روانشناسی و کاهش تلفات جادهای
رضا حیدری قاسمآبادی
میگنا: معمولاً زمانی که از تلفات در تصادفهای جادهای صحبت میشود ابتدا به مسائلی مانند ایمنی جادهها و خودروها، کیفیت و سرعت ارائه خدمات بهداشتی به مصدومان و موارد اینچنینی فکر میکنیم. هیچکدام از این موارد در میزان تلفاتی که ما در تصادفهای جادهای داریم بیتاثیر نیست اما روانشناسی نگاه دیگری به این مسئله دارد.
از آنجا که روانشناسی علم مطالعه رفتار و فرآیندهای ذهنی است، رانندگی و طرز فکر افراد هنگام رانندگی نیز میتواند موضوع مطالعه روانشناسی قرار بگیرد.
یکی از نظریاتی که در روانشناسی به این مقوله پرداخته شده است نظریه انتظارگرایی است. انتظارگرایی راهکاری پیشگیرانه برای کاهش تصادفها و نسبت مرگومیر سرانه جمعیت بهوسیله افزایش ارزش ادراکشده مردم درباره آینده است. به بیان سادهتر تنها زمانی میتوان میزان تلفات ناشی از تصادفهای جادهای را کاهش داد که بتوان امید افراد را نسبت به آینده بهوسیله افزایش ارزش ادراکشده آن افزایش داد.
این نظریه معتقد است که ایمنی جادهها، وسایل نقلیه ایمن، آموزشهای ایمنی و سلامت و حتی قانونگذاری (جریمه کردن) تاثیر عمدهای بر کاهش میزان تصادفها و تلفات ناشی از آنها نخواهد داشت. البته نباید اینگونه هم تصور کرد که نیازی به ایمنسازی جادهها، تولید خودروی ایمن و بهبود سرعت و کیفیت خدمترسانی به مصدومان جادهای نیست؛ خیر. بلکه این نظریه معتقد است که میزان امیدی که افراد به آینده دارند به مراتب تاثیر بیشتری در کاهش رفتارهای مخاطرهآمیز دارد. بر اساس تحقیقات صورت گرفته میزان مرگومیر ناشی از خشونت از سال 1900 تا 1975 برخلاف پیشرفتهای متعدد در طراحی جادهها و وسایل نقلیه، آموزش و قانونگذاری، پزشکی و ایمنی تغییر اندکی یافته است. اگر بتوان ارزشی که افراد جامعه برای آینده خود قائل هستند را افزایش داد میتوان به میزان زیادی رفتارهای پرخطر آنان را کاهش داد.
تحقیقات نشان داده که افزایش ارزش ادراکشده آینده بر کاهش تصادفهای جادهای تاثیرگذار بوده است. درواقع افزایش سودمندی ادراکشده رفتار ایمن بهنوعی یک مشوق است و تفاوتی که میان مشوق و پاداش وجود دارد در این است که مشوق جایزهای از پیش تعیینشده است که افراد را ملزم به انجام برخی رفتارها میکند تا در آینده به آن دست یابند. درواقع به جای اینکه به یک لذت لحظهای بسنده شود، به یک شادمانی حقیقی در آینده منتهی میشود.
بسیاری از رفتارهای مخاطرهآمیزی که ما امروزه در جادهها مشاهده میکنیم ریشه در ناامیدی افراد بهخصوص جوانان نسبت به آینده دارد. زمانی که مسائلی مانند بیکاری، فقر، اعتیاد، طلاق و... در جامعه زیاد میشود طبیعی است که افراد امید خود را نسبت به آینده و ساختن آن تا حدودی از دست میدهند.
از یک فرد ناامید نمیتوان انتظار داشت که رفتاری محتاطانه و ایمن از خود بروز دهد زیرا رفتار ایمن در آینده پاداش دریافت میکند و فرد ناامید نگاه منفی نسبت به آینده دارد و امیدی برایش باقی نمانده که بخواهد با انجام رفتارهای ایمن به آن دست یابد.
مسئله امید مسئله عمیقی است و نمیتوان بهصورت زبانی به افراد گفت که باید امیدوار باشند بلکه باید با ایجاد بسترهای لازم در جامعه مانند شغل، بهبود وضعیت معیشت، خدمات بیمهای و بازنشستگی و... امید را در افراد افزایش داد. در جامعهای که وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم خوب باشد و افراد بدانند که در صورت تلاش از یک آینده درخشان و تضمینشده برخوردار خواهند بود، قطعاً امید بیشتری نسبت به آینده خواهند داشت.
اگر افراد آینده را امیدبخش تصور کنند، میزان رفتار مخاطرهآمیز آنان کاهش پیداکرده و رفتارشان محتاطانهتر میشود. زمانی که بذر امید در دل افراد کاشته میشود آنان برای به ثمر رسیدن این بذر به مراقبت از خود پرداخته و پختهتر و محتاطانهتر عمل میکنند.
سیاستگذاریهای جامعه باید بهگونهای باشد که افراد بتوانند برای خود و فرزندانشان یک آینده درخشان تصور کنند زیرا تنها در این صورت است که میتوان از آنان انتظار رفتار محتاطانه داشت. تسهیل شرایط ازدواج، ایجاد شغل، بهبود خدمات بیمهای و... ازجمله اقداماتی است که میتواند افراد را به آینده خود امیدوار کند.
انسان امیدوار در رفتارهای خود ازجمله رانندگی، احتیاط بیشتری به خرج داده و از انجام برخی اعمال مخاطرهآمیز هنگام رانندگی خودداری میکند. روانشناسی مثبتگرا معتقد است هرچقدر امید افراد نسبت به آینده افزایش پیدا کند رفتار آنان نیز محتاطانهتر شده و به همان میزان از خسارات مالی و جانی تصادفها کاسته میشود.
از آنجا که روانشناسی علم مطالعه رفتار و فرآیندهای ذهنی است، رانندگی و طرز فکر افراد هنگام رانندگی نیز میتواند موضوع مطالعه روانشناسی قرار بگیرد.
یکی از نظریاتی که در روانشناسی به این مقوله پرداخته شده است نظریه انتظارگرایی است. انتظارگرایی راهکاری پیشگیرانه برای کاهش تصادفها و نسبت مرگومیر سرانه جمعیت بهوسیله افزایش ارزش ادراکشده مردم درباره آینده است. به بیان سادهتر تنها زمانی میتوان میزان تلفات ناشی از تصادفهای جادهای را کاهش داد که بتوان امید افراد را نسبت به آینده بهوسیله افزایش ارزش ادراکشده آن افزایش داد.
این نظریه معتقد است که ایمنی جادهها، وسایل نقلیه ایمن، آموزشهای ایمنی و سلامت و حتی قانونگذاری (جریمه کردن) تاثیر عمدهای بر کاهش میزان تصادفها و تلفات ناشی از آنها نخواهد داشت. البته نباید اینگونه هم تصور کرد که نیازی به ایمنسازی جادهها، تولید خودروی ایمن و بهبود سرعت و کیفیت خدمترسانی به مصدومان جادهای نیست؛ خیر. بلکه این نظریه معتقد است که میزان امیدی که افراد به آینده دارند به مراتب تاثیر بیشتری در کاهش رفتارهای مخاطرهآمیز دارد. بر اساس تحقیقات صورت گرفته میزان مرگومیر ناشی از خشونت از سال 1900 تا 1975 برخلاف پیشرفتهای متعدد در طراحی جادهها و وسایل نقلیه، آموزش و قانونگذاری، پزشکی و ایمنی تغییر اندکی یافته است. اگر بتوان ارزشی که افراد جامعه برای آینده خود قائل هستند را افزایش داد میتوان به میزان زیادی رفتارهای پرخطر آنان را کاهش داد.
تحقیقات نشان داده که افزایش ارزش ادراکشده آینده بر کاهش تصادفهای جادهای تاثیرگذار بوده است. درواقع افزایش سودمندی ادراکشده رفتار ایمن بهنوعی یک مشوق است و تفاوتی که میان مشوق و پاداش وجود دارد در این است که مشوق جایزهای از پیش تعیینشده است که افراد را ملزم به انجام برخی رفتارها میکند تا در آینده به آن دست یابند. درواقع به جای اینکه به یک لذت لحظهای بسنده شود، به یک شادمانی حقیقی در آینده منتهی میشود.
بسیاری از رفتارهای مخاطرهآمیزی که ما امروزه در جادهها مشاهده میکنیم ریشه در ناامیدی افراد بهخصوص جوانان نسبت به آینده دارد. زمانی که مسائلی مانند بیکاری، فقر، اعتیاد، طلاق و... در جامعه زیاد میشود طبیعی است که افراد امید خود را نسبت به آینده و ساختن آن تا حدودی از دست میدهند.
از یک فرد ناامید نمیتوان انتظار داشت که رفتاری محتاطانه و ایمن از خود بروز دهد زیرا رفتار ایمن در آینده پاداش دریافت میکند و فرد ناامید نگاه منفی نسبت به آینده دارد و امیدی برایش باقی نمانده که بخواهد با انجام رفتارهای ایمن به آن دست یابد.
مسئله امید مسئله عمیقی است و نمیتوان بهصورت زبانی به افراد گفت که باید امیدوار باشند بلکه باید با ایجاد بسترهای لازم در جامعه مانند شغل، بهبود وضعیت معیشت، خدمات بیمهای و بازنشستگی و... امید را در افراد افزایش داد. در جامعهای که وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم خوب باشد و افراد بدانند که در صورت تلاش از یک آینده درخشان و تضمینشده برخوردار خواهند بود، قطعاً امید بیشتری نسبت به آینده خواهند داشت.
اگر افراد آینده را امیدبخش تصور کنند، میزان رفتار مخاطرهآمیز آنان کاهش پیداکرده و رفتارشان محتاطانهتر میشود. زمانی که بذر امید در دل افراد کاشته میشود آنان برای به ثمر رسیدن این بذر به مراقبت از خود پرداخته و پختهتر و محتاطانهتر عمل میکنند.
سیاستگذاریهای جامعه باید بهگونهای باشد که افراد بتوانند برای خود و فرزندانشان یک آینده درخشان تصور کنند زیرا تنها در این صورت است که میتوان از آنان انتظار رفتار محتاطانه داشت. تسهیل شرایط ازدواج، ایجاد شغل، بهبود خدمات بیمهای و... ازجمله اقداماتی است که میتواند افراد را به آینده خود امیدوار کند.
انسان امیدوار در رفتارهای خود ازجمله رانندگی، احتیاط بیشتری به خرج داده و از انجام برخی اعمال مخاطرهآمیز هنگام رانندگی خودداری میکند. روانشناسی مثبتگرا معتقد است هرچقدر امید افراد نسبت به آینده افزایش پیدا کند رفتار آنان نیز محتاطانهتر شده و به همان میزان از خسارات مالی و جانی تصادفها کاسته میشود.
* رضا حیدری قاسمآبادی - روانشناس مثبتگرا
مرجع : روزنامه ابتکار