بررسي موضوع جمعگريزي و پناه بردن به شبکههاي اجتماعي
از اضطراب اجتماعي تا پناه بردن به شبکههاي مجازي
میگنا: نميدانيم شبکههاي مجازي باعث گريز از اجتماع شده يا اينکه تنهايي بزرگ آدمهاي امروز آنها را بهناچار به سمت فضاي مجازي کشانده است. گرچه قرار بود شبکههاي اجتماعي ساختار ارتباطي افراد در سراسر جهان را تسهيل کنند، اما تحقيقات نشان ميدهد ارتباط معناداري ميان حضور در شبکههاي اجتماعي با احساس تنهايي و گريز از اجتماع واقعي وجود دارد.
جمع گريز بودن، ميتواند بخشي از فعاليتهاي روزمره يک شخص را مختل کند. انسان ذاتاً اجتماعي است و بهطورمعمول علاقه به برقراري ارتباط با ديگران دارد، اما در عصر حاضر، برخي عوامل دستبهدست هم داده تا عدهاي تنهايي اجتماعي داشته باشند و نياز فطري خودشان را درگوشيهاي تلفن همراهشان جستوجو کنند. بررسيهاي بسياري در اين زمينه صورت گرفته است و آمارهايي در دست است که نشان ميدهد حدود ۱۳درصد مردم در مقطعي از زندگي خود معيارهاي هراس اجتماعي رادارند. در اين حوزه نسبت مردان به زنان دو به سه است.
علائم جسمي که معمولاً همراه اضطراب اجتماعي هستند شامل سرخ شدن، تعريق زياد، لرزش، تپش قلب، احساس دلآشوب و لکنت زبان ميشود. درواقع ترس از قرار گرفتن در اجتماع و نداشتن اعتمادبهنفس، يک فرد را جمع گريز ميکند و ترجيح ميدهد ارتباط خود با ديگران را بهصورت مجازي و از پشتگوشي تلفن همراه داشته باشد تا ارتباط حقيقي و حضوري. مرتضي ابراهيمي مدرس دانشگاه و روانشناس اين موضوع را اينگونه بررسي ميکند: «با توجه به اينکه اين اختلال در بسياري از نقاط جهان چندان شناختهشده نيست مبتلايان به هراس اجتماعي معمولاً به خوددرماني روي ميآورند. عامل ديگري که در اين مسئله مؤثر است پرهيز مبتلايان از مراجعه به روانشناس است. اين مسائل احتمال اعتياد به مواد مخدر، روانگردان و تداخلات خطرناک دارويي را افزايش ميدهد. فرد مبتلا را ميتوان به روشهاي دارويي يا رواندرماني يا هر دو درمان کرد.»
بروز اين اختلال در فرد باعث ميشود او هيچگونه تمايلي به آغاز ارتباط با ديگران نداشته باشد و با احساسي از ترس از هر موقعيتي که ممکن است در معرض داوري ديگران قرار گيرد، دوري ميکند. برداشت يا تصور شخص از موقعيتهاي اجتماعي که احتمال دارد شخصيت، ظاهر يا تواناييهاي او موردسنجش و ارزشيابي ضعيف ديگران قرار گيرد، ميتواند واقعي هم نباشد و صرفاً ساخته ذهن و خيالي او باشد، اما بهطرز عجيبي در وجود او نهادينه ميشود و او را جمعگريز ميکند.
حسين توکلي، جامعهشناس ميگويد: «اختلال جمع گريز بودن، به اين دليل است که مبتلايان از اينکه چگونه در نظر ديگران بهنظر ميرسند، احساس نگراني ميکنند. شخص مبتلا تلاش ميکند تا تأثير مثبتي بر ديگران بگذارد، اما درعينحال معتقد است که قادر به اين کار نيست. اين افراد اتفاقاتي که ممکن است برايشان خجالتآور باشد را بررسي ميکنند و حتي رشته تفکراتشان پس از رويارويي با آن موقعيت خاتمه نمييابد، بلکه تا روزها بعد رفتار خود را بررسي ميکنند و معمولاً خود را به خاطر اشتباهات و نمايش ضعيف سرزنش ميکنند.»
گفتني است رو آوردن افراطي به شبکههاي اجتماعي يکي از خروجيهاي اين اختلال است. برخي ديگر از خصوصيات اين افراد شامل عادت به خواندن طرز فکر ديگران، تمرکز روي اتفاقات منفي، کوچک شمردن نکات قوت خود، تعميم دادن بيشازحد مشکلات و پرهيز از برقراري روابط صميمي است.
اضطراب اجتماعي ترسي ماندگار از يک يا چند موقعيت است که فرد در آنها در معرض نگاه موشکافانه ديگران قرار ميگيرد و ترس از اينکه بهگونهاي رفتار کند که اشتباه و درنتيجه تحقيرآميز يا خجالتآور باشد. اين مسئله فراتر از خجالتي بودن عادي است، بهگونهاي که در موارد بسياري به اجتناب از موقعيتهاي قابلتوجه اجتماعي و شغلي منجر شود. هراسها معمولاً با فرار يا رفتارهاي اجتنابي کنترل ميشوند. بهعنوانمثال يک دانشآموز ممکن است در زمان صحبت کردن در جلوي جمع، کلاس را ترک کند يا از ارائه گزارش شفاهي خودداري کند؛ چراکه قبلاً در موقع صحبت در جلوي جمع دچار اضطراب شديد يا حملات اضطرابي شده است.
تحقيقات درزمينه عوامل ايجادکننده اضطراب اجتماعي، محدوده گستردهاي را در برميگيرد که از منظر علم اعصاب گرفته تا منظر جامعهشناسي، اين پديده را بررسي ميکند. محققان هنوز نميتوانند بهطور دقيق عوامل ايجادکننده اين اختلال را مشخص کنند ولي تحقيقات نشاندهنده تأثير همزمان عوامل ژنتيکي و شرايط اجتماعي در بروز اين اختلال است.
احتمال وجود اضطراب اجتماعي در بين افرادي که يکي از بستگان درجه اولشان به اين اختلال مبتلاست، دو تا سه برابر بيشتر از ديگران است. همچنين حدود نصف مبتلايان سابقه قرار گرفتن در موقعيت وقوع يک ضربه رواني يا يک واقعه اجتماعي تحقيرآميز را داشتهاند. مهمترين مسئلهاي که از مطالعات اضطراب اجتماعي برداشت ميشود، اهميت قابلتوجه تشخيص و درمان زودهنگام است، چراکه با گذر زمان جنبههاي شناختي، رواني و فيزيکي اختلال تقويت ميشود و غلبه بر آن بهمراتب سختتر خواهد بود.
با اينوجود غالباً افراد مبتلا بسيار دير و پس از برخورد با مشکلات فراوان در زندگي براي درمان مراجعه ميکنند. تحقيقات، تأثيرگذاري دو نوع درمان را در اضطراب اجتماعي نشان دادهاند. يکي درمان دارويي و ديگري رواندرماني کوتاهمدت مثل روشهاي رفتاري- شناختي که عنصر اصلي آن مواجهه تدريجي با موقعيتهاي اجتماعي است.
جمع گريز بودن، ميتواند بخشي از فعاليتهاي روزمره يک شخص را مختل کند. انسان ذاتاً اجتماعي است و بهطورمعمول علاقه به برقراري ارتباط با ديگران دارد، اما در عصر حاضر، برخي عوامل دستبهدست هم داده تا عدهاي تنهايي اجتماعي داشته باشند و نياز فطري خودشان را درگوشيهاي تلفن همراهشان جستوجو کنند. بررسيهاي بسياري در اين زمينه صورت گرفته است و آمارهايي در دست است که نشان ميدهد حدود ۱۳درصد مردم در مقطعي از زندگي خود معيارهاي هراس اجتماعي رادارند. در اين حوزه نسبت مردان به زنان دو به سه است.
علائم جسمي که معمولاً همراه اضطراب اجتماعي هستند شامل سرخ شدن، تعريق زياد، لرزش، تپش قلب، احساس دلآشوب و لکنت زبان ميشود. درواقع ترس از قرار گرفتن در اجتماع و نداشتن اعتمادبهنفس، يک فرد را جمع گريز ميکند و ترجيح ميدهد ارتباط خود با ديگران را بهصورت مجازي و از پشتگوشي تلفن همراه داشته باشد تا ارتباط حقيقي و حضوري. مرتضي ابراهيمي مدرس دانشگاه و روانشناس اين موضوع را اينگونه بررسي ميکند: «با توجه به اينکه اين اختلال در بسياري از نقاط جهان چندان شناختهشده نيست مبتلايان به هراس اجتماعي معمولاً به خوددرماني روي ميآورند. عامل ديگري که در اين مسئله مؤثر است پرهيز مبتلايان از مراجعه به روانشناس است. اين مسائل احتمال اعتياد به مواد مخدر، روانگردان و تداخلات خطرناک دارويي را افزايش ميدهد. فرد مبتلا را ميتوان به روشهاي دارويي يا رواندرماني يا هر دو درمان کرد.»
بروز اين اختلال در فرد باعث ميشود او هيچگونه تمايلي به آغاز ارتباط با ديگران نداشته باشد و با احساسي از ترس از هر موقعيتي که ممکن است در معرض داوري ديگران قرار گيرد، دوري ميکند. برداشت يا تصور شخص از موقعيتهاي اجتماعي که احتمال دارد شخصيت، ظاهر يا تواناييهاي او موردسنجش و ارزشيابي ضعيف ديگران قرار گيرد، ميتواند واقعي هم نباشد و صرفاً ساخته ذهن و خيالي او باشد، اما بهطرز عجيبي در وجود او نهادينه ميشود و او را جمعگريز ميکند.
حسين توکلي، جامعهشناس ميگويد: «اختلال جمع گريز بودن، به اين دليل است که مبتلايان از اينکه چگونه در نظر ديگران بهنظر ميرسند، احساس نگراني ميکنند. شخص مبتلا تلاش ميکند تا تأثير مثبتي بر ديگران بگذارد، اما درعينحال معتقد است که قادر به اين کار نيست. اين افراد اتفاقاتي که ممکن است برايشان خجالتآور باشد را بررسي ميکنند و حتي رشته تفکراتشان پس از رويارويي با آن موقعيت خاتمه نمييابد، بلکه تا روزها بعد رفتار خود را بررسي ميکنند و معمولاً خود را به خاطر اشتباهات و نمايش ضعيف سرزنش ميکنند.»
گفتني است رو آوردن افراطي به شبکههاي اجتماعي يکي از خروجيهاي اين اختلال است. برخي ديگر از خصوصيات اين افراد شامل عادت به خواندن طرز فکر ديگران، تمرکز روي اتفاقات منفي، کوچک شمردن نکات قوت خود، تعميم دادن بيشازحد مشکلات و پرهيز از برقراري روابط صميمي است.
اضطراب اجتماعي ترسي ماندگار از يک يا چند موقعيت است که فرد در آنها در معرض نگاه موشکافانه ديگران قرار ميگيرد و ترس از اينکه بهگونهاي رفتار کند که اشتباه و درنتيجه تحقيرآميز يا خجالتآور باشد. اين مسئله فراتر از خجالتي بودن عادي است، بهگونهاي که در موارد بسياري به اجتناب از موقعيتهاي قابلتوجه اجتماعي و شغلي منجر شود. هراسها معمولاً با فرار يا رفتارهاي اجتنابي کنترل ميشوند. بهعنوانمثال يک دانشآموز ممکن است در زمان صحبت کردن در جلوي جمع، کلاس را ترک کند يا از ارائه گزارش شفاهي خودداري کند؛ چراکه قبلاً در موقع صحبت در جلوي جمع دچار اضطراب شديد يا حملات اضطرابي شده است.
تحقيقات درزمينه عوامل ايجادکننده اضطراب اجتماعي، محدوده گستردهاي را در برميگيرد که از منظر علم اعصاب گرفته تا منظر جامعهشناسي، اين پديده را بررسي ميکند. محققان هنوز نميتوانند بهطور دقيق عوامل ايجادکننده اين اختلال را مشخص کنند ولي تحقيقات نشاندهنده تأثير همزمان عوامل ژنتيکي و شرايط اجتماعي در بروز اين اختلال است.
احتمال وجود اضطراب اجتماعي در بين افرادي که يکي از بستگان درجه اولشان به اين اختلال مبتلاست، دو تا سه برابر بيشتر از ديگران است. همچنين حدود نصف مبتلايان سابقه قرار گرفتن در موقعيت وقوع يک ضربه رواني يا يک واقعه اجتماعي تحقيرآميز را داشتهاند. مهمترين مسئلهاي که از مطالعات اضطراب اجتماعي برداشت ميشود، اهميت قابلتوجه تشخيص و درمان زودهنگام است، چراکه با گذر زمان جنبههاي شناختي، رواني و فيزيکي اختلال تقويت ميشود و غلبه بر آن بهمراتب سختتر خواهد بود.
با اينوجود غالباً افراد مبتلا بسيار دير و پس از برخورد با مشکلات فراوان در زندگي براي درمان مراجعه ميکنند. تحقيقات، تأثيرگذاري دو نوع درمان را در اضطراب اجتماعي نشان دادهاند. يکي درمان دارويي و ديگري رواندرماني کوتاهمدت مثل روشهاي رفتاري- شناختي که عنصر اصلي آن مواجهه تدريجي با موقعيتهاي اجتماعي است.
مرجع : روزنامه رسالت