سندرم پ پ پ پ : آزمایشی برای طبقه متوسط
بیایید یک آزمایش ساده انجام دهیم:
آیا شما خودتان را از طبقه متوسط جامعه میدانید؟ اگر بله به سؤالات بعدی جواب دهید و اگرنه فقط بهعنوان یک مطلب که در مورد شما نیست، اما شاید به کارتان بیاید به این سرمقاله نگاه کنید.
سؤال دومم این است که هدفتان از پیشرفت مالی چیست؟ یعنی اگر دارید پسانداز میکنید، اگر دارید قسط میدهید، اگر تلاش میکنید حقوقتان را بالاتر ببرید، اگر کار دوم و سوم انجام میدهید، آخرش قرار است چه اتفاق عینی ای در زندگیتان بیافتد؟!
بگذارید یک پیشبینی کوچک کنم. اگر ازدواجنکردهاید یا هنوز از خانه جدا نشدهاید، هدفتان این است که «پول پیش خانه» را جور کنید، اگر پول پیش را جور کردهاید و در یک خانه مستقل مجردی یا متأهلی ساکن شدهاید، هدفتان این است که یک «پراید» بخرید، اگر پراید خریدهاید هدفتان این است که خانه را «پیشخرید» کنید و اگر خانهای گرفتهاید هدفتان این است که پرایدتان را به «پژو» تبدیل کنید. چه اشکالی دارد؟ هیچ اشکالی. قرار نیست یک مطلب در مذمت رفاه بخوانید.
ماجرا اینجاست که همه ی ما دوست داریم با سریعترین و کلیشهایترین شکل ممکن از این نردبان بالا برویم. این نردبان آنقدر برایمان مهم شده که روزانه بخشی از ذهنمان را اشغال کرده است. آنقدر باورش کردهایم که هرکس راهی متفاوت انتخاب کند، مثلاً پساندازش را سرمایهگذاری کند و ماشین نخرد یا با اینکه پسانداز دارد، ماشینش را عوض نکند یا خانه نخرد یا پساندازش را صرف سفر و تفریح کند انگشت نمای ما خواهد شد.
این دیگر اسمش نردبان پیشرفت نیست این اسمش یک سندرم اجتماعی است. من اسمش را میگذارم سندرم پ پ پ پ: پول پیش، پراید، پیشخرید، پژو . ما مبتلایان به سندرم پ پ پ پ برای سریعتر رسیدن به پ بعدی حاضریم هر کاری انجام دهیم. حاضریم کمکاری کنیم، دروغ بگوییم، تقلب کنیم، کمتر وقت بگذاریم و بیکیفیت باشیم. جالب این است که مبتلایان دیگر سندرم پ پ پ پ هم شبیه ما عمل میکنند. ما در یک چرخه ی باطل تقلبی افتادهایم و اسمش را گذاشتهایم پیشرفت.
سندرم پ پ پ پ ربطی به انگیزه پیشرفت ندارد. سالها پیش از انقلاب «مک للند» یک روانشناسی اجتماعی مشهور با تحلیل داستان کتابهای درسی چهل کشور دنیا به نتیجههای جالبی در مورد مردمانش رسید. نتیجهای که در مورد مردم ایران گرفت غلبه انگیزه قدرت بر انگیزه پیشرفت بود. به نظر میرسد به شکل ظریفی همچنان تحلیل این روانشناس اجتماعی در مورد ما صادق است.
-
ما میخواهیم با سندرم پ پ پ پ و به بهانه ی پیشرفت بر همطبقهایهای مان غلبه کنیم. برای همین است که از هر راهی میرویم تا کمی به پ بعدی نزدیکتر شویم. البته در بخشهای دیگر زندگی هم سندرمهای مشابهی وجود دارد. یکی از آنها سندرم ک ک ک برای پیشرفت تحصیلی است.
سندرم ک ک ک شامل سه کنکور کارشناسی، ارشد و دکتری است و کافی است استعداد داشته باشی، اما وسطش رها کنی و به بازار کار بپیوندی تا ببینی هر روز باید جواب چند نفر را بدهی. چیزی که این وسط غافل میماند اما ذات زندگی است. ما چنان این سندرم را به ازدواج و همسرداری و فرزند پروریمان پیوند زدهایم که اصل پیشرفت مالی کلیشهای شده و لذت یک روان سالم و یک رابطه خوب در فرعیترین فرعیهای شهری که نامش زندگیست، گمشده است.
-
-
سعید بی نیاز/ کارشناس ارشد روان شناسی و دبیر هیئت تحریریه ماهنامه سپیده دانایی
آیا شما خودتان را از طبقه متوسط جامعه میدانید؟ اگر بله به سؤالات بعدی جواب دهید و اگرنه فقط بهعنوان یک مطلب که در مورد شما نیست، اما شاید به کارتان بیاید به این سرمقاله نگاه کنید.
سؤال دومم این است که هدفتان از پیشرفت مالی چیست؟ یعنی اگر دارید پسانداز میکنید، اگر دارید قسط میدهید، اگر تلاش میکنید حقوقتان را بالاتر ببرید، اگر کار دوم و سوم انجام میدهید، آخرش قرار است چه اتفاق عینی ای در زندگیتان بیافتد؟!
بگذارید یک پیشبینی کوچک کنم. اگر ازدواجنکردهاید یا هنوز از خانه جدا نشدهاید، هدفتان این است که «پول پیش خانه» را جور کنید، اگر پول پیش را جور کردهاید و در یک خانه مستقل مجردی یا متأهلی ساکن شدهاید، هدفتان این است که یک «پراید» بخرید، اگر پراید خریدهاید هدفتان این است که خانه را «پیشخرید» کنید و اگر خانهای گرفتهاید هدفتان این است که پرایدتان را به «پژو» تبدیل کنید. چه اشکالی دارد؟ هیچ اشکالی. قرار نیست یک مطلب در مذمت رفاه بخوانید.
ماجرا اینجاست که همه ی ما دوست داریم با سریعترین و کلیشهایترین شکل ممکن از این نردبان بالا برویم. این نردبان آنقدر برایمان مهم شده که روزانه بخشی از ذهنمان را اشغال کرده است. آنقدر باورش کردهایم که هرکس راهی متفاوت انتخاب کند، مثلاً پساندازش را سرمایهگذاری کند و ماشین نخرد یا با اینکه پسانداز دارد، ماشینش را عوض نکند یا خانه نخرد یا پساندازش را صرف سفر و تفریح کند انگشت نمای ما خواهد شد.
این دیگر اسمش نردبان پیشرفت نیست این اسمش یک سندرم اجتماعی است. من اسمش را میگذارم سندرم پ پ پ پ: پول پیش، پراید، پیشخرید، پژو . ما مبتلایان به سندرم پ پ پ پ برای سریعتر رسیدن به پ بعدی حاضریم هر کاری انجام دهیم. حاضریم کمکاری کنیم، دروغ بگوییم، تقلب کنیم، کمتر وقت بگذاریم و بیکیفیت باشیم. جالب این است که مبتلایان دیگر سندرم پ پ پ پ هم شبیه ما عمل میکنند. ما در یک چرخه ی باطل تقلبی افتادهایم و اسمش را گذاشتهایم پیشرفت.
سندرم پ پ پ پ ربطی به انگیزه پیشرفت ندارد. سالها پیش از انقلاب «مک للند» یک روانشناسی اجتماعی مشهور با تحلیل داستان کتابهای درسی چهل کشور دنیا به نتیجههای جالبی در مورد مردمانش رسید. نتیجهای که در مورد مردم ایران گرفت غلبه انگیزه قدرت بر انگیزه پیشرفت بود. به نظر میرسد به شکل ظریفی همچنان تحلیل این روانشناس اجتماعی در مورد ما صادق است.
-
ما میخواهیم با سندرم پ پ پ پ و به بهانه ی پیشرفت بر همطبقهایهای مان غلبه کنیم. برای همین است که از هر راهی میرویم تا کمی به پ بعدی نزدیکتر شویم. البته در بخشهای دیگر زندگی هم سندرمهای مشابهی وجود دارد. یکی از آنها سندرم ک ک ک برای پیشرفت تحصیلی است.
سندرم ک ک ک شامل سه کنکور کارشناسی، ارشد و دکتری است و کافی است استعداد داشته باشی، اما وسطش رها کنی و به بازار کار بپیوندی تا ببینی هر روز باید جواب چند نفر را بدهی. چیزی که این وسط غافل میماند اما ذات زندگی است. ما چنان این سندرم را به ازدواج و همسرداری و فرزند پروریمان پیوند زدهایم که اصل پیشرفت مالی کلیشهای شده و لذت یک روان سالم و یک رابطه خوب در فرعیترین فرعیهای شهری که نامش زندگیست، گمشده است.
-
-