کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

درس‌هایی پیشگیرانه‌ از حادثه‌ای‌‌ بهت‌آور

آنچه دکتر نجفی ناخواسته به ما آموخت!

دکتر حمید پورشریفی

9 خرداد 1398 ساعت 23:43

خبر قتل همسر دوم توسط یک استاد دانشگاه، فردی الگو برای دانشجویان، دارای سوابق بلندمرتبه سیاسی- اجتماعی و در عین حال مشهور به پختگی و متانت، جامعه را مات و مبهوت ساخت، پیش‌فرض‌های مردم در مورد عاملان خشونت بهم ریخت و باعث شد برخلاف انتظار، در جامعه به جای هیجان ناراحتی در مورد مقتول و خشم در مورد قاتل، بیشتر هیجانِ تعجب فراگیر شود.


این ماجرا تعجب همه را برانگیخت که به دنبال فرضیه‌هایی بگردند. مواردی نظیر متعلق بودن فرد عامل به یک جریان سیاسی، و رفتارهای خاص رسانه ملی در انتشار اخبار رخداد، زمینه را برای طرح نظریه‌های سیاسی نظیر نقش تله‌های امنیتی در پدیدآیی ریشه‌های این اقدام فراهم ساخت.

جدا از نظریه‌ها و صحت و سقم آنها، و با فرض اینکه قتل واقعا توسط دکتر نجفی رخداده و او خود را سپربلای کسی نکرده باشد، در این رخداد، واقعیت‌هایی انکارناپذیر وجود دارند که توجه به آنها می‌تواند آموزنده بوده و ره‌توشه‌های پیشگیرانه‌ فردی و اجتماعی را به همراه داشته باشد. این رخداد به ما آموخت که:

🔸 همه انسان‌ها، فارغ از ویژگی‌هایی نظیر سن و جایگاه اجتماعی – اقتصادی، برخی بیشتر و برخی کمتر، ظرفیت آسیب به خود و دیگران را دارند.

🔸 روان همه انسان‌ها همچون زمین مین‌گذاری شده هست و فشار دادن هر کدام از این مین‌ها، می‌تواند خشم را در آنها راه‌اندازی کند و اگر خشم که همچون سیل عمل می‌کند مدیریت نشود آسیب‌های جدی به همراه خواهد داشت. تنها تفاوت انسان‌ها در تعداد، حساسیت و شدت آسیب‌رسانی مین‌هایشان است.

🔸 عدم اطلاع از مین‌ها یا ماشه‌چگان‌های خودمان (ضعف در مهارت خودآگاهی) و ماشه‌چگان‌های دیگران (ضعف در مهارت همدلی)، یا عدم پیشگیری از ورود به شرایط راه‌انداز خشم، احتمال پدیدآیی خشم‌هایی  را فراهم می‌آورد که همچون گلوله برفی بزرگ و بزرگ‌تر می‌شوند و به ناگهان همچون بهمنی بر سر فرد و دیگران فرو می‌ریزند و گاهی حتی در کنار آسیب به دیگران، دست‌آوردهای کل زندگی را از بین می‌برند.

🔸 هرچند، قشرمخ به انسان‌ها قدرت کنترل بر رفتار را ارمغان بخشیده است ولی یادمان نرود که بخش مشترک ما با حیوانات (دستگاه لیمبیک) گاهی به صورت خودکار عمل می‌کند، رفتارمان را در اختیار می‌گیرد و فرصتی برای قشر مخ و رفتار خردمندانه باقی نمی‌گذارد. همه‌ی انسان‌ها در شرایطی ممکن است به لیمبیک واگذاشته شوند. آموختن مهارت کنترل خشم، احتمال رفتارهای آسیب‌زا را کاهش می‌دهد؛ مهارتی که آموزش فراگیر آن برای کشور عزیزمان بسیار ضروری است ولی متاسفانه در بودجه‌بندی‌های کشوری، هزینه‌ای به آن اختصاص داده نمی‌شود.


🔸اگرچه با توجه به پیچیدگی مورد اخیر، ممکن است مشاوره روان‌شناختی به این زوج سودمندی کمی داشت، با وجود این، می‌توان گفت در غالب موارد، مشاوره‌های روان‌شناختی احتمال تبدیل چالش‌های درون‌خانوادگی به مشکلات لاینحل نظیر مورد اخیر را کم می‌کند. دانستن این امر ضروری است که هرچند ممکن است در حل مشکلات دیگران توانمند باشیم اما توان ما در کمک به حل مشکلات خودمان محدود است و گاهی لازم است کمک حرفه‌ای بگیریم.

🔸 دسترسی به عامل مرگبار و به ویژه همراه داشتن آن در لحظات اوج خشم، احتمال رخدادن چنین مواردی را افزایش می‌دهد. لازم است دسترس‌پذیری به عوامل مرگ و میر کاهش داده شود.

🔸هرچند هر فردی مسئول رفتارهای خود است با وجود این، اگر فرضیه تله‌های امنیتی صحت داشته باشد و این تله‌ها نقشی در پدیدآیی سلسله رخدادهایی داشته باشد که آخرش با شلیک به پایان رسید، در آن صورت لازم است توسط مسئولان بلندپایه کشور در خصوص وسعت عمل نهادهای امنیتی تامل لازم صورت پذیرد؛ چرا که نهادهای امنیتی همچون سیستم ایمنی در بدن عمل می‌کنند و سیستم ایمنی که وظیفه‌اش دفاع از بدن است، اگر زیادی فعال شود ممکن است به بافت‌های خود بدن حمله‌ور می‌شود و به آنها آسیب ‌رساند.
 

نویسنده: دکتر حمید پورشریفی
روان شناس سلامت

منبع: سایت شخصی دکتر پورشریفی


کد مطلب: 47370

آدرس مطلب :
https://www.migna.ir/note/47370/آنچه-دکتر-نجفی-ناخواسته-آموخت

میگنا
  https://www.migna.ir