جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
تاریخ انتشار :
سه شنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۹ / ۱۰:۱۹
کد مطلب: 50120
۲
اختلال ساختگی Factitious Disorder

اختلال ساختگی بر اساس راهنمای آماری تشخیصی اختلالات روانی

اختلال ساختگی بر اساس راهنمای آماری تشخیصی اختلالات روانی
اختلال ساختگی Factitious Disorder
واژه Factitious که از کلمه لاتین Factocius به معنای «هنرمندانه ساخته شده»گرفته شده است، به معنای مصنوعی، دروغی است و مشخص کننده چیزی است که بوسیله انسان ساخته شده است. ویژگی اختلالا ساختگی وجود نشانه های جسمی یا روانی است که برای ایفای نقش بیمار به عمد ایجاد یا وانمود می شود.

در این اختلال بیماران به قصد گرفتن نقش بیمار به خود، به‌طور عمدی و آگاهانه علایم جسمی یا روان‌شناختی را تقلید می کنند.
در اختلال ساختگی، بیمار به‌طور ارادی علایم اختلالات طبی یا روانی را ایجاد و سابقه و علایم بیماری را تعریف میکند. تنها هدف مشخص، احراز نقش بیمار بدون انگیزه‌ای خارجی است. اغلب، بستری شدن، هدف اصلی و روش زندگی آنان محسوب می شود.

اختلال ساختگی یکی از پیچیده‌ترین اختلالات سوماتیک سمپتوم است که می‌تواند باعث بیماری یا مرگ افراد شود. فردی را در نظر بگیرید که عمداً به خودش آسیب می‌زند تا به عنوان بیمار به بیمارستان مراجعه کند و بستری شود. او این کار را بارها و بارها انجام می‌دهد به گونه‌ای که پزشکان متوجه می‌شوند فرد خودش را بیمار می‌کند تا بستری شود. شرایط هنگامی بدتر می‌شود که او به جای خودش، به یکی از نزدیکانش (برای نمونه همسر یا فرزندش) آسیب بزند یا آن‌ها را بیمار کند تا بستری شوند. این رفتار اگر بارها و بارها تکرار شود احتمال آسیب شدید جسمانی و حتی مرگ را به همراه خواهد داشت. در این نوشته شما را با اختلال ساختگی آشنا می‌کنم.


این بیماران گاهی مجرب ترین پزشکان را نیز فریب می­دهند. اکثر این بیماران درست قبل از اینکه معلوم شود که بیمار واقعی نیستند، با عجله بیمارستان را به درخواست خود ترک می کنند تا دوره تازه ای را در شهر دیگر یا بیمارستانی دیگر شروع کنند.

این اختلال را “اعتیاد بیمارستان” نیز نامیده اند. اعتیاد به جراحی متعدد و سندرم بیمار حرفه ای، نام‌های دیگر این اختلال است.


اختلالات ساختگی، کیفیت وسواسی دارند ولی رفتارها، تعمدی و ارادی هستند، حتی اگر قابل کنترل کردن نباشند. این اختلال معمولا در سنین جوانی شروع می‌شود، هر چند ممکن است در کودکی و نوجوانی نیز آغاز شود.

شیوع این اختلال بیشتر از آن است که تصور می‌شود و در بین زنان نسبت به مردان رایج‌تر است.

به نظر می‌رسد این اختلال در کارکنان بیمارستان‌ها و کسانی که با امور بهداشتی سروکار دارند بیشتر دیده می‌شود. چنین بیمارانی معمولا در سابقه خود، محرومیت دوران کودکی یا نوعی بیماری و ناتوانی جدی را تجربه کرده‌اند که هر چند بهبود یافته‌اند، با وجود این، مستلزم مراقبت طبی بوده‌اند.

بیمارانی که به جستجوی اعمال دردناکی مثل: جراحی یا آزمایش‌های تشخیصی تهاجمی برمی‌آیند، احتمالا ساختمان شخصیتی مازوخیستی(خودآزاری) دارند که در آن درد به عنوان، تنبیه گناهان واقعی یا خیالی گذشته به خدمت گرفته می‌شود. همکاری یا تشویق سایر افراد برای تقلید بیماری ساختگی یکی از معادل‌های نادر این اختلال است، که یک عامل سببی احتمالی دیگر را مطرح می‌سازد. هرچند، اکثر این بیماران در کار ساختن بیماری به تنهایی عمل می‌کنند.


افراد دچار اختلال ساختگی بیماری را جعل می کنند. آن ها بیماری را تقلید یا تشدید کرده و اغلب جراحات دردناک بدریخت کننده یا حتی تهدید کننده حیات را به خود یا افراد تحت تکلفشان تحمیل می کنند.

برخلاف افراد متمارض که در پی اهداف مادی نظیر نفع مالی یا معافیت از وظایف هستند، هدف بیماران دچار اختلال ساختگی از تحمل این دردها و محنت ها عمدتا دریافت مراقبت هیجانی و توجهی است که بر اثر به عهده گرفتن نقش بیمار عاید بیمار می شود.

این بیماران برای دست یافتن به این نقش بیمار به حیله گری روی می آورند و درام های بیمارستانی ایجاد می کنند که اغلب به سرخوردگی و نگرانی ختم می شوند به ترتیبی که ملاحظه شد ،در اختلال ساختگی،افراد نشانه ها یا اختلال هایی را وانمود می کنند که هدف از آن کسب کردن نفع خاصی نسیت،بلکه می خواهند نقش بیمار را حفظ کنند.

این نشانه ها می توانند جسمانی یا روانی و یا ترکیبی از هر دو باشند. آنچه اختلال ساختگی را بسیار جال می سازد این است که فرد انگیزه پنهانی، مانند کسب نفع مالی یا اجتناب از مسئولیت ها را ندارد بلکه این افراد از بیمار بودن لذت می برند و برای اینکه بیمار به نظر برسند یا خود را بیمار کنند،دست به هر کاری می زنند.
علایم ساختگی غالبا عبارتند از:افسردگی،توهمات،علایم تجزیه ای و تبدیلی،رفتارهای عجیب و غریب.


اختلال ساختگی به ۴ گروه تقسیم می شود:
۱-اختلال توأم با علائم و نشانه های عمدتا فیزیکی/جسمانی
۲-اختلال توأم با علائم و نشانه های عمدتا روانشناختی
۳-اختلال توأم با علائم و نشانه های مخلوط فیزیکی و روانشناختی
۴-اختلال ساختگی نا معین(NOS):مثل اختلال ساختگی نیابتی شامل وادار کردن عمدی یک فرد برای تقلید علائم بیماری توسط فرد دیگری که مراقبت از وی را برعهده دارد، به منظور ایفای نقش بیمار به گونه غیر مستقیم. شایعترین شکل این اختلال، مادرانی هستند که در فرزندانشان بیماری ایجاد می کنند.

علایم روانی ساختگی شبیه پدیده تمارض کاذب (pesudomalingering) است که تصور می شود برای ارضای نیاز به حفظ تمامیت خود انگاره (حفظ یکپارچگی فردیت) است با چنین فرضی،فریب کاری یک وسیله موقتی برای تقویت ایگو محسوب می شود.

ویژگی اساسی بیماران مبتلا به اختلال ساختگی،توانایی آن ها در ارائه ماهرانه علایم جسمانی است. به گونه ای که ان ها را قادر می سازد از بیمارستان پذیرش گرفته و بستری شوند. این بیماران برای تأیید سابقه خود ممکن است علایم را تقلید کنند که قابل انتساب به هر یک از دستگاه های عضوی بدن هستند.

افراد مبتلا به اختلال ساختگی با تشخیص اکثر اختلالاتی که احتیاج به بستری شدن یا دارو دارند، آشنا هستند و قادرند شرح حال هایی عالی ارائه دهند که حتی ممکن است مجرب ترین پزشکان را نیز فریب دهد.

در اختلال ساختگی نباتی فرد نشانه های جسمی را در فرد دیگری که تحت مراقبت وی قرار دارد ایجاد می کند. یکی از ویژگی های مبتلایان به اختلال ساختگی این است که آن ها تاریخچه مفصل روانپزشکی برای خود شرح می دهند. علایم دیگری که در نوع جسمانی اختلال ساختگی بروز می کنند عبارتند از:دروغ پردازی و شیادی.

اختلال ساختگی با علایم جسمانی
اختلال ساختگی، معادل‌های متعددی داشته که مشهورترین آن "سندرم مونچهاوزن" است که نام خود را از بارون مونچهاوزن آلمانی، نویسنده داستان‌های پرحادثه و سفرهای ماجراجویانه در قرن 11 گرفته است. خصوصیات اساسی بیماران مبتلا به این اختلال، توانایی ایجاد ماهرانه علایم جسمی است، به گونه‌ای که آنان را قادر می‌سازد در بیمارستان پذیرفته شده و بستری شوند. این افراد با تشخیص اکثر اختلالاتی که احتیاج بستری شدن و دارو دارند، آشنا بوده و قادرند شرح حال‌هایی ارائه نمایند که ممکن است مجرب‌ترین پزشکان را نیز فریب دهد. ایجاد عمدی علایم جسمانی مانند تهوع، استفراغ، درد و حملات تشنجی در این اختلال مشاهده شده است. بیمار ممکن است عمدا خون در مدفوع و ادرار وارد کند، به‌طور مصنوعی حرارت بدنش را بالا ببرد و برای پایین آوردن قند خون، انسولین به خود تزریق کند.

اختلال ساختگی با علایم روان‌شناختی
ایجاد عمدی علایم روانپزشکی مانند توهمات، هذیان‌ها، افسردگی، علائم تجزیه‌ای و تبدیلی و رفتار غیرعادی، مواردی هستند که در اختلال ساختگی مشاهده شده است. بیمار ممکن است در مورد متحمل شدن استرس‌های عمده در زندگی، داستان بسازد و علایم را به آنها نسبت دهد. دروغ‌پردازی[5]، به دروغ‌های مبالغه‌آمیزی که بیمار می‌سازد و خود آنها را باور دارد، اطلاق می‌شود. در اختلال ساختگی همراه با نشانه‌ها و علایم روان‌شناختی غالب، ارائه پاسخ‌های تقریبی، ممکن است رخ دهد. برای مثال، 8 ضربدر 8 تقریبا مساوی است با 65. فرد ممکن است با هدف ایجاد علایمی که یک اختلال روانی را مطرح می‌کند به‌طور پنهانی مواد روان‌گردان استفاده کند؛ مثل استفاده از تحریک‌کننده‌ها برای ایجاد بی‌قراری یا بی‌خوابی، توهم‌زاها برای تغییر حالات درکی، ضد درد‌ها برای ایجاد نشئگی و خواب‌آورها برای ایجاد بی‌حالی. ترکیب مواد روان‌گردان ممکن است تظاهرات بسیار غیرمعمول ایجاد کند. افراد مبتلا به اختلال ساختگی همراه با نشانه‌ها و علایم فیزیکی غالب ممکن است سوء مصرف مواد به‌ویژه ضد دردها و تسکین‌دهنده‌های تجویزشده را نیز ظاهر سازند. عوامل روان‌شناختی مستعدکننده اختلال ساختگی، ممکن است مشتمل باشند بر وجود دیگر اختلالات روانی یا حالات طبی عمومی در خلال کودکی یا نوجوانی که منجر به درمان طبی و بستری شدن مکرر شده‌اند مانند؛ غبطه نسبت به حرفه پزشکی، اشتغال در یک موقعیت مرتبط با پزشکی، وجود یک اختلال شخصیتی شدید و داشتن رابطه‌ای مهم با یک پزشک در گذشته.
اختلال ساختگی با علایم مختلط جسمی و روان‌شناختی در انواع مختلط اختلال ساختگی، علایم و نشانه‌های روان‌شناختی و جسمی تواما وجود دارند. اگر هیچ یک از دو نوع بر شکل بالینی تسلط نداشته باشد، باید تشخیص اختلال ساختگی با علایم و نشانه‌های مختلط روان‌شناختی و جسمی همراه شود.

تمارض
اختلال ساختگی را باید از تمارض تفکیک نمود. متمارض‌ها در ایجاد علایم، هدفی آشکار و قابل شناسایی محیطی دارند. ممکن است برای اخذ غرامت مادی، فرار از دست پلیس، اجتناب از کار یا به دست آوردن غذا و مکانی مجانی، شبانه در پی بستری‌شدن برآیند، اما همیشه نتیجه آشکار برای رفتار خود دارند. به‌علاوه، معمولا وقتی نیاز بیشتری برای علایم نباشد یا وقتی نفعی از علایم حاصل نشود یا خطر جدی‌تر شده و زندگی یا عضوی از بدن آن‌ها در معرض تهدید قرار بگیرد، ایجاد علایم نیز متوقف می‌شود. این‌گونه اختلالات روانی، واقعی نیستند بلکه شرایطی هستند که به نوعی منجر به تماس با سیستم خدمات بهداشتی روانی می‌شوند. برای تأیید یا رد تشخیص، ارزیابی دقیق و کامل پزشکی و روان‌پزشکی ضروری است. اهمیت این گروه در این است که این شرایط می‌تواند ناشی از یک اختلال دیگر روانپزشکی بوده و یا در مواردی تظاهر اولیه اختلالات روانپزشکی دیگر باشد. تمارض را اساسا می‌توان تقلید یک بیماری دانست؛ تقلید جعلی و فریبکارانه یک بیماری فیزیکی یا روانی برای دستیابی به هدف مشخص. علایم عموما مبهم و بد تعریف شده و بیش از حد نمایشی است. دردهای قسمت‌های مختلف بدن(سردرد، درد گردن، شکم، قفسه سینه، سرگیجه، اختلال حافظه، اضطراب و افسردگی) شایع است. این علایم با یافته‌های حاصل از بررسی و معاینه همگونی ندارد. در تمارض، بیماران شکایات متعدد مبهم در قسمت‌هایی که دقیقا مشخص نیست را مطرح می‌کنند و به تفصیل در مورد آن‌ها صحبت می‌کنند. در صورت ابراز تردید پزشک، در مورد واقعی بودن شرح حال، از کوره درمی‌روند. سابقه روانی – اجتماعی نیاز به اجتناب از یک موقعیت خاص، به دست آوردن پول، وجود مسائل حقوقی را روشن می‌کند.

همانطور که اشاره شد اختلال ساختگی یکی از اختلالات سوماتیک سمپتوم یا شبه جسمانی است. در این اختلال روانی، فرد بدون آن‌که دچار بیماری جسمانی باشد تلاش می‌کند بیمار شود. یا کسی دیگر را بیمار می‌کند. او این کار را با هدف فریب پزشکان و دیگران انجام می‌دهد. این اختلال به دو حالت بروز پیدا می‌کند:

۱- اختلال ساختگی برای خود
فرد در این حالت دچار بیماری نیست. اما تلاش می‌کند بیمار شود. یا به خودش آسیب و جراحت می‌زند. معمولاً این افراد برای جلب توجه دیگران یا فرار از برخی مسئولیت‌ها دست به این کار می‌زنند. برای نمونه برای فرار از خدمت سربازی، فرار از مسئولیت‌ها، گرفتن مرخصی طولانی مدت و … عمداً خود را بیمار می‌کنند یا به خودشان آسیب می‌زنند تا در بیمارستان بستری شوند. انگیزهٔ مشترکی برای این افراد وجود ندارد. اما در بیش‌تر موارد این کار با هدف جلب توجه یا فرار از مسئولیت‌ها انجام می‌شود. این افراد بارها و بارها در بیمارستان بستری می‌شوند؛ پزشکان در آغاز متوجه این نمی‌شوند که فرد دچار اختلال ساختگی است. اما به دلیل تکرار رفتارهای آسیب‌زا و بستری شدن‌های پیاپی، از این موضوع آگاه می‌شوند.
 

۲- اختلال ساختگی برای دیگران یا اختلال ساختگی نیابتی
در اختلال ساختگی نیابتی، فرد، کسی دیگر را بیمار می‌کند. یا به آن‌ها آسیب جسمانی می‌زند تا آن‌ها را پیش پزشک ببرد. این موضوع بیش‌تر در مادران و پدران دیده می‌شود. آن‌ها فرزندانشان را بیمار می‌کنند یا به آن‌ها آسیب جسمانی می‌زنند تا به بیمارستان بروند و فرزندشان را بستری کنند. انگیزهٔ این افراد بیش‌تر این است که به دیگران نشان دهند نگران وضعیت فرزندشان هستند. در این شرایط آن‌ها شبانه‌روز کنار تخت فردی که بیمار کرده‌اند می‌نشینند و از او مراقبت می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند توجه و تحسین دیگران را جلب کنند. این افراد میل به این دارند که به دیگران نشان دهند تا چه اندازه نگران شرایط فرد هستند و از او مراقبت می‌کنند. در این شرایط پزشکان ممکن است با شنیدن گفته‌های قربانی از کار فرد برای بیمار کردن دیگران آگاه شوند. اما در برخی شرایط این آسیب زدن بارها تکرار می‌شود و پزشکان فریب داده می‌شوند. چون کم‌تر کسی گمان می‌برد ممکن است فرد به طور عمدی بیمار شده باشد. آسیب‌هایی که قربانی می‌بیند ممکن است او را دچار بیماری‌هایی مانند قطع تنفسی در خواب، اسهال، تب‌های شدید، اختلال خورد و خوراک، آلرژی، اختلالات اضطرابی کند. حتی می‌تواند مرگ قربانی را به همراه داشته باشد.

نکته: آسیب ساختگی نیابتی فقط از طرف والدین یا نزدیکان انجام نمی‌شود. برای نمونه بورلی آلیت که پرستار بخش کودکان بود، در سال ۱۹۹۳ به جرم قتل ۴ کودک و معلولیت ۹ کودک دیگر محکوم شد. او با تزریق انسولین به کودکان باعث ایست قلبی و آسیب مغزی آنان می‌شد. در این دوره او نسبت به کودکان و والدینشان مهربانی و دلسوزی فراوانی می‌کرده و مورد تحسین همه قرار می‌گرفته است. اما سرانجام راز جنایت او آشکار می‌شود.


ملاکهای تشخیص اختلال ساختگی در DSM5
اختلال ساختگی تحمیل شده به خود

A: فرد سمپتوم‌ها یا نشانه‌های جسمانی یا روانی را به دروغ نشان می‌دهد (خودش را بیمار نشان می‌دهد). یا به خودش از روی عمد آسیب یا جراحت می‌زند. یا کاری می‌کند که بیمار شود. او این کارها را انجام می‌دهد تا دیگران را فریب دهد.
B: فرد خودش را به عنوان فردی بیمار، مجروح یا معلول جسمانی معرفی می‌کند.
C: رفتارهای فریبکارانهٔ فرد، حتی در شرایطی که پاداش بیرونی آشکاری وجود ندارد، به وضوح مشخص هستند.
D: سمپتوم‌ها و نشانه‌ها را نتوانیم با اختلال روانی دیگر مانند اختلال دیلوژنال یا دیگر اختلالات سایکوتیک توجیه کنیم. پس اگر رفتارهای فرد با اختلال دیگری توجیه شود نمی‌توانیم او را دچار اختلال ساختگی بدانیم.

اختلال ساختگی برای دیگران
A: فرد به دروغ کسی دیگر را دچار سمپتوم‌ها یا نشانه‌های جسمانی و روانی نشان می‌دهد (دیگران را بیمار نشان می‌دهد). یا از روی عمد به دیگری آسیب و جراحت می‌زند. یا او را بیمار می‌کند. او این کارها را انجام می‌دهد تا دیگران را فریب دهد.
B: فرد کسی دیگر را به عنوان بیمار، مجروح یا معلول جسمانی معرفی می‌کند.
C: رفتارهای فریبکارانهٔ فرد، حتی در شرایطی که پاداش بیرونی آشکاری وجود ندارد، به وضوح مشخص هستند.
D: سمپتوم‌ها و نشانه‌ها را نتوانیم با اختلال روانی دیگر مانند اختلال دیلوژنال یا دیگر اختلالات سایکوتیک توجیه کنیم. پس اگر رفتارهای فرد با اختلال دیگری توجیه شود نمی‌توانیم او را دچار اختلال ساختگی بدانیم. توجه داشته باشید که در این مورد مربوط به فردی است که دیگران را بیمار نشان می‌دهد نه فردی که در ظاهر بیمار نشان داده شده است.


همه گیر شناسی اختلال ساختگی
اختلال ساختگی در حدود یک درصد از بیمارانی که در بیمارستان های عمومی مورد مشاوره روانپزشکی قرار می گیرند،
مشاهده می شود. البته به نظر می رسد شیوع این اختلال بیشتر باشد. حدود دو سوم بیماران با علائم مزمن تر و شدیدتر دچار سندرم مونشهاوزن مرد هستند. این افراد معمولا سفید پوست،میانسال،بیکار،مجرد و فاقد دلبستگی های قابل توجه اجتماعی یا خانوادگی هستند. مبتلایان به اختلال ساختگی با علایم و نشانه های جسمی عمدتا زن هستند(به نسبت ۳ به ۱ به مردان) معمولا در زنان بین سنین 20 تا 40 سال که دارای اشتغال یا تحصیل در رشته پرستاری و یا سایر کارکنان مراکز بهداشتی و درمانی هستند شایعتر است.


نشانه‌های اختلال ساختگی چیست؟
مواردی که در این بخش یاد می‌شود باید مورد توجه پزشکان قرار بگیرد. پزشکان با دیدن این نشانه‌ها می‌توانند از روان‌شناس برای شناسایی اختلال ساختگی در فرد کمک بگیرند.
- دانش و آگاهی گسترده دربارهٔ بیماری‌ها و اصطلاحات پزشکی
- علائم و نشانه‌های مبهم بیماری جسمانی
- وخیم‌تر شدن شدت بیماری جسمانی بدون هیچ دلیل مشخص
- بستری شدن پیاپی در بیمارستان
- علاقه به انجام آزمایش‌های پزشکی یا عمل‌های با ریسک بالا
- درگیری با پزشکان و کارکنان بیمارستان
- بازدیدکنندگان کم هنگام بستری شدن به دلیل آگاهی از تمارض او
- تمایل نداشتن به صحبت پزشکان با خانواده و نزدیکان آنان دربارهٔ بیماری
- بستری شدن در بیمارستان‌های گوناگون
- استفاده از نام جعلی برای پنهان کردن سوابق پزشکی
- عدم پاسخگویی به درمان‌ها

علت اختلال ساختگی
زیر بنای روانپویشی اختلالات ساختگی به خوبی درک نشده است. بیمارانی که در پی اعمال دردناک مثل اعمال جراحی و آزمون های تشخیصی تهاجمی هستند، ممکن است ساختار شخصیتی ازارخواه داشته باشند که در این ساختار شخصیتی، درد مجازاتی برای گناهان تخیلی یا واقعی گذشته است.
برخی از بیماران ممکن است سعی کنند با اخذ نقش بیمار و احیاء اولیه تجارب ترسناک و دردناک از طریق بستری شدن های مکرر بر گذشته و آسیب اولیه بیماری شدید یا بستری شدن تسلط پیدا کنند.

بسیاری از این بیماران هویت روشنی ندارند و دارای خود انگاره ضعیفی هستند که این خصوصیت از ویژگی های اختلال شخصیت مرزی است.
برخی از آن ها شخصیت انگاری (AS IF PERSONALITY) دارند و هویت افراد اطراف خود را بر گزیده اند.
تقلید یک بیماری واقعی برای بازآفرینی پیوند مطلوب و مثبت والد-فرزند به کار گرفته می شود.
این اختلالات نوعی تکرار اجبار هستند،تکرار تعارض اساسی و نیاز و جستجوی مقبولیت و محبت در عین حال که شخص منتظر براورده شدن ان ها نیست.
به این ترتیب بیمار پزشک و کادر درمانی را به چشم والدین طرد کننده خود می بیند.
چنین فرض شده است که اختلال پردازش اطلاعات در ایجاد دروغ پردازی خیالی و رفتارهای غیر طبیعی این بیماران نقش دارد.

تشخیص افتراقی اختلال ساختگی
وجه افتراق و تفاوت سندرم بریکه (اختلال جسمانی سازی) از اختلال ساختگی تولید تعمدی علایم ساختگی، سابقه مفصل بستری شدن های متعدد و تمایل ظاهری شخص به پذیرش اعمال مخرب متعدد طبی در بیماران مبتلا به اختلال ساختگی است.
بیماران دچار اختلال تبدیلی معمولا با واژگان فنی طبی و جربان عادی بیمارستان آشنا نیستند و علایمشان ارتباط زمانی مستقیم یا ارتباط نمادین با تعارضات هیجانی خاص دارد.

بیمار دچار اختلال ساختگی به علت دروغگویی بیمار گونه، فقدان روابط نزدیک با دیگران،منش خصمانه و سابقه سوء مصرف دارو و ارتکاب جرم، اغلب مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی تشخیص داده می شود. ولی افراد ضد اجتماعی معمولا داوطلب روش های تشخیصی تهاجمی نمی شوند و سبک زندگیشان مملو از بستری های دراز مدت یا مکرر نیست.

به علت توجه طلبی و تمایل گاهگاهی به حالت نمایشی، بیماران مبتلا به اختلال ممکن است مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی تشخیص داده شوند. ولی همه بیماران مبتلا به اختلال ساختگی میل به حالت نمایشی ندارند و بسیاری از آن ها گوشه گیر و بی تفاوت هستند.

سبک زندگی آشفته بیماران،سابقه ارتباطات بین فردی گسیخته، بحران هویت،سوء مصرف مواد، اعمال خود آزارانه و فنون بازی دادن دیگران ممکن است منجر به تشخیص اختلال شخصیت مرزی شود.

همچنین افراد مبتلا به اختلال ساختگی معمولا غرابت های لباس پوشیدن، تفکر یا ارتباطات که مشخصه اسکیزوتایپی است ندارند.
باید بین اختلال ساختگی و تمارض تفاوت و افتراق قائل شد. افراد متمارض برای ایجاد علایم و نشانه ها هدف آشکار و قابل شناسایی محیطی دارند. آن ها ممکن است برای اخذ تاوان مالی، فرار از دست پلیس، اجتناب از کار و یا فقط غذا و محیط مجانی شبانه در پی بستری شدن خود برآیند.

سندرم گانسر :
اختلال بحث برانگیزی است و در زندانیانی دیده می شود که پاسخ تقریبی به سؤالات داده و به اصطلاح از «پهلوی مطلب رد می شوند».
برای مثال وقتی در مورد رنگ ماشین آبی رنگی از آن ها سوال می شود پاسخ می دهند «قرمز» یا ۲+۲= ۵! با این حال،بیماران مبتلا به اختلال ساختگی با علایم و نشانه های عمدتا روانشناختی نیز ممکن است عمدا جواب های تقریبی به سوالات بدهند.


درمان اختلال ساختگی
اقدام اساسی در درجه اول، شناخت بیماری است. این امر سبب می‌شود تا از اقدامات تشخیصی و درمانی که غیرضروری است و گاها آسیب‌رسان و خطرناک هستند، خودداری شود.

افراد مبتلا به این اختلال اغلب در جستجوی درمان غیر ضروری هستند و درمان بیماری واقعی خود را انکار و از آن اجتناب می‌کنند. این افراد در بیمارستان به طور ناگهانی فرار می‌کنند و با عدم پیگیری، برنامه درمان معنادار خود را از بین می‌برند. بهترین درمان در این افراد اداره بیمار است که ۳ هدف عمده آن کاهش خطر مرگ و میر و عوارض آن، پرداختن به نیازهای هیجانی زمینه ای و توجه به مسائل قانونی و اخلاقی. تشخیص این اختلال بسیار مهم می‌باشد چون پزشک می‌تواند مانع اعمال تشخیصی دردناک و خطرناک شود.

تقریبا در تمامی موارد اختلال ساختگی، مشاوره روانپزشکی ضرورت دارد. گاهی "رویارویی" لازم است. باید به خاطر داشت که علیرغم ارادی بودن علایم، بیمار از انگیزه‌های ناخودآگاه خود بی‌اطلاع است. یک نقش عمده روانپزشک در کار با بیمار مبتلا به اختلال ساختگی، کمک به سایر اعضا کادر درمانی در بیمارستان برای مدارا با احساس خشم نسبت به گول خوردن از بیمار است. آموزش در مورد اختلال و کوشش برای فهم انگیزه بیمار ممکن است به کادر درمانی کمک کند که رفتار حرفه‌ای را در مقابل ناکامی بسیار شدید حفظ کنند. واکنش شخصی پزشکان و کادر درمانی در معالجه و برقراری اتحاد مؤثر با چنین بیمارانی حائز اهمیت فوق‌العاده است؛ چون این بیماران، احساس کوشش بیهوده، پریشانی، گیرافتادن، خشونت، حتی خوار شمردن در مراقبین طبی به وجود می‌آورند. به‌طور کلی پیش‌آگهی این اختلال خوب نیست و درمان دشوار و ناامیدکننده است. در سال 1951، ریچارد السه در مجله‌ای، اصطلاح سندرم مونچهاوزن را در اشاره به سندرمی که در آن، بیماران سابقه شخصی خود را آب و تاب می‌دهند و به‌طور مزمن برای پذیرفته‌شدن در بیمارستان علایمی در خود به وجود می‌آورند، به‌کار برد.

درمان اختلال ساختگی با روان‌درمانی انجام می‌شود و تاکنون دارویی ویژهٔ درمان این اختلال روان‌شناختی ساخته نشده است. اما در برخی از شرایط داروهایی برای درمان آن تجویز می‌شود. پس برای درمان این اختلال روانی باید پیش روان‌شناس رفت و فرآیند روان‌درمانی را به انجام رساند.

دارودرمانی
هیچ داروی روان‌پزشکی برای درمان اختلال ساختگی ساخته نشده است. در صورتی که رفتار تکانشی جز مهمی از رفتار کنش نمایی ساختگی باشد می‌توان برای کاهش آن از داروهای ضد افسردگی، مانند مهارکنندهٔ بازجذب سروتونین (SSRI) برای افرادی که دچار این اختلال هستند تجویز می‌شود. این داروها می‌توانند به بهبود وضعیت خلقی افراد کمک کنند ولی درمان موثری برای اختلال ساختگی نخواهند بود.


روان‌درمانی اختلال ساختگی
درمان اختلال ساختگی بسیار دشوار است. افرادی که دچار این اختلال روان‌شناختی هستند با روان‌شناس همکاری خوبی نمی‌کنند. روش‌های گوناگون روان‌درمانی برای درمان این اختلال کاربرد دارد. می‌توانیم روانکاوی، هیپنوتیزم درمانی، طرحواره درمانی یا رفتاردرمانی شناختی را برای درمان این اختلال روانی به کار بگیریم. اما روش رفتاردرمانی شناختی یا CBT نسبت به دیگر روش‌ها برای درمان اختلال ساختگی کاربرد کم‌تری دارد. هم‌چنین این افراد نیاز به خانواده‌درمانی هم دارند چون رفتارهای ناکارآمد این افراد روی خانواده اثرات منفی گوناگونی می‌گذارد.

در خصوص کسانی که دست به اختلال ساختگی برای دیگران می‌زنند باید توجه داشته باشیم که این افراد صلاحیت نگه‌داری از فرزند را ندارند. کسانی که دچار این اختلال هستند باید از قربانی دور نگه داشته شوند. در بسیاری از کشورها کودکان در این شرایط از والدین گرفته می‌شوند تا در مراکز نگه‌داری از کودکان زندگی کنند. رفتارهای پر خطر این افراد می‌تواند آسیب‌های جبران ناپذیر برای دیگران به همراه داشته باشد. در برخی از موارد مادران نوزادانشان را به طور عمدی بیمار کرده‌اند و باعث مرگ آن‌ها شده‌اند پس این مورد باید جدی گرفته شود.

 
نویسنده: الهام السادات برقعي (با اندکی اضافات)

منابع:
[1] . کاپلان، هارولد؛ روان‌پزشکی، ترجمه ستاره محسنی‌فر، تهران، برای فردا، 1381، چاپ اول، ص 159.
[2] . پورافکاری، نصرت‌الله؛ فرهنگ جامع روان‌شناسی – روانپزشکی، تهران، فرهنگ معاصر، 1370، چاپ اول، ص 555.
[3] .Munchausens syndrom
[4] . روان‌پزشکی، ص 159.
[5] .Pseudo logia Fantastical
[6] . سادوک، بنیامین؛ چکیده روان‌پزشکی بالینی، ترجمه نصرت‌الله پورافکاری، تهران، آزاده، 1380، چاپ اول، ص 155.
[7] . انجمن روانپزشکی آمریکا؛ راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ترجمه محمدرضا نایینیان، تهران، دانشگاه شاهد، 1370، ص 112.
[8] . سادوک، بنیامین؛ خلاصه روانپزشکی علوم رفتاری، ترجمه نصرت‌الله پورافکاری، تهران، شهرآب، 1382، چاپ اول، ص 299 و 308.
[9] . قلعه‌بندی، میرفرهاد؛ روانپزشکی بالینی، تهران، فرهنگ‌سازان، 1379، چاپ اول، ص 142.
[10] . Confrontation
[11] . سادوک، بنیامین؛ چکیده روانپزشکی بالینی، ص 155، 156. [12] . سادوک، بنیامین؛ خلاصه روانپزشکی علوم رفتاری، ص 299 و 308. [13]. Richard Alse [14] . سادوک، بنیامین؛ خلاصه روانپزشکی علوم رفتاری، ص 299 و 308.
*سایت ها: مای سایکولوژیست
مرجع : پژوهشکده باقرالعلوم
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
نوجوانان آمریکایی بدون تلفن همراه احساس بهتری دارند
من با دروغ گفتن و آه وناله پول درمیارم
افراد کمال‌گرا چه ویژگی‌هایی دارند؟
كودكان را قرباني حرف مردم نكنيد
خودبیمارانگاری از خود بیماری مرگبارتر است!
راه‌ درمان تب بالای تمایل به عمل‌های زیبایی چیست؟
برای کشتی های ساکن، موج های دریا تصمیم می گیرند!