شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 20 Apr 2024
تاریخ انتشار :
جمعه ۲۵ آذر ۱۳۹۰ / ۱۶:۰۵
کد مطلب: 7153
۰

والدینی که مایلند با فرزندشان صمیمی باشند این مطلب را بخوانند

برنا: تداخلات احساسی مابین والدین و فرزندان در بسیاری از موارد احساس آزادی فرزندان را به خطر انداخته و منجر به تنشج های بین فردی می شود. درواقع تداخلات احساسی اشاره به مواردی دارد که وابسته به حقوق فردی هر انسانی است و والدین بر اساس علاقه و یا خواسته های فردی خود سعی در القاء و گاه تحمیل دیدگاه خود به فرزندان خود دارند. در واقع والدین بایستی از همان کودکی فضایی مابین دو فضا ایجاد کنند و آن دو فضا زندگی شخصی و بین فردی است. در واقع کودک بایستی از همان کودکی به مفاهمی مانند من و مال دست پیدا کند. و متناسب با توانایی های شناختی و فیزیولوژی خود مسئولیت بپذیرد. با این روش هم مسئولیت در فرزندان ایجاد می شود وهم فضای به نام صمیمیت و آزادی ایجاد می شود؛ چرا که با ایجاد دنیای فردی و بین فردی امکان آزادی به فرزند خود داده اید و هم از تشنج های بین فردی به دلیل اعمال نفوذ کاسته اید. این موضوع خود را در دوره بلوغ بیشتر نشان می دهد. دوره ای که والدین در مورد فرزندان خود بسیار نگران هستند. درواقع در این دوره والدین نمی توانند بین آزادی و محدودیت مرز مشخصی ایجاد کنند. در این موارد ایجاد قوانین بسیار کمک کننده است. برای مثال برای دیر کردن فرزندتان زمانی که نگران هستید بایستی قوانین زمانی ایجاد کنید. یعنی یک زمان خاص را برای حضور در خانه به عنوان یک قانون در خانه ایجاد می کنید. و از سویی در مواقع دیگر آزادی را به فرزندان خود هدیه می کنید. درواقع مشکل این خانواده ها در این موضوع نیست. مشکل اصلی این خانواده ها نداشتن یک شیوه تربیتی منسجم است. برای مثال وقتی خانواده تا پیش از بلوغ با فرزندان خود به درستی ارتباط نداشته اند؛ درواقع فرزندان خود را رها کرده اند. دراین موارد ایجاد یک قانون که هرفردی به آن توجه کند ایجاد نمی شود. درواقع برای مدیریت رفتار بایستی والدین از همان کودکی فضای شخصی و بین فردی مناسبی را ایجاد کنند تا دو طرف یعنی هم والدین و فرزندان به یکدیگر احترام بگذارند و در یک فضای بین فردی به نتیجه برسند نه آنکه نیاز به اعمال قدرت وجود داشته باشد. در بسیاری از موارد کودکان ما دچار مشکلات روانشناختی خاصی هستند که ما آن ها را تشخیص نمی دهیم. برای مثال زمانی که بیش فعال است و یا ضربه سری داشته که کمی رفتارهای او را تحت تاثیر قرار داده است و یا بحرانی که ما نتوانسیم بشناسیم. در این موارد ممکن است با تغییر رفتار فرزندمان شبکه ارتباطی وی نیز تغییر کند و راه مناسبی را طی نکند و درنهایت به مرحله ای برسد که برای ما غیر قابل تحمل باشد. اما ما فراموش کرده ایم برای مدیریت فرزندمان بایستی پیش از این وارد عمل می شدیم، بیشتر توجه و محبت می کردیم. درواقع برای یک تربیت مناسب بایستی والدین وجوه مختلفی را درنظر بگیرند. روابط محبت آمیز، آزادی، ایجاد مسئولیت، تشویق، تنبیه های مناسب و غیره. در فضایی که به نیازهای فرزندان به درستی توجه می شود، موارد بسیاری کمکی وجود دارد که بین روابط والدین و فرزندان تداخل ایجاد می شود.  
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
هرگز با آدم نادان مجادله نكنيد، تماشاگران ممكن است نتوانند بين شما را تشخيص دهند