چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۳ - 17 Apr 2024
تاریخ انتشار :
شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۷ / ۱۰:۳۵
کد مطلب: 46649
۲
هر گردی گردو نیست، به‌ویژه در اینستاگرام

مواظب روانشناسان زخم‌زننده باشید!

لیلا باقری
مواظب روانشناسان زخم‌زننده باشید!
میگنا: شاید شما هم مخاطب یک یا چند پیچ پرطرفدار روانشناسی در اینستاگرام باشید و گاهی از مطالب این صفحات لذت ببرید و گاهی هم نه اما گمان کنید به هر حال او روانشناس است و حرفی که می‌زند کاملا درست. در نتیجه با مطالعه برخی محتواها دچار چالشی عمیق با خودتان شوید؛ چالشی که البته در جهت مثبت و رشد دادن شما نیست. نکته این است که صفحه‌های روانشناسی همانقدر که می‌تواند خوب، مثبت و آموزنده باشد، به همان میزان هم می‌تواند به مخاطبان آسیب بزنند.

متأسفانه برخی از این صفحات آسیب‌زننده در فضای مجازی مخاطبان زیادی هم دارند و هر روز هم بر تعدادشان افزوده می‌شود، چون بلد هستند از چه موضوعاتی برای بازارگرمی استفاده کنند.

از همین‌رو با مینا اسفندیاری، روان‌درمانگر و کارشناس ارشد بالینی از دانشگاه تهران گفت‌و‌گویی داشتیم درباره اینکه چطور می‌توان صفحه خوب را از بد تشخیص داد  و البته فعالیت در این فضا چه مختصات و چه ویژگی‌های مثبت و منفی‌ای دارد.
 

این روزها شاهد صفحات روانشناسی هستیم که صرفا با مطرح کردن مواردی که به نوعی تابو محسوب می‌شوند، مخاطب جذب و بعد شروع می‌کنند به حکم قطعی دادن که کدام مسئله خوب است و کدام بد. به‌نظر شما حکم صادر کردن برای مخاطبان و تعیین کردن حد و مرزها با خط‌کش در مشاوره کار درستی است؟

در دنیای علم و یافته‌های علمی پژوهشی، هیچ‌چیزی قطعی نیست؛ چه برسد به یادداشت‌های اینستاگرامی و تلگرامی. ما درباره انسان حرف می‌زنیم. انسان پیچیده‌ترین موجودی است که در دنیا زندگی می‌کند؛ روان و مغزش پیچیدگی‌های زیادی دارد که این پیچیدگی‌ها در بافت فرهنگی و محیطی خاص هر آدمی باز هم ویژگی‌های منحصر به فرد خودش را پیدا می‌کند. پس ما نمی‌توانیم راجع به انسان با قطعیت تمام نسخه بپیچیم و قاعده و حکم صادر کنیم. اگر شما دیدید یک روانشناسی خیلی نسخه‌های کلی و قاطعانه صادر می‌کند و برای زندگی آدم‌ها تصمیم می‌گیرد به صلاحیتش شک کنید. روانشناسی که پیچیدگی‌های منحصر به فرد زندگی هر انسانی را درنظر نمی‌گیرد، می‌تواند به آدم‌ها زخم بزند و با راهکارهای غیردقیقی که می‌دهد آدم‌ها را گمراه کند. پس چشم بسته هر مطلبی را که می‌خوانید  نپذیرید.

برخی‌ها در این فضا با مطرح کردن سؤال مخاطبان در استوری‌ها و پاسخ دادن به آن، اتاق درمان مجازی تشکیل داده‌اند؛ اتاقی که به جز سؤال‌کننده یا مراجع، تعداد زیادی از افراد دیگر هم حضور دارند. اینجا 2مسئله وجود دارد؛ اول، می‌توان صرفا با خواندن 2خط مطلب، شخص را راهنمایی کرد، بدون اینکه عقبه سؤال‌کننده را بدانی و... دوم، برای دیگران خواندن مشکلی که هیچ‌گاه مسئله ذهنی خودشان نبوده، ایرادی ندارد؟

درواقع می‌خواهید بدانید اتاق درمان مجازی که با کلی مخاطب دیگری شکل می‌گیرد مشکلی به مشکل‌های مخاطبان دیگر اضافه می‌کند یا نه. اینجا فردی مشکل خود را می‌پرسد و کلی آدم دیگر می‌شنوند. ممکن است این سؤال و جواب برای خیلی‌‌ها عجیب باشد، برای خیلی‌ها اضطراب‌برانگیز باشد و... . این مسئله، بسته به اینکه آدمی که مشکل آدمی دیگر را می‌خواند تا چه حدی از اضطراب را تحمل می‌کند، می‌تواند تأثیر منفی داشته باشد؛ مثلا اگر آن آدم گرایش‌های وسواس‌گونه داشته باشد ممکن است خواندن مشکلات آدم‌های دیگر برایش نشخوار فکری و ذهنی به بار بیاورد و او مرتب مقایسه کند که آیا در زندگی من این مشکل وجود دارد یا نه؟ به‌جز مشکلاتی که خودش درگیر است با مشکلات آدم‌های دیگر هم درگیر می‌شود؛ مشکلاتی که تا قبل از آن از حضورش خبر نداشته. ما به‌عنوان یک روانشناس باید این را درنظر بگیریم که روانشناسی فقط دانش و تئوری نیست، ظرافت‌هایی که در رابطه انسانی با مراجعه کننده برقرار می‌کنیم از آن دانش و تئوری مهم‌تر است.نکته اول این است که درمانگر بعد از مصاحبه و ارزیابی بالینی می‌تواند نظر بدهد و مخاطبان باید بدانند حتی با تجربه ترین درمانگر ها هم در دنیا دست‌کم با چند جلسه مصاحبه و مشاهده و ارزیابی بالینی و گفت‌و‌گو است که می‌توانند درباره زندگی شخص نظر بدهند.

چرا این برقراری رابطه اینقدر مهم است؟ 

چون اساسا روانشناس با کار درمان در حال تولید اضطراب است! افراد با یک سبک زندگی ناکارآمد و یک سیستم ناکارآمد که باعث رنجشان شده است به روانشناس مراجعه می‌کنند. روانشناس می‌خواهد تعادلی را که از قبل هست اما به اندازه کافی سالم و کارآمد نیست، به‌هم بزند و چیزهای دیگری بسازد. این کار روانشناس همراه با آگاه کردن آن آدم و به چالش کشیدن باورها و سبک زندگی قبلی او است و طبیعتا این کار اضطراب را تا حدی بالا می‌برد. اینکه روانشناس افراد را با تعارض‌هایشان روبه‌رو کند از اساس باعث اضطراب می‌شود. وقتی این اضطراب به اندازه قد و قواره روانی مراجع باشد و بتواند آن را تحمل کند، رشد می‌کند و به یک سبک زندگی و ساختار شخصیت باثبات‌تر و سالم‌تری می‌رسد؛ یعنی رشد در روانشناسی حاصل تحمل تجربه اضطراب ناشی از مواجهه با تعارض‌هاست. پس اول تا آخر، روانشناس‌ها کارشان این است؛ آدم‌ها را کم‌کم با تعارض‌هایشان مواجه و کمک کنند تا اضطراب بالا آمده حاصل از این مواجهه تحمل شود تا بتوانند تعارض را حل کنند و به رشد برسند.

برخی در دفاع از پیج‌های تندرو در روانشناسی، حالا فارغ از اینکه از اساس حرفی که می‌زنند درست است یا نه، می‌گویند آنها مجبور هستند برای آگاه شدن مردم تیز و تند برخورد کنند. این تندی در علم روانشناسی توجیه دارد؟ 

یکی از مهم‌ترین چیزهایی که یک روانشناس امن، خوب و مورد‌اعتماد را از یک روانشناس زخم‌زننده جدا می‌کند این است که ما تشخیص دهیم آدم روبه‌روی ما می‌تواند چه حدی از اضطراب را تحمل کند؟ من چقدر می‌توانم او را با تعارض‌ها و مشکلات زندگی‌اش آشنا کنم؟ حالا فکر کنید در اینستاگرام حساس‌ترین مسئله‌های زندگی‌های آدم‌های مختلف را مورد هدف قرار بدهید و خیلی تیز و با قطعیت نسخه بپیچید! یک عده از افراد می‌توانند آن را تحمل و رشد کنند و یک سری افراد اضطرابشان بالا می‌رود و تحمل آن برایشان سخت می‌شود. در نتیجه نمی‌توانند اضطراب و خشم ناشی از خواندن و دانستن آن مطب را مدیریت کنند و بیشتر به‌هم می‌ریزند. این مشکلی است که در تشکیل اتاق درمان‌های مجازی وجود دارد.
ما نباید برای توسعه کسب و کار از هر راهی استفاده کنیم و اخلاق حرفه‌ای را زیر پا بگذاریم. چاقوی درمانگر برای جراحی و درمان، کلامش است. چاقویی که می‌تواند باعث درمان یک فرد شود، می‌تواند باعث سلاخی یک فرد دیگر بشود. ما باید در این فضا ظرفیت روانی مخاطبان و سطح اضطرابی را که می‌تواند تحمل کند درنظر بگیریم. نمی‌توانیم صرف اینکه مطلبی که بیان می‌کنیم واقعیت و چیزی است که علم می‌گوید، هرطور که خواستیم بیانش کنیم و عده زیادی را دچار اضطراب‌هایی کنیم که به تنهایی از پس آن برنمی‌آیند. حرف ما برای مردم مهم است پس مهم است ما چه چیزی را چطور می‌گوییم.

در این پیج‌ها گاهی دیده می‌شود که روانشناس مانور زیادی روی دانش و سلامت جنسی می‌دهد و مخاطبان زیادی را جذب می‌کند. اصلا انجام این کار در حوزه تخصص روانشناس است؟ 
خیلی‌ها از این غریزه بنیادین بشر استفاده می‌کنند تا آدم‌ها را به سمت خودشان بکشانند. اما مسائل مربوط به سلامت جسمی و جنسی‌و دانش درباره بیماری‌های جنسی را باید از پزشک زنان و سکس‌تراپیست جست‌وجو کنیم نه هر روانشناسی.

اصلا می‌شود که در یک پرسش و پاسخ کوتاه به درمان رسید؟

نه! مسائل و مشکلات روانشناختی ما طی سال‌ها، به‌تدریج از طریق تجربه زندگی ما با مهم‌ترین آدم‌های زندگی ما شکل می‌گیرد. بنابراین حل شدن این مشکلات و تغییر کردن الگوهایی که سال‌هاست به آن عادت کرده‌ایم یک فرایند تدریجی است نه یکباره. یادمان باشد که این تصور غیرواقع‌بینانه و جادویی درباره توانایی روانشناسی در برخی مخاطب‌ها وجود دارد. شخص یک دایرکت می‌دهد و در 2پاراگراف تمام مشکلات زندگی خودش را می‌گوید و در انتها می‌خواهد چیزی بگویی که همه اینها حل شود. اما واقعیت این است؛ مشکلات و مسائلی که طی سال‌ها تجربه زیسته شکل گرفته نه‌تنها با یکی،دو جمله که با یکی،دو جلسه مشاوره هم حل نمی‌شود. برخی با شنیدن این حرف می‌گویند شما برای بازارگرمی صنف خودتان این را می‌گویید درحالی‌که اینطور نیست و در صنف ما هر روانشناسی که خوب کار می‌کند تایم‌هایش پر است. افرادی که توقع دارند مشکل با سرعت حل شود، خودشان را گول می‌زنند و از درمان و رشد دور نگه می‌دارند. در کنار این عده، اقلیتی هم هستند که وارد پروسه درمان می‌شوند؛ کسانی که برای زندگی خودشان و مشکلاتشان ارزش قائل هستند.

از صفحات آسیب‌زا بگذریم و برسیم به صفحه‌های مفید روانشناسی که کم هم نیستند. پیشنهادتان برای استفاده مفید و درست از این صفحه‌ها چیست؟

نکته مهمی که باید بدانیم این است؛ دنیای روانشناسی رویکردها و دیدگاه‌های متفاوت و مختلفی دارد. هر روانشناسی بسته به اینکه خودش چه تجربه زیسته و شخصیتی دارد، بسته به اینکه چه مسیر تحصیلی و دانشگاهی را طی کرده و چه کتاب‌هایی خوانده و... به برخی از دیدگاه‌ها گرایش بیشتری دارد. بنابراین روانشناس‌ها دیدگاه‌های متفاوتی دارند؛ یعنی ممکن است به یک پدیده به شکل‌های متفاوتی نگاه کنند. رویکردهای مختلفی هم وجود دارد، مانند روانکاوی و روانپویشی، شناختی رفتاری، مبتنی بر طرحواره‌ها، وجودی و انسان‌گرایانه، موج سومی، پذیرش ، تعهد و... این هیچ ایراد و مشکلی نیست و در همه رشته‌ها گرایش‌های گوناگون وجود دارد و دلیلش این است که انسان ماهیت گوناگون و متنوعی دارد. شما نمی‌توانید تشخیص دهید کدام رویکرد درست است و کدام غلط. چون اساسا رویکردها درست و غلط نیستند. ولی شما می‌توانید روانشناس‌هایی که رویکردهای متفاوتی دارند دنبال کنید و ببینید با کدام‌یک بهتر ارتباط برقرار می‌کنید و حرف کدام به دل شما می‌نشیند و بهتر می‌فهمید. مهم این است که پذیرش این را داشته باشیم که بدون قضاوت بخوانیم و بعد هم ببینیم برای زندگی من و برای من کدام رویکرد مناسب است.
در مجموع فعالیت روانشناسانی که تحصیلات آکادمیک دارند در فضای مجازی بسیار مفید است و اطلاعات عمومی مردم را در حوزه روانشناسی بالا می‌‎برد و این قابل‌تقدیر است اما توجه کنیم که ظرفیت ذهن ما نامحدود نیست. ما انرژی روانی محدودی داریم. هر فکر و داده جدیدی که وارد ذهن می‌کنیم بخشی از انرژی ما را مشغول می‌کند. توصیه می‌کنم چند صفحه مفید که کیفیت بالاتری دارد دنبال کنیم تا داده‌های زیاد و اضافه وارد ذهنمان نشود و ذهن را بی‌خودی شلوغ نکند. بهتر است انرژی روزمان را بهینه استفاده کنیم.
 
مرجع : همشهري
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
قلب فقط کارش خونرسانی نیست؛ رزق و روزیتون رو هم میرسونه! خوش قلب باشید