کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

بیوتروریسم در برابر بیماری، مکانیسم های دفاعی در برابر اضطراب

پاندمی کرونا؛ جنگ روانی جهانی به جای مداخله در بحران

15 فروردين 1399 ساعت 21:32

اضطرابی که اکنون منجر به راه افتادن سیلی از مکانیزم های دفاعی در میان مردم جهان شده است، "اضطراب مرگ" نام دارد که در واقع بخشی از یک اضطراب بزرگتر به نام "اضطراب هستی" است.


نیویورک تایمز در یکی از مقالات اخیر خود به نقل از سازمان بهداشت جهانی، اپیدمی را شیوع گسترده اما منطقه ای یک بیماری معرفی می کند که افزایش ابتلا در آن ناگهانی بوده و به طور غیرمنتظره ای گسترش می یابد. اما در حالت دیگر یعنی پاندمی، شیوع یک بیماری جدید در تمام دنیا، باعث درگیر شدن بسیاری از انسان های جهان می شود. پاندمی وضعیتی است که هم اکنون بر اثر شیوع ویروس کرونا در تمام دنیا، شاهد آن هستیم. بنا بر گفته تئودور آدهانوم قبریسوس (رییس سازمان بهداشت جهانی): «پاندمی COVID-19 به سرعت در حال گسترش است. از گزارش اولین مورد بیماری تا رسیدن به 100 هزار نفر، 67 روز طول کشید. در حالی که 100 هزار نفر بعدی 11 روز و 100 هزار نفر سوم تنها 4 روز زمان برد. این اعداد اهمیت زیادی دارند چون در واقع انسان هایی هستند که زندگی و خانواده های آنها تحت تأثیر قرار گرفته است ». اما شاید در بسیاری از روزنامه ها، مجلات، سایت های خبری، خبرگزاری ها، شبکه های اجتماعی، گفتگوهای خانوادگی و دوستانه، هنگام خرید، در ماشین یا اتوبوس، همسایه ها، مقالات علمی، تلویزیون و... دیده، شنیده و یا خوانده باشید که منشأ این ویروس چیست و از کجا آمده است و حتماً سعی کرده اید شواهدی را در مورد دیدگاهی که به باورهای شما نزدیک تر است و آن را تصدیق می کند، از طریق جستجو در منابع مختلف جمع آوری کنید. این یک اقدام طبیعی برای نوع بشر است. انسانها در شرایطی که نمی خواهند "وقایع تلخ" را بپذیرند یا هنگامی که "اضطراب" بسیار زیادی دارند مخصوصاً زمانی که هستی و وجود خویش را در خطر می بینند سعی می کنند همه چیز را خوش بینانه تر و کم خطرتر از آن چیزی که هست، جلوه داده و برای "خود" تفسیر کنند. اما چگونه این اتفاق رخ می دهد؟

اگر تئوری فروید در مورد ساختار شخصیت را بپذیریم، شخصیت از سه بخش نهاد، خود و فراخود تشکیل شده است. چنانچه بخواهیم خلاصه تر بگوییم به گونه ای که از حوصله خوانندگان غیرتخصصی (اگر روان شناس و مشاور نیستید) خارج نباشد، نهاد بخشی از ساختار شخصیت است که از اصل لذت پیروی می کند یعنی ارضای فوری و آنی هر نیاز و خواسته ای، خود یا همان ایگو تابع اصل واقعیت است و به دنبال برآوردن نیازهای انسان بر پایه منطق، اخلاق و قانون است. و بخش سوم یعنی فراخود یا همان سوپرایگو نقطه مقابل بخش اول (نهاد) است و در واقع بخش کمالگرا و آرمان گرای انسان است که از دو قسمت آرمان و وجدان تشکیل می شود. اما چرا در مورد ساختارهای شخصیت انسان صحبت کردیم؟ به این دلیل که پاسخ پرسش هفت سطر بالاتر، در عملکرد خود یا همان ایگو نهفته است.

در روان شناسی و بهتر است بگویم در روانکاوی، اصطلاحی به نام مکانیسم های دفاعی وجود دارد. دفاع ها آن دسته از اقدامات روانی هستند که مضامین عاطفی خوشایند را از حیطه هوشیاری خودآگاه به بیرون می رانند (جوادزاده، 1391/1396). اجرای مکانیزم های دفاعی بر عهده ایگو است. عواطف ناخوشایند شامل مواردی همچون اضطراب، افسردگی و خشم می شوند. بسیاری از مکانیزم های دفاعی، اساساً با ترتیب خاص و در طی مراحل دوره های رشد کودکی به ظهور می رسند. وقتی فرد پا به سن بزرگسالی می گذارد، صرف نظر از مبدأ سنی پیدایش دفاع ها، ممکن است چندین دفاع را به همراه هم به کار گیرد (جوادزاده، 1391/1396) از جمله در این مورد به خصوص یعنی اضطراب (ناشی از ویروس کرونا) که ترکیبی از یک حس ناخوشایند و یک تفکر ناخوشایند است این امر صدق می کند، فرد به کمک چندین مکانیزم دفاعی از جمله انکار، جابجایی ، واپس زنی، بازگشت توپوگرافیک، سرکوبی، دلیل تراشی، توجیه عقلی، پرحرفی، کوچک نمایی، بازسازی واقعیت، درون نگری، دغل بازی ، عقلانیت، افراطی ، ابهام ، طلاقت زبان ، جابجایی موقت به آینده ، رک گویی و تغییر جهت انتقادات از خود به دیگری سعی می کند از مواجهه با واقعیت پرهیز کند.

در واقع دو ویژگی مشترک تمام مکانیزم های دفاعی عبارتند از:
1) عموماً به صورت ناخودآگاه اعمال می گردند.
2) معمولاً با تحریف، انکار و تبدیل واقعیت توأم بوده و موجب خودفریبی می گردند. مکانیزم های دفاعی در عین کارکردهایی که دارند مانند کاهش اضطراب و استرس و کمک به سازگاری و تطابق با شرایط و محیط پیرامون، در صورت استفاده افراطی و مکرر و بکارگیری آنها جهت تحریف شدید واقعیتها، می توانند آسیب زا باشند.

از نظر جورج ایمان وایلانت به طور کلی چهار دسته مکانیزم دفاعی وجود دارند که عبارتند از:
•خودشیفته (Narcissistic)
•نابالغ (Immature)
•روان رنجور (Neurosis)
•بالغ (Mature)

از میان انواع مکانیزم های دفاعی، تنها دفاع های "بالغانه یا پخته" هستند که در ارتقای سلامت روان افراد نقش تعیین کننده و مثبتی دارند. اما بر اساس آنچه گفته شد مکانیزمهای دفاعی هم می توانند به کاهش اضطراب کمک کنند و هم می توانند زاینده آن باشند. در شرایط فعلی، استفاده افراطی و مکرر از مکانیزم های دفاعی و بکارگیری آنها جهت تحریف شدید واقعیت های مربوط به ویروس کرونا می تواند بسیار آسیب زا باشد.

بهتر است پیش از پرداختن به ادامه بحث، در مورد هر یک از مکانیزم های دفاعی فوق الذکر اطلاعاتی در اختیار شما قرار دهیم (جوادزاده، 1391/1396):

انکار: وانمود می کنید که واقعیت را درک کرده اید. انکار در چهار شکل اتفاق می افتد:
«انکار مستقیم» یعنی کتمان یک واقعیت علیرغم وجود شواهد قانع کننده از وجود آن.
«انکار در عمل» یعنی اقدام به رفتاری که به طور نمادین نشانه اعتقاد فرد بر این است که "آن واقعیت زشت، حقیقت ندارد"
«انکار وهمی» یعنی اصرار بر حفظ عقاید غلط تا مجبور نباشید واقعیت را ببینید.
«انکار شفاهی» یعنی استفاده از عبارات خاص در جهت متقاعد کردن خود به غلط بودن یک واقعیت.
جابجایی: شما احساسی یک سویه علیه فردی دارید، اما آن را به سمت شخص یا موقعیت دیگری تغییر جهت می دهید.
واپس زنی: شما بدون اینکه بخواهید، افکار را به بوته فراموشی می سپارید.
بازگشت توپوگرافیک: شما برای فرار از وقایع دردناک به رویا پناه می برید.
سرکوبی: شما سعی عمدی در فراموش کردن چیزی دارید.
دلیل تراشی: شما عذر و بهانه هایی برای کم کردن از فشار روانی خود می تراشید، معمولاً این کار بعد از انکار بعضی واقعیت ها رخ می دهد.
توجیه عقلی: شما برای اینکه برافروخته نشده و کنترل اوضاع را در دست داشته باشید، باب گفتگوهای نظری را درباره موضوع بخصوصی باز می کنید.
پرحرفی: شما بیش از حد صحبت می کنید، البته این صحبت ها با حاشیه پردازی همراه نبوده و بی ربط نمی باشد.
کوچک نمایی: شما از یک واقعیت بسیار دردناک آگاه هستید اما شدت کمتری به دردناک بودن آن واقعیت نسبت می دهید.
بازسازی واقعیت: شما پس از انکار واقعیت، قرائت دیگری از واقعیت می کنید.
درون نگری: شما ذهن خود را با افکار باطنی اشغال می کنید تا از تنش موجود خلاصی یافته یا از پذیرش واقعیت های خارجی طفره روید. دغل بازی: شاید شما از روی عادت کسی را فریب می دهید.
عقلانیت افراطی: شما برای فرار از عواطف ناخوشایند به فرایندهای ثانوی تفکر رو می آورید.
ابهام: شما جزییات را پنهان می کنید.
طلاقت زبان: شما بدون تأمل صحبت می کنید، به طوری که معنای بیشتر آنها را نمی دانید.
جابجایی موقت به آینده: شما همواره زیر زبان خود «ای کاش...» و یا «کاش روزی بیاد...» را زمزمه می کنید.
رک گویی: شما صریح و بی پرده سخن می گویید، اما این کار سرپوشی برای افکار و احساسات واقعی تان می باشد.
تغییر جهت انتقادات از خود به دیگری: شما به جای سرزش خود، دیگری را مورد انتقاد قرار می دهید.

اضطرابی که اکنون منجر به راه افتادن سیلی از مکانیزم های دفاعی در میان مردم جهان شده است، "اضطراب مرگ" نام دارد که در واقع بخشی از یک اضطراب بزرگتر به نام "اضطراب هستی" است. هرگاه پرده های روزمرگی از جلو چشم آدمی بیفتد و با مسائل غیرقابل اجتناب هستی روبه رو شود، بروز اضطراب هستی حتمی خواهد بود (مسعودی ثانی، بهمنی، عسگری، خانجانی و پاک نیا، 1394).

اما اضطراب هستی چیست؟
اضطراب هستی یکی از مفاهیم روان شناسی وجودی و وجودگرایی یا همان اگزیستانسالیسم است. بر اساس دیدگاه وجودی، "مرگ، مسئولیت، تنهایی و ناپایداری معنی" از ویژگی های ذاتی، قطعی و اجتناب ناپذیر هستی انسان در جهان آفرینش به شمار می آید. اضطراب هستی پیامد آگاهی از ویژگی های ناپایدار موقعیت های انسانی است. در واقع از آنجا که هر یک از ما سخت نیازمند جاودانگی، استواری، همزیستی و هدفمندی زندگی بوده و در عین حال، همگی نیز بالاخره با اجتناب ناپذیری مرگ، بی پایگی هستی، تنهایی و پوچی رویاروی خواهیم شد، لذا این تعارض ما را دچار اضطراب هستی می نماید. اکنون و با وجود شیوع گسترده این ویروس در جهان، نوع بشر بیش از پیش به اضطراب هستیِ خویشتن نزدیک شده است (مسعودی ثانی، بهمنی، عسگری، خانجانی و پاک¬نیا، 1394).
اما آیا اینکه شیوع این ویروس ناشی از بیوتروریسم بوده یا یک اتفاق ناخواسته و شیوع یک بیماری، تأثیری در میزان اضطراب هستی کنونی دارد؟ برای رمزگشایی از این معما، ابتدا باید بیوتروریسم و بیماری را بازتعریف نماییم.

بیوتروریسم تروریسمی شامل انتشار عمدی عوامل بیولوژیک است که این عوامل، باکتری‌ها، ویروس‌ها یا سموم‌اند که ممکن است به شکل طبیعی‌شان یا به فرم دستکاری شده توسط انسان باشند. بیوتروریسم با اهداف خصمانه برای کشتن یا ناتوان کردن انسان‌ها، جانوران یا گیاهان انجام می شود. اما بیماری به هر نوع وضعیت غیرطبیعی در ساختار یا کارکرد بافت ها یا اعضا یا دستگاه های بدن اطلاق می شود که با مجموعه ای از علائم و نشانه ها مشخص می شود. پس می توان گفت در بیوتروریسم با دخالت مستقیم انسانی و در بیماری با دخالت غیرمستقیم انسانی (خودمراقبتی پایین یا عامل طبیعی) در سلامتی افراد و تهدید آن روبه رو هستیم.

اینکه سلامتی فرد تا چه میزان مورد تهدید واقع شود، بر میزان اضطراب او می افزاید. اما به نظر می رسد آگاهی از منبع پیدایش و گسترش ویروس کرونا، به جای این که کمکی در جهت کاهش عوارض جسمی-روانی و ابعاد و گستره این تهدید برای سلامتی بشر باشد، بیشتر به ابزاری سیاسی برای ایجاد یک «جنگ روانی جهانی» تبدیل شده است. این جنگ روانی جهانی باعث شده تا به جای تمرکز بیشتر روی اقدامات پیشگیرانه، ارائه مداخلات مناسب پزشکی-روانشناختی به بیماران و نجات جانِ انسانها، بخش بزرگی از منابع و نیروهای هر کشور صرفِ گمانه زنی ها و جستجو برای جمع آوری شواهدی مبنی بر بیوتروریسم علیه کشور یا کشورهایی دیگر و بخش بزرگ دیگری صرف رقابت های علمی ناسالم و برتری جویانه مبنی بر کشف دارو و واکسن این بیماری گردد، درست مانند آنچه در زمان «جنگ سرد » و رقابت میان آمریکا و شوروی برای اعزام اولین فضانورد به فضا اتفاق افتاد. جنگ روانی جهانی، در شرایط ابتلای بیش از یک میلیون نفر و مرگ بیش از 50 هزار نفر در اثر ابتلا به این ویروس تا زمان نگارش این مقاله تنها فرصت پیوستن به یکدیگر به عنوان انسان، کار کردن با یکدیگر و یادگیری و رشد و مبارزه در کنار هم علیه یک بحران جهانی را می گیرد.

آنچه در حال حاضر در اولویت قرار دارد همبستگی جهانی علیه این بیماری و کنترل و مبارزه تا ریشه کنی آن است. مواردی از قبیل تئوری "جنگ بیولوژیک" می تواند در زمانی دیگر مورد بررسی و کندوکاو قرار گیرد. سوء استفاده از شرایط موجود و راه اندازی پروپاگاندای سیاه توسط یک دولت علیه دولت دیگر، در واقع سوراخ کردن جای خود در کشتی است. تشویش روان جهانی به منظور دستیابی به اهداف سیاسی، تنها به بغرنج تر شدن شرایط فعلی می انجامد. ایجاد حس بی اعتمادی نسبت به دولت متبوع و القای فریب خوردگی در مردم یک کشور، منجر به وقوع هرج و مرج، کاهش مشارکت اجتماعی، افزایش میزان احتکار و ذخیره سازی مواد غذایی و محصولات بهداشتی و متعاقب آن در خطر قرار گرفتن سلامت و امنیت جامعه می گردد. بدین سان و با گسترش چنین اقداماتی، بی نظمی ها و آشوبها در سراسر جهان فراگیر خواهد شد.


  انسان تاب آور
برای مشکلات و سختی هایی که در زندگی همه ما وجود دارد، قدرت پیشگویی کننده ای وجود ندارد، بلکه این تنها و تنها خودمان هستیم که هنگام دریافت فرمانِ حرکت (مواجهه با شرایط و موقعیت ها)، باید نقش خویش را ایفا کنیم. نویسنده این نقش، بازیگردان، بازیگر، کارگردان و تماشاگر آن در لحظه، خود ماییم. این قدرت از درون خود ما سرچشمه می گیرد و البته با یکی از ویژگی های مهم روانی به نام تاب آوری پیوند می خورد (نجف خانی، حسینلو و چهره سا، 1398).

هر زندگی یک تغییر است. ما تغییر در کار و روابط، تغییر در سلامت جسمی و روانی و رویدادهای جدید در جوامع محلی و جهان را تجربه می کنیم. گاهی اوقات ما می دانیم که تغییر رخ خواهد داد، در حالی که زمانی دیگر به طور ناگهانی و غیر منتظره (شیوع ویروس کرونا) رخ می دهد. شاید ناامیدکننده یا شگفتانه فوق العاده ای باشد. بسیاری از مردم وقت و انرژی زیادی را صرف تلاش برای اجتناب از تغییر می کنند، اما ناگزیر به سمت آنها خواهد آمد. اگر توانستید مقابله با تغییر (در اینجا شرایط ناشی از شیوع ویروس کرونا) را فرا بگیرید، خطر ابتلا به اضطراب و افسردگی را پایین آورده اید. در غیر این صورت، تنها مقدار کمی از استرس می تواند باعث ایجاد سراسیمگی در زندگی شما شود. توانایی سازگاری با تغییرات، "انعطاف پذیری" نامیده می شود (نجف خانی، حسین لو و چهره سا، 1398).

بر اساس مدل سیستم ها، شش عامل در ایجاد تاب آوری نقش دارد که یکی از آنها سلامت یعنی درجه رهایی فرد از بیماریهای روانی و فیزیکی است (نجف خانی، حسین لو و چهره سا، 1398). حفظ سلامتی در کنار تأمین امنیت به عنوان موهبت هایی که هیچ گاه جز در فقدان آنها، در دایره توجهات ما قرار نمی گیرند اکنون به دغدغه اصلی جوامع بشری تبدیل شده است. اما چگونه می توانیم با وجود این تهدید (ویروس کرونا) برای سلامتی، تاب آوری خود را افزایش دهیم؟ به طور کلی برخی از مؤلفه هایی که به افراد جهت افزایش میزان تاب آوری کمک می کند به شرح زیر می باشد: (نجف خانی، حسین لو و چهره سا، 1398)

*در زندگی خود معنا و هدف داشته باشید
*ارتباطات خود را توسعه دهید
*نسبت به تغییرات انعطاف پذیر باشید
*اعتماد به نفس خود را افزایش دهید
*مراقب تغذیه و سلامتی خود باشید
*خوش بین باشید
*دلبستگی های مثبت ایجاد کنید
*معنویت را در خود تقویت کنید
*هوش هیجانی خود را تقویت کنید
*بخندید
(شوخی کنید )
*ورزش کنید

پژوهشگران معتقدند هرچند برخی از ویژگی های تاب آوری به صورت ژنتیکی در فرد وجود دارد اما مهارت های تاب آوری قابل آموزش است و می توان آن را در افراد تقویت نمود. در واقع عواملی که باعث افزایش تاب آوری می شوند، عوامل ماورای طبیعی نیستند، بلکه عوامل طبیعی جریان رشد و تحول هستند (نجف خانی، حسین لو و چهره سا، 1398). تحقیقات نشان داده است ویژگی تاب آوری و افزایش آن در افراد ضمن تأثیر مثبت بر سلامت روان، نقش مهمی را در افزایش طول عمر، ارتقای کیفیت زندگی، کاهش اضطراب و استرس ایفا می نماید.

انسان به معنا دست یافته
در شرایطی که اضطراب مرگ (به عنوان بخشی از اضطراب هستی) بر جامعه بشری سایه افکنده و بیش از پیش نمایان شده است، یافتن معنایی برای زندگی در کنار توجه به توصیه های متخصصین، رعایت اصول بهداشتی و جلوگیری از ترددهای غیرضروری می تواند بسیار کمک کننده باشد.

ویکتور فرانکل (1905-1997)، پدر لوگوتراپی (معنادرمانی) در مکتب خویش کوشیده است به فرد بیاموزد که معنای زندگی خویش را دریابد و از رخوت و خلا وجودی، بیرون آمده و آن سرچشمه های زلال زندگی را ادراک کند و زندگی را پوچ و باطل نداند. بنابراین باید هدف یا معنایی در زندگی وجود داشته باشد. این هدف یا معنا به گونه ای است که حتی بغرنج ترین لحظات زندگی را نیز معنادار می کند. مرگ، رنج و بلایای طبیعی و... همه با وجود معنا در زندگی قابل تحمل می شوند. باور به خداوند اساسی ترین امری است که زندگی را معنادار می کند. خود فرانکل، معنای زندگانی اش را، معنادار کردن زندگی افراد می داند. وی در کتاب «انسان در جستجوی معنا» راه های یافتن معنا در زندگی را به سه امر کلی خلاصه می کند. این سه عبارتند از (قربانی، 1388):

1) با انجام کاری شایسته
2) با درک ارزش روحی
3) با پذیرش رنج


در شکل اول با انجام كاري ارزشمند؛ مانند كار كردن در يك شغل، ساختن يك خانه، نوشتن يك كتاب و نقاشي كردن می توانیم برای زندگی معنایی بیابیم. در شکل دوم كسب تجربه‏ هاي والا؛ همچون تماشاي شگفتي‏ هاي طبيعت، برخورد با يك فرهنگ و يا درك فردي ديگر؛ يعني عشق ورزيدن به او می تواند به ما کمک کند. در شکل سوم اما طرز برخوردي كه نسبت به رنج برمي‏گزينيم، راهنمای ما برای یافتن معنای زندگی خواهد بود (حیدری، 1386). مثال های ذکر شده، تنها اشاراتی ساده برای کشف معنا در هر شکل هستند.

با استفاده از ویژگی قابل پرورش و رشد "تاب آوری" در کنار تلاش برای "معنابخشی" به زندگی، می توانیم با اضطرابی که پیش روی ماست تا حدی مبارزه کنیم. شرایطی که بشر امروز با آن دست و پنجه نرم می کند، مسبوق به سابقه آن هم در شکلی بدتر است. مثلاً دنیاگیری آنفلوانزای اسپانیایی (مارس 1919 تا ژوئن 1920) حدود 500 میلیون نفر (یک سوم مردم جهان در آن زمان) را مبتلا و چیزی بین 17 تا 50 میلیون نفر (برخی تخمین ها تا 100 میلیون نفر) را به کام مرگ کشاند. زمانی که امکانات مبارزه با بیماریهای ویروسی و همه گیر شاید حتی یک صدم عصر حاضر نبوده است، حیات انسانی در این کره  خاکی متوقف نشد و نخواهد شد. مهمترین مسئله، نوع نگاه و رفتار ما در مواجهه با اتفاقات پیش روست. شاید بهترین جمله برای سرانجام این مقاله باشد: از آنچه که سلامت و زنده بودنمان را تهدید میکند به اندازه ای بترسیم که به مبارزه علیه آن به ما کمک کند.


منابع:
جوادزاده، غلامرضا (مترجم). (1396). 101 مکانیسم دفاع روانی (نوشته جروم اس. بلکمن)، تهران: نشر ارجمند. (کتاب اصلی در سال 1391 منتشر شده است)

حیدری، مجتبی. (1386). معنا درمانگری فرانکل در نگاه تحلیلی و نقد، ماهنامه معرفت، 16 (8).

قربانی، هاشم. (1388). معنای زندگی از دیدگاه ویکتور فرانکل، فصلنامه تأملات فلسفی، 1 (3)، 35-57.

مسعودی ثانی، راحله، بهمنی، بهمن، عسگری، علی، خانجانی، محمدسعید، پاک نیا، نسیم. (1394). ساخت، اعتبار و پایایی پرسش¬نامه اضطراب هستی (QFEA)، دوفصلنامه علمی پژوهشی روان¬شناسی بالینی و شخصیت، 13 (2)، 151-162.

نجف خانی، ماریا، حسین لو، عقیل، چهرهسا، علیرضا. (1398). تاب¬آوری (کلیات، مبانی و کاربست)، تهران: انتشارات رشد فرهنگ.


نویسندگان:
علیرضا چهرهسا (روان شناس بالینی - رییس انجمن صنفی روان شناسان و مشاوران اعتیاد استان تهران)
مهسا عوض محمدیه (کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی - معاون نظارت حرفه ای)
ماریا نجف خانی (کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی - نایب رییس)
علی حاجی قاسم (روان شناس بالینی - مشاور در امور نهادهای حکومتی و سازمان های دولتی)

 Alirezachehrehsa@yahoo.com
M.avazmohammadiyeh@yahoo.com
Marianajafkhani@yahoo.com
Alihajighasem2020@yahoo.com


کد مطلب: 50097

آدرس مطلب :
https://www.migna.ir/news/50097/پاندمی-کرونا-جنگ-روانی-جهانی-جای-مداخله-بحران

میگنا
  https://www.migna.ir