تعرفههای گران و «تابهتا»
روانشناسی و مشاوره، خدمات لوکس شدهاند!
هنوز هم کم نیستند شهروندانی که مراجعه به روانشناس يا مشاور را یک فرایند غیرضروری و هزینهبر بهحساب میآورند. عدهای هم رفتن به مراكز روانشناسی و مشاوره را مایه آبروریزی و خجالت میدانند و از اینکه اطرافیان به آنها «انگ» بزنند، زندگی مداوم و عذابآور با اختلالات روانی را انتخاب میکنند. بماند که خیلیها نیز توان مالی برای مراجعه به روانشناس را ندارند. مجموع این شرایط موجب شده، آمار بروز اختلالات روانی در بین شهروندان ایرانی، بسیار قابلتوجه و هشداردهنده باشد، طوری که براساس آمارهای رسمی که وزارت بهداشت منتشرکرده است، حدود 23/6درصد ایرانیها که در سنین بین ۱۵ تا ۶۴ سال هستند، از اختلالات روانی رنج میبرند.
این اختلالات از طیف خفیف تا شدید را در برمیگیرد که در این بین، افسردگی و اضطراب را باید در صدر اختلالات روانی شایع در ایران دانست. باید در نظر داشت که این آمار 23درصد، مربوط به افرادی است که اختلالات روانی در آنها شناسایی شده است، اما بسیاری از مبتلایان به اختلالات روانی در کشور ما ناشناخته هستند.
نکته قابلتامل اینجاست که براساس آمارهای رسمی، حدود 56درصد از افرادی که به اختلال روانی مبتلا هستند، حتی یکبار هم برای رفع این اختلالات به مراکز درمانی مراجعه نکردهاند. همچنین براساس آمارهای منتشرشده از سوی وزارت بهداشت، حدود 6 میلیون و ۴۰۰ هزار نفر از مردم ایران مبتلا به افسردگی هستند و بالغ بر 12درصد افراد شاغل نیز از افسردگی رنج میبرند. با توجه به اینکه اختلال روانی میتواند بهرهوری در محیط کار را کاهش دهد و حتی به افزایش بار بیماریهای جسمی در جامعه نیز منجر شود، بنابراین میبینیم که اختلالات روانی درمان نشده، هزینههای زیادی به بیمهها و نظام سلامت تحمیل میکند که توسعه اقتصادی کشور را نیز با اختلال جدی مواجه خواهد کرد.
عوامل متعددی باعث شده که بسیاری از افراد مبتلا به اختلالات روانی، هرگز به روانشناسان و مشاوران مراجعه نکنند. دکتر محمدابراهیم مداحی، رئیس خانه روانشناسان و مشاوران و حرف ياورانه معتقد است، یکی از عمده دلایل مراجعه پایین مردم به مراکز روانشناسي يا رواندرمانی این است که بسیاری از روانشناسان و مشاوران، منتظر میمانند شهروندان به آنها مراجعه کنند، در حالی که این گروه از درمانگران باید در بطن جامعه حضور داشته باشند و احساس نکنند که خدمات مشاوره و روانشناسی را باید فقط در کلینیکها ارائه کنند. او تاکید دارد: «متولیان نظام سلامت و سایر مسئولان مرتبط در حوزه سلامت روان باید شرایطی را بهوجود بیاورند که دسترسی مردم به مشاوران و روانشناسان تسهیل شود و ارائه خدمات از سوی این درمانگران، فقط محدود به کلینیکها نشود. همچنین نیاز است که دورههای دانشگاهی در ایران نیز بهگونهای همراه با کارآموزی باشد که دانشآموختگان رشتههای روانشناسی و مشاوره، از تجربه خوبی برای درمان اختلالات روانی برخوردار باشند.»
البته دکتر فریبا نبوی، روانشناس بالینی میگوید: «تنها ارائه خدمات مشاوره و روانشناسی نمیتواند به ارتقای سلامت روانی در جامعه منجر شود و درواقع نمیتوان انتظار داشت که درمانگران برای ارتقای سلامت روان جامعه، معجزه کنند.» او تصریح میکند: «عواملی مثل بیکاری، طلاق، فقر و بسیاری از آسیبهای اجتماعی میتواند به تشدید اختلالات روانی در جامعه منجر شود. در این شرایط اگر بهترین روانشناسان و مشاوران نیز به خدمت گرفته شوند، اما فکری به حال رفع آسیبهای اجتماعی نشود، در آن صورت بسیاری از تلاشهای درمانگران نیز بینتیجه خواهد ماند.»
طرح تحول سلامت روان؛ از ایده تا عمل
با اجرای طرح تحول سلامت، گامهایی برای ارتقای سلامت روان جامعه برداشته شد و شاهد ارائه خدمات مشاوره در مراکز خدمات جامع سلامت بودیم، اما مجموع این اقدامات پراکنده نتوانسته تاثیر جدی در ارتقای سلامت روان جامعه برجای بگذارد و همچنان شاهد هستیم که تقریبا از هر چهار ایرانی، یک نفر به اختلالات روانی مبتلاست. دکتر ایرج حریرچی، قائممقام وزارت بهداشت درباره اقدامات این وزارتخانه برای ارتقای سلامت روان جامعه، توضیح میدهد: «وزارت بهداشت در درجه نخست برای پیشگیری از بیماریهای روانی با آگاهسازی جامعه و رسانهها در جهت کاهش استرسهای محیطی، گام برمیدارد و در درجه دوم در راستای درمان بیماریهای سبک، متوسط و سنگین تلاش میکند. وزارت بهداشت در همین راستا روانشناسان بالینی را در شبکه بهداشت و درمان بهکار گرفته است تا موارد بیماری را غربالگری کنند.» حریرچی اظهار میکند: «افرادی که به بخش دولتی، مراکز بهداشتی و درمانی و خانهها و پایگاههای بهداشتی دولتی مراجعه میکنند، مورد ارزیابی قرار میگیرند و غربالگری بهصورت تکمیل پرسشنامههای چندگزینهای انجام میشود. اگر علائم فرد قابلتوجه و نیازمند مداخله باشد، به روانشناس و در صورت نیاز به ادامه روند درمان به روانپزشک معرفی میشود.» با توجه به اینکه سیستم درمان دولتی تلاش کرده سلامت روان را هم در بستههای ارائه خدمات در طرح تحول سلامت بگنجاند، اما تمرکز طرح تحول سلامت بر درمان بیماریهای جسمی و سرمایهگذاری کمتر در بخش بهداشت و پیشگیری موجب شد که «طرح تحول سلامت روان» بهعنوان یک بخش مهم از طرح تحول سلامت نتواند تاثیری هموزن با اسمش داشته باشد.
تعرفههای گران و «تابهتا» در حوزه مشاوره و روانشناسی
از عمده دلایل مغفولماندن خدمات مشاوره و رواندرمانی در ایران، تعرفه بالای ارائه این خدمات در بخش خصوصی است که این تعرفهها با توان مالی بسیاری از خانوادهها همخوانی ندارد. براساس تعرفههای سال98، هزینه یک جلسه 45دقیقهای مشاوره و روانشناسی بین 52هزار تا 144هزار تومان متغیر است. اینکه دفتر مشاوره در چه شهری قرار دارد، همچنین خدمات مشاوره از سوی دانشآموخته کارشناسی ارشد ارائه میشود یا از سوی دانشیار دانشگاه، همه این موارد باعث میشود که نرخ ارائه خدمات روانشناسی متغیر باشد. البته برخی درمانگران مشهور در کشور که در رسانههای تصویری نیز حضور فعال دارند، معمولا با تعرفههای رسمی کار نمیکنند. حتی دیده شده که برخی از این روانشناسان بابت 45دقیقه مشاوره، مبالغ میلیونی از مراجعهکننده دریافت میکنند. در این بین، بازار مشاورههای تلفنی و حتی مشاورههای چتی هم داغ شده است و تعرفهها در این بخش نیز کاملا دلبخواهی است.
در حالی که خدمات روانپزشکی تحتپوشش بیمههای درمانی قرار دارد، اما خدمات روانشناسی و مشاوره در شمول این پوشش نیستند و مردم باید از جیب خودشان، همه هزینههای مشاوره و روانشناسی را پرداخت کنند. ناگفته معلوم است که خیلی از خانوادهها نمیتوانند از پس تعرفههای خدمات روانشناسی بربیایند، آن هم با توجه به اینکه ارائه این خدمات فقط به یک یا چند جلسه نیز محدود نمیشود و ممکن است فرایند درمان مراجعهکننده، ماهها طول بکشد که همین مسئله، هزینه درمان را افزایش میدهد. باید در نظر داشت، با توجه به اینکه بیمههای درمانی، حدود 78درصد منابع طرح تحول سلامت را تامین میکنند و هزینههای درمان تامیناجتماعی نیز پس از اجرای این طرح حدود سه برابر شده است، سازمان تامیناجتماعی بارها اعلام کرده، پوشش خدمات روانشناسی و مشاوره تنها در شرایطی محقق خواهد شد که اعتبارات قابلتوجهی از سوی دولت برای پوشش بیمهای این خدمات گرانقیمت اختصاص پیدا کند. اگر جهتگیری و تمرکز طرح تحول سلامت به سمت پیشگیری و ارتقای سلامت روان بود یا اینکه حداقل بخشی از اعتبارات دولتی طرح تحول سلامت به سازمان تامیناجتماعی تزریق میشد، شاید در آن صورت میشد امیدوار بود که خدمات روانشناسی نیز تحتپوشش بیمهها قرار بگیرند، اما به نظر میرسد، با توجه به هزینههای بالای خدمات روانشناسی و مشاوره و افزایش مداوم هزینه درمان بیماریهای جسمی، پوشش بیمهای خدمات رواندرمانی از توان سازمانهای بیمهگر خارج باشد.
این اختلالات از طیف خفیف تا شدید را در برمیگیرد که در این بین، افسردگی و اضطراب را باید در صدر اختلالات روانی شایع در ایران دانست. باید در نظر داشت که این آمار 23درصد، مربوط به افرادی است که اختلالات روانی در آنها شناسایی شده است، اما بسیاری از مبتلایان به اختلالات روانی در کشور ما ناشناخته هستند.
نکته قابلتامل اینجاست که براساس آمارهای رسمی، حدود 56درصد از افرادی که به اختلال روانی مبتلا هستند، حتی یکبار هم برای رفع این اختلالات به مراکز درمانی مراجعه نکردهاند. همچنین براساس آمارهای منتشرشده از سوی وزارت بهداشت، حدود 6 میلیون و ۴۰۰ هزار نفر از مردم ایران مبتلا به افسردگی هستند و بالغ بر 12درصد افراد شاغل نیز از افسردگی رنج میبرند. با توجه به اینکه اختلال روانی میتواند بهرهوری در محیط کار را کاهش دهد و حتی به افزایش بار بیماریهای جسمی در جامعه نیز منجر شود، بنابراین میبینیم که اختلالات روانی درمان نشده، هزینههای زیادی به بیمهها و نظام سلامت تحمیل میکند که توسعه اقتصادی کشور را نیز با اختلال جدی مواجه خواهد کرد.
عوامل متعددی باعث شده که بسیاری از افراد مبتلا به اختلالات روانی، هرگز به روانشناسان و مشاوران مراجعه نکنند. دکتر محمدابراهیم مداحی، رئیس خانه روانشناسان و مشاوران و حرف ياورانه معتقد است، یکی از عمده دلایل مراجعه پایین مردم به مراکز روانشناسي يا رواندرمانی این است که بسیاری از روانشناسان و مشاوران، منتظر میمانند شهروندان به آنها مراجعه کنند، در حالی که این گروه از درمانگران باید در بطن جامعه حضور داشته باشند و احساس نکنند که خدمات مشاوره و روانشناسی را باید فقط در کلینیکها ارائه کنند. او تاکید دارد: «متولیان نظام سلامت و سایر مسئولان مرتبط در حوزه سلامت روان باید شرایطی را بهوجود بیاورند که دسترسی مردم به مشاوران و روانشناسان تسهیل شود و ارائه خدمات از سوی این درمانگران، فقط محدود به کلینیکها نشود. همچنین نیاز است که دورههای دانشگاهی در ایران نیز بهگونهای همراه با کارآموزی باشد که دانشآموختگان رشتههای روانشناسی و مشاوره، از تجربه خوبی برای درمان اختلالات روانی برخوردار باشند.»
البته دکتر فریبا نبوی، روانشناس بالینی میگوید: «تنها ارائه خدمات مشاوره و روانشناسی نمیتواند به ارتقای سلامت روانی در جامعه منجر شود و درواقع نمیتوان انتظار داشت که درمانگران برای ارتقای سلامت روان جامعه، معجزه کنند.» او تصریح میکند: «عواملی مثل بیکاری، طلاق، فقر و بسیاری از آسیبهای اجتماعی میتواند به تشدید اختلالات روانی در جامعه منجر شود. در این شرایط اگر بهترین روانشناسان و مشاوران نیز به خدمت گرفته شوند، اما فکری به حال رفع آسیبهای اجتماعی نشود، در آن صورت بسیاری از تلاشهای درمانگران نیز بینتیجه خواهد ماند.»
طرح تحول سلامت روان؛ از ایده تا عمل
با اجرای طرح تحول سلامت، گامهایی برای ارتقای سلامت روان جامعه برداشته شد و شاهد ارائه خدمات مشاوره در مراکز خدمات جامع سلامت بودیم، اما مجموع این اقدامات پراکنده نتوانسته تاثیر جدی در ارتقای سلامت روان جامعه برجای بگذارد و همچنان شاهد هستیم که تقریبا از هر چهار ایرانی، یک نفر به اختلالات روانی مبتلاست. دکتر ایرج حریرچی، قائممقام وزارت بهداشت درباره اقدامات این وزارتخانه برای ارتقای سلامت روان جامعه، توضیح میدهد: «وزارت بهداشت در درجه نخست برای پیشگیری از بیماریهای روانی با آگاهسازی جامعه و رسانهها در جهت کاهش استرسهای محیطی، گام برمیدارد و در درجه دوم در راستای درمان بیماریهای سبک، متوسط و سنگین تلاش میکند. وزارت بهداشت در همین راستا روانشناسان بالینی را در شبکه بهداشت و درمان بهکار گرفته است تا موارد بیماری را غربالگری کنند.» حریرچی اظهار میکند: «افرادی که به بخش دولتی، مراکز بهداشتی و درمانی و خانهها و پایگاههای بهداشتی دولتی مراجعه میکنند، مورد ارزیابی قرار میگیرند و غربالگری بهصورت تکمیل پرسشنامههای چندگزینهای انجام میشود. اگر علائم فرد قابلتوجه و نیازمند مداخله باشد، به روانشناس و در صورت نیاز به ادامه روند درمان به روانپزشک معرفی میشود.» با توجه به اینکه سیستم درمان دولتی تلاش کرده سلامت روان را هم در بستههای ارائه خدمات در طرح تحول سلامت بگنجاند، اما تمرکز طرح تحول سلامت بر درمان بیماریهای جسمی و سرمایهگذاری کمتر در بخش بهداشت و پیشگیری موجب شد که «طرح تحول سلامت روان» بهعنوان یک بخش مهم از طرح تحول سلامت نتواند تاثیری هموزن با اسمش داشته باشد.
تعرفههای گران و «تابهتا» در حوزه مشاوره و روانشناسی
از عمده دلایل مغفولماندن خدمات مشاوره و رواندرمانی در ایران، تعرفه بالای ارائه این خدمات در بخش خصوصی است که این تعرفهها با توان مالی بسیاری از خانوادهها همخوانی ندارد. براساس تعرفههای سال98، هزینه یک جلسه 45دقیقهای مشاوره و روانشناسی بین 52هزار تا 144هزار تومان متغیر است. اینکه دفتر مشاوره در چه شهری قرار دارد، همچنین خدمات مشاوره از سوی دانشآموخته کارشناسی ارشد ارائه میشود یا از سوی دانشیار دانشگاه، همه این موارد باعث میشود که نرخ ارائه خدمات روانشناسی متغیر باشد. البته برخی درمانگران مشهور در کشور که در رسانههای تصویری نیز حضور فعال دارند، معمولا با تعرفههای رسمی کار نمیکنند. حتی دیده شده که برخی از این روانشناسان بابت 45دقیقه مشاوره، مبالغ میلیونی از مراجعهکننده دریافت میکنند. در این بین، بازار مشاورههای تلفنی و حتی مشاورههای چتی هم داغ شده است و تعرفهها در این بخش نیز کاملا دلبخواهی است.
در حالی که خدمات روانپزشکی تحتپوشش بیمههای درمانی قرار دارد، اما خدمات روانشناسی و مشاوره در شمول این پوشش نیستند و مردم باید از جیب خودشان، همه هزینههای مشاوره و روانشناسی را پرداخت کنند. ناگفته معلوم است که خیلی از خانوادهها نمیتوانند از پس تعرفههای خدمات روانشناسی بربیایند، آن هم با توجه به اینکه ارائه این خدمات فقط به یک یا چند جلسه نیز محدود نمیشود و ممکن است فرایند درمان مراجعهکننده، ماهها طول بکشد که همین مسئله، هزینه درمان را افزایش میدهد. باید در نظر داشت، با توجه به اینکه بیمههای درمانی، حدود 78درصد منابع طرح تحول سلامت را تامین میکنند و هزینههای درمان تامیناجتماعی نیز پس از اجرای این طرح حدود سه برابر شده است، سازمان تامیناجتماعی بارها اعلام کرده، پوشش خدمات روانشناسی و مشاوره تنها در شرایطی محقق خواهد شد که اعتبارات قابلتوجهی از سوی دولت برای پوشش بیمهای این خدمات گرانقیمت اختصاص پیدا کند. اگر جهتگیری و تمرکز طرح تحول سلامت به سمت پیشگیری و ارتقای سلامت روان بود یا اینکه حداقل بخشی از اعتبارات دولتی طرح تحول سلامت به سازمان تامیناجتماعی تزریق میشد، شاید در آن صورت میشد امیدوار بود که خدمات روانشناسی نیز تحتپوشش بیمهها قرار بگیرند، اما به نظر میرسد، با توجه به هزینههای بالای خدمات روانشناسی و مشاوره و افزایش مداوم هزینه درمان بیماریهای جسمی، پوشش بیمهای خدمات رواندرمانی از توان سازمانهای بیمهگر خارج باشد.
مرجع : روزنامه جام جم