جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
تاریخ انتشار :
دوشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۸ / ۱۹:۱۹
کد مطلب: 47084
۱

«پسوخه»؛ عشقی حکیمانه که روان شناسی در آن ریشه دارد

«پسوخه»؛ عشقی حکیمانه که روان شناسی در آن ریشه دارد
میگنا: علی اعظم رجبیان، استاد دانشگاه و روان شناس بالینی برگزیده بنیاد ملی نخبگان به مناسبت روز روان شناس و مشاور نوشت:
 
«خرسندم که روانشناسم و روان‌درمانی مراجعان و آموزش اصول روان‌درمانی به دانشجویان این رشته یک حرفه نیست، بلکه یک رسالت مدبرانه، مقدس و عاشقانه است؛ رسالتی که همچون نام افسانه‌ای خود یا همان واژه "psyche" یا پسوخه از عشق حکیمانه و خالصانه در پیوند با مراجعان و دانشجویان و البته شکوفاکردن پتانسیل‌های نهفته وجود آدمی سرچشمه می‌گیرد. 
 
با مطالعه در باب اساطیر کهن و افسانه‌های سحرانگیز و افسون‌گرانه خدایان کوه المپ در می‌یابیم که حتی واژه پسوخه ریشه در عشق دارد. پسوخه یک معشوق زمینی بود که حتی خدایان یونان را اسیر جذبه خود کرد و نهایتاً به سر منزل مقصود رساند. 
 
شگرف‌ترین هنر یک درمانگر در پذیرش نامشروط، گوش‌کردن و همدلانه‌بودن است. مراجعی که بداند در عین آنچه هست و نیست همیشه فردی خواهد بود که او را نامشروط دوست داشته باشد و نه آن سرگذشتی که بر او گذشته است. در این راه گاهی باید با چشمانمان سخن گفت و از چشمان پر درد مراجع سخن‌ها شنید. گاهی باید حرف‌ها را دید و ناگفته‌ها را شنید. به‌عنوان یک روانشناس به‌خوبی می‌دانم که ما هم با همه آنچه از دانش اندوخته‌ایم محدودیم و به همه نمی‌توانیم کمک کنیم، اما به هر فردی که کمک می‌کنیم می‌تواند به کسی کمک کند و آن فرد به فردی دیگر. 
 
شاید برای هر مراجعی که می‌بینیم تنها فردی باشیم که هم محرم دردهای او می‌شویم و هم هنرمندانه به حرف‌هایش گوش می‌دهیم. او را به طرف چالش‌های سخت اما خوب پیش رو هدایت می‌کنیم و از بازگشت به حالت ایمنی اما آسیب‌زا منع می‌کنیم. این رسالت مقدس است و فرایند خوب آن هدایت در یک مسیر است و نه رساندن به یک مقصد. رسالتی که در این مسیر پر تلاطم زندگی هنگامی که با خرسندی و لبخند حاصل از رضایت انسان‌هایی که به معنای زندگی آن‌ها کمک کرده ایم، همراه شود. هر روز خدایی‌تر، زیباتر و زیباتر می‌شود».

 
 
رسالت علم روانشناسی شفای روان و وصل خویشتن به خویش است
 
همچنین علی‌اکبر ثمری، استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد کاشمر نیز نوشت:
 
«علم روانشناسی رسالتش شفای روان و وصل خویشتن به خویش است. امروز روز اندیشه در رفتار آدمی و چرایی آن و به چالش‌کشیدن پیچیده‌ترین بُعد انسان، یعنی اندیشیدن به ذهن و تفکر در روان است. امروز روز نگاهی عمیق به بازی‌های کودکانه و تلاش برای به آرامش‌رساندن قلب‌های شکسته است. 
 
بی‌تردید علمی مانند روانشناسی در خلأ تحول نمی‌یابد. روانشناسی بخشی از فرهنگ بزرگتر است و بنابراین در معرض تأثیرات بیرونی که ماهیت و جهت آن را شکل می‌دهند، قرار می‌گیرد. برای درک روانشناسی، باید بافتی را که در آن، نظام روانشناسی از آن سر بر آورده و تکامل یافته در نظر بگیریم؛ یعنی اندیشه‌های غالب در علم زمان (روح زمان یا حال و هوای روشنفکری زمان‌ها) و نیروهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی موجود.
 
رسالت روانشناس التیام درد بیماران و آرامش انسان‌های رنج‌کشیده است که طیف گسترده کودکی تا بزرگسالی را در بر می‌گیرد. دنیای عمیق روانشناس بیش از هر کس، برای خود او قابل درک است و البته فهم عظمت روانشناس و عشق و لذت چنین جایگاهی با همه ناملایمات و کاستی‌ها حداقل برای خود روانشناس ضروری می‌نماید.
 
 
به قول اقبال لاهوری:
 
ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻭ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ ﺍﻗﺒﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ/ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﺧﻮﺩﺕ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ
 
ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﻧﺨﻮﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﯼ/ ﺭﺍﺿﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻠﻢ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ
 
ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ/ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ
 
ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻗﺸﻨﮓ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺑﯽ ﻏﻢ ﻭ ﻣﻨﺖ/ ﻣﻨﺖ ﻧﮑﺶ ﺍﺯ ﻏﯿﺮ ﻭ ﭘﺮ ﻭ ﺑﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ
 
ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺍﮔﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﯽ ﮔﺬﺭﺍﻧﯽ/ ﭘﺲ ﺷﺎﮐﺮ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﻭ ﻫﺮ ﺳﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ».
مرجع : خبرگزاري ايسنا
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
نوجوانان آمریکایی بدون تلفن همراه احساس بهتری دارند
من با دروغ گفتن و آه وناله پول درمیارم
افراد کمال‌گرا چه ویژگی‌هایی دارند؟
كودكان را قرباني حرف مردم نكنيد
خودبیمارانگاری از خود بیماری مرگبارتر است!
راه‌ درمان تب بالای تمایل به عمل‌های زیبایی چیست؟
سخن گفتن با خدا مانند صحبت کردن با یک دوست پشت تلفن است... ممکن است او را در طرف دیگر نبینیم، اما می دانیم که دارد گوش می دهد...