میگنا: در عصر حاضر سلامت روان یکی از مهمترین شاخصهای بهداشت و سلامت جامعه قلمداد میشود و بسیار مورد توجه روانپزشکان، روانشناسان و سایر دانشمندان علوم اجتماعی و رفتاری قرار گرفته است. سلامت روان به این امر اشاره دارد که فرد بتواند فعالیتهای روزمره خود را بهخوبی انجام دهد، با افراد خانواده و محیط ارتباط مناسب برقرار نماید و رفتار نامناسب از نظر فرهنگ و جامعه خود نداشته باشد.
در متون علمی مختلف سلامت روان را دانش و هنری میدانند که به افراد کمک میکند تا با ایجاد روشهای صحیح از لحاظ روانی و هیجانی بتوانند با محیط خود سازگاری نموده، راه حلهای مطلوبتری برای حل مشکلاتشان انتخاب نمایند و کارایی بهتری در زمینه های فردی و اجتماعی داشته باشند. بر این اساس تأمین سلامت روان یکی از ملزومات زندگی بهینه و از عوامل مهم ثبات خانواده و جامعه است؛ چرا که اگر فشارهای روانی فرد را به طور مداوم تهدید کند او نمیتواند انسان بانشاط، نیرومند و توانمندی در انجام مسئولیتهای فردی و اجتماعی خود باشد و با تشدید مشکلات و فشارهای روانی ممکن است اختلالات روانی مختلف در او بروز کند که وجود این اختلالات به فرد، خانواده و جامعه بار سنگینی را تحمیل میکند.
در این راستا خانواده و جامعه باید تلاش خود را بر فراهم سازی و ترقی این امر مهم گذاشته و زمینههای افزایش بهداشت و سلامت روان افراد را در سطح خانواده و جامعه فراهم نماید. در این خصوص یکی از کارهای مهم سیستم بهداشت جامعه ، شناخت عواملی است که در سلامت روان افراد نقش دارد تا با شناخت این عوامل زمینه ایجاد و بهبود آنها فراهم شود. از میان این عوامل یکی از مولفههایی که نقش بسزایی در افزایش بهداشت روان انسانها دارد عامل شادکامی است. شاد زیستن ایدهای است که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول کرده است، به گونهای که وی همواره به دنبال یافتن راهکارهایی برای بهتر زیستن و کسب لذت و بهره بیشتر از زندگی بوده است. سازمان بهداشت جهانی شادمانی را به عنوان یکی از مولفههای اصلی سلامت روان افراد میداند و بر اهمیت آن تاکید ویژهای دارد. روانشناسان سلامت نیز معتقدند شادمانی عملکرد سیستم قلبی- عروقی و سیستم ایمنی بدن را بهبود میبخشد.
در متون اسلامی هم در جاهای مختلف به مفهوم شادکامی پرداخته شده است و بر ضرورت آن تاکید ویژهای شده است و عواملی را در جهت ایجاد و توسعه شادی و نشاط عنوان کرده است که این عوامل عبارتند از: خودشناسی، تخریب غم، بینش صحیح نسبت به حوادث جهان، ایمان، رضایتمندی، زیبانگری، توجه به زمان حال، ارتباط با خدا، ورزش، کار و کوشش، امید، ازدواج و حضور در مجالس شادی.
به علاوه اسلام فواید شادمانی را به چهار دسته کلی تقسیم کرده است که این چهار دسته عبارتند از: نشاط روحی، سلامتی بدن، رشد علمی و رشد اقتصادی.
از آنجا که شادمانی نقش مهمی در سلامت جسمانی و روانی افراد دارد باید دید شادمانی به چه معناست؟ در اغلب متون تمایز آشکاری بین دو واژه شادکامی و شادی انجام نشده است. هم در مطالعات داخلی و هم در مطالعات خارجی این دو مفهوم را مشابه تعریف کرده اند؛ اما از منظر واژه شناسی در تبیین تفاوت این دو مفهوم شادکامی را از عوامل مهم موفقیت انسان دانسته اند که پایدار است و پیامد منفی ندارد. در شادکامی شادی و لذت آنی هم وجود دارد، اما هر شادی را نمیتوان تامین کننده شادکامی دانست؛ چرا که بعضی شادیها آثار و پیامدهای منفی به دنبال دارد. بر مبنای این تعریف شادی احساس لذت و خوشی آنی است که میتواند مثبت باشد یا منفی، اما شادکامی همواره مثبت است و هیچ پیامد منفی به دنبال ندارد.
پژوهشگران شادکامی را معادل بهزیستی روانشناختی یا بهزیستی روانی تعریف میکنند و آن را فزونی هیجانات مثبت، رضایت بالا از زندگی و تقلیل احساسات منفی میدانند. بر این اساس شادکامی احساس مثبتی است که با کلماتی مانند احساس رضایتمندی و خوشحالی بیان میشود و باعث فعالیت، تحرک، خلاقیت و خوش بینی در فرد، خانواده و جامعه میگردد.
در گستره وسیعتر شادکامی را میتوان با دو مولفه شناختی و هیجانی تعریف کرد. تعریف شادکامی با تاکید بر مولفه هیجانی آن شادی را امری از درون فرد و نه وابسته به عوامل بیرونی میداند و به معنی احساس لذت و خوشی درونی تعریف میشود که برگرفته از تفکر و دنیای ذهنی فرد است. این نوع نگاه به شادی به احساس هماهنگی با خود، بهروزی، آرامش درونی و لذتهای بدون درد منجر میشود.
تعریف شادکامی بر مبنای مولفه شناختی به قضاوت مثبت فرد از خود و کل زندگی اش اشاره دارد و این یعنی فرد از میزان مطلوبیت و کیفیت زندگی اش قضاوت مثبتی دارد.
به شکل کلی شادکامی ارزیابی مثبت فرد از خود، عملکرد و زندگی اش و احساس خوشایندی که ناشی از این ارزیابی مثبت است تعریف میشود.
در متون اسلامی نیز در جاهای مختلف به مفهوم شادکامی و ضرورت آن پرداخته شده است. بر اساس رویکرد اسلامی شادکامی یعنی نشاط و رضامندی پایدار از زندگی که در سه سطح قابل بررسی است؛ عامل اول و بنیادیترین عامل شادکامی زندگی موحدانه است، عامل دوم اعتقاد به خیر بودن تقدیر و لذت و سرور ناشی از آن است و عامل سوم وجود هیجانات مثبت و درونی در فرد که انقباض روانی را از بین برده و موجب انبساط خاطر و نشاط و پویایی میشود.
در معنای کلی اسلام شادکامی را یک زندگی توام با موفقیت و خوشبختی میداند که در قرآن با عنوان حیات طیبه از آن نام برده شده است.
در نهج البلاغه نیز شادکامی احساس خوشبختی و خرسندی پایدار از مجموع زندگی و نه یک لحظه خاص است و بر مبنای صحیفه سجادیه شادکامی یکی از اصلیترین مولفههای بهداشت روان محسوب میشود که به طور کلی میتوان گفت: تحقق بهداشت روان در سطح کلیتر تحقق شادکامی را به دنبال دارد و سطح شادکامی بالاتر منجر به بهداشت روان بیشتر میشود و این دو با هم رابطه متقابل و دوسویه دارند.
این نگاه به مفهوم شادمانی و بهداشت نگاهی سیستمی و دوجانبه است که شادکامی و سلامت روان فرد را امری پویا میداند که دائم در حال تغییر و تحول است و تغییر در یکی از مولفهها به تغییر در دیگری منجر میشود. از این منظر تحقق شادی را میتوان زمینه ساز بهداشت روان دانست و ارتقای سلامت روان را فراهم کننده شادی در فرد، خانواده و جامعه برشمرد. بر این اساس سیستم بهداشت و سلامت جامعه در جهت ایجاد و ارتقای زندگی بهتر برای افراد و خانوادهها از یک سو باید به ایجاد زمینههای شادمانی در فرد، خانواده و جامعه بپردازد و از سوی دیگر زمینههای ارتقای سلامت جسم و روان فرد را در سطح خانواده و جامعه فراهم سازد.