پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - 18 Apr 2024
تاریخ انتشار :
سه شنبه ۲ شهريور ۱۳۹۵ / ۰۱:۳۰
کد مطلب: 38073
۱
۱

همه آنچه از یک دانشجو «پزشک» می‌سازد

همه آنچه از یک دانشجو «پزشک» می‌سازد
میگنا: دکتر سیدعلی ریاض معاون حقوقی و امور مجلس سازمان نظام پزشکی در یادداشتی با عنوان «همه آنچه از یک دانشجو پزشک می‌سازد، شاید هم یک طبیب» آورده است:
 
16 سال آزگار، باید بهترین در تمام کلاس‌ها و درسهایت باشی تا سر بزنگاه کنکور کم نیاوری، 16 سال درس خواندن و شاگرد اول، دوم و یا سوم شدن و کلاس تقویتی رفتن و کلاس کنکور و از بسیاری از تفریحات و هیجانات و دل بخواهی‌ها گذشتن ... تا نهایت کار برسی به رتبه‌های تک رقمی و دو رقمی شاید هم سه رقمی کنکور و انتخاب تو بشود رشته پزشکی.
 
اطرافیان مدت‌هاست که آقای دکتر و خانم دکتر صدا کردن را شروع کرده‌اند. انتظارات والدین، خانواده، اطرافیان و ...، اما واقعیت این است که پس از 16 سال تازه به اول راهی رسیده ای که باید طی کنی.
 
و عجیب اما واقعی اینکه شادی قبول شدن در رشته دکتری برای بسیاری از دانشجویان خیلی زود تمام می‌شود، چند نفر از شما حاضر هستید در یک اتاق کنار یک جسد ایستاده و با جزئیات اعضای داخل بدن یک انسان دیگر نگاه کنید؟ این تنها یکی از سختی‌هایی است که از اول راه دکتر شدن همراهی‌تان می‌کند. با روپوش سفید پوشیدن که نمی‌شود دکتر شد، باید قوی باشی آنقدر که بتوانی تمام کتاب‌های سنگین پزشکی را حمل کنی.
 
و در حالی که نظام معیوب آموزشی ما در بسیاری از رشته‌ها موجب شده است کل ترم کلاسی محدود به خواندن یک جزوه و نه حتی یک کتاب کامل باشد، دانشجوی رشته پزشکی بودن یعنی هرگز از این خبرها نیست و باید حسابی اهل کتاب و درس باشی.
 
عجیب اینکه اطرافیان همان سال اول انتظار دارند تو مسلط به درمان همه بیماری‌های ممکن باشی و کسی هم «نمی‌دانم» را هرگز قبول ندارد. «مگر تو دکتر نیستی» را همه دانشجویان پزشکی شنیده اند. حتی از همان روزهای اولی که وارد ترم اول کلاس‌های پزشکی می‌شوند.
 
همه مشکلات تحصیل در رشته پزشکی ده‌ها برابر می‌شود، وقتی وضعیت مالی خانواده خوب متمایل به عالی نباشد. موضوع ساده نیست، پدر و مادری که 16 سال مدرسه خرجت را داده اند، اکنون باید هفت سال دانشگاه هم خرجت را بدهند. بزرگ شده ای نیاز به استقلال مالی داری، همسن‌های تو مدت‌هاست که زندگیشان را ساخته‌اند اما تو هنوز دانشجو هستی. کسب درآمد عملاً ممکن نیست چرا که اگر می‌خواهی با موفقیت درست را به پایان برسانی و در تخصص مورد علاقه ات قبول شوی باید تمام وقت، انرژی، مال و اموال و ... را صرف تحصیل کنی.
 
یک سال، دو سال، سه سال، هفت سال بی پولی کشیدن خیلی سخت است
 
و بعد از همه این سال‌ها درس خواندن شاید، آن همه نه قطعاً بلکه شاید اسم و رسمی به هم بزنی و پزشک معروفی شوی. این گروه پزشکان هستند که طبیعتاً به دلیل تخصصشان درآمد خوبی دارند اما در کشور ما فرقی نمی‌کند، همه از پزشکان انتظار دارند ثروتمند باشند حتی اگر آن پزشک یک پزشک عمومی باشد.
 
بسیاری در میانه راه منصرف می‌شوند، بسیاری تحصیلاتشان را به همان دوران هفت ساله محدود می‌کنند و پزشک عمومی می‌شوند، در این میان همه عده ای وارد کارهایی مانند سیاست، مدیریت و ... می‌شوند.
 
تازه بعد از همه این مشکلات است که با قصور یک همکار همه آنهایی که بارها پایشان به مطب تو رسیده، درمان شده و دعایت کرده‌اند، می‌شوند منتقد تو و به یکباره تمام نگاه‌ها از قداست حرفه ات برداشته می‌شود.
 
تحمل همه اینها است که از یک دانشجوی ساده یک پزشک می‌سازد، اما ...
 
اما عده ای ادامه می‌دهند، باید قداست برداشته شده به حرفه پزشکی بازگردانده شود. آنها ادامه می‌دهند، چرا که برای آنها پزشک شدن کافی نیست، هدف نیست. مشکلات برایشان طبیعی است، آگاهانه این راه را انتخاب کرده‌اند. از همان اولی که آمپول زدن یاد می‌گیرند، خدمت کردن را هم یاد می‌گیرند، نگاهی به پزشکان داوطلب در هلال احمر، اردوهای جهادی، اعزام پزشک به مناطق محروم، پزشکان بدون مرز، پزشکان حاضر در بحران‌ها و ... بیندازید، همین پزشکان اگر همین کار را در مطلب‌های خود انجام دهند چه قدر درآمد کسب می‌کنند؟
 
این پزشکان هستند که سختی تمام دوران تحصیل، بی پولی، شب زنده داری، شیفت بیمارستان بودن، انترن بودن و ... را نه با زیرمیزی که با خدمت صادقانه به خلق در می‌آورند.
 
همین‌ها هستند که وقتی بیماری می‌گوید پول ندارد، صحنه ای که هزاران بار دیده و شنیده اند و حتی می‌دانند برخی بیماران صادق نیستند کوتاه می‌آیند و خدا شاهد است که وضع مالی بسیاری از آنها هم خوب نیست. حداقل به اندازه ای که مردم فکر می‌کنند خوب نیست.
 
چهره بیمار را که نگاه می‌کنند می‌دانند مشکلش چیست اما وقت می‌گذارند و به حرف‌هایش گوش می‌دهند اجازه می‌دهند بیمار از دردش بگوید، با او همدردی می‌کنند چرا که می‌دانند بخش مهمی از درمان همین همدردی است.
 
می‌دانند دعای پزشک در حق بیمار کارگر می‌افتد، بیمارانشان را دعا می‌کنند، روی گشاده‌شان به هزار قرص و آمپول و کپسول می‌ارزد. هرگز، هرگز فراموش نمی‌کنند که فقط وسیله هستند و طبیب اصلی خداست و خداست که شفا می‌دهد، این را به بیمارنشان هم می‌گویند.
 
اینکه تو متخصص چشم باشی و اطرافیانت انتظار داشته باشند جراحی باز قلب انجام دهی عصبانیشان نمی‌کند، از رسول الله (ص) طبیب الدوار بودن را آموخته اند، به دنبال بیمار می‌گردند، به بالین بیماران می‌روند و همه اینها از آنها نه یک پزشک که یک طبیب ساخته است، طبیب حقیقی. روز پزشک بر همه پزشکان ایران زمین مبارکباد.

منبع:تسنیم
 
 
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

سبدرضا
Germany
خیلی خوب نوشتن اما اگه به کسی برنخوره می خوام یه چیزی بگم:
واقعا اگه بخش آخر این نوشته تو جامعه ما نمود عینی داشت دیگه غممون چی بود؟
طبیب الدوار ؟؟؟؟؟ داریم اصلا؟؟؟
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
سخن گفتن با خدا مانند صحبت کردن با یک دوست پشت تلفن است... ممکن است او را در طرف دیگر نبینیم، اما می دانیم که دارد گوش می دهد...