کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

سندروم تدریس تخصصی روانشناسی

3 بهمن 1396 ساعت 11:55

برای آن که بتوانیم یک کارگاه آموزشی را با موفقیت طراحی و برگزار کنیم، افزون بر آگاهی از ویژگی های کارگاه؛ باید از اهداف آن هم مطلع باشیم. مهمترین هدفی که از برگزاری یک کارگاه آموزشی پیگیری می‌شود، ارتقای دانش و ایجاد مهارت در زمینه ای خاص در مدت زمان کوتاهی در میان شرکت کنندگان است. دومین هدف، آموزش مباحث علمی متنوع و مورد نیاز شرکت کنندگان به صورت فشرده است، هدفی که تحقق آن نیاز به دقت در تنظیم محتوای آموزشی دارد. سومین هدف، ارتقای آگاهی و توانایی شرکت کنندگان در راستای شناخت بیشتر از موضوع آموزش و توسعه رفتار آگاهانه تر آنان است. چهارمین هدف، توانمندسازی شرکت کنندگان در عرصه ی پیشگیری یا حل معضلات و مشکلاتی است که معمولاً در حوزه موضوع آموزش مطرح می‌شوند و بر طرف ساختن آن ها نیازمند آگاهی و تجربه کافی است. براستي چند درصد كارگاه هاي تخصصي كه در فضاي واقعي و مجازي تبليغ مي شود داراي اين ويژگي ها است؟!


به گزارش ميگنا پويان مفدم - روانشناس در يادداشتي نوشت: این روزها گويا شرایط و اوضاع مالی در حوزه روان شناسی خوب نیست و تعدادي از روانشناسان، شیوه های دیگری را برای امرار معاش و درآمدزایی در پیش گرفته اند، وقتی یک دانش آموخته دوره ارشد و يا دكتري رشته هاي روانشناسي و مشاوره به علت نقص در سيستم آموزشي دانشگاهها كسب مهارت علمي و عملي را در حضور در كارگاههاي گوناگون مي بيند و در همان ابتدا برای كسب مهارت و توانمند شدن در روان درمانی باید در تعداد زیادی کارگاه های آموزشي تخصصی آزاد با هزینه های گزاف ( به طور متوسط هر کارگاه دو میلیون تومان ) شرکت نمايد و بعد  آن بصورت كارورز چندین سال تجربه کسب کند، و سپس برود ساعتی 90 هزارتومان برای یک جلسه مشاوره از مردم حق الزحمه بگیرد، ( که 30 تا 40 درصد از تمام دریافتی اش را هم باید به مرکز مشاوره ای که در آن کار می کند بپردازد) طبيعي است كه به فکر درآمدزایی از راه های دیگری می افتد.

در اين آشفته بازار عده اي  از اساتيد روانشناسي، راه دیگری را در پیش گرفته اند، آنها برای روان شناسان تازه وارد که احساس می کنند (و البته هم درست احساس می کنند) در دانشگاه چیز زیادی بجز محفوظات یاد نگرفته اند با استفاده از تبليغات مجازي کلاسهای تخصصی روان درمانی برگزار می کنند(تدريس خصوصي).  در یک کلاس 20 نفره، برای 50 ساعت تدريس دوره مبلغی معادل یک میلیون تومان از هر نفر، به نظر سود دِه تر از روان درمانی می آید، البته قطعا روانشناسان تازه كار به کارگاه های تخصصی توسط استادان ارزنده احتیاج زیادی دارند، اما آسیب، آنجاست که بسیاری از این کلاسهای تخصصی توسط استادان ارزنده برگزار نمی شود، بلکه توسط یکی از دانشجویان دکترای روانشناسی که چندبار یک کتاب ترجمه شده را خوانده برگزار می شود، و شما در آن کارگاه چیزی بیشتر از واژگان دسترنج مترجم، دستگیرتان نمی شود و در مجموع بيشتر اهداف اين دوره ها انجام خدمت براي آموزش مهارت و دانش افزايي نيستند بلكه جنبه اقتصادي و درآمدزايي آن پررنگ تر است.


آنچه اکنون در برنامه هاي صداو سيما هم شاهدش هستیم، اينست كه یک فرد به اصلاح روانشناس یا کارشناس، مي آيد و کتابهای دانشگاهیش را عینا کنفرانس می دهد و می رود، و اولین و بیشترین نتیجه اش این است که از فردا مردم یاد می گیرند به همديگر برچسب والد، بالغ، کودک، یا طرحواره فلان یا اختلال فلان بزنند.

آسیب دیگرش این است که اندک اندک تعداد روان درمانگران کارآزموده کم می شود، و وقتی فراوانی مشاوران کارآمد اندك باشد، لذا رضايت و نتیجه ای که مردم از مشاوره دريافت مي كنند کم می شود و در نهایت اعتماد مردم به روانشناسان روز به روز کمتر می شود. و حتي اجازه بيشتري به روانشناس نماها داده مي شود كه بيشتر مراجع ببينند.

نکته قابل تامل اینجاست که لزوما معلمي و تدریس یک مطلب در روانشاسی به معتی داشتن مهارت درمان و توانایی اجرای خوب آن نیست، مثال آن را در سینما زیاد می بینید، منتقدان زیادی فیلم فلان فیلم ساز را نقد های تیز و تند می کنند، اما پای ساختن که می رسد یک فصل آن فیلم را هم نمی توانند بسازند. و مدرسی که خود، روان درمانگر کارآزموده ای نیست، و سابقه درمان ندارد تنها انتقال دهنده تئوري ها و واژگان خواهد بود، نه روان درمانی، برای همین است که افراد بعد از گذراندن بعضی از این کارگاه ها بازهم دور خودشان می چرخند. مثل پول که این روزها فقط در بین خود روانشناسان می چرخد، بین استادان و دانشجوها، یعنی به جای اینکه مردم به مشاوره روی بیاورند و براي حل مشكلات خود هزینه کنند، شاگردان سر کلاس اساتيد می روند و پولها خرج می کنند، تا آنها نيزفردا روزي ، بتوانند خودشان کارگاه برگزار كنند!  چرا که از مشاوره و روان درمانی که پولی در نمی آید، اما از برگزاري کارگاه چرا. کارگاههایی که مثل قارچ رشد می کنند،و زياد شدند و  فلان استاد بعد از چندین سال تجربه و زحمت و خون دل یک کتاب را ترجمه کرده، فلان دانشجوی دکترا سه بار کتاب را می خواند و بدون نظارت هم بر اساس آن محفوظات کارگاه به اصطلاح تخصصی می گذارد، و دانشجویان تنبلی که ترجیح می دهد بشنود تا بخواند و تجربه کند، پول می دهد و می رود سر کلاس، حال آنکه به گفته بسیاری از استادان اهل فن، هیچ کس، روان درمانگر نمی شود، مگر با مواجه شدن با سختی های اتاق درمان و كسب تجربه.

بگذریم از اینکه عده ای این کار را هم نمی کنند، بلکه صدای ضبط شده کارگاه ها را گوش می کنند تا بلکه درمان پیچیده روان یک انسان را فرا بگیرند.

تحت پوشش نبودن بیمه های خدمات روان درمانی و نیز هزینه های مشاوره که برای اقشار گوناگون مردم به نظر زیاد می آید و برای مشاوران نیز ناچیز است، آنچنان آسیبی به سلامت جامعه و بدنه روانشناسی کشور دارد می زند، که صدایش فردا در می آید، مثل دیواری که ملانصرالدین خراب می کرد و عابری گفت چه می کنی؟ گفت دارم طبل می زنم، عابر هم گفت پس صدایش کو، ملانصرالدین گفت: صدایش فردا در می آید.


پویان مقدم - روانشناس و مشاور


کد مطلب: 43199

آدرس مطلب :
https://www.migna.ir/news/43199/سندروم-تدریس-تخصصی-روانشناسی

میگنا
  https://www.migna.ir