به گزارش ميگنا رضا بافتی، روانشناس و آسیبشناس اجتماعی در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، با بیان اینکه شهرتطلبی ذاتا امر مثبتی تلقی نمیشود، اظهار کرد: ما دو نوع رشد داریم؛ رشد درونی و رشد بیرونی. معمولا بیشتر انسانها به سمت رشد درونی میروند و نسبت به رشد درونی که نمونه بارز آن خودشناسی است، آگاهی و تمایل چندانی ندارند، زیرا بعضا همیشه برای بسیاری از آدمها رشد بیشتر در بعد شغلی و اجتماعی معنا و جلوه پیدا میکند.
وی افزود: رشد بیرونی اشکال مختلفی دارد که در چند دسته خلاصه میشود که شامل قدرت، شهرت و شهوت است و معمولا آدمها وقتی در طول زندگی بخواهند به رشد بیرونی برسند، ذهنشان معطوف به این اشکال میشود.
این روانشناس و آسیبشناس اجتماعی بیان کرد: معمولا بیشتر انسانها در وهم شهرت هستند تا اینکه بخواهند به مفهوم حقیقی آن برسند. باید توجه داشت شهرت یک امر بیرونی تلقی میشود، نه یک امر درونی؛ یک انسان میتواند خوشبخت و موفق باشد، ولی مشهور نباشد، اما در عین حال یک انسان مشهور میتواند موفق و خوشبخت نباشد.
بافتی افزود: دو نوع شهرت وجود دارد؛ شهرت واقعی و شهرت کاذب. شهرت واقعی شامل زندگی بسیاری از متفکران، هنرمندان و نویسندگان مطرح و تاثیرگذار است، اما شهرت کاذب نوعی ظاهرنمایی برای جلب توجه است. براساس تقسیم بندی دیگر؛ شهرت به دو دسته سالم و ناسالم تقسیم میشود. طبیعتا شهرت سالم میتواند باعث کمک به خود فرد و دیگران شود، یعنی دیگران با بهرهگیری و تاثیرپذیری از آن شخصیت به رشد درونی برسند که نمونه بارز آن فیلسوفان وشخصیتهای فکری و معنوی است.
وی ادامه داد: برخی سعی میکنند به هر طریق ممکن و با ظاهرنمایی به شهرت برسند، مثلا خودزنی میکنند، آمار غلط میدهند، رفتارهای عجیب و غریب از خود نشان میدهند؛ همه این کارها و امثال آن را انجام میدهند تا به هر قیمتی شده به شهرت برسند.
تایید طلبی؛ زمینه شهرتطلبی
این روانشناس و آسیبشناس اجتماعی در پاسخ به این سوال که چه عوامل و زمینههایی سبب میشود تا افراد به سمت شهرتطلبی سوق پیدا کنند؟ بیان کرد: انسان در طول زندگی خود با نوعی احساس تاییدطلبی مواجه میشود و این موضوع برای فرد خیلی قابل توجه است، یعنی هر کاری میکند تا دیگران او را تایید کنند. هرچه شهرت برای تاییدطلبی باشد، بیمارگونه خواهد بود.
وی با بیان اینکه تاییدطلبی گاهی پنهان و گاهی مشخص است، گفت: انسانهایی هستند که مسیر زندگی خود را براساس توانمندیهایشان پیش میبرند و به دنبال شناخته شدن نیستند، بلکه میخواهند رسالت اجتماعی خود را به نحواحسن انجام دهند و این افراد جز نوادر محسوب میشوند. اما دلیل روانی بیشتر کسانی که آگاهانه به دنبال مشهور شدن هستند، همان احساس تاییدطلبی است که برای چنین افرادی خوشایند به نظر میرسد.
بافتی افزود: اگر کسی در زندگی خودش را تایید کرده و نیاز به تایید بیرونی نداشته باشد، مسیر رشد زندگی خود را پیش ببرد و در عین حال آدم مشهوری هم باشد، قطعا چنین انسانهایی خاص هستند و در تیپ انسانهای سالم قرار میگیرند که هم به خودش کمک میکند و هم به دیگران. برخی از روانشناسان میگویند حدود یک درصد از انسانها، به خودشکوفایی میرسند. حدود یک درصد از کسانی که به دنبال شهرت هستند، توانمندیهای خود را به کار گرفتهاند و خود آنها اصلا به شهرت فکر نمیکنند. اما 99 درصد افراد برای دیده شدن به شهرت فکر میکنند و هرکاری انجام میدهند تا بیشتر دیده شوند، البته ممکن است در این زمینه کارهایی هم انجام دهند که تاثیر مثبتی هم برای خود و دیگران داشته باشد.
تایید طلبی و دیده شدن نوعی رفتار بیمارگونه است
وی ادامه داد: عمده کسانی که در فضای جامعه امروز سعی میکنند دیده شوند، رفتارهایشان بیمارگونه است. مثلا در شرایط مختلف مثل بروز سیل و دیگر حوادث غیر مترقبه، علاوه برکسانی که صرفا عاشقانه و با انگیره کمک و همدلی کمک میکنند و اصلا قصدشان دیده شدن نیست، ولی برخی نیز هستند که برای دیده شدن و جلب توجه به چنین مناطقی میروند.
این روانشناس تصریح کرد: شهرت به مفهوم حقیقی زمانی حاصل میشود که فرد به قصد شهرت حرکت نکند، یعنی اگر فرد کار و مسئولیت خود را به درستی انجام دهد، این شهرت است که به دنبال او میآید، بسیاری از نویسندگان، هنرمندان و شخصیتهای فکری جهان به دنبال شهرت نبودند، ولی با کارهایی که انجام دادند، شهرت پیدا کردند، چنین انسانهایی از توانمندهای و نبوغ خود در زندگی بهره بردهاند.
توهم قدرت؛ توهم شهرت
وی ادامه داد: در جامعه امروز، اتفاقات بهگونهای پیش میرود که برخی بدون هیچ زحمتی به نتایجی میرسند که ممکن است کسی با زحمت به آن نرسد. یعنی همه چیز سهلالوصول به نظر میآید. مثلا در این شرایط، اگر یک نفر با 20 میلیون تومان پراید خریده باشد، اکنون در طول دو ماه به این خودروی او به 40 میلیون تومان افزایش پیدا کرده است، طبیعتا این فرد ناخواسته دچار توهم ثروت میشود.
بافتی در پایان اضافه کرد: معمولا کسانی که به مقام و سمت بالایی میرسند، تلاش میکنند تا فامیل و بستگان خود را در آن سیستم اداری جذب کنند. در چنین شرایطی توهم قدرت پیش میآید و قطعا در چنین جامعه و شرایطی، زمینهها برای شهرتطلبی هم فراهم میشود.