شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 20 Apr 2024
تاریخ انتشار :
پنجشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۰ / ۱۰:۴۰
کد مطلب: 8072
۰

اگر الگوی مغز شما شبیه به این است، شاید یک قاتل زنجیره‌ای باشید!

فرضیه این محققین این است که فاصله بین قتل‌ها از یک قانون نیرو پیروی می‌کند و به نظر می‌رسد که زمانی قاتل مرتکب یک قتل می‌شود که برانگیختگی عصبی در مغز از آستانه مشخصی فراتر رود.
خبرآنلاین: دو ریاضیدان مدعی شده‌اند که جرایم قاتلین زنجیره‌ای الگوی مشخصی دارد که از قانون نیرو پیروی می‌کند. به نظر می‌رسد برانگیختگی زیاد عصبی در مغز، قاتل را به سمت جنایت می‌کشاند و قتل،‌ او را آرام می‌کند.

بحث بر سر این که مغز قاتلان متفاوت از مغز افراد عادی کار می‌کند یا نه، بحثی طولانی در حوزه اخلاق، ‌روانشناسی، عصب‌شناسی و البته حقوق است. اما این بار دو ریاضیدان مدعی کشف الگوی خاصی در مغز قاتلان زنجیره‌ای شده‌اند.

به گزارش دیسکاوری، میکاییل سیمکین و وانی رویکودهری،‌ دو ریاضیدان از دانشگاه کالیفرنیا، الگوی رفتاری یک قاتل زنجیره‌ای متولد اوکراین به نام اندری چیکاتیلو را تحلیل کرده و به این نتیجه رسیده‌اند که با الگوی شلیک عصبی سلول‌های عصبی مغز که از قبل پیش‌بینی کرده بودند،‌ همبستگی دارد.

آن‌ها بر این باورند که اگر قوانین نیروی ریاضیات را به حوزه جرم‌شناسی و بررسی رفتار قاتلین وارد کنیم، بهتر می‌توانیم رفتار آن‌ها را درک یا شاید پیش‌بینی کنیم.

در دهه 1990 / 1370 چیکاتیلو به قتل 56 نفر در طول 12 سال اعتراف کرد و در سال 1994 / 1373 اعدام شد. به تصویر کشیدن عملکرد او روی یک خط زمانی نشان می‌دهد که ظاهرا، قتل‌ها از یک الگوی خاص پیروی می‌کنند،‌ الگویی که در ریاضیات با نام پله‌کان شیطانی شناخته می‌شود.

فرضیه این محققین این است که فاصله بین قتل‌ها از یک قانون نیرو پیروی می‌کند و به نظر می‌رسد که زمانی قاتل مرتکب یک قتل می‌شود که برانگیختگی عصبی در مغز از آستانه مشخصی فراتر رود.

آن‌ها توضیح می‌دهند: «ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که به محض این که برانگیختگی عصبی در مغز قاتل از حد آستانه گذشت،‌ وی مرتکب قتل شود. بلکه او نیاز به زمان دارد تا نقشه بکشد و خودش را برای ارتکاب جرم آماده کند. بنابراین فرض ما این است که بعد از این که برانگیختگی عصبی از حد آستانه گذشت، طی یک دوره مشخص، وی دست به جنایت بزند. فرضیه دیگر ما این است که قتل روی مغز قاتل تاثیری مانند مسکن دارد و باعث می‌شود که برانگیختگی عصبی به پایین‌تر از حد آستانه برسد.»

به زبان دیگر،‌ این محققین چنین فرض می‌کنند که بعد از وقوع یک قتل،‌ احتمال این که قاتل به قتل دیگری دست بزند،‌ بیشتر از متوسط است و از سوی دیگر، وقتی زمان زیادی از یک قتل می‌گذرد،‌ احتمال این که فرد دست به قتل جدیدی بزند،‌ کم‌تر از حد متوسط است.»

الگوی مشابهی در تشنج‌های افراد مبتلا به صرع دیده شده است. این ریاضیدان‌ها بر این باورند که تاثیرات روانی که در چنین افرادی دیده می‌شود، نتیجه شلیک عصبی همزمان تعداد بسیار زیادی از سلول‌های عصبی مغز است.

نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
زندگی آنقدر ابدی نیست که هر روز بتوان مهربان بودن را به فردا موکول کرد