کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

دکتر شیوا دولت آبادی

فکر مطلقه بودنم آزارم می‌دهد

10 بهمن 1395 ساعت 9:38

من دختری ۲۶ساله هستم، لیسانس مترجمی زبان انگلیسی دارم و الان هم دارم خودم را برای کنکور کارشناسی‌ارشد آماده می‌کنم. ساکن یکی از شهرستان‌های استان فارس هستم. سال گذشته به اجبار خانواده با شخصی بدون دوران نامزدی عقد کردم و بعد از یک ماه از ایشان طلاق گرفتم، پارسال تابستان این اتفاق برایم افتاد....


داستان از این قرار بود که من از همان ابتدا به ایشان هیچ علاقه‌ای نداشتم و صرفاً اصرار زیاد خانواده منجر به این اتفاق شد. حتی من پس از عقد نمی‌گذاشتم ایشان به من نزدیک شود و همین رفتارم ایشان را بر سر لج انداخت و به زور به من نزدیک شد. آن اتفاق برای من مثل تجاوز بود. بعد از آن اتفاق وحشتناک از او جدا شدم و بعد از این ماجرا یکی‌دو ماه افسردگی شدید گرفتم. حالا بعد از گذشت یک سال مسئله‌ای که مرا رنج می‌دهد این است که متأسفانه اسم ایشان در شناسنامه‌ام به عنوان همسر ثبت شده و پاک نمی‌شود. من بعد از این ماجرا در طول یک سال اخیر چندین و چند تا خواستگار داشتم با شرایط عالی، که متأسفانه بعد از فهمیدن ماجرا و شرایط من یکی‌یکی پا پس کشیدند و منصرف شدند.
من مدام این استرس را دارم و معمولاً وقتی تنها هستم این فکر و خیال‌ها به سراغم می‌آید‌ـ که اگر به خاطر این شرایطم آن کسی که می‌خواهم نیاید چه کنم؟ اینکه همه به من به‌عنوان یک زن مطلقه نگاه می‌کنند، من را به شدت آزار می‌دهد. من تصمیم گرفتم درس بخوانم و درسم را ادامه دهم و خودم را مشغول کنم تا کمتر فکر و خیال کنم، ولی این افکار مدام می‌آید سراغم و ذهنم را مشغول کرده است.
-
پاسخ مشاور:
دکتر شیوا دولت‌آبادی
، رئیس هیئت‌مدیره انجمن روان‌شناسی ایران

شرایط شما شرایط پیچیده‌ای است، با توجه به اینکه به هر حال جاهایی هست که شاید طلاق هنوز خیلی شایع نباشد و در نتیجه اصل عمل طلاق و خانم مطلقه به‌عنوان یک آسیب در تاریخچه‌ زندگی فرد دیده شود. طبیعتاً بخشی از این مسئله، کمبود و فقر فرهنگی را در جامعه نشان می‌دهد که اجتناب‌ناپذیر است. یادتان باشد وقتی مسئله‌ طلاق به کسی تحمیل می‌شود همدلی رخ نمی‌دهد و شما فهمیده نمی‌شوید، به‌خصوص وقتی‌که افراد جامعه با این مسئله از نظر فرهنگی کنار نیامده باشند.
اینکه شما این دغدغه‌ها را دارید و راه‌حل فعلی که در پیش گرفته‌اید قابل تحسین است. باید بگویم بهترین کار ممکن در این شرایط فعلی همین است و تصمیم بسیار بالغانه‌ای گرفته‌اید و جای تبریک دارد. با ادامه‌ این مسیر مطمئناً احتمال آینده‌ شغلی مناسب برای شما وجود دارد. احتمالاً چه در دانشگاه و چه در مسیر شغل و کارتان با آدم‌هایی آشنا خواهید شد که در سطح بالاتری از فهم و شعور و فرهنگ قرار دارند، ولی این راه کافی نیست.

شما باید سعی کنید با گفت‌وگوهای درونی به خودتان کمک کنید. به این باور و اعتقاد درونی برسید که با بهتر کردن وضعیت خودتان، با ارتقا جایگاه اجتماعی و شخصیت اجتماعی که با تحصیلات عالیه پیدا خواهید کرد‌، می‌توانید به یک انسان مطلوب‌تر و مطبوع‌تر تبدیل شوید.

یادتان باشد با جوّ فرهنگی حاکم بر محل سکونت‌تان به نظر می‌رسد که از طریق ازدواج سنتی کمتر می‌توانید به نتیجه‌ دلخواه برسید، بنابراین باید از مسیر و کانال شغلی، ارتباطات فرهنگی و نهایتاً آشنایی با افرادی که فرهنگ بالاتری دارند ازدواج کنید. فقط شما باید آن‌قدر از درون قدرتمند شوید و به دیگران نشان دهید که «من کسی هستم که به هرحال توانسته‌ام با توانمندی، خودم را به هر قیمتی از زندگی رنج‌آور و آزاردهنده‌ای که داشتم نجات بدهم و جدا کنم. این تجربه‌ زندگی من است».

نکته‌ پایانی اینکه هرچند هیچ‌گاه طلاق توصیه نمی‌شود، اما توجه داشته باشید کسی که از فرآیند طلاق عبور می‌کند، آدم باتجربه و صیقل‌خورده‌ای می‌شود و شخصیتی است که اگر چه رنج کشیده، ولی به هرحال قدر تفاهم، فهمیده‌شدن و قدر رشد خودش را بیشتر می‌داند؛ بنابراین نباید ناامید شوید.

سخن پایانی اینکه زندگی برای هر کس صرفاً با یک تجربه‌ این‌چنینی و کاملاً تحمیل شده، پایان نمی‌پذیرد و بایستی به این مسئله از دید یک تجربه برای زندگی بهتر و انتخاب بهتر و قدرتمندشدن به خاطر عبور از سختی‌ها نگاه شود.

سپيده دانايي


کد مطلب: 39883

آدرس مطلب :
https://www.migna.ir/note/39883/فکر-مطلقه-بودنم-آزارم-می-دهد

میگنا
  https://www.migna.ir