داره یا من باید حتماً یه لقمه ازش بخورم و … از مغزتان می گذرد.
سپس با خودتان شروع به بررسی این موضوع می کنید که آیا این غذا را بخورید یا نه.
این مرحله کمی کندتر اتفاق می افتد و احتمالاً بعداً هم یادتان میآید که با خودتان گفتید ولی واقعاً چرب و ناسالمه ها! برای بررسی این که این غذا را بخورید یا نه، مغزتان با دو منبع اطلاعاتی مهم دیگر هم مشورت می کند: خاطرات مربوط به آن غذا: مغز ما با سرعتی باورنکردنی، خاطرات مربوط به غذایی که توجه ما را جلب کرده است بررسی می کند و هر چه خاطرات خوشمزه بیشتری به نفع خوردن آن غذا پیدا کند، احتمال بیشتری دارد که شما با ولع بیشتری به سراغ آن غذا بروید.
نشانه های بدنی درونی: حتماً شما هم این تحربه را داشته اید که بعد از دیدن یک غذای جذاب، حتی اگر سیر باشید، بزاق دهان تان بیشتر ترشح می شود و شکمتان به قاروقور می افتد.
وقتی که شبکه حالت پیش فرض در مغز ما فعال می شود، ما توجه بیشتری نسبت به نشانه های درونی پیدا می کنیم و همین باعث می شود که احساس کنیم گرسنه ایم و گرایش بیش تری برای خوردن غذا پیدا کنیم.
میل و ولع برای غذا خوردن: در این جاست که شما میل شدید به غذا خوردن را احساس می کنید و بسته به این که چه بهانه هایی برای خوردن یا نخوردن غذا داشته باشید، در نهایت تصمیم می گیرید که آیا غذایی را میل کنید یا خیر.
یک باور نادرست عمومی وجود دارد که می گوید اگر کسی بخواهد وزن کم کند، باید خیلی ساده، جلوی غذا خوردنش را بگیرد . البته این جمله به خودی خود جمله درستی است، اما همان طور که برای تان توضیح دادم، آن چه باعث می شود ما غذایی را بخوریم یا نخوریم، یک فرآیند پیچیده است که در مغز اتفاق می افتد و در بیش تر مواقع ممکن است حتی از آن اطلاعی هم نداشته باشیم.
باید حتماً به این نکته اشاره کنیم که پیچیده بودن این فرآیند به این معنا نیست که ما نمی توانیم آن را کنترل کنیم، بلکه به این معناست که برای مدیریت رفتار خوردن، به جز رژیم و منع های بیرونی، نیاز به یک برنامه ی کامل روان شناختی داریم.
*سپیده دانایی