جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
تاریخ انتشار :
جمعه ۲۷ آبان ۱۳۹۰ / ۰۴:۴۲
کد مطلب: 6103
۰

آسیب های غلبه نقش والدی بر همسری در خانواده

شاید شما هم زوج های زیادی را دیده باشید که دچار اختلاف می شوند و همین که اختلافشان بالا می گیرد، به توصیه اطرافیان بچه دار می شوند به این امید که تولد کودکشان کانون خانواده را گرم کند و از اختلافات کاسته شود؛ غافل از این که بچه دار شدن هم مشکلات خاص خود را دارد و اگر پدر و مادر آمادگی کامل و کافی نداشته باشند، چه بسا حضور کودک و توجه بیشتر به او باعث غفلت همسران از یکدیگر شود و گاه خانواده را تا مرز جدایی عاطفی پیش ببرد. در این خانواده ها در بسیاری از موارد زن و مرد ترجیح می دهند از یکدیگر جدا شوند و عده ای نیز با بذل توجه به فرزندانشان در صددند تا خلاءهای عاطفی خود را پر کنند. در این شرایط خانواده دچار چالش جدید فرزندسالاری می شود و این موضوع تا زمان مستقل شدن فرزندان ادامه می یابد و تازه آن زمان است که آشیانه خالی والدین سردتر از گذشته با یک دنیا حسرت و آرزو به تاریکی می گراید. بی گمان روابط صحیح زوج مهم ترین اصل در موفقیت زندگی مشترک و فرزندپروری است؛ از این رو وقتی اساس نهاد خانواده که روابط بین زوج است، دچار خدشه شود دیگر کارکردهای خانواده نیز لطمه می خورد. درست مثل قلبی که اگر خوب کار نکند، تمام بدن دچار آسیب می شود. مسعود هنربخش، کارشناس ارشد روان شناسی بالینی و کارشناس مسئول دفتر پیش گیری از آسیب های اجتماعی سازمان بهزیستی خراسان رضوی با بیان این مطلب به خراسان می گوید: زمانی که روابط بین زوج سالم نباشد، اضافه شدن یک عضو جدید باعث می شود همسران تصور کنند می توانند با مرکز توجه قرار دادن وی رضایت بیشتری از زندگی کسب کنند. این اتفاقی است که در بسیاری از خانواده های ایرانی رخ می دهد و متاسفانه دامنه مشکلات ارتباطی بین همسران به فرزندپروری و شیوه تربیت کودک هم تسری پیدا می کند. از سوی دیگر وقتی فردی کمبودها و خلاءهایش را وارد زندگی مشترک می کند و به دنبال رفع نیازهایش است، تمام کمبودها و نیازهای برآورده نشده اش را وارد زندگی فرزندش می کند و فرزند به ابزاری برای رسیدن او به آرزوهایش تبدیل می شود. در این شرایط فرزند محور خانواده است و زوج به جای تلاش برای برقراری سازش و مکالمه صحیح با یکدیگر برای برآوردن نیازهای فرزندشان با هم رقابت می کنند و به مستخدمان لایقی تبدیل می شوند که بهترین خدمات را به اعضای خانواده ارائه می دهند. در بسیاری از خانواده های ایرانی، والدین از نقش همسری خود استعفا داده اند و تصور می کنند تنها وظیفه آن ها این است که پدر یا مادر خوبی باشند غافل از این که باید قبل از این که پدر و مادر خوبی باشند، همسران خوبی برای هم باشند. حتی اعتقاد بر این است که بهترین هدیه ای که یک والد خوب به فرزندش می دهد این است که رابطه مشترک خوبی را به او نشان می دهد. غلبه نقش والدی بر همسری به گفته هنربخش، ویژگی مشترک بسیاری از خانواده ها همین است که نقش والدی بر همسری زوج غلبه دارد و بسیاری از مشکلات خانواده از این موضوع ناشی می شود. در چنین شرایطی همسران که به زعم خود والدین بسیار خوبی هستند، پس از ترک فرزندان و مواجه شدن با آشیانه خالی در می یابند که نمی توانند یکدیگر را تحمل کنند و خانواده دچار بحران می شود. این بحران در واقع از اول وجود داشته است اما با وجود فرزندان به لایه های زیرین خانواده رفته و به خاطر فرزندان روی آن سرپوش گذاشته شده است. پس از جدا شدن فرزندان از خانه پدری بحران دوباره  آشکار می شود و طلاق عاطفی خود را به طور کامل نشان می دهد. وی تاکید می کند: حتی در سال های اول زندگی اگر مشکلات ارتباطی زوج حل و فصل نشود، فاصله بین آن ها بیشتر و بیشتر می شود و به طلاق عاطفی می انجامد، از این رو کانون خانواده گرمای خود را از دست می دهد. در این شرایط خانم سعی می کند خلاء روحی و روانی اش را با شرکت در کلاس و کار بیرون از منزل و رسیدگی به بچه ها پر کند و مرد هم ممکن است روابط دوستانه زیادی در محیط کار برقرار کند یا احتمالا به روابط فرازناشویی روی آورد. نکته این جاست که ورود عضو جدید به خانواده باعث رونق زندگی مشترک می شود اما در برخی موارد می تواند باعث فاصله بین زوج شود. باید دانست که توجه به کودک باید به اندازه کافی باشد و افراط و تفریط در این زمینه حتی در سال های اولیه زندگی کودک بسیار صدمه زننده است. ویژگی خانواده های فرزندمحور در بسیاری از خانواده های ایرانی تصمیم های مهم در چارچوب خانواده توسط فرزندان گرفته می شود بدون این که والدین نقش پررنگی در آن داشته باشند. این امر یکی از بارزترین مشخصات خانواده های فرزندمحور است. در این خانواده ها برنامه ها تابع تصمیم و نظر فرزندان است و معمولا بین یکی از والدین و فرزندان رابطه عاطفی عمیق تری وجود دارد. خوب است بدانید در یک خانواده سالم، مثلث روابط بین دو همسر و فرزندان در یک چارچوب شکل می گیرد و روابط سه طرفه است. وقتی این تعادل به هم بخورد و یکی از والدین با فرزندان رابطه عمیق عاطفی برقرار کند، یعنی رابطه با والد دیگر مخدوش شده است. این خلاء می تواند خود را جای دیگری نشان دهد و آسیب های بعدی از این نقطه شروع می شود. وی ادامه می دهد: در چنین شرایطی نیازهای فرزندان بر نیازهای والدین اولویت پیدا می کند و جالب است که بیان این نکته به عنوان یک آسیب در میان والدین مخالفانی دارد. زیرا آن ها چنان در نقش والدی خود گم شده اند که تصور می کنند برآوردن نیازهای فردی یا نیازهای همسرشان خودخواهی است. غافل از این که یک والد زمانی می تواند نیازهای فرزند و همسرش را به درستی برآورده کند که اول نیازهای خود را برآورده کرده باشد. فراموش کردن خود یا نیازهای همسر به سلامت روان فرد صدمه می زند زیرا او در قبال انرژی که برای دیگران می گذارد، باید انرژی مثبت دریافت کند وگرنه دچار آسیب می شود. هر یک از ما ۵ نقش اساسی در زندگی داریم که باید آن ها را اولویت بندی کنیم و به ترتیب آن ها را مدنظر قرار دهیم. این ۵ نقش عبارت است از خود، همسری، والدی، فرزندی و شغلی و ما چاره ای نداریم جز این که برای نیازهای خود احترام قائل شویم و به آن ها اهمیت دهیم. وقت گذاشتن برای خود، اهمیت دادن به نیازهای همسر از طریق برقراری مکالمه صحیح و گفت وگو، دیگرخواهی و توجه به نیازهای همسر با گذشت و گاهی بخشش و در نهایت تغییر اولویت های زندگی و توجه و محبت کافی به فرزندان در اندازه ای که شایسته است، از راهکارهای کنار گذاشتن شیوه نادرست برخورد با فرزندان است. از سوی دیگر توجه بیش از حد به فرزندان در موارد بسیاری خود فرزندان را هم شاکی می کند و بسیاری از آن ها از فشار بیش از حد والدین، سرزنش و ملامت و تلاش برای به تحقق رسیدن آرزوهای آنان، احساس سرخوردگی و یاس می کنند. در موارد بسیاری والدین بدون اعلام نیاز فرزند برای او هدف گذاری می کنند و پس از شکست فرزند از او انتقاد می کنند که جواب محبت های آن ها را نداده است. در صورتی که اگر از این دسته از والدین بپرسید که آیا رسیدن به آن هدف نیاز و هدف واقعی فرزند بوده یا نیاز خود آن ها، جواب منطقی ندارند. در این شرایط فرزندان قربانی هستند و والدین از فرزندان به عنوان ابزاری که می خواهند آرزوهایشان را تحقق ببخشند، استفاده می کنند. ویژگی دیگر این خانواده ها این است که معمولا یکی از والدین در خانواده های فرزندمحور مسئولیت بیشتری دارد و نقش پررنگ تری از دیگری ایفا می کند و یک والد به صورت عملی از صحنه خانواده کنار گذاشته می شود. در این خانواده ها روی موفقیت بیش از صمیمیت تاکید و تلاش می شود، موفقیت به هر بهایی به دست بیاید. در بسیاری از موارد چنین خانواده هایی دچار زندگی صدفی شده اند یعنی از منظر بیرون، زندگی خانواده بسیار عالی و زیباست اما از درون روابط بسیار مخدوش و از هم پاشیده است.   سلامت نیوز
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
نوجوانان آمریکایی بدون تلفن همراه احساس بهتری دارند
من با دروغ گفتن و آه وناله پول درمیارم
افراد کمال‌گرا چه ویژگی‌هایی دارند؟
كودكان را قرباني حرف مردم نكنيد
خودبیمارانگاری از خود بیماری مرگبارتر است!
راه‌ درمان تب بالای تمایل به عمل‌های زیبایی چیست؟
نبود اضطراب مسئله ساز است،کمی اضطراب ارزش انطباقی دارد و اضطراب فراوان خرابی به بار می آورد.